کد خبر: ۱۴۰۰۴۹
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۵ - ۰۶:۲۰
باراک اوباما در دوران هشت ساله خود بیشترین ناکامی‌های مادی و گسترده‌ترین تحقیرهای پرستیژی را در قلمرو سیاست خارجی، در رابطه با روسیه برای آمریکا به‌وجود آورد. روسیه با اقتصادی در قواره اسپانیا با بودجه نظامی یک‌ششم آمریکا و با وجاهت فرهنگی در حدود و اندازه کشورهای جهان سوم از این فرصت، به جهت عملکرد آمریکا، استفاده کرد تا واشنگتن را در گوشه رینگ با چهره‌ای خون‌آلود قرار دهد.
 باراک اوباما در دوران هشت ساله خود بیشترین ناکامی‌های مادی و گسترده‌ترین تحقیرهای پرستیژی را در قلمرو سیاست خارجی، در رابطه با روسیه برای آمریکا به‌وجود آورد. روسیه با اقتصادی در قواره اسپانیا با بودجه نظامی یک‌ششم آمریکا و با وجاهت فرهنگی در حدود و اندازه کشورهای جهان سوم از این فرصت، به جهت عملکرد آمریکا، استفاده کرد تا واشنگتن را در گوشه رینگ با چهره‌ای خون‌آلود قرار دهد.

باراک اوباما و تیم سیاست خارجی او از همان آغاز نشان دادند که فاقد هرگونه درک در خصوص ماهیت نقشه ذهنی رهبران روسیه هستند و در رابطه با تعریف کرملین از منافع ملی کمترین اطلاع تئوریک را دارند.

آمریکا بدون توجه به توانمندی‌هایش و بی‌توجه به میزان اراده رئیس‌جمهور برای عملیاتی ساختن سیاست‌ها و نادیده گرفتن عدم حمایت یکپارچه کشورهای مهم اروپا و از سویی دیگر به صحنه آوردن جهالت گسترده در عدم توجه به واقعیت چندصدساله تعریف ژئوپلیتیکی مسکو از معادلات در حوزه پیرامونی، اوکراین را بشدت تشویق به عضویت در ناتو کرد. این‌که بخش شرقی سرزمین اوکراین که در مرزهای روسیه قرار دارد، مملو از ساکنان روس‌تبار است، این‌که بخشی از اوکراین یعنی شبه‌جزیره کریمه مقر استقرار ناوگان دریای سیاه و قلب تپنده هویت دریایی روسیه است و این‌که برای روسیه اوکراین همان جایگاهی را دارد که کوبا در سال 1962 برای آمریکا داشت، برای ساکنان بخش غربی کاخ سفید و اعضای میز روسیه وزارت خارجه به هیچ روی قابل درک نشد.

در شرایطی که آمریکا مشغول تشویق اوکراین و گرجستان برای الحاق به بازوی نظامی آمریکا در اروپا بود، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه اعلان کرد که اولویت او در قلمرو سیاست خارجی «از نو آغاز کردن» روابط با روسیه است. در متن سیاست‌هایی که احساس خطر موجودیتی برای روسیه به وجود آورده بود، وزیر خارجه قلوه‌گاه سیاست خود را آغازی نوین در روابط با ملی‌گرایان حاکم بر روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین ترسیم می‌سازد که بیش از هر چیزی بر نبود رهبری با توانمندی‌های ذهنی و بینشی در کاخ سفید دلالت دارد. این که وزارت خارجه با صدها دیپلمات کارکشته، شورای امنیت ملی با 400 کارشناس متخصص مستقر در ضلع غربی کاخ سفید و 17 نهاد و تشکیلات امنیتی در بدنه دولت کمترین درک را از فرآیند تصمیم‌گیری و مولفه‌های حیات‌دهنده تصمیمات رهبران کرملین را در سیاست‌های در پیش گرفته خود متجلی ساختند، بخوبی فقر تئوریک، نداشتن قواره در سیاست خارجی و عدم درک معادلات بین‌المللی تیم سیاست خارجی باراک اوباما را متجلی می‌سازد. البته توجه به این نکته مهم است که این کاستی‌های «مفهومی و ادراکی» از همان آغاز وجود داشت و حتی در طول مبارزات انتخاباتی سال 2008 خود را برجسته کردند، اما هیچ‌کس به آنها توجه لازم را مبذول نداشت. میت‌ رامنی، کاندیدای جمهوریخواه در مناظره با باراک اوباما در سال 2008 بیان کرد که روسیه خصم ژئوپلیتیکی شماره یک آمریکاست که در جواب باراک اوباما با خنده گفت ایشان هنوز متوجه نیستند که جنگ سرد تمام شده و دهه 1980 پایان یافته است. حال این ولادیمیر پوتین، رهبر اقتدارگرای روسی است که بعد از هشت سال تحقیرآمیز، با لبخندی بر چهره بدرقه‌گر خروج باراک اوباما از کاخ سفید است.

دکترحسین دهشیار استاد دانشگاه علامه طباطبایی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین