» اجتماعی
داماد خشمگين كه از صحنه قتل برادر زن گريخته بود، 15 روز طول نكشيد كه با عذاب وجدان و پاي خود نزد پليس رفت و تسليم شد.
به
گزارش ایران، ساعت 10 صبح جمعه 7تيرماه امسال امدادگران اورژانس ورامين در
تماس با پليس 110 ماموران را در جريان مرگ خونين جوان 27 سالهاي به نام
«پوريا» در محله ريحان آباد قرار دارند. دقايقي بعد بازپرس دادسرا از شعبه 5
دادسراي ورامين به همراه تيمي از اداره ويژه قتل پليس آگاهي وارد عمل شدند
تا عامل اين جنايت خونين را رديابي كنند.
كارآگاهان در تحقيقات ميداني دريافتند كه قاتل كسي جز داماد خانواده نيست. يكي از همسايهها به ماموران گفت: ساعت 10 صبح بود كه صداي درگيري دو مرد از خانه همسايه جديد به گوش رسيد و خيلي زود پايان گرفت اما دقايقي بعد دوباره داد و فريادها بلند شد و چون همسايهمان تازه وارد بودند و شناختي از آنها نداشتيم دخالتي نكرديم تا اينكه درگيري دو مرد داخل خانه تمام شد.
بعد از دقايقي صداي آژير آمبولانس اورژانس به گوش رسيد و بعد خودروي پليس را ديديم تا اينكه فهميديم درگيري با قتل پسر جوان همــسايه تازه وارد پايان گرفته است.
كارآگاهان در گام بعدي به سراغ پدر قرباني كه در قتلگاه حضور داشت رفتند و در بازجويي از وي شنيدند كه داماد خانواده عامل اين جنايت است.
با به دست آمدن اين سرنخ رديابيهاي پليس براي دستگيري «ميلاد» داماد خانواده كليد زده شد كه در اين مرحله ماموران از فراري شدن، عامل جنايت باخبر شدند.تجسسهاي پليس ادامه داشت تا اينكه روز 22 تيرماه امسال عامل جنايت با چهرهاي آشفته نزد پليس رفت و خود را تسليم كرد.
«ميلاد» كه عذاب وجدان همه وجودش را گرفته بود در اعترافاتش به ماموران گفت: از زماني كه داماد اين خانواده شدم همه مرا مثل پسرشان دوست داشتند و مسئوليت كارهاي آنها نيز به عهده من بود و هميشه به آنان كمك ميكردم.مدتي بود كه برادرزنم اعتياد پيدا كرده بود كه توانستيم با مراجعه به كمپ ترك اعتياد وي را درمان كنيم.
وي افزود: چند باري از خانواده همسرم شنيده بودم كه «پوريا» قرصهايش را نميخورد تا اينكه روز حادثه به خانه پدرزنم رفتم و با برادرزنم سر موضوع قرصهايش صحبت كرديم كه وي با من درگير شد و پدرزنم خواست كه از خانه بيرون بروم تا هر دو آرام شويم.بعد از اينكه از خانه بيرون رفتم هنوز از حرفهاي «پوريا» عصباني بودم، با موبايلش تماس گرفتم و درگيري لفظي ما پشت تلفن دوباره شروع شد. من با خشم بيشتري به خانه برگشتم.
«ميلاد» كه از مرگ برادرزنش ناراحت بود افزود: وقتي وارد خانه شدم با لگد ضربهاي به شكم «پوريا» زدم كه وي روي زمين افتاد و من با چاقويي كه از قبل زير لباسم پنهان كرده بودم روي برادرزنم افتادم و در حالي كه كنترلم را از دست داده بودم ضرباتي به وي زدم و با عجله از خانه بيرون رفتم.
وي ادامه داد: قصد كشتن برادرزنم را نداشتم و بعد از اينكه متوجه شدم وي به قتل رسيده است مدتي فراري بودم، همیشه خواب های آشفته ای داشتم،کابوس می دیدم ومرتب از خواب می پریدم هر شب عرق سردی روی صورتم می نشست تا اینکه عذاب وجدان باعث شد خودم را تسلیم کنم.
كارآگاهان در تحقيقات ميداني دريافتند كه قاتل كسي جز داماد خانواده نيست. يكي از همسايهها به ماموران گفت: ساعت 10 صبح بود كه صداي درگيري دو مرد از خانه همسايه جديد به گوش رسيد و خيلي زود پايان گرفت اما دقايقي بعد دوباره داد و فريادها بلند شد و چون همسايهمان تازه وارد بودند و شناختي از آنها نداشتيم دخالتي نكرديم تا اينكه درگيري دو مرد داخل خانه تمام شد.
بعد از دقايقي صداي آژير آمبولانس اورژانس به گوش رسيد و بعد خودروي پليس را ديديم تا اينكه فهميديم درگيري با قتل پسر جوان همــسايه تازه وارد پايان گرفته است.
كارآگاهان در گام بعدي به سراغ پدر قرباني كه در قتلگاه حضور داشت رفتند و در بازجويي از وي شنيدند كه داماد خانواده عامل اين جنايت است.
با به دست آمدن اين سرنخ رديابيهاي پليس براي دستگيري «ميلاد» داماد خانواده كليد زده شد كه در اين مرحله ماموران از فراري شدن، عامل جنايت باخبر شدند.تجسسهاي پليس ادامه داشت تا اينكه روز 22 تيرماه امسال عامل جنايت با چهرهاي آشفته نزد پليس رفت و خود را تسليم كرد.
«ميلاد» كه عذاب وجدان همه وجودش را گرفته بود در اعترافاتش به ماموران گفت: از زماني كه داماد اين خانواده شدم همه مرا مثل پسرشان دوست داشتند و مسئوليت كارهاي آنها نيز به عهده من بود و هميشه به آنان كمك ميكردم.مدتي بود كه برادرزنم اعتياد پيدا كرده بود كه توانستيم با مراجعه به كمپ ترك اعتياد وي را درمان كنيم.
وي افزود: چند باري از خانواده همسرم شنيده بودم كه «پوريا» قرصهايش را نميخورد تا اينكه روز حادثه به خانه پدرزنم رفتم و با برادرزنم سر موضوع قرصهايش صحبت كرديم كه وي با من درگير شد و پدرزنم خواست كه از خانه بيرون بروم تا هر دو آرام شويم.بعد از اينكه از خانه بيرون رفتم هنوز از حرفهاي «پوريا» عصباني بودم، با موبايلش تماس گرفتم و درگيري لفظي ما پشت تلفن دوباره شروع شد. من با خشم بيشتري به خانه برگشتم.
«ميلاد» كه از مرگ برادرزنش ناراحت بود افزود: وقتي وارد خانه شدم با لگد ضربهاي به شكم «پوريا» زدم كه وي روي زمين افتاد و من با چاقويي كه از قبل زير لباسم پنهان كرده بودم روي برادرزنم افتادم و در حالي كه كنترلم را از دست داده بودم ضرباتي به وي زدم و با عجله از خانه بيرون رفتم.
وي ادامه داد: قصد كشتن برادرزنم را نداشتم و بعد از اينكه متوجه شدم وي به قتل رسيده است مدتي فراري بودم، همیشه خواب های آشفته ای داشتم،کابوس می دیدم ومرتب از خواب می پریدم هر شب عرق سردی روی صورتم می نشست تا اینکه عذاب وجدان باعث شد خودم را تسلیم کنم.
ارسال نظر