|
|
امروز: جمعه ۰۹ آذر ۱۴۰۳ - ۲۳:۴۸
کد خبر: ۱۴۹۲۵۹
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۱
همچنین باید این نکته را به آنها متذکر شویم که اگر جمعیت پناهندگان و تروریست‌ها زیاد شود آنها هستند که باید هزینه بدهند و متضرر خواهند شد. نفع آنها در مهار ترامپ و افزایش همکاری با ایران است.
ناصر هادیان، تحلیلگر مسائل بین‌الملل بر این باور است که ایران توان لازم برای یارگیری جهانی در برابر دولت جدید آمریکا را دارد و می‌گوید که نباید در برابر ترامپ اقدام تحریک‌آمیز داشت، چرا که اصولا او فردی غیرقابل پیش‌بینی است.

 رئیس‌جمهوری غیرقابل پیش‌بینی آمریکا بعد از گذشت بیش از یک ماه هنوز نتوانسته است به هیچ یک از نگرانی‌هایی که درباره حضور او در عرصه روابط بین‌الملل وجود داشت خاتمه دهد. روابط پرتنش ایران و آمریکا نیز در این میان بی نصیب نمانده است. بازی شطرنج ایران و آمریکا اکنون در مرحله‌ای است که به نظر می‌رسد جابجایی هر مهره، توازن بازی را فراتر از انتظار به نفع طرف مقابل تغییر خواهد داد.

شرایط نامعلوم کاخ سفید بازیگران منطقه‌ای را دچار واهمه‌ای کرده است که تنها راه نجات خود را هل دادن ایران به میدان دید رئیس‌جمهوری آمریکا و تلاش برای تحریک دشمنی دیرینه دو کشور می‌دانند. همه این موضوعات باعث شده که کارشناسان تحمل و سیاست‌مداری را بهترین رویکرد ایران در چنین پیچ و تابی بدانند. در همین زمینه با ناصر هادیان، استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه تهران به گفت‌و‌گو نشستیم. او از رویکرد تسامح و تساهل بیشتر از سوی ایران سخن گفت و برخورد عقلانی.

مشروح این گفت‌و‌گو را بخوانید:

* دونالد ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید از یک ماه گذشته اقداماتی در مقابل ایران انجام داده است، از قانون منع ورود اتباع هفت کشور که شامل ایران می‌شد گرفته تا توییت‌هایش علیه ایران. فکر می‌کنید جمهوری اسلامی ایران باید در مقابل رئیس‌جمهوری تازه آمریکا چه واکنشی داشته باشد؟

نحوه برخورد ایران با آمریکا در عین اینکه باید از موضع قدرت و عقلانیت باشد و منافع را تأمین کند، نباید تحریک‌کننده باشد. در حقیقت برخورد ایران باید ترکیب و تلفیقی از این موارد را داشته باشد.
در صورتی که ما با برنامه‌ریزی پیش رویم، ترامپ به هیچ وجه نمی‌تواند از شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه‌ای علیه ایران بگیرد و نمی‌تواند اروپایی‌ها را نیز همراه خود کند
 
 

* اینکه می‌فرمایید تحریک‌کننده نباشد، منظور چیست؟ آیا این به مفهوم سکوت است؟

به طور مثال اگر قایق‌های تندرو آمریکایی وارد آب‌های ایران شدند یا اتفاق خاصی افتاد باید با دقت بیشتری عمل کنیم. ترامپ با روسای جمهوری دیگر متفاوت می‌کند. او ابتدا عمل می کند و سپس به عمل خود فکر می‌کند لذا ما باید به این موضوع دقت کنیم.

به این ترتیب ایران باید با تسامح و تساهل بیشتر با مسائل برخورد کند؛ در عین اینکه باید در موضع قدرت و قوت از منافع ملی خود نیز دفاع کند. همچنین در موضوعاتی که تنش وجود دارد باید آن تنش را به صورت عاقلانه مدیریت کنیم.

* شما در زمان رقابت‌های انتخاباتی در آمریکا در مصاحبه‌ای از احتمال جنگ تصادفی بین ایران و آمریکا در صورت ریاست‌جمهوری ترامپ صحبت کرده بودید، آیا هنوز هم چنین اعتقادی دارید؟

در آن مصاحبه بحث من این بود که جنگ تصادفی ترامپ خطرناک‌تر است و از سوی دیگر نیز جنگ برنامه‌ریزی شده خانم کلینتون خطرناک‌تر است. اکنون نیز بر همان نظر هستم چرا که معتقدم خانم کلینتون با مشروعیتی که داشت می‌توانست اجماع بین‌المللی عیله ما درست بکند و به همین دلیل نیز برای جنگ‌های برنامه‌ریزی شده خطرناک‌تر بود، اما ترامپ نمی‌تواند چنین کاری را انجام دهد. او به هر صورت مشروعیت بین‌المللی ندارد و دنیا حامی ترامپ نخواهد بود.

در صورتی که ما با برنامه‌ریزی پیش رویم، ترامپ به هیچ وجه نمی‌تواند از شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه‌ای علیه ایران بگیرد و نمی‌تواند اروپایی‌ها را نیز همراه خود کند.

بنابراین در صورتی که ترامپ به دنبال جنگ باشد باید به تنهایی با ما وارد جنگ شود. این جنگ هم البته بیشتر تصادفی خواهد بود. به طور مثال یکی از قایق‌های ما از محدوده آب‌های ایران خارج شود و آنها با تصوری که دارند شلیکی انجام دهند و ما هم پاسخ دهیم، چنین اقدامی ممکن است از کنترل خارج شده و یک جنگ تصادفی ایجاد کند.

اما جدای از این امر این نکته را نیز باید مورد توجه قرار دهیم که ما اکنون در «رادار» توجه (مسیر توجه) آقای ترامپ نیستیم و با وجود توییت‌ها و سایر اقدامات، او به اندازه کافی دغدغه داخلی آمریکا را دارد و مسائل بین‌المللی مانند مکزیک، موضوع نفت و داعش برایش موضوعات مهمی هستند.

* اما به نظر می‌رسد ائتلاف شکل گرفته از سوی اسرائیل و عربستان سعودی در تلاش است که ایران را در مسیر این توجه قرار دهد.

بله، گروهی هستند که این تلاش را دارند تا ایران را وارد «رادار» (مسیر توجه) کنند. این گروه شامل عربستان و طرفدارانش، اسرائیل و حامیانش، آیپک، مجاهدین خلق (منافقین) و تعدادی نئوکان‌ها می‌شوند. البته در درون دستگاه حاکمیت آمریکا کسانی که توسط ترامپ انتخاب شده‌اند نیز متأسفانه این ضدیت را با ایران داشته‌اند. در این مورد هم به نظر من آن فردی که بیش از همه خطرناک و ضد ایرانی بود، «مایک فلین» (مشاور سابق امنیت ملی آمریکا) بود که خوشبختانه از دولت خارج شد. مابقی هر چند ضد ایران اما عاقل هم هستند و می‌دانند که درگیری با ایران برایشان پرهزینه است.

به این ترتیب در صورتی که به این نگاه بدبینانه دستگاه حکومت ترامپ، کنگره مخالف ایران که به دنبال افزایش تحریم‌هاست نیز اضافه کنیم و این دو عامل را در کنار عامل اول یعنی گروه کشورهای عربی، اسرائیل، آیپک و... قرار دهیم به مجموعه‌ای می‌رسیم که تلاش می‌کند ایران را در معرض توجه ترامپ قرار دهد. اما با همه اینها تحلیل من این است که ما هنوز درمرکز توجه او قرار نداریم و باید دید چه اتفاقی می‌افتد.

به عقیده من در این شرایط، بازیگری ایران و اینکه عقلانی رفتار کنیم، بسیار مهم است. باید همان طور که گفتم اعمالمان تحریک‌آمیز نباشد و حتی اگر در موضوعاتی لازم شد کوتاه بیاییم و در ضمن از موضع قدرت منافع خود را حفظ کنیم.

از سوی دیگر دیپلماسی ما به ویژه در مورد اروپا باید فعال باشد و روسیه و چین نیز باید جای خود را حفظ کنند. به هر حال باید تلاش کنیم که در آمریکا اجماع علیه ما شکل نگیرد.

یکی از مهم‌ترین اقداماتی که باید در این راستا انجام دهیم این است که تلاش خود را در رفتار با رسانه‌های غربی خصوصا آمریکایی افزایش دهیم چراکه خوشبختانه در حال حاضر ترامپ با آنها درگیر است و آنها نیز مخالف ترامپ هستند و ما باید از این فرصت ایجاد شده استفاده کنیم.
همه کشورهای اروپایی نگران هستند و تقریبا همه ترامپ را یک فرد خردمند با تجربه سیاسی نمی‌دانند و اینجا فرصتی است که ایران آنها را متوجه این امر کند که تعهداتی به ما داده‌اند و باید برجام اجرا شود. باید بدانند که عمل به تعهدات مصلحت خود آنها است و این درحالی است که ترامپ به دنبال بر هم زدن همه این تعهدات است.
 
 

باید درها را باز بگذاریم و رسانه‌ها را خوب تغذیه و توجیه کنیم که بتوانند فضایی در داخل آمریکا ایجاد کنند که بخشی که در آمریکا به عقیده من اکثریت هستند بتوانند درمقابل ترامپ بایستند و مقاومت کنند.

به این ترتیب بخشی از نیروهایی که ما باید در ایران نسبت به آنها توجه کرده و آنها را سازماندهی و تغذیه کنیم نیروهای داخل آمریکا هستند. به نظر من این کار چندان سخت نیست اما ما باید در داخل سیاست‌هایی را تدوین و تنظیم کرده باشیم که بتوانیم از این فرصت ایجاد شده استفاده کنیم. من به شدت به رسانه‌های آمریکا تکیه دارم.

* مبارزه با داعش را به عنوان یکی از اولویت‌های ترامپ نام بردید. در کنار این اولویت تمایل برای نزدیکی به روسیه و تلاش برای مبارزه با داعش در کنار روسیه از سوی ترامپ مطرح است و تحلیل‌هایی که این احتمال را مدنظر قرار می‌دهد این است که نزدیکی آمریکا و روسیه به نفع ایران نخواهد بود و چه بسا با توجه به سابقه تاریخی موجود روسیه ایران را دور بزند. چقدر به این باور اعتقاد دارید؟

ما نمی‌توانیم چنین امکانی را رد کنیم، اما من فکر می‌کنم که روس‌ها هم ملاحظات و محاسبات استراتژیک دارند و در این محاسبات می‌دانند که نمی‌توانند خیلی بر ترامپ تکیه کنند چراکه در مجموع حاکمیت آمریکا از دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات نسبت به روسیه دید منفی دارند، اگر نگویم روسیه را دشمن می‌دانند. اینکه روابط شخصی ترامپ تا چه اندازه می‌تواند بر این نگاه سایه بیاندازد مشخص نیست. اما از نظر من او نمی تواند تغییری در سیاست کلی آمریکا در مورد روسیه ایجاد کند.

همچنین روسیه نسبت به این مسأله آگاه است و بعید می‌دانم که بخواهد ما را دور بزند یا به اصطلاح بفروشد. بنابر این باوجود آنکه ممکن است نوعی همکاری بین ما (ایران)، آمریکا و روسیه بر سر داعش ایجاد شود باید این نکته را در نظر داشته باشیم که در این میدان در شرایطی مسأله داعش را حل نکنیم که بعد از آن بنا برخواسته اسرائیل و عربستان، خود هم‌تراز داعش و یا بعد از آن تبدیل به تهدید شویم.

در این مسأله باید دیپلماسی فعالی داشته باشیم و ارتباطات گذشته برقرار شود. آقای ظریف ارتباط خود را با آقای تیلرسون برقرار کند و در جلسات مشخص این موضوعات منتقل شود. نباید شرایطی مانند عراق یا افغانستان پیش بیاید که ما بحران را حل کردیم اما بعد تبدیل به دشمن شدیم. برای جلوگیری از این رویداد، باید این موضوعات از پیش به آمریکا اعلام شود.

* در حال حاضر موضع جمهوری اسلامی این است که بعد از موضوع برجام موضوع دیگری برای ارتباط با آمریکا وجود ندارد، فکر می‌کنید این ارتباط بین وزیران امور خارجه چگونه ممکن خواهد بود؟ فکر می‌کنید موضوعی مانند مبارزه با داعش می‌تواند مسأله تازه‌ای برای گفت‌و‌گو باشد؟

این موضوعات مربوط به جزئیات است و دو طرف راه حل آن را پیدا خواهند کرد. به طور مثال آقای ظریف می‌تواند در ایمیلی آمدن آقای تیلرسون را تبریک بگوید و یا در همین سفر اخیر مونیخ چنین امکانی فراهم بود.

* اما این اقدام تبعات داخلی زیادی به دنبال خواهد داشت.

من آنچه مصلحت است را می‌گویم. تبعات و موضوعات داخلی امر دیگری است که مقامات خودشان در مورد آن تصمیم‌گیری می‌کنند. آنچه برای من اهمیت دارد موضوع سیاست خارجی است و اینکه به اعتقاد من ارتباطی که بین آقای ظریف و کری وجود داشت باید با آقای تیلرسون برقرار شود.

* در مورد اروپایی‌ها، قطعا در حال حاضر دیپلماسی ایران در ارتباط با اروپا بسیار فعال است اما در مورد ترامپ به نظر می رسد خود اروپایی‌ها نیز دچار نوعی بلاتکلیفی هستند. این بلاتکلیفی آنها به ضرر ایران نخواهد بود؟

این بلاتکلیفی برای ایران فرصت است. ما باید به اروپایی‌ها بگوییم که به تعهدات خود عمل کنند. خود اروپایی‌ها معتقدند که تهدیدی که از سوی ترامپ برای اتحادیه اروپا به وجود آمده تا کنون بی‌نظیر بوده است. حتی روس‌ها نتوانسته‌اند چنین تهدید وجودی برای اتحادیه اروپا داشته باشند. آنها هم در ارتباط با ناتو و هم تجارتی که بینشان برقرار است و هم اتحادیه اروپا دغدغه‌های زیادی دارند.

همه کشورهای اروپایی نگران هستند و تقریبا همه ترامپ را یک فرد خردمند با تجربه سیاسی نمی‌دانند و اینجا فرصتی است که ایران آنها را متوجه این امر کند که تعهداتی به ما داده‌اند و باید برجام اجرا شود. باید بدانند که عمل به تعهدات مصلحت خود آنها است و این درحالی است که ترامپ به دنبال بر هم زدن همه این تعهدات است.
باوجود آنکه ممکن است نوعی همکاری بین ما(ایران)، آمریکا و روسیه بر سر داعش ایجاد شود باید این نکته را در نظر داشته باشیم که در این میدان در شرایطی مسئله داعش را حل نکنیم که بعد از آن بنا برخواسته اسرائیل و عربستان، خود هم‌تراز داعش و یا بعد از آن تبدیل به تهدید شویم.
 

همچنین باید این نکته را به آنها متذکر شویم که اگر جمعیت پناهندگان و تروریست‌ها زیاد شود آنها هستند که باید هزینه بدهند و متضرر خواهند شد. نفع آنها در مهار ترامپ و افزایش همکاری با ایران است.

* تبار نومحافظه‌کاری به منطقه خاورمیانه بازمی‌گردد یعنی نوع خاصی از سیاست نسبت به خاورمیانه است که نومحافظه‌کاری در سیاست خارجی آمریکا را می‌سازد. گفته می‌شود تعداد زیادی از نومحافظه‌کاران ترامپ را همراهی می‌کنند اما در همین حال تحلیل‌گران می‌گویند مهم‌ترین موضوع در سیاست خارجی ترامپ چین است نه خاورمیانه. آیا این مسائل با همدیگر در تعارض نیستند؟

من با این امر موافق نیستم. تیم ترامپ نو محافظه‌کار نیستند. آنها پوپولیست هستند. در بیان مختصر تفاوت بین این دو، باید گفت که محافظه کارها الزاما ملی‌گرا نیستند و پروتکشنیسم(سیاست‌‌های حمایت‌گرایانه) ندارند و به یک نوع عدالت توزیعی قائل هستند. به عبارت دیگر برخی از آرمان‌های چپ هم در آنها مشاهده می‌شود.

اما در مورد محور پاسیفیک (آسیای شرقی)، موضوع مربوط به حاکمیت آمریکا است که در اواخر دوره جرج بوش (رئیس‌جمهوری اسبق آمریکا)، او به این جمع‌بندی رسیده بود که چین یک قدرت رو به ظهور و روسیه قدرت رو به افول است. به این ترتیب «بوش» هدف اصلی سیاست خارجی خود را به سمت آسیا برده بود. این مسیر ادامه خواهد داشت و تصمیم فردی ترامپ یا بوش و دیگران نیست.

از سوی دیگر اساسا وزن خاورمیانه به هیچ وجه با اروپای شرقی و آسیا قابل مقایسه نیست. خاورمیانه تنها یک منطقه کم وزن استراتژیک است ما به عنوان ساکنان این منطقه گمان می‌کنیم که مرکز توجه دنیاست. این در حالی است که خاورمیانه یک مرکز کوچک و کم وزن در دنیا است که بحران‌هایی دارد و این بحران‌ها باید مدیریت شود. این بحران‌‌ها مربوط به چندروز و چند ماه نیست که به راحتی مدیریت شود و باید دهه‌ها برای آن تلاش کنیم.

منبع: آنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین