کد خبر: ۱۳۰۹۸۸
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۹
تحليل نهم نوامبر ٢٠١٦ البته بايد براي ايرانيان مهم باشد، همان‌طور که نهم نوامبر ٢٠٠٠ ‌بايد مي‌بود؛ روزي که در آن، جورج بوش ‌پسر، آراي الکترال ايالت فلوريدا را از آن خود کرد و در ميان شگفتي، با پيروزي بر نامزد دموکرات‌ها روانه کاخ سفيد شد.
گويي همه ملت‌ها، يک دوره ديوانگي به تاريخ بدهکارند؛ يک تراژدي نفس‌گير که در قالب کمدي، پاي صندوق رأي به نمايش درمي‌آيد. ايتالياي ١٩٢٢، آلمان‌ ١٩٣٣ و حالا آمريکاي ٢٠١٦. حتي فرانسويان نيز در سال ٢٠٠٢ تا يک قدمي چنين رخدادي پيش رفتند؛ اما در لحظه آخر، تجربه انباشته بيش از دو قرن پيکار براي دموکراسي به ياري‌شان آمد و آنان را از آغوش «لوپن» بيرون کشيد. پرداختن به اين پرسش که چگونه از زهدان «جمهوري وايمار» پس از نخستين جنگ جهانگير، «رايش سوم» زاده مي‌شود و جهان را به جنگ خانمان‌سوزي ديگر مي‌کشاند موضوع اين نوشته نيست و نيز قصد ايجاد اين‌هماني‌هاي رايج و پيش‌بيني‌هاي آخرالزماني درمورد نتيجه شگفت‌انگيز انتخابات آمريکا در ميان نيست. صرف‌نظر از اظهار نظرهاي احساسي ساعت‌هاي ابتدايي اعلام نتايج، يک نکته اکنون کاملا نمايان است و آن اينکه انتخابات ينگه‌دنيا اکنون براي ايرانيان داراي چنان اهميتي شده که آن را نه به‌عنوان رويدادي جاري در سرزميني دوردست که از پشت منشور گذشته و آينده خود به نظاره مي‌نشينند. با اين پيش‌فرض، نهم نوامبر ٢٠١٦ آمريکا اغلب با رخداد سوم تير ٨٤ ايران مقايسه و تحليل مي‌شود؛ مقايسه‌اي که حتي اگر شواهد و دلايل بسيار براي رد آن وجود نمي‌داشت نيز گرهي از کار ما که ساکنان نيمه شرقي گيتي هستيم باز نمي‌کرد.

 کنکاش در چرايي رأي نامنتظر آمريکايي‌ها، کار پژوهشگران دانشگاهي و دانشمندان علوم سياسي است و بي‌شک تا دهه‌هاي بسيار، ذهن محافل آکادميک را به خود مشغول خواهد کرد. تحليل نهم نوامبر ٢٠١٦ البته بايد براي ايرانيان مهم باشد، همان‌طور که نهم نوامبر ٢٠٠٠ ‌بايد مي‌بود؛ روزي که در آن، جورج بوش ‌پسر، آراي الکترال ايالت فلوريدا را از آن خود کرد و در ميان شگفتي، با پيروزي بر نامزد دموکرات‌ها روانه کاخ سفيد شد. در آن روز چنين مقرر شد که حضور هشت‌ساله بيل کلينتون در کاخ سفيد با چهار سال و شايد هشت سال رياست‌جمهوري ال‌گور پيوند نخورد و تندترين گرايش دست‌راستي حزب جمهوري‌خواه، سکان‌دار سياست در ايالات متحده شود. تيم نومحافظه‌کاري که پس از آن به قدرت رسيد، همان‌ها بودند که بعدها تئوري‌پرداز «محور شرارت» شدند و ايران و عراق و کره ‌شمالي را در تابلويي دهشتناک يک‌کاسه پنداشتند. آن زمان در ايران، دولت و رئيس‌جمهوري اصلاح‌طلب، در ماه‌هاي پاياني نخستين دوره خود بودند. چهارسال‌و‌نيم آتي اما، منطقه چنان به بوي باروت آغشته شد که کمتر کسي در جهان نداي «گفت‌وگوي تمدن‌ها» را که از ايران برمي‌خواست شنيد. نهم نوامبر اگر به سوم تير ارتباطي داشته باشد، از اينجاست.
منبع: شرق
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین