کد خبر: ۱۳۳۷۸۲
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۵
تصمیم اتحادیه اروپا در مورد توقف موقت مذاکرات برای تکمیل عضویت ترکیه در این اتحادیه، اقدام غیرمنتظره ای نبود. از همان ساعات نخست پس از کودتای نافرجام، می شد پیش بینی کرد که اقدامات اردوغان، پاکسازی ها و دستگیری های گسترده و شیوه مواجهه سران آک پارتی با مخالفین، منجر به اعتراض سران اتحادیه می شود.
 تصمیم اتحادیه اروپا در مورد توقف موقت مذاکرات برای تکمیل عضویت ترکیه در این اتحادیه، اقدام غیرمنتظره ای نبود. از همان ساعات نخست پس از کودتای نافرجام، می شد پیش بینی کرد که اقدامات اردوغان، پاکسازی ها و دستگیری های گسترده و شیوه مواجهه سران آک پارتی با مخالفین، منجر به اعتراض سران اتحادیه می شود.

مارتین شولتز، فدریکا موگرینی و دیگران، دولت ترکیه را به نقض دموکراسی، برخورد تند و غیرقانونی با مخالفان و اعمال محدودیت بر دموکراسی و جامعه به بهانه برخورد با کودتاگران متهم می کنند و متقابلا ترکیه نیز، اتحادیه را به تبعیت از استانداردهای دوگانه، دورویی، برخورد قاطعانه نداشتن با داعش و دیگر گروه های تروریستی و حمایت از پ.ک.ک متهم می کند. البته در این میان، ادبیات تند رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، بیش از هر زمان دیگری توجه همه را به سوی خود جلب می کند. او به راحتی در سخنرانی های عمومی خود، مارتین شولتز را بی تربیت می خواند و حتی پیش از آن که اتحادیه اروپا برای اعلام تصمیم توقف مذاکرات به جمع بندی نهایی برسد، اردوغان اروپا را تهدید کرده بود که اگر تا پایان سال جاری میلادی به تعهدات خود در قبال ترکیه عمل نکنند، دولت برای اطلاع از خواست مردم، همه پرسی برگزار می کند. اردوغان همچنین پا را فراتر نهاد و اعلام کرد که اگر شانگهای در مورد عضویت ترکیه اقدام کند، در این صورت ترکیه تمایلی ندارد که به اتحادیه اروپا بپیوندد. اگر چه این بخش از مواضع اردوغان را می توان گونه ای بلوف سیاسی تلقی کرد اما به نظر می رسد که همین موضوع، سران اتحادیه ی اروپا را به جمع بندی برای اتخاذ یک تصمیم نیمه قاطعانه در برابر ترکیه سوق داد. یعنی درست در زمانی که اتحادیه قصد دارد با استفاده از ابزار تهدید تحریم های علیه روسیه، قدرت خود را نشان دهد، ترکیه ای که هنوز هم عنوان نامزد عضویت را به دنبال می کشد، با اتخاذ چنان موضعی، عملا به روسیه و شخص پوتین امتیاز می دهد و بنابراین باید درسی به اردوغان داده شود.

آیا اتحادیه اروپا هم به ترکیه نیازمند است؟

در این نکته شکی نیست که عضویت کامل ترکیه در اتحادیه ی اروپا، می تواند نقطه عطف مهمی در توسعه اقتصادی ترکیه و پیروزی بزرگی برای دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه باشد. چنین پیروزی درخشانی می تواند رضایت عمومی از دولت را به بالاترین نقطه برساند و علاوه بر پیامدهای مثبت اقتصادی و سیاسی، در حوزه های نشاط اجتماعی و فرهنگی نیز، روحیه و تاب و توان بیشتری به ترکیه ای ها بدهد و در یک کلام، اروپایی شدن ترکیه، از هر لحاظ به سود این کشور است. اما آیا در این میان، اتحادیه اروپا نیز از این معامله سود می برد یا نه؟ اگر ترکیه عضو اتحادیه اروپا شود، می تواند دست به اقداماتی بزند که منافع جمیع اعضا را بهتر از پیش، تامین کند؟
 
در پاسخ به این سوال باید گفت: اگر چه مسئولین ترکیه بر این موضوع تاکید می کنند که این کشور می تواند جانی تازه و رونقی ملموس به اقتصاد اروپا ببخشد اما واقعیت این است که حجم توان اقتصادی ترکیه در حدی نیست که منجر به درآمدزایی بالا برای کشورهای اروپایی شود و چنین به نظر می رسد که رونق مورد اشاره ترکیه، بیشتر شامل هموار شدن فعالیت کارتل های بزرگ اقتصادی اروپا در پروژه های عمرانی و بخش انرژی ترکیه باشد اما در حوزه های سیاسی و امنیتی، قطعا این کشور اسلامی میراث دار عثمانی، می تواند فوایدی برای اروپایی ها داشته باشد. فوایدی که شاید در مقطع کنونی، از منظر برخی کشورهای عضو اتحادیه، به آن نمی ارزد که ادبیات تند اردوغان را به خاطر رسیدن به آن تحمل کنند. در این میان، فرانسه و انگلیس، انتقادات بیشتری دارند و معتقدند که این وصلت، از همان ایستگاه آغازین، مشکل به بار می آورد.
 
اما صاحب نظران دیگری نیز معتقدند که در مقایسه با همه کشورهای اسلامی و جبهه شرق، ورژن یا نسخه ترکیه ای اسلام، فواید و ویژگی های خاصی دارد که نه تنها به ضرر اروپا نیست؛ بلکه می تواند در برابر قرائت های اسلام سیاسی مدنظر جمهوری اسلامی ایران، اسلام وهابیت محور عربستان سعودی، اسلام اخوانی مصر و سایر کشورها، برای اتحادیه اروپا، پذیرفتنی تر و قابل قبول تر باشد و در تابلوی کلان روابط اروپا، هم در رابطه با جهان اسلام و هم در رابطه با آمریکا و اسرائیل، مشکل چندانی به وجود نمی آورد. یکی از نقاط امید و دلخوشی های اتحادیه در این بحث، دو اصل لاییسم و کمالیسم است و همه امید آنان به این است که حتی اگر حزب عدالت و توسعه  (آک پارتی) حالا حالاها بر سر قدرت بماند، در سایه آن دو اصل مندرج در قانون اساسی، بتوان با ابزار برجسته سازی اصل لاییسم و محبوبیت نسبی کمالیسم، دولت را کنترل و ترکیه را به گونه ای مدیریت کرد که با آداب سیاسی و دیپلماسی اروپا حرکت کند.

اتحادیه اروپا، با درنظر گرفتن موقعیت جغرافیایی ترکیه، به این جمع بندی رسیده که این کشور، خلاف یونان؛ می تواند در حوزه مدیریت مهاجرت پناهجویان از شرق به  غرب، یاور و مددرسان اروپا باشد و نه تنها در برابر سیل مهاجرین بلکه در کنترل امنیتی، قاچاق انسان، قاچاق مواد مخدر و موارد امنیتی دیگر، برای اروپا مفید و مثمرثمر باشد و بالاخره این که، ترکیه به عنوان یک عضو مهم ناتو و یک متفق ارزشمند آمریکا، برای اروپا، امتیازاتی دارد که می تواند در استراتژی کلان دفاعی ناتو و روابط آمریکا و اروپا، فواید و ثمرات دیگری نیز داشته باشد. بنابراین، در یک دیدگاه کلان، گیر دادن به عضویت ترکیه در اروپا به مثابه عضو شدن یک مسلمان در یک کلوب بزرگ مسیحی، فایده به حال اروپا ندارد و فضای فکری حاکم بر اتحادیه، آزادتر از آن است که از یک پنجره دینی – مذهبی، ترکیه را به خاطر اسلامی بودن، پشت در نگه دارد و اتفاقا همچنان که پیش تر نیز گفته شد، اسلام مدنظر آکپارتی، ضرری برای اروپایی ها ندارد. بنابراین آن چه در شرایط کنونی، موجب تنش و اختلاف بین اروپا و ترکیه شده، عقاید دینی و رویکرد ایدئولوژیک نیست، بلکه مساله این است که اروپا می خواهد اردوغان را به درک عینی این موضوع برساند که این ترکیه است که باید خود را با شرایط اروپا وفق دهد و نه عکس!

اتحادیه اروپا، از میعارها و استانداردهای حقوقی و دموکراسی کوتاه نمی آید؛ اما در برخی ایستگاه ها، حاضر است عمل گرا و معامله گر باشد. به عنوان مثال، اتحادیه، در بحث کردها و مسائل قومییتی و هویتی و حتی در بحث علویان، به شکل جدی و مانع ساز، به ترکیه گیر نمی دهد، اما وقتی که پای لاییست ها و بستر رشد مخالفین کمالیست به میان می آید، اتحادیه، با شدت عمل بیشتری دست به انتقاد و اقدام می زند. در حالی که صالح مسلم، رهبر حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه (PYD) به عنوان رهبر یک حزب اقماری پ.ک.ک، در پارلمان انگلیس و در بلژیک و سوئد و سوئیس و بسیاری از کشورهای اروپایی دیگر به شکل آزادانه دست به فعالیت سیاسی و دیپلماتیک می زند و نمایندگان فراری کُرد ترکیه در اروپا گردش می کنند، اروپا در یک بازی دوگانه، در برابر دستگیری صلاح الدین دمیرتاش و دیگر نمایندگان کُرد و همچنین دستگیری شاگردان فتح الله گولن، داد و فریاد چندانی به راه نمی اندازد اما در مورد روزنامه نگاران لائیست و مخالف حکومت، حقوق زنان و کودکان و مسائلی از این دست، با صدایی به مراتب بلندتر و رساتر، از ترکیه انتقاد می کند.

کدام طرف کوتاه می آید؟

رجب طیب اردوغان از منظر کاراکتر سیاسی، زودخشم و تندزبان است و استاد این است که مسائل کلان سیاسی را به مساله و دعوای شخصی تبدیل کند! او همچنین گرفتار لجات و غرور نیز هست اما با این حال، باهوش تر از آن است که از نقطه برش و دمای جوش، بی خبر باشد. با وجود آن که اردوغان در شرایط کنونی علیه اروپا، مواضع سفت و سختی گرفته و بلوف هایی در مورد پیوستن ترکیه به شانگهای بر زبان می آورد، خوب می داند که ترکیه، از منظر بازی کلان و استراتژی بنیادین، در میدان ناتو و آمریکا و توپ می زند و نمی توان به راحتی از این گوشه جهان برید و به گوشه دیگر جهان چسبید. بنابراین تا یک ایستگاه خاص، با همین مواضع پیش می رود؛ اما زمانی که چانه زنی ها به حد کافی و فرجامی برسد که امکان امتیازگیری دیگری در میان نباشد، رفته رفته منعطف خواهد شد.
 
بنابراین در بُعد کلان حقوقی و سایسی، این ترکیه است که در نهایت در برابر خواسته های اروپا تا حد معقولی کوتاه خواهد آمد؛ اما با این حال، موضوع عضویت کامل ترکیه در اتحادیه ی اروپا، به شکل کوتاه مدت حل نخواهد شد و در عین حال، اخراج کامل ترکیه از اتحادیه و کان لم یکن تلقی کردن نامزدی این کشور، بسیار بعید و دور از ذهن است و شاید رسیدن به مرحله ی فینال در پرونده های عراق و سوریه و نیز برخی آمادگی های داخلی خود اتحادیه اروپا نیز، عوامل و فاکتورهای شتاب دهنده به این مساله باشند.

محمدعلی دستمالی - دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین