کد خبر: ۱۴۵۹۵۲
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۸
ایالات متحده آمریکا هنوز آنقدر قدرتمند است که بتواند به طور همزمان از میدان های نبرد با روسیه و چین پیروز بیرون آید و یا دست کم کاری کند که امید پیروزی در این جنگ ها برای این دو کشور به یأس مبدل شود.
 ایالات متحده آمریکا هنوز آنقدر قدرتمند است که بتواند به طور همزمان از میدان های نبرد با روسیه و چین پیروز بیرون آید و یا دست کم کاری کند که امید پیروزی در این جنگ ها برای این دو کشور به یأس مبدل شود.

 ایالات متحده آمریکا هنوز آن قدر قدرتمند است که بتواند به طور هم زمان از میدان های نبرد با روسیه و چین پیروز بیرون آید یا دست کم کاری کند که امید پیروزی در این جنگ ها برای این دو کشور به یأس مبدل شود. اگر آمریکا توان پیروزی در چنین جنگ هایی را دارد به خاطر آن است که این کشور همچنان قدرتمندترین و سازمان یافته ترین ارتش جهان را دارد و علاوه بر آن در رأس یک اتحاد نظامی بسیار قوی و قدرتمند نیز قرار گرفته است. از سوی دیگر دو کشور روسیه و چین نیز در معرض مشکلات نظامی مختلفی قرار دارند و همین امر ایالات متحده آمریکا را قادر می سازد تا بخشی از توان نظامی خود را به یکی و مابقی توان نظامی خود را به دیگری اختصاص دهد.

ایالات متحده در یک دهه اخیر دکترین خود با محوریت "دو جنگ هم زمان" (الگویی به منظور تهیه مقدمات و ملزومات برای انجام جنگ هم زمان در دو میدان نبرد منطقه ای) را کنار گذاشته است. این برنامه به گونه ای طراحی شده که آمریکا را قادر می سازد تا در صورت درگیری در جنگ با ایران یا عراق، بتواند به طور هم زمان از راه اندازی یک جنگ دیگر از سوی کره شمالی جلوگیری کند. این ایده به وزارت دفاع آمریکا در شکل دادن به استراتژی های پشتیبانی، لوجستیکی و پایه ای در دوران پس از جنگ سرد کمک بسیاری کرده است؛ یعنی درست همان دورانی که دیگر آمریکا نیازی به رویارویی با اتحاد جماهیر شوروی نداشت. در حال حاضر، ایالات متحده آمریکا به دلیل تغییرات به وجود آمده در سیستم بین المللی از قبیل افزایش قدرت چین و گسترش شبکه های اثرگذار تروریستی، از دکترین دو جنگ همزمان دست کشیده است.

اما اگر ایالات متحده ناچار به انجام دوجنگ هم زمان شود (آن هم نه در مقابل کشورهایی مانند کره شمالی و ایران)، در آن صورت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر چین و روسیه به صورت کاملاً هماهنگ جنگ های هم زمانی را علیه آمریکا در اروپا و اقیانوس آرام آغاز کنند، چه شرایطی بوجود خواهد آمد؟

هماهنگی سیاسی
آیا مسکو و پکن می توانند بحران هایی را به وجود آورند که موجب برانگیختن دو واکنش نظامی مجزا از سوی آمریکا شود؟ اگرچه این امر غیرممکن نیست اما احتمال آن بسیار کم است. هر کشوری اهداف خاصی دارد و بر اساس جدول زمانی مشخصی این اهداف را دنبال می کند. اما آن چه از احتمال بیشتری برخوردار است این است که یکی از این دو کشور از بحران های موجود بهره برداری کرده و نفوذ و تسلط خود بر منطقه را افزایش دهد. برای مثال، در صورت افزایش دخالت آمریکا در دریای چین جنوبی، ممکن است مسکو تصمیم بگیرد که فشار بیشتری را به کشورهای حوزه بالتیک وارد آورد. در هر صورت، مسکو یا پکن آغازگر این جنگ احتمالی خواهند بود. در حال حاضر، ایالات متحده آمریکا از شرایط و وضع کنونی در هر دو منطقه بهره می برد و به صورت کلی (حداقل وقتی که پای قدرت های بزرگ در میان باشد) ترجیح می دهد که برای رسیدن به اهداف سیاسی خود از شیوه های دیپلماتیک یا اقتصادی بهره گیرد. اگرچه ممکن است آمریکا شرایط را برای جنگ فراهم آورد، اما این روسیه یا چین است که اولین گلوله را شلیک خواهد کرد.

انعطاف پذیری
تنها جنبه خوب این قضیه این است که تنها برخی از الزامات موردنیاز برای جنگ در اروپا و اقیانوس آرام مشترک هستند. درست همانند جنگ جهانی دوم، ارتش آمریکا بار دفاع از اروپا را به دوش خواهد کشید و در عین حال نیروی دریایی این کشور نیز در اقیانوس آرام متمرکز خواهد بود. نیروی هوایی ارتش آمریکا نیز در هر دو جبهه ایفای نقش کرده و کار پشتیبانی از این میدان های نبرد را بر عهده خواهد گرفت.

روسیه توانایی جنگ با نیروهای ناتو در اقیانوس اطلس شمالی را ندارد و احتمالاً هیچ نفع سیاسی در انجام این کار نیز نخواهد داشت. این بدان معناست در حالی که ایالات متحده آمریکا و متحدانش در ناتو می توانند منابعی را برای تهدید فضای دریایی روسیه اختصاص دهند، نیروی دریایی آمریکا می تواند نیروهای خود را در اقیانوس آرام متمرکز کند. بسته به طول مدت نبرد و میزان هشدارها، ایالات متحده می تواند کمک های نظامی قابل توجهی را برای مقابله با هر گونه درگیری جدی به اروپا ارسال کند.

بخش عمده ای از ناوهای جنگی، زیردریایی ها و کشتی های آمریکایی در اقیانوس آرام و اقیانوس هند متمرکز خواهند شد و به صورت مستقیم با راهبرد و استراتژی (A2/AD) چین (راهبرد پکن مبنی بر توسعه تعداد زیادی زیردریایی متعارف پیشرفته، به کارگیری صدها هزار مین دریایی، استقرار تعداد زیادی موشک دور بُرد، موشک های کروز و موشک های بالستیک ضد کشتی) مبارزه خواهند کرد و خطوط حمل و نقل دریایی چین را مسدود خواهند کرد. ادوات هوایی دور بُرد شامل بمب افکن های رادار گریز و تسلیحات مشابه نیز در هر دو جبهه بنا به نیاز و ضروریات فعالیت خواهند کرد.

ارتش آمریکا برای پیروزی قاطع در دست کم یکی از میدان های جنگ، تحت فشار بسیاری قرار خواهد گرفت. حتی ممکن است ایالات متحده مجبور شود تا تمام توان هوایی، فضایی و سایبری خود را در یک جبهه متمرکز کرده و امیدوار باشد از این طریق به پیروزی سیاسی و استراتژیکی دست یابد؛ زیرا کسب پیروزی در یکی از این جبهه ها به آمریکا اجازه خواهد داد تا بقیه نیروی خود را در جبهه دیگر صرف کند. با توجه به قدرت متحدین آمریکا در اروپا، به احتمال زیاد این کشور تمرکز خود را روی درگیری در اقیانوس آرام متمرکز خواهد کرد.

ساختار اتحاد
ساختار اتحاد ایالات متحده در اقیانوس آرام با اروپا کاملاً متفاوت است. علی رغم نگرانی ایالات متحده آمریکا در خصوص متعهد ماندن متحدین اصلی این کشور در اروپا، هیچ دلیلی وجود ندارد که آمریکا برای مقابله با روسیه جدا از اتحاد ناتو عمل کند. اگر آمریکا در مقابل روسیه بجنگد، آلمان، فرانسه، لهستان و انگلستان نیز از آمریکا پیروی خواهند کرد. در ساده ترین حالت، حتی متحدان اروپایی نیز به تنهایی می توانند قدرتی به ناتو دهند که در مقابل روسیه برتری داشته باشد. این احتمال نیز وجود دارد که روسیه بخش هایی از حوزه بالتیک را تصرف کند ولی اگر با قدرت هوایی ناتو روبه رو شود، بدون شک متحمل خسارات سنگینی خواهد شد و در نتیجه نمی تواند این مناطق را برای مدتی طولانی حفظ کند. در چنین شرایطی، نیروهای هوایی و دریایی آمریکا پشتیبانی عظیمی از نیروهای ناتو انجام خواهند داد و با این کار این نیروها را از توان لازم برای شکست روسیه بهره مند خواهند کرد. در این میان، اگر روسیه تصمیم بگیرد از تسلیحات هسته ای تاکتیکی یا استراتژیک در این جنگ استفاده کند، توان هسته ای ایالات متحده آمریکا می تواند تضمین قدرتمندی در این زمینه باشد.

ایالات متحده با مسائل و چالش های دشوارتری در اقیانوس آرام روبه رو خواهد شد. ژاپن و هند ممکن است منافعی در دریای جنوب چین داشته باشند، ولی این موضوع حضور و شرکت آنها در جنگ را تضمین نمی کند. ساختار اتحاد در هر درگیری و کشمکشی بستگی به خصوصیات آن درگیری دارد. هر کدام از کشورهای فیلیپین، ویتنام، کره جنوبی، ژاپن یا تایوان می توانند هدف اصلی چین باشند. بقیه کشورها - صرف نظر از فشارهای آمریکا – ممکن است ترجیح دهند که در حاشیه مانده و در این جنگ شرکت نکنند. این امر به نوبه خود باعث ایجاد فشار بیشتری روی آمریکا برای تسلط بر غرب اقیانوس آرام خواهد شد.

عدم اتکای کامل بر قدرت متحدان
ایالات متحده آمریکا هنوز آن قدر قدرتمند است که بتواند به طور هم زمان از میدان های نبرد با روسیه و چین پیروز بیرون آید یا دست کم کاری کند که امید پیروزی در این جنگ ها برای این دو کشور به یأس مبدل شود. اگر آمریکا توان پیروزی در چنین جنگ هایی را دارد به خاطر آن است که این کشور همچنان قدرتمندترین و سازمان یافته ترین ارتش جهان را داراست و علاوه بر آن در رأس یک اتحاد نظامی بسیار قوی و قدرتمند نیز قرار دارد. از سوی دیگر دو کشور روسیه و چین نیز در معرض مشکلات نظامی مختلفی قرار دارند و همین امر ایالات متحده آمریکا را قادر می سازد تا بخشی از توان نظامی خود را به یکی و مابقی توان نظامی خود را به دیگری اختصاص دهد.

به گزارش دیپلماسی ایرانی، با این حال، شرایط همیشه بدین گونه نخواهد ماند و این توان نظامی آمریکا نیز ابدی و پایدار نخواهد بود. ایالات متحده آمریکا نمی تواند برای همیشه این میزان از نفوذ و تسلط را حفظ کند و باید از این پس تعهدات خود را با دقت و تأمل بیشتری انتخاب کند. در حال حاضر، ایالات متحده نظمی بین المللی را به وجود آورده که بیشتر کشورهای موفق و قدرتمند جهان از آن متنفع شده اند اما آمریکا باید این را به خاطر داشته باشد که تنها برای مدتی محدود می تواند بر روی کمک این کشورها حساب کند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین