کد خبر: ۱۴۹۰۰۵
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۱:۰۹
تارنمای دیپلماسی ایرانی در یادداشتی آورده است: امکان تحریک عنصر عربی در برابر ایران در موضوع عراق، کاربرد خود را از دست داده است.
  امکان تحریک عنصر عربی در برابر ایران در موضوع عراق، کاربرد خود را از دست داده است.

سید احمد حسینی، تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی و بین‌المللی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: برهم خوردن نظم جهانی، کشورها و بازیگران مختلف را نگران و سوالات بسیار برای صاحبنظران و تحلیلگران ایجاد کرده است. به قول خانم آنگلا مرکل این دگرگونی، شدیدترین بحران سیاسی پس از جنگ دوم جهانی است که اروپا و جامعه جهانی با آن مواجه هستند.

بدون تردید منطقه خاورمیانه، یکی از مهمترین کانون های این بی نظمی است که علاوه بر درون، منافع بسیاری از کشورهای فرامنطقه ای و قدرت های جهانی را درگیر ساخته و همگان از درک راه های برون رفت از آن عاجز مانده اند.

در این میان، جمهوری اسلامی ایران بعنوان کشوری با قابلیت های ذاتی و دستاوردهای ناشی از راهبردی طولانی مدتی که در بیش از سه دهه گذشته اتخاذ و نتیجه آن در قالب نقش جدید منطقه ای اش نمایان گردیده یکی از پرسش های اصلی در مناقشه پیش روی است که بسیاری از کشورهای مقابل خود را به تکاپو انداخته و موجب پیدایش همگریی ها و رفتارهایی شده که تصور آن تا چندی پیش بسیار دور از ذهن می رسید.

بعد از هم آوائی کشورهائی همچون آمریکا، عربستان سعودی و ترکیه و رژیم صهیونیستی حول موضوع ساختگی دخالت ایران در کشورهای منطقه در کنفرانس امنیتی مونیخ، شاهد رفتارهای متناقض و سوال برانگیزی هستیم که غیر از اوضاع آشفته در آمریکا، سفر شتاب زده و غیرمنتظره عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان سعودی به عراق از جمله آنها می باشد. این سفر نکته های بسیاری دارد و حاکی از اوج ضعف و سرشکستگی ریاض از نتیجه سیاست های غلط گذشته از یک سو و فرار به جلو با هدف نزدیک سازی عراق با شرایط و خواسته های ریاض دارد.

نظر به اهمیت و حساسیت تحولات جاری، ابتدا به مهمترین فرازهای مربوط به شرایط منطقه نظری افکنده و در پایان راهبرد جمهوری اسلامی ایران در پیدایش این وضعیت را مورد بررسی قرار می دهیم. در این چارچوب، نکات زیر قابل ذکر می باشد:

الف- رفتارهای عربستان سعودی:

سفر ناگهانی وزیر امور خارجه سعودی به عراق در شرایطی که این کشور تا چندی پیش از موضع تکبر و غرور با بغداد برخورد می کرد، نشان از تغییر وضعیتی است که درون عراق در حال رخ دادن است. طبعا حیدر العبادی اکنون با موضع محکم تری با فرستاده ریاض صحبت خواهد کرد.

در این میان جبیر تلاش خواهد کرد به بازسازی چهره کشورش پرداخته و از سیاست چک سفید برای گرفتن امتیازات جدید از بغداد کمک گرفته و در مسیر جدا کردن عراق از ایران تلاش نماید اما واقعیت این است که امکان تحریک عنصر عربی در برابر ایران در موضوع عراق، کاربرد خود را از دست داده و پیوندهای ایران و عراق بسیار بیشتر از آنچه طرف سعودی فکر می کند مستحکم شده است چرا که عراقی ها دقیقا متوجه شده اند اگر همراهی و کمک ایران نبود، پدیده داعش و افراط گری چه سرنوشتی برای این کشور می توانست رقم بزند.

ب- سرخوردگی سعودی ها از ائتلاف سازی:

یکی از سناریوهای سعودی ها در سال های اخیر، تصور قدرت ائتلاف سازی با برخی کشورهای منطقه علیه ایران بود. ریاض با توهم فقدان قدرت هماورد در جهان عرب و سوءاستفاده از میزبانی حرمین شریفین بر طبل دشمنی با ایران می کوبید و همه خط قرمزها حتی دوستی با اسرائیل را به جان خرید تا آنها را حول موضوعی به نام خطر و نفوذ منطقه ای ایران بسیج نماید.

آنچه در این تکاپو، غفلت از آن، کاملا ملموس بود منافع ملی هر یک از بازیگران و کشورهای منطقه بود. در ظاهر امر ممکن است کشوری مانند ترکیه با ریاض در موضوع مقابله با ایران همراهی نمایند اما وقتی پای منافع ملی خودشان به میان می آید همراهی را کنار می گذارند و به طیف وسیعی از مسائل و موضوعات که با ایران دارند فکر می کنند و همین عامل باعث سرخوردگی و ناامیدی ریاض شده است. اگر دقت نمائیم کاملا مشخص است که عربستان سعودی غیر از هزینه های مادی که به دلیل انباشت ثروت نفت، چندان اهمیتی برایش ندارد چه میزان از آبرو و اعتبار خود را هزینه نموده و علی رغم ملاحظه ظاهری کشورها چگونه شان و منزلت خود را به حراج گذاشته است.

ج- گرفتاری در کلیشه ها و ذهنیت ها:

اگر به رفتارها و مواضع کشورهائی مانند ترکیه و عربستان نگاهی بیاندازیم متوجه می شویم که آنها از عقب افتادگی و دشواری در درک تحولات عراق رنج می برند و تصورات دوران گذشته و استیلا بر سرنوشت و حاکمیت عراق را مبنای رفتارهای خود قرار می دهند.

تصور اشتباه آنان این بوده و هست که عراق متعلق به آنان است و حق انتخاب ندارد و به هر ترتیبی شده دولت جدید باید کنار گذاشته شود. دقتی نظری در سیر تحولات گذشته نشان داد که بوجود آوردن گروه های سلفی و تکفیری در منطقه در راستای برهم زدن نظم جدیدی بود که در عراق بوجود آمده است و حالا که عراق موفق می شود بر این گروه ها پیروز شود خود را وارد فاز تعاملی می سازند تا بیش از این از روند تحولات عقب نمانند.

در راستای تحولات مذکور، رجزخوانی های مقامات کشورهای یاد شده که تبلور آن را در کنفرانس امنیتی مونیخ شاهد بودیم جز نشانی از ضعف و به بن رسیدن راهبردهای اشتباه نیست و بزودی آثار بیشتری از اشتباه در قدرت تشخیص و محاسبات آنان آشکار خواهد شد. بخصوص این ناکامی را ریاض بیش از پیش احساس خواهد کرد چرا که هم در موضوع سوریه از کانون تحولات کنار رفته و سرمایه گذاری هایش بخار شده است و هم در عراق و یمن نیز چشم اندازی برای موفقیت و رهائی از وضعیت بوجود آمده ندارد.

د- ایالات متحده آمریکا:

غیر از آشفتگی و سردرگمی در سیاست های داخلی و خارجی آمریکا، تحولات جاری در منطقه خاورمیانه بویژه در دو موضوع عراق و سوریه، دولت جدید و تازه کار آمریکا را با واقعیت های جدیدی آشکار می سازد. بدون تردید هر چه زمان می گذارد واشنگتن به درک و شناخت بیشتری از ایران و نقش و نفوذ آن می رسد که نمونه اخیر آن را در تردید جدی بوجود آمده در اذهان مقامات کاخ سفید در گنجاندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست تروریستی شاهد هستیم.

در مورد تحولات آمریکا، کشوری مانند سعودی هر چند قمار بزرگی کرد و تخم مرغ های خود را در سبد خانم کلینتون گذاشت اما بازی سیاست او را به این جهت کشانده که باب دوستی و رفاقت با ترامپ گشوده و تلاش نمایند ایران را بعنوان تهدیدی برای آمریکا نشان دهند.

در این میان با وجود غیرحرفه ای بودن ترامپ در عرصه سیاسی، هر چه زمان می گذرد سبک بودن و سیاست بازی کشورهائی مانند ترکیه و عربستان بیشتر آشکار می گردد و واشنگتن متوجه می شود که با وجود هدف راهبردی دستیابی به ثروت های کشورهای عربی خلیج فارس نمی توانند روی توانمند ی ها و قدرت عربستان و برخی همراهان آنان حساب کنند و باید دقت و مراقبت بیشتری بخرج دهند.

در همین زمینه، رفتارهای منطقی و حساب شده ایران در عصر ترامپ و تحولات محیط پیرامونی که قبلا مورد اشاره قرار گرفته نیز در شکل گیری وضعیت جاری بسیار موثر بوده که بطور اجمال یکبار دیگر مرور می نمائیم.

ه- راهبرد ایران:

رفتار ایران چه در دوران مبارزه انتخاباتی و چه پس از پیروزی دونالد ترامپ بسیار عاقلانه و از روی دقت است که موجبات تحسین بسیاری در داخل و خارج را فراهم ساخته است. قضاوت بی طرفانه نشان می دهد که تهران در عین حفظ آمادگی و قدرت بازدارندگی، اجازه داده است که کشورهای منطقه و افکار عمومی جهان، واقعیت آمریکا، اسرائیل و کشورهای تنش آفرین در منطقه را به نظاره بنشینند و این یک رفتار هوشمندانه است که تا اینجای کار کاملا به نفع ایران پیش رفته است.

نکته دیگر قابل ذکر اینکه مواضع ایران در راستای واقعیت های جغرافیائی، تاریخی و ژئوپلتیک کشور بوده و سیر تحولات در راستای آن پیش رفته و هر چه زمان می گذرد درستی و اصالت این رویکرد بیشتر نمایان می شود. همین وضع باعث شده است که پیگیری سیاست خارجی ایران با هزینه و فراز و نشیب های کمتری نسبت به رقبائی مانند ترکیه و عربستان دنبال شده و به سردرگمی در رفتارهای سیاست خارجی دچار نشویم.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین