کد خبر: ۱۳۹۷۹۵
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۵
بزرگ‌آقا مهربان و خشن است. قدرتمند است ولی در مقابل فرزندش زانو می‌زند. همۀ مختصات یک آدم واقعی را دارد. فقط پلیدی و زورگویی ندارد.
تقی آزاد ارمکی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، معتقد است فضای موجود در سریال «شهرزاد» به گونه‌ای است که فرهنگ را در جامعه ترویج می‌کند.

 در یکی دو ماه اخیر، دعوا و جار و جنجال بر سر سریال «شهرزاد» یکی از مسائل فرهنگی جامعۀ ایران بوده است. ابتدا مارکسیست‌های افراطی به سازندگان «شهرزاد» تاختند، سپس جریان راست رادیکال علیه این سریال قد برافراشت. در واکنش به فشارهای اخیر درباره سریال «شهرزاد» حسن فتحی - کارگردان این مجموعه شبکه نمایش خانگی- از هنرمندان و فرهیختگان جامعۀ ایران خواست که سکوتشان را بشکنند و به حمایت از «شهرزاد» برخیزند. تقی آزاد ارمکی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، جزو کسانی است که از «شهرزاد» به نیکی یاد می‌کند و خواستار ادامۀ ساخت و پخش این سریال است. علاوه بر این، سریال شهرزاد جنبه‌های جامعه‌شناسانۀ قابل توجهی هم داشت. به همین دلیل روزنامه اعتماد  به سراغ آزاد ارمکی رفته و دربارۀ حواشی و متن «شهرزاد» و نیز علل استقبال گستردۀ مردم از این سریال، با او گفت‌وگو کرده است که بخش های از آن را در ادامه می خوانید.

شما به عنوان یک جامعه‌شناس فکر می‌کنید علل و دلایل اقبال گستردۀ مردم به سریال شهرزاد چه بود؟

فقدان یک اثر خوب در حوزۀ سریال‌سازی رسمی، قطعاً یکی از علل موثر بود. سریال‌های تلویزیونی، آخر معلومی دارند! اما شهرزاد لایه‌لایه بود و پیچیدگی‌هایی داشت که ما در سریال‌های تلویزیونی نمی‌بینیم. «شهرزاد» در آغاز مخاطبان گسترده‌ای نداشت اما با لایه‌لایه بودنش، همۀ گروه‌ها و طبقات اجتماعی ایران را درگیر خودش کرد. عامل دوم، پرداختن به بخشی از تاریخ معاصر بود؛ دوره‌ای که جاهلان حضور داشتند و پلیس جدید و شهر جدید و دولت جدید هم شکل گرفته بود. عشق و نفرت و محبت و گذشت هم در قصۀ «شهرزاد» موج می‌زد. کسی که عاشق است اما به دلیلی از عشقش می‌گذرد و به ازدواجی اجباری تن می‌دهد. عامل چهارم، بحث خانواده است. خانواده نه به معنای جمع آدم‌ها؛ بلکه اصالت و هویت و حرمت خانواده در سریال شهرزاد، جزو مسائل اصلی و درونمایه‌های قصه بود. اصالت خانواده در طبقات گوناگون این سریال، تعاریف متفاوتی داشت ولی اقشار همۀ این طبقات دنبال نوعی اصالت خانوادگی بودند. یعنی در «شهرزاد» خانواده و بازتولید خانواده، اهمیت داشت. عامل پنجم، جذابیت دیداری «شهرزاد» بود. رنگ‌ها، فضاها، بازی‌ها، آدم‌ها و ... واقعاً جذاب بودند. در همان دوران پخش سریال شهرزاد، «نفس گرم» و «کیمیا» هم از تلویزیون پخش می‌شد ولی تصاویر «شهرزاد» در قیاس با آن دو سریال، واقعاً چشم‌نواز بود. یعنی از حیث صحنه‌آرایی و زیبایی‌شناسی، شهرزاد سریال مطلوبی بود. عامل ششم، درهم‌تنیدگی اقتصاد و سیاست و فرهنگ در این سریال بود. «شهرزاد» گره‌خوردگی این حوزه‌های زندگی اجتماعی را، البته در حد خودش، به خوبی نشان داده بود.

دربارۀ شخصیت بزرگ‌آقا چه نظری دارید؟

یکی از بهترین اتفاقات این سریال، ظهور این شخصیت بود. جدا از بازیگر مهم این نقش و هدایت خوب کارگردان در شکل‌گیری نقش، شخصیت بزرگ‌آقا بسیار دوست‌داشتنی بود. بزرگ‌آقا مهربان و خشن است. قدرتمند است ولی در مقابل فرزندش زانو می‌زند. همۀ مختصات یک آدم واقعی را دارد. فقط پلیدی و زورگویی ندارد. شخصیت اصلی سریال «پدرسالار» هم بعضی از ویژگی‌های بزرگ‌آقا را داشت ولی آن نقش یک‌لایه بود و ما در اسدالله‌خان فقط سلطۀ پدرانه را می‌دیدیم. اما در بزرگ‌آقا قوت و ضعف را با هم می‌بینیم. در سیاست دخالت می‌کند ولی در برابر عزیزانش گاهی تمنا هم می‌کند و زانو می‌زند. بزرگ‌آقا در این سریال خوب درخشید.

بار آن جنبه‌های مرتبط با جامعه‌شناسی سیاسی در این سریال نیز تا حد زیادی بر دوش کاراکتر و روابط بزرگ‌آقا است.

بله،ولی فرهاد هم از این حیث اهمیت دارد. ظهور پدیدۀ روشنفکری در این سریال مرتبط با نقش فرهاد است؛ جوان درس‌خوانده‌ای که میل به روشنفکری و دغدغۀ سیاسی و زندگی دارد. فرهاد مثل همان روشنفکرانی است که وقتی در سیاست شکست‌ می‌خورند، به هنر و فرهنگ و زندگی پناه می‌برند و وقتی فضا پیدا می‌کنند، دوباره به سیاست توجه می‌کنند. شخصیت فرهاد نماد جریان روشنفکری است. او محجوب و مودب و زمین‌خورده است. برای روشنفکری ایران هم چنین اتفاقی رخ می‌دهد. یعنی مورد تهاجم قرار می‌گیرد و از آن سوءاستفاده می‌شود ولی نجابت در این جریان همچنان وجود دارد. برخلاف تصویری که آل احمد از روشنفکری ایران ترسیم می‌ند، این سریال از جریان روشنفکری ایرانی به شکلی ملایم حمایت می‌کند و نشان می‌دهد که این جریان ملی و نجیب و اخلاقی و پاک است و توطئه‌گر و وابسته نیست.

در پایان نکتۀ خاصی دارید؟

به نظرم «شهرزاد» یک اتفاق مهم در حوزۀ نمایش خانگی بود. قبلاً در حوزۀ نمایش خانگی، ما با سریال‌های طنز مهران مدیری مواجه بودیم که عناصر فرهنگ و سیاست و نیز شخصیت‌ها را بسیار تخریب می‌کردند و کارشان به لودگی کشیده شده بود. اما "شهرزاد" ناشی از فرهیختگی و برای مخاطب فرهیخته است. این تحول به نظرم یک اتفاق بسیار خوب است و این ژانر را باید پی گرفت تا سلیقۀ مخاطب ارتقا یابد و نتوان هر چیزی را به خورد مخاطب داد. در سریال شهرزاد تاریخ و فرهنگ وجود داشت، اما در سریال‌های مهران مدیری بی‌تاریخی و بی‌فرهنگی ولمپنیسم و مسخره کردن وجود داشت. در «شهرزاد» گفت‌وگو و چالش‌های اساسی وجود دارد؛ چالش‌هایی مثل مبارزۀ مسلحانه و عاقبتش، وقایع سیاسی و پیامدهایش، مشکلات طبقۀ متوسط و لایه‌های روشنفکری جامعه، فروپاشی طبقات بالای قدیمی، رنج‌های طبقات پایین و تلاش مردمان این طبقات برای بقا. این‌ها موضوعات بسیار خوبی است که به شکلی هنرمندانه و غیر شعاری هم در سریال «شهرزاد» به تصویر کشیده شده بود. به نظرم بر روی ورود بیشتر و بهتر این موضوعات در عرصۀ هنرهای نمایشی باید کار کرد. من از مدافعین سرسخت این نوع آثارم و امیدوارم به زودی بینندۀ فصل دوم سریال «شهرزاد» باشیم و از همین‌جا به همۀ عوامل این سریال خوب خسته‌نباشید می‌گویم.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین