کد خبر: ۱۳۶۶۰۵
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۷
اقتصاد دولتي در ايران داراي ريشه تاريخي است و ريشه آن به دوران قاجار باز مي‌گردد. اين در حالي است كه اقتصاد دولتي در دوران رضاخان، محمدرضا شاه پهلوي و دولت‌هاي پس از انقلاب اسلامي نيز وجود داشته است.
دكتر آل اسحاق معتقد است: «دونالد ترامپ به دنبال جنگ تجاري با جهان است. اگر ترامپ موفق شود شعارهاي انتخاباتي خود را محقق كند به نوعي در تجارت جهان تغيير به وجود خواهد آمد و به همين دليل ما با مهندسي جديد تجارت جهان روبه رو خواهيم بود. برنامه‌هاي ترامپ همه سياست‌هاي تجاري جهان را به هم خواهد زد. ترامپ معتقد است نگاه آمريكا به بيرون بايد براساس نگاه آمريكا به درون خود باشد. در شرايط كنوني تحليل ترامپ و تيم همراه ايشان اين است كه قراردادهاي كنوني آمريكا به سود مردم و درون حاكميت آمريكا نيست. اگر ترامپ قصد داشته باشد سياست‌هاي خود را اجرا كند اغلب مناسبات تجاري جهان به هم مي‌ريزد. در اين چهارچوب روابط تجاري ايران نيز كه عمدتا مبتني بر نفت است ممكن است دچار تغيير شود». در ادامه متن گفت‌وگوي آرمان امروز با دكتر يحيي آل اسحاق را از نظر مي‌گذرانيد.

تغيير پول ملي از «ريال» به «تومان» و كم كردن صفر پول ملي چه معايب و محاسني دارد؟آيا اين اتفاق در مقطع مناسبي از تاريخ اقتصادي ايران صورت گرفته است؟

به نظر من معايب و هزينه‌هاي اين اقدام بسيار بيشتر از فوايد آن است. از سوي ديگر جنجال‌هاي رسانه‌اي كه پيرامون اين موضوع تاكنون صورت گرفته بسيار بيشتر از واقعيت قضيه بوده است. يكي از محاسن اين تغيير كه مورد نظر دولت بوده اين است كه فضاي اميدواري بيشتري درباره مسائل اقتصادي جامعه ايجاد مي‌كند. در شرايط كنوني همه مردم ايران در محاورات روزمره خود از كلمه «تومان» درباره مراودات پولي خود استفاده مي‌كنند. در نتيجه اين تغيير مي‌تواند دوگانگي محاوره‌اي مردم را از بين ببرد و شرايطي را به وجود بياورد كه مردم در مراودات اقتصادي خود تنها از يك كلمه استفاده كنند. فايده ديگري كه اين اقدام دولت دارد اين است كه حجم ارقام و اعداد در محاسبات اقتصادي كشور كم مي‌شود و ازاين پس محاسبات اقتصادي با يك «صفر» كمتر صورت مي‌گيرد. با اين وجود اين تغيیر داراي نكات منفي متعددي است. يكي از اين نكات منفي اين است كه تغيير پول ملي از ريال به تومان با هزينه هنگفتي همراه خود بود. در شرايط كنوني۸ميليارد اسكناس و ۳/۵ميليارد مسكوكات در كشور وجود دارد كه همه اينها بايد از ريال به تومان تغيير پيدا كند. در نتيجه مبلغي در حدود۲/۵هزار ميليارد تومان هزينه اين تغيير خواهد بود. آيا دولت تمايل دارد براي افزايش اميد مردم و كم شدن يك صفر در محاسبات اقتصادي چنين هزينه‌اي را متحمل شود؟ اين در حالي است كه هنوز مشخص نشده در حالي كه دولت با مشكل مالي مواجه است هزينه اين تغيير از چه منابعي تامين خواهد شد. رسانه‌هاي گروهي به شكلي روي اين مساله مانور داده‌اند كه گويا قرار است با اين تغيير مسائل مهم اقتصادي كشور مانند تورم و بيكاري حل شود. اين در حالي است كه اين اقدام هيچ تاثيري روي حل معضلات مهم اقتصادي جامعه نخواهد داشت.

آقاي روحاني در حالي لايحه بودجه را به مجلس تقديم كردند كه همچنان تاكيد زيادي روي نفت صورت گرفته است. اين در حالي است كه آقاي روحاني در شعارهاي انتخاباتي خود عنوان مي‌كردند كه از اشتباهات ساختاري درباره نفت پرهيز خواهند كرد. چرا آقاي روحاني در حال تكرار يك اشتباه تاريخي و ساختاري است؟

شرايط به گونه‌اي نيست كه آقاي روحاني نسبت به اين مساله آگاهي نداشته باشد. به نظر من آقاي روحاني به خوبي متوجه اين مشكل ساختاري در جامعه ايران است. اين مشكل مربوط به امروز نيست كه تنها آقاي روحاني را متوجه اين مساله كنيم بلكه از دوران دكتر مصدق تاكنون ما قصد داشته‌ايم مشكل وابستگي به نفت را حل كنيم كه تاكنون موفق نشده‌ايم. در شرايط كنوني دولت آقاي روحاني با هزينه‌هاي متعددي روبه رو شده اما راه‌هاي درآمدزايي مناسبي پيش روي خود نمي‌بيند. در طول سه سال گذشته ميزان بودجه جاري دولت آقاي روحاني به صورت چشمگيري افزايش داشته است. اين در حالي است كه بايد بودجه عمراني افزايش پيدا مي‌كرد و نه بودجه جاري. آقاي لاريجاني رئيس مجلس به تازگي در يكي از مصاحبه‌هاي خود عنوان كرده است كه۹۰درصد بودجه دولت مربوط به بودجه جاري كشور مي‌شود. اين رقم بسيار وحشتناك است. در نتيجه دولت آقاي روحاني براي تامين اين هزينه‌هاي جاري كه بخش عمده بودجه كشور را به خود اختصاص داده چاره‌اي جز استفاده از «نفت» ندارد. دولت آقاي روحاني به خوبي به اشتباه ساختاري كه مرتكب مي‌شود آگاهي دارد اما جرات ورود به راه‌حل مساله را ندارند. اين در حالي است كه دولت‌هاي گذشته نيز چنين وضعيتي داشتند و با اينكه به اشتباه ساختاري خود آگاهي داشتند اما حاضر نبودند ريسك اقدام براي انجام راه‌حل را بپذيرند. دولت‌ها چهار وظيفه حاكميتي دارند كه شامل «سیاستگذاري»، «هدايت»، «نظارت» و «پشتيباني» مي‌شود. همه دولت‌هاي پس از انقلاب در انجام اين چهار وظيفه داراي اشكالات جدي بوده‌اند. عقل سياسي و تجربه كشورهاي مختلف جهان نشان مي‌مي دهد كه دولت به جاي اينكه وظايف جاري خود را انجام دهد بايد وظايف حاكميتي خود را به خوبي انجام دهد. دولت آقاي روحاني براي ورود به اين مساله بايد جرات داشته باشد تيغ جراحي به دست بگيرد و اقتصاد ايران را جراحي كند. متاسفانه دولت‌ها به دنبال اقتدار خود هستند و حاضر نيستند اقتدار خود را براي يك اصلاح ساختاري لازم به خطر بيندازند. هنگامي كه از واژه جراحي استفاده مي‌كنيم به معناي اين است كه جراحي نيازمند خونريزي است. دولت‌ها در ايران معمولا از خون و جراحي هراس دارند. متاسفانه آقاي روحاني نيز دچار همين مشكل شده و از جراحي و خونريزي اقتصادي هراس دارد. از سوي ديگر برخي ذي‌نفع‌هاي بازدارنده در اقتصاد ايران وجود دارد كه معمولا در مقابل هر حركت اصولي و منطقي دولت ايستادگي مي‌كنند و اجازه نمي‌دهند منافع آنها به خطر بيفتد.

چرا دولت‌ها حاضر نيستند به جراحي و خونريزي اقتصادي تن بدهند؟آيا تكرار يك اشتباه تاريخي منجر به بروز ناتواني‌هاي ساختاري و كاركردي در اقتصاد كشور نشده است؟

اقتصاد دولتي در ايران داراي ريشه تاريخي است و ريشه آن به دوران قاجار باز مي‌گردد. اين در حالي است كه اقتصاد دولتي در دوران رضاخان، محمدرضا شاه پهلوي و دولت‌هاي پس از انقلاب اسلامي نيز وجود داشته است. اگر ما به قوانين دوران پهلوي و جمهوري اسلامي نيز دقت كنيم متوجه خواهيم شد كه قوانين نيز به شكل‌هاي مختلف بر دولت متمركز تاكيد مي‌كنند. با اين وجود پس از پيروزي انقلاب اصل۴۴ وارد ادبيات اقتصادي ايران شد كه تاحدودي زمينه را براي تمركززدايي از دولت به وجود آورده است. براي اين مساله تنها دو راه وجود دارد. نخست اينكه دولت‌ها به جاي اينكه وظايف جاري خود را انجام بدهند بايد تلاش كنند وظايفت حاكميتي خود را انجام بدهند، و دوم اينكه دولت‌ها بايد در زمينه جراحي و خونريزي اقتصادي از خود قاطعيت نشان بدهند و از پيامدهاي اين جراحي هراس نداشته باشند.

چرا پس از تمديد تحريم‌هاي آمريكا دولت آقاي روحاني در انعقاد قراردادهاي خارجي خود تعجيل كرده است؟ آيا آقاي روحاني به رويكرد آينده ترامپ بدبين است كه تلاش مي‌كند زيرساخت‌هاي قراردادهاي خارجي خود را محكم كند؟

دونالد ترامپ به دنبال جنگ تجاري با جهان است. اگر ترامپ موفق شود شعارهاي انتخاباتي خود را محقق كند به نوعي در تجارت جهان تغيير به وجود خواهد آمد و به همين دليل ما با مهندسي جديد تجارت جهان روبه رو خواهيم بود. برنامه‌هاي ترامپ همه سياست‌هاي تجاري جهان را به هم خواهد زد. به عنوان مثال رابطه تجاري چين با آمريكا دستخوش تحولات جدي خواهد شد. ترامپ معتقد است نگاه آمريكا به بيرون بايد براساس نگاه آمريكا به درون خود باشد. در شرايط كنوني تحليل ترامپ و تيم همراه ايشان اين است كه قراردادهاي كنوني آمريكا به سود مردم و درون حاكميت آمريكا نيست. اگر ترامپ قصد داشته باشد سياست‌هاي خود را اجرا كند اغلب مناسبات تجاري جهان به هم مي‌ريزد. در اين چهارچوب روابط تجاري ايران نيز كه عمدتا مبتني بر نفت است ممكن است دچار تغيير شود. در نتيجه اگر اين تحليل را صحيح بدانيم بايد عنوان كرد كه اقدام آقاي روحاني در بستن قراردادهاي خارجي اقدامي صحيح و منطقي است. اگر آقاي روحاني متوجه شده كه نظام تجاري جهان در حال تغيير است پيش دستي كرده و «هوش سياسي» خود را نشان داده است. آقاي روحاني بايد تهديدهاي پيرامون دونالد ترامپ را مديريت كند و اين تهديدها را به فرصت تبديل كند. ترامپ در سخنان خود عنوان كرده كه به دنبال جنگ با داعش و پايان دادن به كشتن انسان‌هاي بي‌گناه در خاورميانه است. اگر سخنان وي صحيح باشد و عملياتي شود نشان‌دهنده اين مساله است كه ترامپ قصد دارد آمريكا را از اين مخمصه بيرون بكشد. در نتيجه در بيرون آمدن آمريكا از مخمصه خاورميانه، ايران و روسيه نقش كليدي خواهند داشت. ترامپ به دليل اينكه خود نيز تاجر است معادلات سياسي و نظامي آمريكا را براساس هزينه و فايده محاسبه مي‌كند. معناي اين مطلب اين است كه وي به عنوان مثال هزينه حضور يك سرباز يا ناو جنگي را در خاورميانه بررسي مي‌كند كه آيا اين حضور همراه با سود و منفعت اقتصادي خواهد بود يا خير. ما نبايد با قضيه ترامپ احساسي برخورد كنيم وبلكه بايد وي و پيامدهاي به قدرت رسيدن وي را در خاورميانه مديريت و كنترل كنيم. ترامپ به تازگي درباره وزير دفاع خود عنوان كرده: «من يك سگ‌هار را به عنوان وزير دفاع انتخاب كرده‌ام كه قلاده آن را هم باز كرده ام». اگر ترامپ بخواهد با ادبيات سگ‌هار باز شده مذاكره كند براي ما قابل قبول نيست و ما نيز برخورد مناسب را انجام خواهيم داد. ما بايد همه شرايط ترامپ را رصد كنيم و براساس اقدمات وي اقدامات لازم را انجام بدهيم. ما بايد از رفتارهاي احساسي در مقابل ترامپ خودداري كنيم و در مقابل فضاي كشور را به سمت فضاي عقلايي و مديريتي معطوف كنيم. ما نبايد درباره ترامپ قضاوت زودهنگام داشته باشيم و بلكه بايد با در نظر گرفتن همه جوانب مختلف تصميم لازم را اتخاذ كنيم.

آيا آقاي روحاني در طول سه سال گذشته رابطه مناسبي با كارشناسان سياسي و اقتصادي برقرار كرده بودند و از ديدگاه كارشناسان استفاده مي‌كردند يا اينكه اغلب تصميمات در دولت گرفته مي‌شد؟آيا رويكرد مشورتي آقاي روحاني با نخبگان جامعه رضايت بخش بوده است؟

آقاي روحاني در دوران مبارزات انتخاباتی به مردم وعده داد كه اعتدال را در كشور عملياتي مي‌كند. اين در حالي بود كه كشور پيش از آن با دو دوران راديكاليسم چپ و راست مواجه شده بود و مردم از راديكاليسم خسته شده بودند. قبل از آقاي روحاني و در دولت اصلاحات و همچنين پس از آن در دولت آقاي احمدي‌نژاد نوعي راديكاليسم در كشور وجود داشت كه هر كدام داراي معايب و محاسني بودند. اين در حالي است كه آقاي روحاني از فضاي راديكاليسم گذشته استفاده كرد و با شعار اعتدال تلاش كرد يك گفتمان اعتدال‌گراي كاربردي را در كشور به وجود بياورد. مردم نيز به دليل شعار اعتدال و عقلانيت ايشان از آقاي روحاني در انتخابات حمايت كردند و انتظار داشتند كه ايشان شعارخود را اجرايي كند. با اين وجود ايشان در عمل موفق نشد اعتدالي كه به مردم وعده داده بود را در كشور اجرا كند ودر اين زمينه با مشكلات جدي مواجه شد. آقاي روحاني به مردم وعده داده بود كه از تمام ظرفيت‌هاي كشور براي مديريت كشور استفاده خواهد كرد. اين در حالي است كه در عمل چنين اتفاقي رخ نداد و ايشان بيشتر به سمت اصلاح‌طلبان غلطيده و به طرف اصلاح‌طلبان «غش» كرده است. اين مساله را به خوبي مي‌توان در انتصابات و رويكرد آقاي روحاني مشاهده كرد كه روز به روز بيشتر به سمت اصلاح‌طلبان متمايل مي‌شود. از آقاي روحاني در زمينه سياست ورزي انتظار سينه گشاده و سعه صدر مي‌رفت كه بتواند از همه طيف‌هاي سياسي در مديريت كشور استفاده كند. اين در حالي است كه در واقعيت چنين اتفاقي رخ نداده و برخي از افراد شايسته در حاشيه قرار گرفته‌اند. از سوي ديگر مهم‌ترين چالش پيش روي آقاي روحاني فروپاشي متوسط‌ها و طبقه متوسط جامعه است. در شرايط كنوني وضعيت متوسط‌هاي توليدي و مصرفي به هيچ عنوان مناسب نيست. از سوي ديگر۵۰ درصد دخل و خرج مردم ما با هم همخواني ندارد و مخارج بيشتر از درآمدهاست. تاريخ جهان بيانگر اين مطلب است كه ملت‌هايي كه طبقه متوسط آنها آسيب ديدند در دراز مدت نتوانستند مشكلات خود را حل كنند و دچار فروپاشي شدند. اگر جامعه متوسط‌ها در شئون مختلف اقتصادي، سياسي و اجتماعي نقش محوري در فضاي مديريتي كشور نداشته باشد كشور با مشكلات جدي مواجه خواهد بود. از نظر سياسي نيز معتدلين مصداق متوسط‌ها هستند. متوسط‌هاي سياسي در ايران نيز در حال «تلو تلو» خوردن هستند و از بالانس كافي برخوردار نيستند.

به نظر شما رويكرد مديريتي آقاي روحاني در كشور ادامه پيدا مي‌كند يا اينكه اصولگرايان يك گزينه جدي براي جايگزیني ايشان پيدا خواهند كرد ودر رقابت‌هاي رياست‌جمهوري به صورت جدي با آقاي روحاني رقابت خواهند كرد؟

شرايط كشور در مقطع كنوني به شكلي است كه دوقطبي‌شدن جامعه به هيچ عنوان به مصلحت نيست. در نتيجه اگر سياسيون قصد داشته باشند به صورت مقطعي به انتخابات رياست‌جمهوري نگاه كنند و فضا را به سمت دو قطبي شدن هدايت كنند دودش به چشم تاريخ و ملت خواهد رفت. مقطع كنوني نقطه عطف تغيير مهندسي جهان و منطقه است. در نتيجه ما در يك شرايط فوق‌العاده خاص قرار گرفته‌ايم. انتخاب ترامپ به رياست‌جمهوري آمريكا و از سوي ديگر برخي اتفاقات كه در كشورهاي اروپايي مانند فرانسه، اتريش و آلمان در حال وقوع است نشان‌دهنده اين مساله است كه جهان در حال مهندسي جديدي است و تغييراتي در آينده رخ خواهد داد كه در گذشته رخ نداده است. به همين دليل اقتضائات امروز نيازمند دقت نظر و دورانديشي نسبت به تحولات آينده است. به همين دليل دوقطبي كردن جامعه يك خطر بزرگ براي جامعه ما به شمار مي‌رود. در نتيجه جريان‌هاي سياسي نبايد در انتخابات رياست‌جمهوري آينده به دنبال دوقطبي كردن جامعه باشند. مقام معظم رهبري عنوان كردند كه حضور آقاي احمدي‌نژاد در انتخابات باعث دو قطبي شدن جامعه مي‌شود و به همين دليل ايشان را از ورود به انتخابات منع كردند. در چندماه باقي مانده تا برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري همه گروه‌های سياسي بايد در جهت انسجام و وحدت ملي گام بردارند و شرايطي را به وجود بياورند كه كشور با وحدت كامل به يك جمعبندي منطقي دست پيدا كند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین