کد خبر: ۱۴۲۳۳۸
تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۰
ساختمان 17 طبقه پلاسکو در خیابان استانبول، کنار بنای تاریخی هتل پالاس و در فاصله‌ای اندک با خیابان لاله‌زار- مرکز سینما و تئاتر آن سال‌ها، با فاصله‌ای نه‌چندان دور از میدان بهارستان و مخبرالدوله، در واقع به گونه‌ای، میان آن همه سنت و یادگاری و پاتوق‌های رنگارنگ فرهنگی و سیاسی، چند‌قدمی کافه نادری و کافه فرما، وصله ناجوری بود که سر و صدای خیلی‌ها را درآورده بود‌ اما پلاسکو بالا رفت و به عنوان نمادی از صنعتی شدن و مدرنیسم اقتصادی و اجتماعی آن روزها، نامش را به ثبت رساند
در سال‌های آغازین دهه 40 خورشیدی، رفته‌رفته‌ سرمایه‌گذاری خصوصی در بخش‌های صنعتی و به ویژه ساخت و ساز مسکن‌ در حال شکل‌گیری جدی بود و به سوی رونق گام بر‌می‌داشت. یکی از نمادهای چنین رویدادی، ساختمان سر به فلک کشیده‌ای بود که در یکی از مناطق مرکزی تهران و در عین حال در حوالی چند خیابان پر‌رفت و آمد با بافت قدیمی و معتبر و ماندگار از منظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی‌ بنا نهاده شد؛ ساختمان 17 طبقه پلاسکو در خیابان استانبول، کنار بنای تاریخی هتل پالاس و در فاصله‌ای اندک با خیابان لاله‌زار- مرکز سینما و تئاتر آن سال‌ها، با فاصله‌ای نه‌چندان دور از میدان بهارستان و مخبرالدوله، در واقع به گونه‌ای، میان آن همه سنت و یادگاری و پاتوق‌های رنگارنگ فرهنگی و سیاسی، چند‌قدمی کافه نادری و کافه فرما، وصله ناجوری بود که سر و صدای خیلی‌ها را درآورده بود‌ اما پلاسکو بالا رفت و به عنوان نمادی از صنعتی شدن و مدرنیسم اقتصادی و اجتماعی آن روزها، نامش را به ثبت رساند.در یکی از طبقات بالای پلاسکو، رستورانی بود که به قول فرنگی‌ها، سلف‌سرویس که در سال‌های نخست راه‌اندازی‌اش، به یکی از پاتوق‌های ناهارخوری اهالی و کسبه محل و همچنین بر‌وبچه‌های نشریاتی که دفترشان در لاله‌زار، استانبول، نادری و سعدی و از جمله تهرانمصور که در خیابان ژاله آن روزها و شهدای امروز، چسبیده به بیمارستان شفا‌یحیائیان بود، بدل شد که من هم به دفعات با همکاران مطبوعاتی، آنجا دور هم جمع می‌شدیم.«پلاسکو» برای دوران خودش، تنها یک ساختمان بلند‌مرتبه، در ایران و خاورمیانه بود، بلکه نماد و نشانه‌ای از آغاز یک دوره تازه در تحولات اجتماعی- سیاسی- اقتصادی ایران به حساب می‌آمد که جدا از عظمت ساختاری آن، به عنوان مکانی برای تجارت‌های خرد و نیمه‌کلان، در راستای شکل‌گیری طبقه متوسط شهری کشور، معنا پیدا می‌کرد، ضمن اینکه مدت‌ها به عنوان یکی از جاهای معروف و دیدنی پایتخت هم مثل کارخانه پپسی‌کولا در خیابان آزادی امروز، مردم به تماشایش می‌رفتند. سرمایه‌گذاری در پلاسکو، راه را برای رونق بازار مسکن در تهران و سپس در کشور باز کرد و به دنبال آن، بسیاری دیگر از سرمایه‌گذاران داخلی، دل و جرات یافتند تا در پیشبرد اقتصاد مملکت در پول و هوش و پشتکار و علاقه خود‌‌ مایه بگذارند، فارغ از اینکه به کدام بخش از جامعه و تفکر و نقشه چهل‌تکه جغرافیای ایران تعلق دارند.

پلاسکو پس از انقلاب و در حالی که 16 سال از عمرش می‌گذشت مصادره شد و تا یکی دو دهه سر و وضع و استواری قابل قبولی داشت‌ اما رفته‌رفته بوی کهنگی در مغازه‌ها و لابه‌لای راهروهای آن پیچید تا جایی که در سال اخیر‌ کاملا نشانه‌های پیری و نیاز به تعمیر و بازسازی آن کاملا مشخص بود‌ اما متولیانش به این مهم توجه نداشتند و فقط به درآمد فکر می‌کردند.پلاسکو فرو ریخت و جان عزیزان زیادی را گرفت، خانواده‌های فراوانی را عزادار و از وجود نان‌آور محروم کرد و خسارت فراوان چند صد میلیارد تومانی به اقتصاد شکننده کشور وارد کرد، اما پلاسکو‌ بی‌تقصیر است و تکراری است که بگویم چه کسانی و چه سازمان‌هایی‌ مقصر بالقوه هستند‌ ولی در چنین شرایط فاجعه‌باری، کسانی هستند که از هم‌اینک نقشه گرفتن مجوز و ساختن دوباره آن را و نمی‌دانم چند طبقه دیگر به جای پلاسکو را در سر می‌پرورانند و دنبال سوداگری خود هستند.پلاسکو به خاطره‌ها پیوست‌ اما داغ عزیزانی که زیر‌ آوار ماندند و رفتند و همچنین پیامدهای زیانبار اقتصادی و اجتماعی آن هرگز حتی در هنگامه جنگ و جدل‌های سیاسی و جناحی و اره‌کشی‌های مرسوم کشور، فرو نمی‌ریزد و یاد و نام ازدست‌رفتگان و خسارت‌دیدگان در دل مردم ایران‌زمین جاودانه می‌ماند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین