هنگامی که مؤلفههای تهاجم نظامی عراق به کشورمان را مورد ارزیابی قرار میدهیم متوجه میشویم که ابرقدرتهای غرب و شرق از جمله کشورهای آمریکا و شوروی پیشین برای پیشبرد اهداف خود عراق را مناسبترین گزینه برای حمله به ایران میدانستند، چرا که در آن زمان به دلیل انقلابی که در کشور بوجود آمده بود از نظر سیاسی و نظامی اوضاع مناسبی نداشت. از سوی دیگر بینش دینی و مشییی که امام خمینی(ره) در پیشگرفته بودند در تضاد با اهداف دو ابر قدرت غرب و شرق بود.
بنابراین عراق با تحریک ابر قدرتهای جهان روز 31 شهرویور ماه سال 1359 ماشین جنگی خود را علیه کشورمان به راه انداخت که منجر به وقوع طولانیترین جنگ قرن شد.
جنگ با تمامی فراز و فرودهایی که داشت، از سوی ایران در 27 تیرماه 1367 با پذیرش قطعنامه 598 به پایان رسید. اما عراق به خواست سازمان ملل برای تعیین موعد نزدیکی برای استقرار آتشبس تن درنمیدهد.
عراق روند مذاکرات صلح را به بنبست کشاند
مدتی بعد، باوجود تمایل ضمنی دو ابرقدرت برای تعویق زمان آتشبس لااقل به مدت سهماه، سرانجام در موعدی که ایران و دبیرکل سازمان ملل انتظار آن را دارند، زمان برقراری آتشبس برای تاریخ 20 آگوست یا 29 مرداد سال 1367 اعلام میشود.
از برقراری آتشبس و در روند گفتوگوهای صلح به بعد، عراق تلویحاً از برتری نظامی خودش در پایان جنگ و اشغال مناطقی از خاک ایران بهعنوان اهرمی برای مذاکره استفاده میکند و این مذاکرات را به بنبست میکشاند.
روند مذاکرات تا مرحله بنبست، درواقع با یک جابجایی تدریجی در جایگاههای منطقهای و بینالمللی دو کشور همراه است.
یک توضیح ساده برای این جابجایی این است که درطول جنگ، مراکز اصلی قدرت از عراق حمایت کردند.
به این دلیل که تهدید ایران را برای امنیت و ثبات منطقه بزرگتر میدیدند، اما اینک آرامآرام در رفتار منطقهای عراق علائم تهدید را بیشتر حس میکردند و درمقابل تمایل پیدا میکردند برای عادیسازی و بهبود در روابط با ایران گام بردارند.
بخشی از دلایل این امر به رفتار متوازن ایران در چارچوب مذاکرات صلح، ازنظر تأکید بر مفاد قطعنامه 598 و محوریت نقش دبیرکل برمیگشت.
تصدیق عراق بر شکست در جنگتحمیلی
ایران گذشته طولانی از بیاعتمادی به سازمانهای بینالمللی را پشت سر گذاشته بود و حالا میکوشید از تمامی امکانات و فرصتهای همکاری با این سازمانها در حلوفصل نهایی منازعه خودش با عراق بهره بگیرد.
بعد از حدود دو سال از آغاز مذاکراتی بدون نتیجه، از سوم شهریور 1367 تا مرداد 1369، عراق بهعنوان طرفی که از بنبست موجود، سود کمتری میبرد و درعینحال، درگیر سناریوی بلندپروازانه دیگری برای تغییر جغرافیای سیاسی منطقه شده بود که به اشغال کویت انجامید.
قرارداد 1975 الجزایر را در مناسبات فرضی خودش با ایران بهصورت مشروط میپذیرد، اما با این عمل، شکست خودش در دستیابی به هدف اساسی جنگ و پیروزی سیاسی ایران را تصدیق میکند.
آخرین مطلب این است که جمهوری اسلامی ایران در اندیش تکمیل این پیروزی و در بالاترین مرحله از درک جوهره عملگرایانه دیپلماسی برای دستیابی به دومین هدف اصلی خودش از زمان پذیرش قطعنامه؛ یعنی اجرای «بند6» قطعنامه و شناسایی عراق بهعنوان متجاوز، به انواعی از روشهای چانهزنی دیپلماتیک از استدلال و مذاکره فنی و حقوقی گرفته تا ترغیب و دادوستد و نفوذ سیاسی قدم برمیدارد.
اثبات حقانیت ایران در جنگ تحمیلی
سرانجام دبیرکل سازمان ملل متحد در روز 9 دسامبر سال 1991 برابر با 18 آذرماه سال 1370، طی گزارشی به شورای امنیت درباره اجرای قطعنامه 598، شورا و افکار عمومی جهان را از مسئولیت عراق در دامنزدن به جنگ ازطریق تجاوز به تمامیت ارضی کشور عضو مطلع میکند.