|
|
امروز: پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۰
کد خبر: ۱۴۷۸۵۱
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۰
من به عنوان یک اصولگرا این حرف را نزدم، منظور من یک جریان ارزشی وفادار به نظام و انقلاب و رهبری است که به این جمع‌بندی رسیده‌اند. اتفاقا اگر به 10نفر عضو هیات موسس جبهه مردمی نگاه کنید می‌بینید که برخی از آنها کسانی نیستند که به عنوان یک عنصر سیاسی فعال شناخته شوند اما به عنوان یک نیروی ارزشی که همراه انقلاب بوده، جایگاه لازم را دارند.
محمدمهدی زاهدی معتقد است کار اجرایی را باید نسل جدیدی در دست بگیرند و نسل اول اصولگرا برای آنها نقش «مشاور عالی» را داشته باشند.

 از اولین کسانی بود که کاندیداتوری‌اش برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده اعلام شد. البته او یک روز بعد تکذیبیه مبهمی منتشر کرد اما حالا می‌گوید تنها انجام مصاحبه را تکذیب کرده است و نه اصل خبر را. محمدمهدی زاهدی می‌گوید در چارچوب نظر جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی برای کاندیداتوری‌اش تصمیم می‌گیرد اما خودش چندان نسبت به کاندیداتوری بی‌میل به نظر نمی‌رسد، ‌چه آنکه وقتی برای گفت‌وگو با اعضای تحریریه خبرآنلاین، پله‌ها را بالا می‌رفت و طرح های کاریکاتوری چهره‌های مختلف سیاسی و غیرسیاسی را روی دیوار می‌دید اما خودش را نیافت، از پیشنهاد طراحی از چهره‌اش استقبال کرد و به شوخی گفت برای انتخابات به درد می‌خورد.

زاهدی، اکنون رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس است اما همچنان در اذهان عمومی به نام وزیر علوم دولت احمدی‌نژاد شناخته می‌شود. به نظر می‌رسد خودش هم از این عنوان بدش نیاید، چراکه دولت نهم را کارآمدترین دولت پس از انقلاب می‌شناسد و معتقد است آنها تیمی بودند که جز برای کشور کاری نمی‌کردند.

او در ابتدای هفته جاری به خبرآنلاین آمد و پیش از آنکه به کافه خبر بیاید، با خبرنگاران این مجموعه، گپ زد او بر سر میز تک تک سرویس‌های خبری ایستاد و از خبرنگاران حاضر در تحریریه درباره اولویت‌های خبریشان پرسید. در کنار گروه فرهنگی، موضوع جشنواره فیلم فجر داغ شد و در کنار خبرنگار گروه بین‌الملل خاطراتی از دوران سفارتش در مالزی تعریف کرد اما تاکید کرد که این خاطرات در جایی منتشر نشود. به گفته خودش در آنجا «دیپلماتیک» کار نمی‌کرده، بلکه «انقلابی» کار می‌کرده است.

این نماینده اصولگرای کرمان، به آینده جبهه مردمی بسیار خوش‌بین است. در میانه مصاحبه، وقتی از سوالات خسته می‌شود، می‌گوید: «تیتر بزن سازوکار انتخاباتی جبهه مردمی نتیجه خواهد داد و کاندیدای آنها برنده انتخابات خواهد بود.» انتخابات و سازوکارهای جبهه مردمی موضوع اصلی گفت‌وگو با یکی از کاندیداهای احتمالی آنهاست. او معتقد است باید نیروهای جدید سرکار بیایند و تا ابد قرار نیست نسل اول اتقلاب بازی‌گردانی کنند. موضوع گفت‌وگو با او که نامش کابینه احمدی‌نژاد را تداعی می‌کند، به خانه‌نشینی رئیس کابینه هم می‌رسد. او می‌گوید که شنیده بوده برخی وزرا تصمیم داشتند درصورت تداوم خانه‌نشینی، استعفا بدهند.

مشروح گفت و گو با محمدمهدی زاهدی را در ادامه می‌خوانید:

***

کمتر از سه ماه مانده به انتخابات هنوز سازوکار اصولگرایان برای چگونگی ورود به آن مشخص نیست، از بخش‌های مختلف این جریان صداهای مختلف شنیده می‌شود. از یک طرف جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی تشکیل شده که این جبهه هنوز وضعیت روشنی ندارد و معلوم نیست چه روشی را می‌خواهد پیش ببرد. از آن طرف موتلفه بدون هماهنگی با این جبهه و دیگر اصولگرایان کاندیدا معرفی می‌کند. در این هفته آقای بقایی نیز اعلام کاندیداتوری کردند در حالی که هیچگونه هماهنگی با جریان اصولگرا نداشتند و خود را مستقل معرفی کردند. بخشی از جریان اصولگرا نیز جبهه عدالت و پیشرفت تشکیل داده‌اند. جامعه روحانیت گفته ما کار خود را پیش می‌بریم، شاید در نقطه‌ای با جبهه مردمی به اشتراک برسیم. این چند پارگی شما را نگران نمی‌کند که برای اصولگراها اتفاقی که در سال 92 افتاد، در سال 96 نیز تکرار شود؟

من احساس نگرانی اصلا ندارم، چراکه فکر می‌کنم مردم دارای بصیرت مردم هستند. آنها چندان به تشکل‌های سیاسی نگاه نمی‌کنند بلکه به فرد و گفتمانی که او می‌آورد نگاه می‌کنند. اگر به انتخابات دوره‌های گذشته نیز نگاه کنیم، خیلی وقت‌ها جریان‌های سیاسی از  فرد دیگری حمایت کردند اما نتیجه چیز دیگری شده است.

مثلا آقای احمدی‌نژاد؟

آقای خاتمی را هم می‌گویم.

اما جریان‌هایی بودند که از آقای خاتمی حمایت می‌کردند.

بله اما او کسی نبود که جریان‌های غالب سیاسی به او فکر می‌کردند. آن زمان موضوع آقای ناطق مطرح شده و اکثرا فکر می‌کردند آقای ناطق پیروز انتخابات شود. پس از آن، جریان آقای احمدی‌نژاد و آقای لاریجانی و آقای ‌هاشمی رفسنجانی طوری بود که کسی فکر نمی‌کرد از بین آنها آقای احمدی‌نژاد بیرون بیاید. هیچ کدام از جریان‌های غالب سیاسی کشور روی ایشان تمرکز نداشتند. در دور بعد هم که آقای روحانی آمد، کمتر جریان سیاسی غالب کشور پیروزی ایشان را قطعی می‌دانستند. بر اساس نظرسنجی‌هایی که آن زمان انجام می‌شد هیچگاه بیشتر از 25درصد شانس پیروزی برای ایشان پیش‌بینی نشد. پس اینکه نگران باشیم که اصولگراها به نتیجه نرسیده‌اند را خیلی قبول ندارم.

این حرف شما یعنی در عمل احزاب را کارآمد و تاثیرگذار در فرآیند انتخابات نمی‌دانید؟

باید در کشورمان کارآمدی احزاب را در انتخابات بالا ببریم. من به این حرف باور دارم، این به نفع کشور است، وقتی یک حزب سیاسی برنده انتخابات شود، حزب می‌تواند با کادرسازی که از قبل کرده است پاسخگوی مطالبات مردم باشد. اگر برنده انتخابات از یک حزب نباشد، نمی‌توانیم انتظاری را از او داشته باشیم که وقتی برنده انتخابات یک حزب است. اعتقاد دارم احزاب باید فعال‌تر باشند.

برای این انتخابات، جبهه مردمی برنامه‌ریزی خوبی را انجام داده و از پایین به بالا کار می‌کند. در دوران قبل جریان اصولگرایی از بالا به پایین کار می‌کرد یعنی ستادی در تهران انتخاب می‌کردند و به بدنه اصولگرایی نتیجه را تسری می‌دادند و شاید یکی از دلایل  عدم توفیق همین بود اما این بار بنای جبهه مردمی -که گفتمان انقلاب اسلامی را بیشتر دنبال می‌کند تا اینکه به عنوان یک طیف سیاسی اصولگرا کار کند- بنا دارد از پایین به بالا کار کند و لذا به دنبال تشکیل جلسه ای با عنوان مجلس مردمی از سراسر کشور است که نظرات دوستداران نظام و انقلاب را از تمام کشور بداند. می‌خواهد بر اساس نظرسنجی از آنها کار کند. من این را یک توفیق بزرگ در جریان ارزشی کشور می‌بینم و فکر می‌کنم انشالله راهی که می‌روند موفقیت آمیز خواهد بود.

اینکه از پایین به بالا شروع می‌کنند روند رسیدن به نتیجه را نسبت به زمانی که از بالا به پایین شروع می‌کردند، طولانی‌تر و مبهم تر می‌کند. شما در جریان هستید که جبهه مردمی چه سازوکاری را مدنظر دارد تا به انتخاب کاندیدای نهایی برسد؟

چون من در جریان هستم می‌دانم که سازوکار دارند و سازوکار آنها هم کاملا دقیق است. ممکن است در اجرا آنچه روی کاغذ نوشته شده و بر اساس توافقات، پیاده نشود اما سازوکاری بسیار خوبی طراحی شده و فکر می‌کنم اگر آن طوری که طراحی شده پیاده شود، می‌تواند در رسیدن به فرد موردنظر بر اساس مطالبات مردمی موثر باشد و وقتی فرد مورد نظر با این سازوکار انتخاب شود، مورد استقبال طیف‌هایی که معمولا در روز آخر تصمیم گیری می‌کنند و به قشر خاکستری معروف هستند هم قرار می‌گیرد، چون تصمیم نهایی از بدنه مردم برخواسته است.

برآورد من از صحبت شما این است که شما به کارآمدی احزاب چندان خوش بین نیستید و برای همین جمعی از اصولگرایان ضعف خود مبنی بر شناخت نداشتن از آرای مردم را فهمیدند و حالا از پایین به بالا حرکت می‌کنند تا به تدریج به یک کاندیدا برسند.

من به عنوان یک اصولگرا این حرف را نزدم، منظور من یک جریان ارزشی وفادار به نظام و انقلاب و رهبری است که به این جمع‌بندی رسیده‌اند. اتفاقا اگر به 10نفر عضو هیات موسس جبهه مردمی نگاه کنید می‌بینید که برخی از آنها کسانی نیستند که به عنوان یک عنصر سیاسی فعال شناخته شوند اما به عنوان یک نیروی ارزشی که همراه انقلاب بوده، جایگاه لازم را دارند.

یعنی شما جبهه مردمی را زیرمجموعه اصولگرایان تعریف نمی‌کنید؟

ممکن است اصولگرایان زیرمجموعه این جبهه تعریف شوند اما برعکس خیر.

می شود گفت اصولگرایان و جبهه مردمی با هم همپوشانی دارند اما نمی‌شود گفت اصولگرایان زیرمجموعه آنها هستند.

همان می‌شود.

همه اصولگراها که در جبهه مردمی نیستند، مثلا جبهه پایداری تاکنون رویکرد مثبتی نسبت به جبهه مردمی نداشته و گفته ملاک ما کاندیدای اصلح است و کاری به کاندیدای رای آور نداریم.

در دوره قبل این حرف را زده بودند.

آقای قاضی‌زاده چند روز پیش در مصاحبه ای به این موضوع اشاره کرده‌اند.

ما بحث کاندیدای اصلح را از طرف جریان پایداری هنوز نشنیده‌ایم. ممکن است افرادی از درون جبهه پایداری این صحبت را داشته باشند اما این جریان تاکنون چنین اطلاعیه‌ای نداده است.

فارغ از موضوع اصلح بودن یا نبودن کاندیدا، جبهه پایداری از جبهه مردمی حمایت نکرده است.

این حرف درست است.

بنابراین اصولگراها زیرمجموعه جبهه مردمی نمی‌شوند.

جمله من این بود که ممکن است بگوییم... موضوع من بر سر امکان است. شما می‌خواستید بگویید این دو یکی هستند و من گفتم، خیر اینگونه نیست.

بله. اما بر سر اینکه کدامیک جامع‌ترند، به عقیده شما جبهه مردمی از اصولگرایان جامع‌تر است و ...

بله. همینطور است.

یکی از انتقاداتی که به جبهه مردمی می‌شود همین است که افراد پرسابقه اصولگرا در آن حضور ندارند و به نوعی نسل دوم این جریان کار را به دست گرفته اند و از نسل اول اصولگراها عبور کرده‌اند.

مگر قرار است همیشه نسل اول انقلاب در صحنه باشند؟ یقین دارم بسیاری از بزرگان سیاسی کشور هم معتقد هستند باید جریان ارزشی و ولایتمداری رویکرد جدیدی داشته باشد. باید نسل جدید را بها دهد و آنها را پای کار بیاورد. خدا رحمت کند آقای ‌هاشمی رفسنجانی اما او دیگر رفته است. خیلی از بزرگان رفته‌اند، پس باید دیگرانی تربیت شوند تا جای بزرگان را بگیرند. نمی شود که همیشه به آن بزرگان چشم داشت و نسل جدید را نادیده گرفت. پس یک کار ارزشمند است.

پس در حال کادرسازی هستید؟

ضمن اینکه باید به آنها به عنوان مرشدان و بزرگان بها داد و از تجربه آنها استفاده کرد و آنها را به کلی کنار نگذاشت اما افراد در صحنه هم باید آدم‌های جدیدی باشند و فهیم و بصیری باشند که بتوانند ارتباطات بین نسلی را به خوبی برقرار کنند که به تعبیر شما همان کادرسازی می‌شود. باید زمینه سازی کنیم تا بتوانیم احزاب قوی در کشور تشکیل دهیم.

پس قبول دارید که از نسل اول اصولگراها عبور کردید؟

عبور نه. من گفتم از تجربه و رهنمودهای آنها باید حداکثر بهره برداری را کرد اما افرادی که در صحنه هستند باید از نسل جدید باشند تا نسل جدید احساس نکند فراموش شده است و کسی به آنها توجهی نمی کند. نسل جدید باید بداند که آنها آینده سازان کشور هستند و آنها هستند که باید این کشور را اداره کنند. آنها هستند که باید این کشور را به یک قدرت بزرگ اقتصادی و علم و فناوری تبدیل کنند. برای تحقق این باورها باید از بزرگان به عنوان اتاق  فکر برای نسل نو بهره بگیریم.

می‌شود گفت برای شما نسل اول از جایگاه تصمیم سازی به جایگاه مشورتی جابه‌جا شده‌اند؟

یقینا قسمت اول این حرف درست است.

پس دیگر جایگاه تصمیم سازی را ندارند؟

بله. اما در قسمت دوم، مشورت صرف نیست. بلکه برای تصمیم‌گیری‌های نهایی باز هم باید با آنها مشورت کرد. می‌توانیم بگوییم آنها مشاور عالی ما هستند. مشورت با آنها صوری نیست. ما به سخنان آنها بها می‌دهیم و کاندیدای نهایی جبهه مردمی برنده انتخابات خواهد بود.

شما که هنوز کاندیدا ندارید.

من این جمله را با حساب و کتاب می‌گویم.

محمدمهدی زاهدی برای انتخابات 96 کاندیدا خواهد بود؟

من همیشه کارهایم را با نظر جمعی دنبال کردم و نه نظرات فردی. اگر جبهه مردمی به این نتیجه برسد، حتما. من تابع تصمیمات جمع هستم.

در این زمینه با جبهه مردمی رایزنی‌هایی صورت گرفته است؟

می شود انشالله.

ماجرای تایید و تکذیب کاندیداتوری شما در لابی مجلس چه بود؟ خبری که آقای مردوخی (از قدیمی ترین خبرنگاران ایرانی) از کاندیداتوری شما اعلام کردند و شما در کانال خود گذاشتید و سپس برداشتید و تکذیب کردید.

آقای مردوخی به من لطف دارد. خیلی محبت دارد. ایشان خبری داده بود که من در جمع خبرنگاران چنین حرفی را زده ام در حالی که من اصلا هیچ مصاحبه ای در جمع خبرنگاران نداشتم. من از بابت اینکه گفته بودند من مصاحبه ای کردم، گفتم خبر را بردارند که این شائبه پیش نیاید که من در جمع خبرنگاران چنین صحبتی کرده ام. شما خودتان خبرنگار هستید، مگر می‌شود در جمع خبرنگارها باشد اما عکس یا صوتی از آن بیرون نیاید.

پس شما مصاحبه را تکذیب کردید و نه اصل خبر را؟

من هیچ مصاحبه ای به صورت جمعی نداشتم.

برای کاندیداتوری برنامه‌ریزی‌هایی می‌کنید؟

مشورت‌هایی می‌کنم (خنده).

چند روز پیش آقای رضا تقوی گفته اند اگر جبهه مردمی به جمع بندی برسد، من حاضرم کاندیدا شوم، شما هم همین حرف را می‌زنید. آقای حاجی بابایی و دیگرانی نیز به صورت بالقوه به عنوان کاندیدای جبهه مردمی شناخته می‌شوند...

خوشبتانه جبهه مردمی نیرو زیاد دارد. نیروهایی که بالقوه توان اداره کشور را دارند. در سایر جبهه‌ها چنین چیزی را سراغ نداریم که این همه نیروی بالقوه داشته باشیم. اگر این نیروها با هم جمع شوند و به صورت تیمی کار کنند، دیگر مهم نیست چه کسی به عنوان رئیس جمهور بیرون می‌آید، بقیه در آن تیم قرار می‌گیرند. به نظرم یکی از قوی ترین دولت‌هایی می‌تواند باشد که روی کار بیاید.

دولت نهم که آقای احمدی‌نژاد آن را تشکیل داد واقعا به صورت یک تیم منسجم بودند و بیشترین توفیقات در حوزه‌های مختلف در آن دوره اتفاق افتاد. در آن زمان همه و همه فکر می‌کردند باید برای کشور کار کنند، کمتر کسی بود که بخواهد از فضای کار خود، خیالات دیگری در سر داشته باشد. به جرات می‌توانم بگویم دولت اول آقای احمدی‌نژاد کم‌حاشیه‌ترین دولت پس از انقلاب بود و من افتخار داشتم به عنوان وزیر علوم آنجا خدمت کنم.

پس می‌توانیم بگوییم دولتی که جبهه مردمی تشکیل خواهد داد شبیه به دولت نهم خواهد بود؟

از نظر کارآمدی می‌توانیم بگوییم. با اولویت مسائل اقتصاد و معیشت و پس از آن در حوزه‌های علم و فناوری و فرهنگ که مطالبه مقام معظم رهبری نیز هست. این اولویت‌ها خیلی راحت می‌تواند محقق شود. تمام تلاش جبهه به جای تلاش‌های سیاسی و بحث‌های متفرقه ای که در دولت وجود دارد و متاسفانه در این دولت وجود دارد، به این اولویت‌ها بپردازد. موضوعاتی مثل حقوق‌های نجومی و اختلاس‌های زیاد که باید حتما با اینها مبارزه جدی شود و دولتی سرکار بیاید که به صورت تیمی کار کند و فقط و فقط اولویتش «کشور و پیاده کردن عدالت در آن» باشد. مقابله با این رانت‌ها، اختلاس‌ها و حقوق‌های نجومی کار سختی است اما من به روشنی می‌بینم که این تیم وجود دارد.

این تیم با تعریف جبهه مردمی وجود دارد؟

بله.

بنابراین از میان حامیان جبهه مردمی می‌توانیم کابینه کاندیدای این جبهه را بشناسیم؟

بله و کابینه کاملا کارآمدی خواهد بود. این افراد کاملا کشور را می‌شناسند و راهکارها را می‌دانند. سیاست داخل و خارج را می‌دانند و ارتباطات بین المللی را می‌شناسند. لذا شما جبهه مردمی را دست‌کم نگیرید. بسیاری توانمندی دارند.

تیمی که با آقای احمدی‌نژاد کار کردند و امروز از جبهه مردمی حمایت می‌کنند، شاید بتوانیم بگوییم آن زمان دغدغه کار کردن داشتند اما امروز بیشتر تدبیر قدرت می‌کنند. تعدادی زیادی از وزرای آقای احمدی‌نژاد سودای ریاست جمهوری دارند.

مردم حالا دیگر فهیم هستند و اگر بفهمند کسی سودای قدرت طلبی را دارد و این طرف و آن طرف تلاش‌هایی می‌کند، به او رای بدهند.

ولی بخشی از مردم همان کسانی هستند که می‌شود با تزریق پول به فضای انتخاباتی از آنها رای بخریم. همچنان پول‌های کثیف در عرصه انتخابات بازیگردانی می‌کنند.

من این حرف را قبول ندارم. ممکن است در جاهایی در انتخابات مجلس این حرف درست باشد اما در انتخابات ریاست جمهوری اینگونه نیست. خداوکیلی، آقای احمدی‌نژاد چقدر پول در انتخابات خرج کرد؟

اما در مورد ایشان هم شائبه بود، مخصوصا در دور دوم.

خیر. دور اول که ما کمک می‌کردیم، خداوکیلی اصلا پول نداشتیم. یا آقای روحانی دور قبل چقدر هزینه کرد؟‌ مگر می‌شود بگوییم کلی مردم پشت سر آقای روحانی آمده اند چون به آنها پول داده اند تا رای بخرند؟ نمی شود که. ایشان شعاری داد که هم چرخ اقتصاد بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژها. صمن اینکه کلیدی نشان داد که می‌تواند همه قفل‌ها را باز کند. اینکه موفق شد یا خیر موضوع دیگری است. با شعارش، گفتمانی را پای کار آورد که مردم آن را باور کردند. اینکه یک روحانی بود نیز اثر داشت. نمی شود با پول خرج کردن مردم را در این سطح بالا خرید. من اصلا چنین چیزی را قبول ندارم.

این موضوع به ایران محدود نیست و در همه جا پول تاثیر دارد.

من در ایران می‌گویم. این حرف یعنی مردم را تحقیر می‌کنیم اما اینگونه نیست. انشالله نتیجه انتخابات آتی نشان می‌دهد که بصیرت مردم خیلی از ماها بالاتر است.

آقای جلیلی تور انتخاباتی راه انداخته اند، به نظر شما سبد رای ایشان کجاست؟

حتما پایگاهی دارند که این کار را می‌کنند.

فکر می‌کنید گفتمان برجام همچنان جواب می‌دهد، چون آقای جلیلی همچنان در سخنرانی‌هایشان از این منظر وارد می‌شوند.

برجام را قبول کنیم که شکست خورده است. سانتریفیوژهای ما از کار افتاده اند، می‌بینید که فردو حالت تعطیل به خود گرفته، نطنز مگر چقدر کار می‌کند؟‌ در نطنز سانریفیوژهای فعالِ فعال زیر سه هزارتاست. اراک را سیمان گرفته ایم. پس دولت در شعار «سانتریفیوژ بچرخد» توفیقی پیدا نکرده است. به اقتصاد نگاه کنید، رکود بیداد می‌کند. چند درصد توانسته این رکود را بشکنیم؟ پس گفتمان خوبی که در سال 92 ارائه شد، محقق نشد؟

سوال من این است که به نظر شما همچنان معیار مردم برای رای دادن همین موضوع انرژی هسته‌ای است؟

به سوال شما می‌رسم. انتظاری در مردم ایجاد شده بود، مردم حتما انتظار دارند ببینند گفتمانی که در سال 92 موجب رای آوری آقای روحانی شد، به کجا رسید؟ پس هم مطالبه معیشت و اقتصاد را دارند و هم مطالبه برجام. من با آقای دکتر جلیلی در این زمینه صحبتی نداشته ام اما فکر می‌کنم ایشان نیز تحلیلی که ارائه می‌دهند بر همین مبنا باشد.

شعار انتخاباتی شما چیست؟

موضع ما همان موضع جبهه مردمی است و در آنجا اولویت در کوتاه مدت موضوعات اقتصادی می‌دانیم که این موضوع ابعاد مختلف دارد. بانک‌ها، سیاست پولی، گمرکات، اجرائیات مالی، اجرائیات ارزی،‌ اقتصاد دانش بیان، اقتصاد مقاومتی، اشتغال، رکود و... ابعاد زیادی دارد.

برای این موضوعات سازوکارهای اجرایی پیش بینی کرده اید؟

حتما جبهه مردمی دارد و من هم به عنوان شخص زاهدی، حتما پیش بینی‌ها و برنامه‌هایی دارم اما سعی می‌کنیم کارهایمان به صورت تیمی دارد.

پس آقای زاهدی که برای کاندیداتوری برنامه دارد، در حوزه اقتصادی تیمی را برای خودش چیده است؟

مطمئن باشید که در حوزه‌های مختلف تیم‌ها چیده شده است.

موضع جبهه مردمی هم برای این انتخابات «تیم-کاندیداست»؟

می خواهند با تیم وارد شوند، ابتدا 10 نفر را بیاورند، سپس 10 نفر 5 نفر بشود تا ببینیم در نهایت چطور می‌شود.

رسیدن به 5 نفر بعد از تایید شورای نگهبان اتفاق می‌افتد؟

در این زمینه شورای مرکزی جبهه مردمی باید در آخر این هفته تشکیل شود و آنها تصمیم بگیرند.

چه تضمینی دارید کسانی که به عرصه می‌آیند کنار بروند، اتفاقی که در سال 92 افتاد. جبهه مردمی چه تضمینی برای کاندیداهایش گذاشته که تا آخر نمانند و رای هم را نشکنند؟

وقتی تیمی کار می‌کنیم، حتما تعهد تیمی هم وجود دارد.

این حرف مقداری شعاری است...

من فکر نمی کنم شعاری باشد

برخی کاندیداهای اصولگرا نیز اساسا در تیم شما تعریف نمی شوند مثل آقای جلیلی یا آقای بقایی...

من فقط درباره جبهه مردمی این حرف را می‌زنم.

اما این افراد با شما سبد رای مشترکی دارند.

شما فقط در قالب جریان اصولگرایی که همیشه بوده، فکر می‌کنید در حالی که من خیلی فراتر از آن فکر می‌کنم. جبهه مردمی خیلی فراتر از اصولگرایی است.

این فراتر بودن، ابهام دارد، یعنی جبهه مردمی فراتر از باهنر، فراتر از جامعه روحانیت، جبهه پیروان و... است؟

حتما اینطور است.

بر چه مبنایی این فراتر بودن را مطرح می‌کنید؟

ما واقعا به صورت از پایین به بالا کار می‌کنیم و طیف‌های مختلف مردمی را از استان‌های مختلف گرد هم جمع کرده ایم.

منظورتان از این فراتر بودن این است که شما چهره‌های غیرسیاسی را وارد کرده اید اما در حوزه سیاسی با اصولگراها همپوشانی دارید؟

من درباره اصولگراهایی که در قالب جریان‌های شناخته شده هستند را می‌گویم که جبهه مردمی فراتر از آنهاست. فرض کنید طیف وسیع ورزشکاران را پای کار می‌آوریم، خیلی از ورزشکاران اصلا روحیه سیاسی‌کاری ندارند. جوانان، هنرمندان، اساتید دانشگاه و... را می‌آوریم. ما از اینها مشورت می‌گیریم و برای انتخاب کاندیدای نهایی مشارکت می‌کنند. به نوعی مشارکت دادن تفکر قشرهای مختلف در کشور است.

این روند تا اردیبهشت به نتیجه می‌رسد؟

انشالله می‌رسد.

وقتی فقط شما سیاسیون بودید از یک سال قبل آن دور هم می‌نشستید و دست آخر هم به نتیجه ای نمی رسیدید حالا که این همه چهره مشورت دهنده وسط آورده اید، چطور می‌خواهید به نتیجه برسید؟

آن را برعهده جبهه مردمی بگذارید که سازوکارش را تعیین می‌کند.


جبهه مردمی ادعای اصولگراتر بودن هم دارند؟

می شود اصولگراتر بودن را تعریف کنید؟

در سال‌های اخیر طیف‌هایی مثل جبهه پایداری یا جبهه یکتا پا به عرصه گذاشتند که ادعا می‌کنند نسبت به گذشته‌ها خیلی اصولگراتر هستند.

شما کلی گویی می‌کنید. آنچه را که ما در جبهه مردمی دنبال می‌کنیم، جریانی است که به نظام و انقلاب باور دارد و گفتمان انقلاب و آرمان‌های امام و رهبری را سرلوحه کاری خود قرار داده است. هر کسی که این‌ها را قبول کند می‌تواند در درون این جبهه باشند و خوشبختانه بیش از 80درصد مردم کشور ما این باور را دارند. از این بابت می‌گوییم که این جبهه مساوی طیف سنتی اصولگرا نیست. حتی ممکن است در درون خود آدم‌هایی را داشته باشیم که قبلا به عنوان اصلاح طلب شناخته می‌شدند و ما از آنها استقبال می‌کنیم. ما دنبال این نیستیم که باندبازی‌های مرسوم سیاسی را پیاده کنیم. تیم ما بر اساس کارآمدی است و نه تیمی که بر اساس اقوام و خویشان باشد. تیمی که در آن آقازاده‌ها نقش موثر داشته باشند. جبهه مردمی روی اینها خط می‌کشد.

شما به نوعی گذشته را نفی می‌کنید. بنابراین احتمالا به دنبال یک کاندیدای جدید هستید، کسی که شاید تا به حال به عنوان کاندیدا به مردم معرفی نشده باشد.

خیر. ما گفتیم از پایین به بالا حرکت می‌کنیم و اگر خواست پارلمانی که تشکیل می‌شود، همین باشد جبهه هم همین را می‌گوید. ما اصلا تعصب نداریم که جدید یا قدیم باشد. دنبال این هستیم که ببینیم چه کسی بیشتر می‌تواند این آرمان‌ها را پیاده کند. پیاده کردن اینها شهامت و ازخودگذشتگی می‌خواهد. ممکن است این فرد ترور شخصیتی یا حتی فیزیکی شود. باید پای کار بایستد و هزینه بدهد. وقتی می‌بینیم در ریلی انحراف ایجاد شده، باید آن را درست به کار بگیریم.

برای شما رای آور بودن مهمتر است یا اصلح بودن کاندیدا؟

رای آوردن حتما برای ما مهم است اما هر کسی را هم کاندیدا نمی کنیم، خیانت است کسی را معرفی کنیم که لیاقت ندارد، ولو اینکه رای آور باشد.

جبهه مردمی با آقای قالیباف هم برای کاندیداتوری رایزنی‌هایی داشته است؟

از خود جبهه مردمی بپرسید اما تا جایی که من شنیدم آقای قالیباف هم به جبهه مردمی پیوسته است.

پس احتمالا در لیست کاندیداهای اصلی هستند.

از خودشان بپرسید.

ظاهرا خود شما هم از کاندیداهای اصلی جبهه هستید؟

من چنین چیزی نگفتم.

من چنین برداشتی کردم.

شما می‌توانید هر چیزی را برداشت کنید.

من از یکی از دوستان موتلفه ای شما شنیدم که آقای زریبافان هم جزو کاندیداها هستند.

من چیزی را نه رد می‌کنم و نه تایید می‌کنم.

دقت کرده اید بین کاندیداها چه تعدادی از وزرا و معاونان آقای احمدی‌نژاد حضور دارند؟

خب الحمدالله دوستان مخصوصا در دولت نهم نشان دادند توانمند هستند.

اما خیلی از آنها رجل سیاسی نبودند.

رجل سیاسی را باید شورای نگهبان تشخیص دهد.

مثلا سال 92 شورای نگهبان آقای متکی و آقای باقر لنکرانی را رد کرد.

حتما آنها هم ملاک و معیارهایی دارند.

منظورم شخص شما نیست که هم وزیر بوده‌اید و هم در مجلس، رئیس کمیسیون هستید...

من که سفیر هم بوده‌ام. اگر بخواهید روی زندگی نامه من کار کنید، من خیلی جاها بوده ام. اما ممکن است شورای نگهبان تصمیم دیگری بگیرد، مصداق آن را برعهده شورای نگهبان بگذاریم.

آقای بقایی نیز اعلام کاندیداتوری کرده اند، شما این را مصداق ورود احمدی‌نژادی‌های به انتخابات می‌دانید؟

آقای احمدی‌نژاد چند روز قبل اطلاعیه منتشر کردند و گفتند که در این انتخابات به هیچ عنوان شرکت نمی کند و از کسی هم حمایت نمی‌کند. آقای بقایی هم مستقل آمده است.

اما یک فرد سیاسی نمی پذیرد که بقایی بدون مشورت با احمدی‌نژاد پا به میدان بگذارد.

این یک حرف دیگر است. ممکن است مشورت کرده باشد اما آقای احمدی‌نژاد کسی نیست که اگر کسی با او مشورت کند، او را نهی کند.

یک نفر مثل بقایی در جامعه محبوبیتی دارد؟

من مثل شما منفی باف نیستم، می‌گویم اجازه بدهیم کسانی که بین خود و خدا می‌دانند توانمندی دارند به میدان بیایند، کشور ضرر نمی‌کند، مردم مقایسه می‌کنند. اگر مردم را باور کنیم خیلی دنبال این سوالات نیستیم.

به هر حال نمی‌توان منکر شد که آقای احمدی‌نژاد سبد رایی در جامعه دارد و برخی مانند جبهه پایداری، جبهه یکتا یا کسانی مثل آقای بقایی امیدوار هستند سبد رای او را از آن خود کنند. شما فکر می‌کنید این سبد رای قابل تفویض هست؟

من شک نداشتم که اگر آقای احمدی‌نژاد در این دوره می‌توانست بیاید، بدون تبلیغات رای بالایی را داشت اما اینکه همه به دنبال سبد رای آقای احمدی‌نژاد هستند شاید واژه همه درست نباشد اما کسانی که با ایشان کار کرده‌اند شاید چنین توقعی داشته باشند، اما با اطلاعیه ای که ایشان دادند فکر می‌کنم به همین موضوع پاسخ دهند که این افراد برای کمک گرفتن خیلی به سراغ ایشان نروند و موضوع را به مردم واگذار کنند و به نظر من این کار ایشان، کار خوبی بود.

اگر آقای احمدی‌نژاد وارد عرصه می‌شدند، شما کاندیدا نمی‌شدید؟

بهتر است دیگر موضوعات انتخاباتی را تمام کنیم.

کمی به عقب برگردیم، در زمان 11 روز خانه نشینی آقای احمدی‌نژاد شما سفیر ایران در مالزی بوده و در ایران حضور نداشتید اما در جریان بودید که در دولت چه اتفاقی می‌افتد؟ این اتفاق مورد اعتراض دولتی‌های آن زمان قرار می‌گرفت؟

تعدادی از وزرای آن موقع شخصا به خود من گفتند که به این ماجرا اعتراض کردند.

شما این اتفاق را رودررویی با رهبر می‌دانستید؟

آقای احمدی‌نژاد هرگز این حرف را نگفت.

آیت الله یزدی یک مصاحبه داشتند و گفتند که در آن زمان به دیدار آقای احمدی‌نژاد رفتند و به او گفته اند این کار شما رویارویی با رهبری است.

آقای احمدی‌نژاد هیچ موقع این حرف را نزده است. من از درون ایشان اطلاعی ندارم که به چه منظوری بوده است.

تحلیل کسانی که در کابینه بودند، چنین چیزی بود؟

من با افراد زیادی از کابینه ارتباط داشتم و پرسیدم، گفتند که این نگرانی و اعتراض خود را خدمت آقای احمدی‌نژاد و آقای مشایی که به تعبیر آنها خیلی روی ایشان نفوذ داشته، بیان کردند اما واقعا اینکه خدای نکرده مقابله با رهبری بوده، هیچ کدام از آنها چنین چیزی را به من نگفتند.

شما این کار را یک خطای سیاسی ازطرف احمدی‌نژاد می‌دانید که با فکر و برنامه انجام شد یا صرفا یک اشتباه ارزیابی می‌کنید؟

به هر حال این یک نقطه ضعف جدی بود که در کارنامه دولت دهم ثبت شد.

معترض‌ترین افرادی که با آقای احمدی‌نژاد وارد دیالوگ شدند، چه کسانی بودند؟

تعداد زیادی اعتراض داشتند.

و کسی تا مرز استعفا پیش رفت؟

من شنیدم برخی اعلام استعفا داده بودند اما دقیق نمی‌دانم. یکی از وزرا به من گفت تعدادی آماده استعفا بودند البته اگر ادامه می‌داشت.

وقتی آقای احمدی‌نژاد برگشتند، روابط کابینه با ایشان حسنه شد؟

من اطلاعی ندارم.

امروز رابطه جبهه یکتا با آقای احمدی‌نژاد چطور است؟

یکتا جدا از آقای احمدی‌نژاد تشکیل شد و برخی افرادی که در دولت‌های نهم و دهم ادعای کارآمدی داشتند،‌ دور هم جمع شدند تا بتوانند به عنوان کسانی که تجربه خوب مدیریتی داشته اند، نقش آفرینی کنند.

اما ارتباطات شخصی هم وجود دارد...

ارتباط شخصی موضوع دیگری است،‌ برخی دوستان من الان اصلاح طلب هستند و برخی از آنها ارتباط خانوادگی دارم. دوستانی در همین دولت دارم که سابقه دوستی ما به 40 سال پیش برمی گردد. ما نظرات مختلف داریم اما با هم رفیقیم.

منظورم صرف ارتباطات شخصی نیست، ارتباطات تشکیلاتی هم دارید، مثل آقای میرتاج الدینی که در نشست‌های ولنجک هم شرکت می‌کرد.

آقای میرتاج الدینی ابتدا عضو یکتا نبود. در آنجا، من، آقای زریبافان، آقای علی احمدی و چند نفر دیگر راه انداختیم.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین