کد خبر: ۱۴۲۵۱۰
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۳
طی سه روز گذشته رسانه‌های ایران و افکار عمومی به این فاجعه واکنش‌های گوناگونی نشان داده‌اند؛ اما این حادثه از هفت جنبه دیگر حائز اهمیت است:
در سومین شب حادثه پلاسکو آتشنشانان با انجام عملیات آواربرداری در جستجوی اجساد هستند.

اشارات و انتقادات مکرر و بی‌امان مسئولان به مردم حاضر در صحنه فاجعه، به گونه‌ای غیرمعمول آنچنان بوده و هست که القا می‌کند علت اصلی عدم امدادرسانی، مردم بوده‌اند. هرچند این انتقاد تا اندازه‌ای درست به نظر می‌رسد، اما کوشش در جهت پوشاندن ضعفی که عمیقاً متوجه مسئولان و متولیان مربوطه شهری - امدادی - انتظامی و امنیتی است، به بهای مقصر جلوه دادن مردم چندان اخلاقی و صحیح به نظر نمی‌رسد.

 در روزنامه «قانون» به قلم متین مسلم آمده است: فاجعه فروریختن ساختمان بسیار مرتفع پلاسکو در مرکز تهران، نه‌تنها شهروندان این شهر، بلکه تمامی مردم ایران را در شوکی عظیم فرو برد. شدت آنچه اتفاق افتاد، هرچند با ابعاد فاجعه یازده سپتامبر نیویورک قابل قیاس نیست، اما به لحاظ شکلی و نحوه فروریختن ساختمان برای کمتر کسی حتی در سطح افکار عمومی جهان، همان فضای دهشتناک و بهت‌آور را تداعی نکرد.

طی سه روز گذشته رسانه‌های ایران و افکار عمومی به این فاجعه واکنش‌های گوناگونی نشان داده‌اند؛ اما این حادثه از هفت جنبه دیگر حائز اهمیت است:

۱- جنبه‌های روانی و رفتارشناسی جامعه: برخورد افکار عمومی با موضوع به وضوح نشان می‌دهد در درون نهاد و ضمیر مردم، گسل‌های روانی فعالی وجود دارد که باید نگران آن‌ها بود. سلفی گرفتن گروهی ازمردم به خودی خود اهمیتی ندارد. اما سوال این است که «چه اتفاقی رخ داده که سوانح، فجایع، خشونت و خشم و ریزش دیوار دفاع اخلاق عمومی در بستر فردی گروهی مردم، به امری عادی و عرفی تبدیل شده است؟».

۲- اشارات و انتقادات مکرر و بی‌امان مسئولان به مردم حاضر در صحنه فاجعه، به گونه‌ای غیرمعمول آنچنان بوده و هست که القا می‌کند علت اصلی عدم امدادرسانی، مردم بوده‌اند. هرچند این انتقاد تا اندازه‌ای درست به نظر می‌رسد، اما کوشش در جهت پوشاندن ضعفی که عمیقاً متوجه مسئولان و متولیان مربوطه شهری - امدادی - انتظامی و امنیتی است، به بهای مقصر جلوه دادن مردم چندان اخلاقی و صحیح به نظر نمی‌رسد. به نظر می‌رسد مسئولان مربوطه  در پشت انتقاد  از مردم، مترصد پوشاندن ضعف‌های سیستماتیک خود در سه حوزه اجتماعی و دفاع شهری غیرنظامی هستند. نخست، فقدان  آموزش توده‌های مردم؛ دوم، ضعف حیرت‌آور در اداره مهندسی شده شهرها؛ سوم، ضعف منابع دفاعی و فقدان تجهیزات فنی شهری در مواجهه با بحران‌ها و فجایع. این سه ضعف در ویرانی ساختمان پلاسکو به ضوح خود را نشان دادند.

۳- بخشی ازمردم  به دلیل رفتارشان مورد انتقاد قرار گرفتند اما کسی حاضر نیست به این سوال پاسخ دهد که «قبل از این فاجعه که می‌توانست چیز بدتری باشد، آیا توده‌های مردم برای چگونگی مقابله با بحران آموزش‌های لازم را دیده و می‌دانستند چه کار باید بکنند یا نکنند؟ به هر حال بخش عمده‌ای از مدیریت اتفاقات  با آموزش  به مردم امکان پذیر می‌شود. نه به این اعتبار که «مردم چه باید بکنند؟»، بلکه  به این معنا که بیشتر بدانند «چه نباید بکنند».

۴- در فجایعی مانند حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و یا صدمه دیدن نیروگاه اتمی فوکوشیمای ژاپن پس از سونامی  سال۲۰۱۱، مردم با آگاهی دقیق به مسئولیت‌های مدنی و دفاعی خود واقف و پشت نیروهای امدادی و درمانی قرار گرفتند. این را مقایسه کنید با مدیریت قرن نوزدهمی و ضعیف و فاجعه‌بار روس‌ها در فاجعه  اتمی  ۱۹۸۶ نیروگاه چرنوبیل که به وضوح نمادی از بی‌کفایتی روس‌ها در عصر خود بود. تفاوت، در آموزش و سیستم دفاع غیرنظامی شهری است.

۵- شوربختانه فقدان این آموزش‌ها وتسلط بر شرایط بحرانی تنها به شهروندان عادی مربوط نمی‌شود. گفته شده طی دو روز اخیر، قهرمانان میهن (آتش‌نشانان) درگیر یافتن راهی برای ورود به  زیرزمین  ساختمان  بوده‌اند. آیا ساختمان پلاسکو نقشه‌های مهندسی سازه، فنداسیون، ساخت بنا، تاسیسات فنی، فاضلاب و ایمنی سازه و زیربنا نزد شهرداری محلی نداشته تا نیروهای امدادی با استفاده از آن‌ها به ساختمان پلاسکو و بناهای اطراف وارد شوند و مردم و همکاران‌شان را نجات دهند؟.

۶- یک نکته شخصا برای من موجب تعجب و آزردگی شد. شاید برخورد عاطفی با موضوع خوب باشد - که هست. اما انتشار وسیع عکس‌های قهرمانان میهنی (آتش‌نشانان) در حال گریه و ناراحتی چندان مناسب نبود. در کمتر جایی از دنیا چهره قهرمان را ناراحت و گریان نشان می‌دهند. او تجلی اراده و قدرت است ومردم دوست دارند در سختی‌ها به چهره مصمم و پرصلابت قهرمانان نگاه کنند و امیدوار شوند.

۷ - به هر صورت آموزش‌های دفاع غیرنظامی، زمان‌بر و شاید پرهزینه باشند اما در برابر اتفاقات و فجایعی که قرار است رخ دهند، هزینه‌هایی کاملا مقرون به صرفه و منطقی هستند.

تقاضای در پیش گرفتن رفتارهای مدنی از سوی شهروندان در دفاع شهری، بدون آموزش و اطلاع‌رسانی مستمر به مردم، انتظار به جایی نیست.این‌ها بخش‌های کوچکی از فاجعه مدیریت در شهر تهران و احیانا دیگر شهرهاست. مانند ساختمان پلاسکو در تهران کم نیست. برای آن‌ها چه فکری شده؟ نمی‌دانیم! اما با این تهران که به یک بمب سازه‌ای بیشتر شبیه است تا یک طناز رشک برانگیز، چه باید کرد؟ فکر آن روز واقعه باید بود.



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین