|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۵
کد خبر: ۱۴۴۷۰۴
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۲
: در مدت کوتاهی که زن جوان از خیابان عبور کرد و دوباره برای فرار از دست آن مرد می‎خواست عرض خیابان را بدود، در بین خودروها تعادلش را از دست داد و مرد جوان نیز به وسیله چاقویی که در دست داشت، تعدادی ضربه بسیار شدید از پشت بر بدن آن زن زد و بلافاصله از محل متواری شد.
حکم قصاص مرد جوانی که همسر سابقش را در خیابان و جلوی چشم مردم به قتل رسانده بود، تأیید شد.

دو سال قبل شهروندان گرگانی به مأموران پلیس خبر دادند مرد جوانی با حمله به یک دختر او را با ضربه چاقو مقابل چشمان مردم به قتل رساند.

بلافاصله مأموران به محل رفته و تحقیقات خود را آغاز کردند.

شهروندانی که شاهد این ماجرا بودند، به پلیس گزارش دادند بلافاصله بعد از این حادثه با اورژانس تماس گرفتند اما با توجه به شدت جراحات، دختر جوان جانش را از دست داد.

همچنین پلیس متوجه شد مردم این جوان را بازداشت کرده بودند و تحویل پلیس دادند.

با انتقال متهم به اداره آگاهی تحقیقات از شاهدان عینی ماجرا آغاز شد.

یکی از این شاهدان که مرد جوانی بود، به مأموران گفت: ساعت هشت‌ونیم صبح بود که متوجه شدم زنی با اضطراب و عجله در حال دویدن است. حالتی داشت که کاملا می‌شد متوجه شد ترسیده است.

وی اضافه کرد: در مدت کوتاهی که زن جوان از خیابان عبور کرد و دوباره برای فرار از دست آن مرد می‎خواست عرض خیابان را بدود، در بین خودروها تعادلش را از دست داد و مرد جوان نیز به وسیله چاقویی که در دست داشت، تعدادی ضربه بسیار شدید از پشت بر بدن آن زن زد و بلافاصله از محل متواری شد.

مرتضی گفت: این اتفاق در کمتر از ٢٠ ثانیه روی داد و پس از فرار آن مرد، مردم بلافاصله وی را در کوچه‎های پایین‎تر دستگیر کردند و موضوع را به پلیس ١١٠ و اورژانس ١١٥ برای اقدامات مربوطه اطلاع دادند.

یکی دیگر از شاهدان حادثه نیز به مأموران گفت: من در حال حرکت به سمت محل کارم بودم که مشاهده کردم خانم جوانی از یک تاکسی پیاده شد و بلافاصله از پشت سر، یک مرد جوان از خودرو خارج شد و بلافاصله به سمت این خانم دوید و این خانم نیز در حال متواری‌شدن از دست این مرد جوان بود.

وی اضافه کرد: پس از مدت کوتاهی دویدن و تلاش آن زن برای فرار از چنگال مرد جنایتکار، به زمین افتاد و مرد جوان نیز با ضربات چاقو چند ضربه‎ بر پیکر این زن وارد کرد و بلافاصله متواری شد که مردم وی را در خیابان پایین‎تر از وقوع حادثه دستگیر کردند.

در ادامه مأموران متوجه شدند متهم پویا ٢٣ساله است و چندی‌قبل از مقتول که فائزه نام دارد، جدا شده بود.

در این مدت فائزه در یک آرایشگاه کار می‌کرد تا هزینه زندگی‌اش را تأمین کند.

همچنین پلیس متوجه شد فائزه دختری ١٩ساله بوده که در راه مدرسه با پویا آشنا شده و تصمیم به ازدواج با او گرفته و هرچند خانواده مقتول با این ازدواج مخالفت‌های زیادی کردند اما او همچنان پافشاری کرده و در نهایت با او ازدواج کرده است.

با تشکیل پرونده، خانواده فائزه شکایت خود را مطرح کردند. یکی از اعضای خانواده این دختر جوان به مأموران گفت: فائزه ١٥ سال بیشتر نداشت که به عقد پویا درآمد ما خیلی مخالفت کردیم اما فایده‌ای نداشت تا اینکه مجبور شدیم موافقت کنیم. آنها با هم ازدواج کردند و چند سال اول ما نمی‌دانستیم اختلافاتی دارند. فائزه این موضوع را از ما پنهان کرده بود تا اینکه متوجه شدیم پویا حتی چند بار او را کتک زده است. فائزه این موضوع را به ما نگفته بود چون از ابتدا با این ازدواج مخالفت کرده بودیم، دیگر روی اینکه از شوهرش جلوی ما گله کند نداشت. یک‌ بار که متوجه شدیم او کتک خورده است، با پویا صحبت کردیم. فائزه مصمم بود که از شوهرش جدا شود و می‌گفت دیگر نمی‌خواهد این موضوع را تحمل کند. او متوجه شده بود پویا با یکی از دوستان نزدیک فائزه رابطه دارد و همین هم علت اصلی درگیری‌شان بود. در نهایت هر دو تصمیم گرفتند از هم جدا شوند و در نهایت هم طلاق اتفاق افتاد. بعد از جدایی بود که ما متوجه شدیم پویا سابقه‌دار است و قبل از این هم به خاطر شرارت بازداشت شده بود. بعد از جدایی فائزه در یک آرایشگاه مشغول به کار شد؛ بیشتر شاگردی می‌کرد، می‌خواست کار را یاد بگیرد و از این راه امرار معاش کند و برای خود کاری جور کند.  وقتی پویا بازجویی شد، اتهام قتل را قبول کرد.

او گفت: من فائزه را دوست داشتم او به خاطر ایرادهای بی‌خودی که از من می‌گرفت، با من دعوا می‌کرد، با این حال وقتی تصمیم گرفت از من جدا شود، مقاومت کردم. یک ‌بار به من گفت فقط زمانی به این زندگی ادامه می‌دهد که حق طلاق را به او بدهم، من هم قبول کردم. مدتی بعد وقتی دوباره با هم دعوا کردیم او قهر کرد و بعد هم از من جدا شد. مدتی که از این ماجرا گذشته بود، متوجه شدم او با فردی رابطه دارد و به همین خاطر هم او را تعقیب کردم. مرد جوان را دیدم که دنبال فائزه می‌رفت یک ‌بار هم با او درگیر شدم اما فائزه واسطه شد و همه چیز تمام شد. من می‌دانستم فائزه می‌خواهد با او ازدواج کند تا اینکه روز حادثه درحالی‌که به‌شدت ناراحت بودم سراغ فائزه رفتم. او از من ترسیده بود و فرار می‌کرد با من حرف نمی‌زد من هم که از خود بی‌خود شده بودم، با واردکردن چند ضربه او را به قتل رساندم.

با صدور کیفرخواست پرونده به دادگاه کیفری استان فرستاده و متهم با درخواست قصاص از سوی اولیای ‌دم روبه‌رو شد. او اتهام قتل را قبول کرد و جزئیات را یک‌ بار دیگر توضیح داد. درنهایت هیئت قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.

این حکم مورد اعتراض متهم قرار گرفت و دیوان عالی کشور بعد از بررسی دقیق پرونده رأی صادره را تأیید کرد.



منبع: شرق
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین