سفر 141 تورلیدر جهانی از 21 کشور در سال اول عمر برجامْ نمودِ اولیه تغییر بازار گردشگری است که با ادامه ارتباطگیری جهانی میتواند بسیاری از ضعفهای اقتصادی کشور را مرتفع و میل گردشگری منطقه را بهسمت ایران تغییر دهد.
بسیاری از کارشناسانْ گردشگری را کلید طلایی اقتصاد ایران میدانند. علت این امر را باید در ظرفیتهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی کشور جستوجو کرد؛ زیرا، براساس گزارش سازمان جهانی گردشگری، ایران رتبه دهم جاذبههای تاریخی و رتبه پنجم جاذبههای طبیعی جهان را بهخود اختصاص داده که این مهم میتواند سهم بسزایی در جذب گردشگر ایفا کند.
بااینحال، طبق آمار همین سازمان، در سال 2006 میلادی، 50هزار گردشگر خارجی از ایران بازدید کردهاند، درحالیکه همین سازمان شمار بازدیدکنندگان از «شهر» دبی در سال 2007 را 15میلیون گردشگر اعلام کرده است. یک مقایسه ساده وضعیت نامطلوب گردشگری جهانی در ایران را برجستهتر نشان میدهد و آن اینکه دبی صرفاً شهری است بدون تاریخچه و فرهنگ شاخص، درحالیکه ایران متشکل از 397 شهرستان، 1148 شهر و 2500 روستاست که هر کدام ریشه در تاریخی دارد که، با توجه به اقلیم متفاوت مناطق چهارفصل ایران، شاخصههای منحصربهفرد و باارزشی را از خود بهنمایش میگذارند؛ اما، با وجود تمام این داشتهها، طبق اعلام WTCC با مقایسه وضعیت گردشگری در سالهای 2014 و 2015 این صنعت بهلحاظ کسب درآمد با رقم 1260میلیارد دلار، 5درصد رشد داشته که سهم ایران از آن 11میلیارد و 300میلیون دلار بوده و این رقم معادل یکهزارم درآمد گردشگری جهان است؛ ازاینرو باید دنبال علل شکوفا نشدن این ظرفیتها در ایران بود.
اگرچه ریزنقشهای بسیاری باعث این مسئله شده، بهطور کلان دو عامل را میتوان در دخیل بودن این وضعیت موردبررسی قرار داد: ابتدا بسترها و زیرساختهای موردنیاز صنعت توریسم، و سپس وضعیت ارتباطات بینالمللی.
درخصوص وضعیت زیرساختها و بسترها سخنان بسیاری گفته شده و بر کسی پوشیده نیست که این مهم برای گردشگران ملاک ابتدایی انتخاب مقصد است، اما پیش از آن باید ارتباطات بینالمللی را ارجح دانست، زیرا حتی اگر فرض کنیم جایگاه ایران در بحث زیرساختها بسیار نامطلوب است (که قطعویقین اینگونه نیست) باید به این نکته نیز توجه کنیم که بحث امنیت و نمود بیرونی وضعیت داخلی کشور و ارتباطات جهانی مقدم بر تمام ریزنقشها و کلاننقشهاست. بههرروی، بسیاری از گردشگران جهانی بهدنبال مناظر طبیعی بکری هستند که بهواسطه صنعتی شدن توریسم دستخوش تغییرات نشده و از سوی دیگر، مدنظر گردشگران بینالمللی میراث تاریخی و فرهنگی است، که این مهم در ایران اسلامی بهوفور یافت میشود؛ پس باید نمود بیرونی وضعیت کشور را بر هر ملاکی مقدم دانست.
گاردین و نیویورکتایمز بهعنوان شناختهترین رسانههای جهان درخصوص علل ضعف ایران در صنعت توریسم میآورند: «بیخبر بودن سرمایهگذاران از زمینههای موجود در ایران و تبلیغات ضعیف و همچنین تنشهای سیاسی با بعضی کشورهای غربی موانع رشد صنعت گردشگری در ایران است».
پس باید جایگاه بینالمللی کشور را مهمترین عامل در جذب گردشگر عنوان کرد؛ ازاینرو، باید «برجام» را کلید طلایی گشودن فضا دانست؛ زیرا با شکستن فضای ایرانهراسی (منتجشده از فعالیتی 10ساله) در جهان، دور شدن سایه جنگ (بهواسطه خروج نام ایران از ذیل بند 7 سازمان ملل)، و خارج شدن کشور از انزوای سیاسی و اقتصادی، میتوان افق جدیدی را برای کشور متصور بود که تماماً حاصل سیاست خارجی دولت یازدهم است.
اکنون دنیای پس از برجام برای کشور تغییر کرده و ارائه بستههای سرمایهگذاری، معرفی داشتهها و ارائه ظرفیتها امری است که ذوق سیریناپذیر سرمایهگذاران بینالمللی و به دنبال آن، توریست را در پی خواهد داشت.
سفر 141 تورلیدر جهانی از 21 کشور در سال اول عمر برجامْ نمودِ اولیه تغییر بازار گردشگری است که با ادامه ارتباطگیری جهانی میتواند بسیاری از ضعفهای اقتصادی کشور را مرتفع و میل گردشگری منطقه را بهسمت ایران تغییر دهد.
نیاز کشور به 200 هتلِ چهار و پنجستاره باز شدن فضایی جدید را در ارتباطات جهانی نشان میدهد که، درصورت تقویت ناوگان هوایی و ارائه برنامهریزیهای مدون مطابق با وضعیت موجود و امکانسنجی، میتواند موتور محرک آینده کشور را در دست بگیرد، موتوری که سالها در گرو نمودارهای متناوب قیمت نفت قرار داشت.
بااینحال، طبق آمار همین سازمان، در سال 2006 میلادی، 50هزار گردشگر خارجی از ایران بازدید کردهاند، درحالیکه همین سازمان شمار بازدیدکنندگان از «شهر» دبی در سال 2007 را 15میلیون گردشگر اعلام کرده است. یک مقایسه ساده وضعیت نامطلوب گردشگری جهانی در ایران را برجستهتر نشان میدهد و آن اینکه دبی صرفاً شهری است بدون تاریخچه و فرهنگ شاخص، درحالیکه ایران متشکل از 397 شهرستان، 1148 شهر و 2500 روستاست که هر کدام ریشه در تاریخی دارد که، با توجه به اقلیم متفاوت مناطق چهارفصل ایران، شاخصههای منحصربهفرد و باارزشی را از خود بهنمایش میگذارند؛ اما، با وجود تمام این داشتهها، طبق اعلام WTCC با مقایسه وضعیت گردشگری در سالهای 2014 و 2015 این صنعت بهلحاظ کسب درآمد با رقم 1260میلیارد دلار، 5درصد رشد داشته که سهم ایران از آن 11میلیارد و 300میلیون دلار بوده و این رقم معادل یکهزارم درآمد گردشگری جهان است؛ ازاینرو باید دنبال علل شکوفا نشدن این ظرفیتها در ایران بود.
اگرچه ریزنقشهای بسیاری باعث این مسئله شده، بهطور کلان دو عامل را میتوان در دخیل بودن این وضعیت موردبررسی قرار داد: ابتدا بسترها و زیرساختهای موردنیاز صنعت توریسم، و سپس وضعیت ارتباطات بینالمللی.
درخصوص وضعیت زیرساختها و بسترها سخنان بسیاری گفته شده و بر کسی پوشیده نیست که این مهم برای گردشگران ملاک ابتدایی انتخاب مقصد است، اما پیش از آن باید ارتباطات بینالمللی را ارجح دانست، زیرا حتی اگر فرض کنیم جایگاه ایران در بحث زیرساختها بسیار نامطلوب است (که قطعویقین اینگونه نیست) باید به این نکته نیز توجه کنیم که بحث امنیت و نمود بیرونی وضعیت داخلی کشور و ارتباطات جهانی مقدم بر تمام ریزنقشها و کلاننقشهاست. بههرروی، بسیاری از گردشگران جهانی بهدنبال مناظر طبیعی بکری هستند که بهواسطه صنعتی شدن توریسم دستخوش تغییرات نشده و از سوی دیگر، مدنظر گردشگران بینالمللی میراث تاریخی و فرهنگی است، که این مهم در ایران اسلامی بهوفور یافت میشود؛ پس باید نمود بیرونی وضعیت کشور را بر هر ملاکی مقدم دانست.
گاردین و نیویورکتایمز بهعنوان شناختهترین رسانههای جهان درخصوص علل ضعف ایران در صنعت توریسم میآورند: «بیخبر بودن سرمایهگذاران از زمینههای موجود در ایران و تبلیغات ضعیف و همچنین تنشهای سیاسی با بعضی کشورهای غربی موانع رشد صنعت گردشگری در ایران است».
پس باید جایگاه بینالمللی کشور را مهمترین عامل در جذب گردشگر عنوان کرد؛ ازاینرو، باید «برجام» را کلید طلایی گشودن فضا دانست؛ زیرا با شکستن فضای ایرانهراسی (منتجشده از فعالیتی 10ساله) در جهان، دور شدن سایه جنگ (بهواسطه خروج نام ایران از ذیل بند 7 سازمان ملل)، و خارج شدن کشور از انزوای سیاسی و اقتصادی، میتوان افق جدیدی را برای کشور متصور بود که تماماً حاصل سیاست خارجی دولت یازدهم است.
اکنون دنیای پس از برجام برای کشور تغییر کرده و ارائه بستههای سرمایهگذاری، معرفی داشتهها و ارائه ظرفیتها امری است که ذوق سیریناپذیر سرمایهگذاران بینالمللی و به دنبال آن، توریست را در پی خواهد داشت.
سفر 141 تورلیدر جهانی از 21 کشور در سال اول عمر برجامْ نمودِ اولیه تغییر بازار گردشگری است که با ادامه ارتباطگیری جهانی میتواند بسیاری از ضعفهای اقتصادی کشور را مرتفع و میل گردشگری منطقه را بهسمت ایران تغییر دهد.
نیاز کشور به 200 هتلِ چهار و پنجستاره باز شدن فضایی جدید را در ارتباطات جهانی نشان میدهد که، درصورت تقویت ناوگان هوایی و ارائه برنامهریزیهای مدون مطابق با وضعیت موجود و امکانسنجی، میتواند موتور محرک آینده کشور را در دست بگیرد، موتوری که سالها در گرو نمودارهای متناوب قیمت نفت قرار داشت.
منبع: مردم سالاری
ارسال نظر