به نقل از اعتماد، او همچنین استراتژی حضور با ١٠ کاندیدای انتخاباتی مقابل روحانی را مناسب میداند، البته در صورتی که نهایتا همه به نفع یک نفر کنار بروند. با این حال باید دید که آیا این استراتژی عملا امکان تحقق دارد یا خیر؟
با توجه به فعل و انفعالات انتخاباتی جریان اصولگرایی چه سناریویی را در انتخابات ٩٦ از سوی این جریان سیاسی محتمل میدانید؟
ظاهرا همه طیفهایی که در دوره گذشته ریاستجمهوری از آقای روحانی حمایت
کردند در انتخابات ٩٦ نیز پشت سر او خواهند ایستاد. اصولگرایان نیز با توجه
به استراتژی اجماع و وحدت حداکثری تلاش میکنند تا یک نامزد برای انتخابات
معرفی کنند. البته ممکن است تعدادی از اصولگرایان در انتخابات ثبتنام
کنند اما در نهایت یک نفر برای رقابت با آقای روحانی خواهد بود. اگر غیر از
این رخ دهد اصولگرایان دوباره شکست را تجربه خواهند کرد. ممکن است
گفتمانها و افراد مختلفی در مناظره تلویزیونی در مقابل آقای روحانی مطرح
شوند و نیز شاید گفتمانی با بیشترین تضاد با گفتمان آقای روحانی در
مناظرههای تلویزیونی حضور داشته باشد. در این صورت فرصت برای اصولگرایان
وجود خواهد داشت که بتوانند عملکرد دولت یازدهم را نقد کنند. برگ برنده
آقای روحانی یعنی برجام، امروز در حالتی از ابهام قرار گرفته و ممکن است
همین موضوع پاشنه آشیل آقای روحانی در انتخابات آینده شود. اگر اصولگرایان
بخواهند در انتخابات آینده پیروز شوند، علاوه بر اینکه باید وحدت داشته
باشند باید شخصیتی را برای رقابت با روحانی در نظر بگیرند که هم بتواند
آرای خاکستری را جذب کند؛ هم پاکدست باشد و هم بتواند اعتماد عمومی را جلب
کند. به نظر شخص من یک شخصیت آخوند این وظیفه را به عهده خواهد گرفت. به
خاطر همین هم در یکی از مصاحبههایم گفته بودم که رییسجمهور آینده یک
روحانی و سید است. به نظر میرسد یک شخصیت آخوند که سید هم باشد، جزو
اولویتهایی است که در انتخابات آینده مطرح میشود و از سمت اصولگرایان یک
روحانی که سید است، مطرح میشود.
آیا صحبت از فرد خاصی در بین اصولگرایان است؟
مصداق آن مشخص نشده است اما گزینههای مختلفی در این زمینه وجود دارد.
این روحانی بودن و سید بودن به عنوان دو معیار در جریان اصولگرایی
مشخص شده است یا فرد یا افرادی هستند که این دو ویژگی را دارند و در مضان
انتخاب شدن در بین اصولگرایان هستند؟
روحانی بودن، پاکدست بودن و قابلیت جذب آرای خاکستری به نظر من سه عنصر تعیینکننده در انتخاب کاندیدای اصولگرایان است.
این شاخص روحانی بودن به چه دلیل انتخاب شده است؟ این حرف شما است یا تشکلهای دیگر اصولگرا نیز به این شاخصه رسیده اند؟
این تحلیل شخصی من است. علت آن این است که اگر نامزدی بخواهد در مقابل آقای
روحانی رای بیاورد باید یک شخصیت آخوند باشد و شرایط دیگر گفته شده را نیز
داشته باشد. ممکن است مصادیق آن، چند نفر در جریان اصولگرایی باشند و
اصولگرایان باید روی یک نفر از آنها توافق کنند.
قالیباف شرط گذاشته بود که در صورتی که اصولگرایان روی او اجماع داشته باشند، به صحنه میآید. آیا این شرط از سوی اصولگرایان پذیرفته خواهد شد؟
با تحلیلی که من پیشتر بیان کردم که آقای قالیباف به دلیل روحانی نبودن توان رقابت در مقابل آقای روحانی را نخواهد داشت.
فکر میکنید قالیباف ظرفیت رقابت با روحانی را ندارد؟
بله. گفتمانی که آقای قالیباف در گذشته مطرح کرده است، الان نمیتواند آرای
خاکستری را جذب کند. آقای قالیباف اگر تغییر گفتمان ندهد، نمیتواند رقیبی
جدی در مقابل آقای روحانی باشد.
ظرفیت جامعه روحانیت را با نظر به اتفاقات زیرپوستی جریان اصولگرایی در وحدت بخشیدن به اصولگرایان چقدر میدانید؟
جامعتین محوریت جریان اصولگرایی را به عهده دارد و جلساتی برای هماهنگی با
اصولگرایان داشتهاند و با تشکلهای اصولگرا نیز دیدار داشتهاند.
اعلام شده که جامعه روحانیت در انتخابات شورای شهر نیز ورود میکند. چه مشکلی سبب شده که این تشکل تصمیم به دخالت در این انتخابات گرفته است؟
انتخابات ریاستجمهوری و شورای شهر با هم برگزار میشود. قطعا ستادهایی که
برای انتخابات ریاستجمهوری تشکیل میشود میتواند در بحث شوراها ورود کند.
بعید میدانم که جامعه روحانیت مصادیق انتخابات شورای شهر را مشخص کند.
این مساله را به عهده ستادهای انتخاباتی میگذارد.
اساسا دخالت جامعه روحانیت در انتخابات شورای شهر به صلاح اصولگرایان است یا به ضررشان؟
جامعه روحانیت تشکلی است که در مسائل انتخاباتی حضوری فعال دارد. انتخابات
شوراها مساله مهمی است و حتما باید در این انتخابات نیز ورود کنند. این
تشکل به دنبال این نیست که مصادیق را معرفی کند. بیشتر به حضور و مشارکت
حداکثری مردم در انتخابات تمرکز دارد.
آقای باهنر اعلام کرده بود که اصولگرایان تا پایان ماه صفر از نظر تشکلیابی و سازماندهی تکلیف خود را مشخص میکند. با این حال سخنگوی جامعه روحانیت از جلسات انتخاباتی با تشکلها پس از پایان ماه صفر خبر داده بود. اوضاع تشکلیابی اصولگرایان چه وضعیتی دارد؟
در بحث شوراها ستادها فعال هستند و دارند کار میکنند. در بحث ریاستجمهوری
کار مشکلتر است و سازماندهی تشکیلاتی شکل نمیگیرد. اگر وحدت اصولگرایان
برای انتخابات مدنظر است در فاصله نزدیک به انتخابات وحدت در مصداق شکل
خواهد گرفت. اگر وحدت اصولگرایان بر مبانی و اصول و استراتژی مدنظر باشد به
نظر من هنوز دودی از دودکش اصولگرایان بلند نمیشود.
احتمال کاندیداتوری آقایان حداد عادل، جلیلی و قالیباف را چقدر میدانید؟
احتمال میدهم که خیلی از دوستان اصولگرا احساس تکلیف کنند و در انتخابات
شرکت کنند ولی قطعا یک آخوند در انتخابات ریاستجمهوری آینده مقابل آقای
روحانی قرار میگیرد.
آیا افرادی را میبینید که برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری خود را گرم کنند؟
در حال حاضر خیلی از دوستان این احساس تکلیف بهشان دست داده که در انتخابات
حضور پیدا کنند. اگر بخواهند تا آخر بمانند به ضرر اصولگرایان خواهد بود و
باید قطعایک نفر مقابل آقای روحانی قرار بگیرد.
برخی احزاب اصولگرا از جمله موتلفه، ایثارگران و جبهه پایداری اعلام کردهاند که کاندیدای مستقل ارایه میکنند. این مساله به ضرر اصولگرایان خواهد بود؟
در معرفی کاندیدا ایرادی نیست و منافاتی با بحث تک کاندیدایی در نهایت
ندارد. به شرط اینکه آنها در فرآیند انتخابات انصراف دهند و به عهد بسته
وفادار باشند.
چه سازوکاری برای ضمانت انصراف اصولگرایان از کاندیداتوری میتوان تبیین کرد؟
در تجربههای پیشین افراد به این دلیل انصراف ندادند که تصور میکردند طرف
دیگر به نفعش کنار خواهد رفت چرا که سازمان مشترک و نقشه راه مشترکی
نداشتیم. باید در این زمینه فکر کرد.
رسیدن به یک مصداق مشخص در جریان اصولگرایی از نظر زمانبندی چه وقت باید باشد تا اصولگرایان بتوانند روی پیروزی نامزد نهایی خود بر پایگاه اجتماعی کار کنند؟
حداقل ١٠ نفر باید از چهرههای اصلی اصولگرایان در انتخابات ٩٦ نامزد شوند.
پس از اینکه از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده و تبلیغاتشان را شروع
کردند، به یک نظر سنجی متقن تمسک کنند و بر اساس آن نامزد نهایی را انتخاب
کنند و دیگر نامزدها به نفع فرد مورد نظر انصراف دهند.
آیا همه مشکلات جریان اصولگرایی با وحدت و ارایه نامزد واحد حل میشود؟
اگر یک شورای رهبری مورد قبول و سازمان متشکل در اردوگاه اصولگرایی به وجود
آید و نقشه راه نیز مشخص باشد، میتوان به پیروزی امیدوار بود. نباید به
صورت جزیرهای عمل کنیم. تجربه گذشته پیش چشم ما است و سبب شده همه به فکر
باشند تا مشکلات را حل کنند.
ارزیابی شما از اقدام اخیر کنگره امریکا چیست؟ به نظر شما ایران چه عکسالعملی در مقابل آن باید نشان دهد؟
اقدام امریکا یک واکنش متاثر از انتخابات ریاستجمهوری اخیر امریکا بود.
مقام معظم رهبری هم حرف آخر را زدند که این قانون نقض برجام است. امریکا
میخواهد توسط این روشها بدعهدی و نقض عهد کند اما باید بداند که در نهایت
با شکست مواجه میشود. وجهه امریکا در مجامع بینالمللی خراب خواهد شد و
دنیا دیگر به قراردادهای امریکا اعتماد نخواهد کرد.