|
|
امروز: چهارشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۶
کد خبر: ۱۴۹۵۹
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۹
باید امور از بالا به پایین کنترل شایسته‌ای بشوند. متأسفانه در سالیان گذشته به هیچ وجه به این مقوله به عنوان یک مسئله مهم و استراتژیک نگریسته نشده است و خلاء این عدم پرداختن نیز در امور مملکت ما به خوبی خودش را نشان می‌دهد.
امروزه نگاه به دنیای تجارت و کسب و کار  نگاهی سیستمی است و مدیرانی که  در انجام بهینه امور محوله به آنها موفق هستند، چنانچه این اصل را همواره سرلوحه کار خویش قرار دهند، می‌توانند نقش پررنگی در به ثمر رسیدن اهداف و برنامه‌های سازمان خود در سطح خرد و اهداف بلند مدت در سطح کلان کشوری داشته باشند. تصور رسیدن به نقطه ایده‌ال تصویر شده در افق 1404 با آنچه که در این چند سال اخیر صورت گرفته است، بسیار دشوار است. نگاه کوتاه مدت و سطحی به امور برنامه ریزی و مدیریت در سطح ملی و بین المللی، می-تواند یکی از عوامل از دست رفتن فرصت‌های احتمالی در پیشبرد اهداف سند چشم انداز 1404 باشد که البته با حمایت¬های هوشمندانه رهبر فرزانه انقلاب و درایت و تدبیر دولت، می‌توان از بروز اینگونه پدیده‌ها جلوگیری و کشور را با سرعت در ریل پیشرفت و ترقی هدایت کرد.
 
اولین نکته در خصوص مدیریت سیستمی آن است که تمامی اجزاء در این مسیر، در یک اجتماع، ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ به یکدیگر قرار دارند. به عنوان مثال، ایجاد فضای مناسب کسب وکار در کشور با ایجاد فضای امن سیاسی و اقتصادی برای صاحبان کسب‌وکار، تدوین قوانین مدون از سوی مراجع قانون‌گذاری در جهت ایجاد چنین فضایی، ایجاد روابط منطبق با اصول بین‌المللی و بر پایه اصل احترام متقابل با کلیه قدرت¬های بزرگ در حوزه صنعت و تجارت، به کار گیری علوم نوین در امر تولید یا به عبارت دیگر اتصال صنعت با دانشگاه، آموزش مدون مدیران و صاحبان سرمایه در کشور، هدایت سرمایه¬های کوچک به سمت تولید و اشتغال، و پاره‌ای دیگر از موارد  در ارتباط می¬باشد. چنانچه هر یک از این موارد در هماهنگی با یکدیگر نباشند، نمی¬توان به آینده کشور چندان خوشبین بود.

درباره این موضوعات به ویژه گذشته و آینده نقش تفکر سیستمی در ایران با دکتر مرتضی ملکی به گفتگو نشسته ایم. او عضو هیئت علمی دانشگاه سمنان، دانشکده اقتصاد و مدیریت و گروه مدیریت بازرگانی در دانشگاه سمنان است. تخصص اصلی او سیستم‌های اطلاعات مدیریت و تخصص جانبی نیز مدیریت بازاریابی (بازاریابی صنعتی) است.



اهمیت سیستم‌های اطلاعات مدیریت در هدایت و مدیریت سازمان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در ایجاد فضای مناسب  در درون سازمان‌ها، شرکت‌های دولتی و خصوصیناگزیر از استفاده از نگاه سیستمی به رویدادهای اطراف خود می¬باشند. در درون سازمان‌ها ما دو دسته پول خرج کردن راداریم: دسته اول خرج¬های جاری است که صرف پرداخت حقوق کارکنان، پرداخت هزینه¬های آب و برق و غیره می‌شود و دسته دوم آن پول خرج کردنی است که ما به آنها در مدیریت تحت عنوان سرمایه¬گذاری یاد می¬کنیم. چنانچه بتوانیم نگاهی استراتژیک در مدیران کشور در تفاوت این دو دسته از خرج¬های سازمانی ایجاد نماییم، در واقع موفق به ایجاد بستری به منظور سرمایه‌گذاری‌های بلند مدت در درون سازمان¬ها شده¬ایم. مادامی که مدیر ارشد یک سازمان به چنین چیزی اعتقاد نداشته باشد، ما نمی¬توانیم در صرف پول¬هایی که با فروش منابع تجدیدناپذیر به دست می-آوریم چندان کارا و اثربخش عمل نماییم. البته نباید از نظر دور داشت که طول عمر یک مدیر در درون سازمان نیز متغیر بسیار مهمی است.از  مدیری که به وی فرصت کافی در جهت اجرای برنامه¬هایش داده نشود نمی¬توان انتظار معجزه را داشت. شاید قبل از این مسئله، موضوع انتخاب مدیران نیز از اصول مهم باشد.در پست های حساس کشور، به کار گرفتن مدیرانی که در سمت خود از تخصص، دانش و تجربه کافی برخوردار هستند و با روابط سازمانی و اداری آشنایی کافی دارند, ضمن در اختیار گذاشتن زمان و پشتیبانی های بودجه ای از آنها، می تواند باعث رشد و شکوفایی کشور در تمامی حوزه های مدیریتی شده و سرعت رسیدن به اهداف بلندمدت کشوری را به حداکثر برساند.
 
در سازماندهی امور سازمان¬ها، شما ناچار به حرکت به سمت ارتباطات در درون سازمان و با بیرون سازمان می-باشید. حال این ارتباطات به چه صورتی و با چه هدفی صورت بگیرد نقطه¬ای است که استراتژی خاص خود را می-طلبد. اینجا است که استراتژیست¬های سازمانی باید به مدد سازمان بیایند. داشتن یک چشم¬انداز مناسب در درون سازمان که آن را به صورت مناسب در معرض دید کلیه گروه¬های ذینفع قرار دهد و مبنای برنامه¬های سازمان را بر اساس آن بنهد، موضوعی است تخصصی که در عهده افراد متخصص می¬باشد. بله، سیستم¬های اطلاعات مدیریت صرفاً نرم¬افزار و سخت¬افزار نیست؛ چیزی که بسیاری از مدیران به آن می¬نگرند این است که بیاییم یک شبکه ایجاد کنیم در درون سازمان و کلیه افراد را به هم مرتبط نماییم، بعد در بوق و کرنا بدمیم که چه کردیم. شما تا ندانید که کاربرد این نرم¬افزار و سخت افزار چیست، هیچ گره¬ای از سازمان برنداشته¬اید که هیچ، بلکه گره-ای دیگر به کلاف مشکلات سازمانی اضافه نموده¬اید.

در تعریف سیستم¬های سازمانی، دارایی¬هایی به نام دارایی¬های مکمل وجود دارند. این دارایی¬ها چگونه قابل تشخیص بوده و چه کارکردی در موفقیت سازمانی دارند؟

همانگونه که پیشتر به آن اشاره شد، داشتن صرفاً نرم¬افزار و سخت¬افزار جدید و مدرن برای استفاده بهینه منابع سازمانی کافی نیست. سرمایه¬های مکمل به سرمایه¬های سازمانی و مدیریتی اشاره دارد که خود شامل مواردی مانند داشتن مدل¬ها و فرایندهای جدید کسب¬وکار، فرهنگ سازمانی ور فتار مدیریتی پشتیبان این تغییرات، استانداردهای مناسب و حمایتی در حوزه فن¬آوری، آیین¬نامه¬ها و قوانین می¬باشد. بدون داشتن این سرمایه¬های پشتیبان، شما قادر به استفاده بهینه از کارکردهای سیستم¬های اطلاعات و به تبع آن استفاده بهینه از منابع سازمانی نخواهید بود. البته در دنیا نیز مشکل عدم وجود نگاهی درست و به موقع به اهمیت این سرمایه¬های مکمل، دامن-گیر شرکت¬های بزرگ شده است. به هر روی اگر بخواهیم به هر یک از اینها بپردازیم، ابتدا از مدل¬ها و فرایند¬های جدید کسب¬وکار شروع می¬کنیم. گفته می¬شود برای اینکه شما در کسب¬وکار خود موفق باشید، باید فرایندهای مناسب در درون سازمان داشته باشید. اما فرایند به مجموعه امور درون سازمان اطلاق می¬شود که به صورت تقدم و تأخر انجام می¬شوند تا سازمان را به هدف مربوطه برسانند. اگر در انجام امور، فعالیت¬ها را درست اولویت بندی ننماییم، ارتباط مناسبی بین آنها برقرار نکنیم و نقطه شروع و پایان آنها را درست نچینیم، سازمان ره به جایی نخواهد برد. سازمان¬های مریض به آن دسته از سازمان¬هایی گفته می¬شود که در کنار موارد دیگر، به این فرایندها ارج نمی¬نهند و اهمیت آنها را در رسیدن به اهداف بلند مدت سازمانی درک نمی¬کنند.
دومین مورد، فرهنگ سازمانی است که خود نشأت گرفته از فرهنگ مدیران ارشد سازمانی می¬باشد. امروزه سازمان¬های بزرگ مدیرانی میانی را در سازمان دارند تحت عنوان "مدیران مدیریت دانش در سازمان¬ها"، که وظیفه آنها به جریان انداختن دانش موجود در سازمان (ضمنی و عینی) می¬باشد. در اینجا ما به تکنیک¬های رفتاری اشاره داریم و اعتقاد بر این است که سازمان¬هایی که مدیران ارشد آنها به حدی از بلوغ فکری رسیده¬اند که حاضر به از دست دادن تجربه کارکنان قدیمی خود در زمان بازنشستگی آنها نیستند، می¬توانند در دنیای رقابتی امروز دوام بیاورند.متأسفانه کنارگذاشتن مهره¬های کاری، مفید و با تجربه در سازمان¬ها، باعث حذف ذخیره تجربه¬های فردی در سازمان¬ها می¬شود که می¬توان با به کارگیری از آن و انتقال این تجربه به افراد تازه وارد و جایگزین¬، سازمان¬ها را به سمت توسعه و پیشرفت سوق داد.هیچ اشکالی ندارد که یک فرد قدیمی بازنشسته شود. مگر قرار است یک کارمند توانا تا 200 سال برای سازمان کار کند؟ در هیچ جای دنیا چنین چیزی وجود ندارد. اما تفاوتی که بین ما و کشورهای پیشرفته وجود دارد این است که آنها در درون سازمان¬ها سازوکاری را فراهم می¬نمایند که با رفتن یک فرد با تجربه و دانش فراوان، کمترین ضرر نصیب سازمان گردد. این امر میسر نیست مگر با استفاده از مدیریت دانش که البته این مقال برای توصیف جزئیات آن کافی نیست و خود جلسه مفصلی را می¬طلبد.
از موارد دیگری که بنده اعتقاد دارم بسیار مفید است وپرداختن آن می¬تواند به رشد کشور کمک نماید، این است که استانداردهای مدونی در استفاده از فن¬آوری اطلاعات در سازمان¬هایمان نداریم. نیاز سازمانی در این امر به درستی شناسایی نشده است. پروژه¬های بزرگی در شناختن معضلات سازمانی لازم داریم که تیم¬های قدری را می¬طلبد. در این خصوص باید فرهنگ ایرانی اسلامی خودمان را تقویت نماییم. البته نباید صرفاً به نیرو¬های داخلی اتکا نماییم و ناچار به استفاده از آخرین دست¬آوردهای جهانی می¬باشیم. اما این امر نیز برنامه¬ریزی استراتژیک مدیران کلان کشوری را می¬طلبد. به سازمان¬های ما در این حوزه هزینه¬های فراوانی وارد شده است که باید هر چه سریعتر سیستم¬های جامع اطلاعاتی با استانداردهای مشخص برای صنوف کشور را ایجاد نماییم. البته همه می¬دانیم میزان آگاهی¬های افراد در صنوف مختلف بسیار متفاوت است اما این معضل در تمامی دنیا وجود دارد. کلاس¬ها و آموزش¬های جامع برای مسئولان صنوف مختلف را لازم داریم و این امر در توان دولت به تنهایی نخواهد بود تا این امر سترگ را به نتیجه برساند. بخش خصوصی تشنه انجام این امور هستند و باید آنها را شناسایی نموده و در خدمت این امر قرار دهیم.
همه ما می¬دانیم و همواره شنیده¬ایم که قانون ما کامل است اما اجرا و نظارت ما نقص دارد. بنده به هیچ وجه با این جمله مخالف نیستم اما اعتقاد دارم بخش قانون¬گذاری مملکت در ارتباط نزدیک با بخش اجرایی کشور، باید در تدوین و به روز رسانی قوانین و آیین نامه¬های حوزه تکنولوژی و اطلاعات سرعت بالاتری داشته باشد. دولت باید در هماهنگی با بخش¬های خصوصی و با تشکیل تیم¬های قوی علمی – اجرایی که تعلقات سیاسی آنها بر تعلقات دینی – میهنی آنها برتری نداشته باشد تشکیل دهد و این تیم¬ها باید با تغییر دولت و رئیس قوه اجرایی کشور کمترین تغییر در آن ایجاد شود و صد البته باید توان اجرایی و کنترلی در این حوزه را نیز به این تیم¬ها داد. این¬ها نباید صرفاً وظیفه شناسایی را داشته باشند بلکه باید توانایی تدوین راهکارهای درست را برای برطرف کردن این موارد به بخش اجرایی کشور پیشنهاد دهند.




به نظر شما مدیران باید با چه ویژگیهایی از سازمان آشنا باشند تا بتوانند سیستم¬های اطلاعاتی را بهتر و کاراتر بشناسند؟

خوب از بحث کلان وارد بحث¬های خرد شده¬ایم. هر مدیری در درون سازمان می¬تواند به نوبه خود تاثیرات مورد نظر را داشته باشد. شاید شما امروز هیچ مدیری را نتوانید پیدا کنید که بگوید "سیستم اطلاعاتی؟ چه مزخرفاتی!". شما حتماً با هر مدیری که ملاقات می¬کنید خواهد گفت: "بله، بنده اخیراً تصمیماتی گرفته¬ام که با اجرای آن، می¬توان سازمان را در حوزه فن¬آوری اطلاعات زیرورو کرد!". اما چه می¬شود که مدیری که با این اطمینان صحبت از موفقیت می¬کند با شکست بسیار بد مواجه می¬شود؟ هر سازمانی دارای فرهنگ و سیاست¬های منحصر به فرد برای خود است که از سازمانی به سازمان دیگر به دلیل وجود گروه¬های ذینفع متفاوت و محیطی که در آن فعالیت می¬کند کاملاً متغیر است. سازمان¬ها در هدف¬گذاری، مشتریانی که به آنها کالا یا خدمت می¬فروشند، نقش¬های اجتماعی، سبک رهبری، پاداش¬ها، انواع وظایف، و ساختارشان با هم متفاوت هستند. بر اساس همین موارد است که می¬توان به سهولت فهمید که سیستم¬ها و کارکرد آنها از صنعتی به صنعت دیگر و حتی از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت خواهند بود.
سیستم¬های اطلاعاتی و سازمانی که این سیستم¬ها در آن استفاده می¬شوند، روی همدیگر تأثیر فراوانی می¬گذارند. معرفی یک سیستم جدید می¬تواند بر اهداف سازمان، ساختار آن، طراحی وظایف و امور انجام شده، ارزش¬ها، تصمیم¬گیری و کلیه امور روزمره تأثیر شگرفی بگذارد. از طرف دیگر، سیستم نیز باید با هدف کمک به سازمان در جهت رسیدن به اهداف سازمانی و ایجاد ارزش برای کلیه گروه¬های ذینفع طراحی شود. عناصر موجود در این سیستم¬ها تحت تأثیر عواملی مانند ساختار و فرایندهای سازمانی، اهداف، فرهنگ، سیاست و مدیریت سازمان قرار دارند.
بنابراین، مدیر ابتدا باید با شناخت کامل سازمانی که در آن فعالیت می¬کند و بررسی کلیه امور موجود در سازمان، به صورت ممتد و بدون توقف، بخش¬هایی از سازمان را که نیاز به اصلاح دارند شناسایی نموده و در جهت رفع آنها با در نظر گرفتن نیاز واقعی سازمان¬ها برآید. شاید یک اتوماسیون ساده نیز بتواند مشکل سازمان را حل کند و شاید هم شما نیاز به تغییر اساسی در کلیت سازمانی دارید و هر دو باید با نگاهی استراتژیک به مسئله مورد مداقه قرار گیرد.

نقش سیستم¬ها در تعامل سازمان¬ها با یکدیگر در چیست؟

درمدیرت تولید، یک مفهومی داریم تحت عنوان زنجیره ارزش. زنجیره ارزش در هر کسب¬وکاری اشاره دارد به مجموعه فعالیت¬هایی که انجام می¬شود تا مواد اولیه در فرایند ارزش آفرینی به کالا یا خدمت نهایی برای استفاده مصرف¬کنندگان نهایی تبدیل شود. این مدل دو دسته فعالیت اصلی و پشتیبانی را دارد که اولین مورد برمی¬گردد به مجموعه فعالیت¬هایی که مواد اولیه را به کالای نهایی تبدیل می¬کند و دومین دسته اشاره دارد به فعالیت¬های ثانویه¬ای که حضور آنها در جهت به ثمر رسیدن فعالیت¬های اولیه ضروری است. باید نقش سیستم¬ها را در تعامل سازمانی از این منظر نگریست. با بررسی دقیق زنجیره ارزش، می¬توان فعالیت¬هایی را شناخت که سیستم¬ اطلاعات مدیریت بهتر می¬تواند در آن به سازمان کمک نماید و در ضمن برای سازمان نیز مزیتی رقابتی ایجاد نماید.
خوب حال می¬توان بحث را بسط داد و به این نکته اشاره کرد که زنجیره ارزش یک شرکت می¬تواند به زنجیره ارزش تأمین¬کنندگان، توضیع¬کنندگان و مشتریان خود متصل باشد که در واقع این اتصال وجود داشته و جالب اینکه اتصال کامل، دقیق و درست آن برای این شرکت¬ها نیز بسیار حیاتی می¬باشد. در این نقطه می¬رسیم به سیستم¬های اطلاعاتی که از یک طرف زنجیره ارزش در هر صنعت را در درون همان صنعت بین شرکت¬های موجود در آن صنعت و از طرف دیگرزنجیره ارزش یک صنعت خاص را به صنعت دیگری امکان پذیر می¬سازد. اینجا است که اهمیت استانداردهای مدونی که پیشتر به آن اشاره نمودیم خود را به خوبی نشان می¬دهد.

چگونه سیستم اطلاعاتی می¬تواند به سازمان¬ها در رسیدن به هم¬افزایی کمک نماید؟

بهدلیل آنکه سازمان¬ها و شرکت¬های بزرگ دولتی، خصوصی و نیمه¬دولتی در بخش¬های مختلف و حتی صنایع مختلف فعالیت دارند و به اصطلاح دارای چندین "واحد استراتژیک کسب¬وکار" هستند، ایجاد ارتباط بین آنها از دغدغه اصلی مدیران امروز جهان می¬باشد. سئوال این است که چگونه می¬توان نوعی هم¬افزایی را بین این واحدهای استراتژیک که هر یک از آنها خود یک "زیر سیستم" می¬باشند، ایجاد کرد به نحوی که حداکثر استفاده از منابع سازمانی را برد. سیستم¬های اطلاعات مدیریت می¬تواند به کسب¬وکارها کمک نماید تا از قابلیت¬های هسته¬ای خود (چیزی که آنها دارند اما رقبا از آنها محرومند) با استفاده از تکنیک¬های تسهیم دانش در کلیه شعبات استفاده نمایند. سیستم¬های اطلاعات مدیریت به سازمان¬ها کمک می¬کند تا از قابلیت¬های نرم¬افزاری و سخت-افزاری شعبات مختلف به منظور ساخت، بازاریابی و توزیع کالاها و خدمات، ولو اینکه بسیار از هم دور باشند، به نحو شایسته¬ای استفاده شود. نهایت این امر می¬رسد به مبحث "اکوسیستم" که اشاره دارد به شرایطی که کلیه صنایع می¬توانند در سطح کلان ملی و بین¬المللی از توانمندی¬های یکدیگر به نحو شایسته¬ای استفاده نمایند. چنانچه بخواهیم قانون پورتر را در اقتصاد در نظر بگیریم، باید پیش¬فرض¬های آن را نیز بپذیریم که شامل محیط تقریباً پایای صنعت، مرزهای تقریباً مشخص بین صنایع، و تعداد نسبتاً ثابت تامین¬کنندگان، کالاهای جایگزین و مشتریان می¬باشد که تأکید آن بر بازیگران صنعت در یک محیط بازار است. اما امروزه شرکت¬ها آنگونه به مسئله نمی¬نگرند و مشاهده می¬کنند که آنها در یک گروهی از صنایع مرتبط با هم در حال فعالیت هستند که کالا یا خدمات مرتبط یا مشابه را ارائه می¬دهند.  این اقتصاد را اقتصاد شبکه¬ای می¬گویند که "قانون بازده نزولی" که در اقتصاد سنتی آن را آموخته¬ایم در آن اتفاق نمی¬افتد.

مدیران و مسئولین کشور ما چقدر استفاده از سیستم¬های اطلاعات مدیریت را جدی می¬گیرند؟ ایا اصلاً سیستم¬های اطلاعاتی در حال حاضر و شرایط کنونی  نقشی در مدیریت کشور دارند و به نحو شایسته از آن استفاده می¬شود؟

اینکه آیا مدیران ما چقدر این مقوله را جدی می¬گیرند، بر¬می¬گردد به سیاست¬های کلان مملکت. باید امور از بالا به پایین کنترل شایسته¬ای بشوند. متأسفانه در سالیان گذشته به هیچ وجه به این مقوله به عنوان یک مسئله مهم و استراتژیک نگریسته نشده است و خلاء این عدم پرداختن نیز در امور مملکت ما به خوبی خودش را نشان می-دهد. در حال حاضر نیز ما شاهد چنین چیزی نیستیم که سیستم¬ها به خوبی در انجام امور خرد و کلان استفاده شوند. بنده فکر می¬کنم با شرایط کنونی، به هیچ وجه نباید اشتباهات گذشته را تکرار نماییم.

اشکالات کار درکجاست؟

اشکال کار در نگاه کوتاه¬مدت و عدم برداشت استراتژیک از این مقوله است. نباید گرفتار اشتباهات گذشته شویم. این مقوله نیاز به صبر فراوان مدیران دارد. باید برنامه¬های بلند مدت را مد نظر خود قرار دهیم چون این امر اساساً یک مسئله استراتژیک است و به هیچ وجه نباید صرفاً نگاه فنی به آن داشته باشیم. اما از طرف دیگر، ما معمولاً معروفیم به افراط و تفریط... گاهی اوقات ما صبر را با فراموشی اشتباه می¬گیریم. در این حوزه باید نیاز شهروندی مردم – از همه اقشار – را از یک طرف مد نظر داشته باشیم و از طرف دیگر اولویت¬های دولت مردان در انجام پروژه¬ها را در نظر بگیریم. چه این نیازها را درست تشخیص ندهیم و چه اولویت¬ها را مناسب نچینیم – که اتفاقاً در هر دو جهت ایراداتی مشاهده می¬شود – نتیجه¬ای از انجام پروژه¬های کلان در این حوزه نخواهیم دید.

به صورت شفاف بیان نمایید از گذشته تاکنون کارنامه کشور در استفاده از سیستم¬های نوین اطلاعات مدیریتی را چگونه ارزیابی می¬کنید؟

تلاش¬های فراوانی در این حوزه انجام شده است که فکر می¬کنم تقریباً کلیه این تلاش¬ها با شکست مواجه شده باشند. بگذارید دراین خصوص اندکی مسئله را واکاوی نمایم. در انجام پروژه¬ها، تعریف از شکست را باید دقیق بیان نماییم. در دنیا آمارها دلالت بر شکست بالای 85 درصدی پروژه¬های سیستم¬های اطلاعات مدیریت دارد. اما این به این معنا نیست که این شکست یک شکست مطلق باشد. شکست یا کامل است یا به قولی "تا حدی". شکست ناقص زمانی اتفاق می¬افتد که شما پروژه¬ای عظیم را آغاز نموده¬اید و اتفاقاً این پروژه را نهایی کرده¬اید اما به تمامی اهداف خود در این پروژه¬ها نرسیده¬اید. مثلا 40 درصد یا 60 درصد به هدف خود در پروژه مذکور رسیده¬اید. اما تکلیف آن 60 درصد باقی¬مانده چه می¬شود؟ چه کسی پاسخگوی نرسیدن به آن هدف است در حالی که شما منابع را کاملاً در آن پروژه صرف نمودید برای رسیدن به آن 100 درصد نهایی که در ابتدا ادعا نمودید؟پروژه اتصال اصناف می¬تواند یک پروژه بزرگ باشد که مشکلات فراوانی را از دوش صاحبان این اصناف برطرف نماید. صرفاً با ایجاد یک وب¬سایت که نمی¬شود مشکلی را برطرف نمود. شما نمی¬توانید باری را از دوش آنها با این روش بردارید. این نشان می¬دهد که اصلاً مشکلات آنها شناخته نشده است. برای مثال در دولت الکترونیک، سازمان ثبت اسناد و سامانه¬ آن باید با سامانه سازمان ثبت املاک در ارتباط باشد.

در خصوص سیستم¬های اطلاعات مدیریتی، بهترین برنامه¬ها برای دولت تدبیر و امید چیست؟

برای دولت تدبیر و امید چند پیشنهاد دارم: اول آنکه، به مشکلات و برنامه¬ها به صورت یک پروژه کلان نگریسته شود. اینکه مقطعی در صدد برطرف کردن یک مسئله باشیم هیچ مشکلی حل نخواهد شد و دوباره میرسیم به 8 سال آینده با انبوهی از پروژه¬های ناقص و ناکارامد. دولت باید هر پروژه¬ای را در قالب یک جزء از یک سیستم کلان ببیند که می¬تواند بر اجزاء دیگر تأثیر بگذارد.
دوم آنکه، دولت باید جسورانه و با منطق پروژه¬ها را اولویت¬بندی نماید. هر پروژه را بخشی از تکمیل کردن پروژه بزرگ [که همان دولت الکترونیک است] بداند و بداند که پس از اتمام هر پروژه، چه میزان به این هدف نزدیک¬تر شده است.
دولت باید آن پروژه¬هایی را به سرانجام برساند که اثر استراتژیک بر کل کشور دارد و در عین حال باید مصائب مردم را در نقاط و نواحی مختلف درک نماید.
و آخر اینکه، ارتباط بین صنعت و دانشگاه که در این چند سال اخیر بسیار ضعیف شد را دوباره بازسازی نماید. باید آخرین دست¬آوردهای علمی در دانشگاه¬ها و مراکز پژوهشی راه به صنعت داشته و فرصت تجاری سازی به آنها داده شود.


نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۵
صالح رزاقی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۰۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۴
0
0
واقعا عالی بود استفاده کردیم .
مدیر ابتدا باید با شناخت کامل سازمانی که در آن فعالیت می¬کند و بررسی کلیه امور موجود در سازمان، به صورت ممتد و بدون توقف، بخش¬هایی از سازمان را که نیاز به اصلاح دارند شناسایی نموده و در جهت رفع آنها با در نظر گرفتن نیاز واقعی سازمان¬ها برآید.
ستاره
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۳۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۵
0
0
لطفا در رابطه با عدم هماهنگی بین وزارت خانه ها که همگی آنها زیر مجموعه دولت هستند اما گاهی به صورت ناهماهنگ عمل میکنند توضیح دهید
و چگونه این مساله حل میشود
آرام
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۳۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۵
0
1
بهترین برنامه برای دولت تدبیر و امید ایجاد اتحاد و همدلیس و بس
ارسلان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۰:۴۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۵
0
0
سیستمهای اطلاعات و مدیریت بشدت مظلوم واقع شده
علمی که خیلی از مشکلات را میتواند در این شرایط حل کند اما به اون بیتوجهی میشه
رفیعی دانشجوی mba دانشگاه شریف
اصلاح طلب
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۷
0
0
تو ایران صحبت از تفکر سیستمی خیلی خنده دار به نظر میرسه مگه نه؟
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین