کد خبر: ۱۳۰۷۷۷
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۵ - ۰۳:۴۳
پرسش دوم؛ واقعيت اين است كه بايد ببينيم دنبال چه هستيم؟ بعد ببينيم كدام‌ يك از اين دونفر آن هدف را بهتر محقق مي‌كنند؟ پاسخ به هر دوسوال تا حد زيادي سخت است، به‌ويژه بخش اخير آن كه نيازمند اطلاعات و شناخت لازم است كه بنده ندارم.
رزونامه شهروند در یادداشتی به قلم عباس عبدی نوشت:

اين روزها دو پرسش از كنشگران سياسي پرسيده مي‌شود. اول اينكه پیروزی ترامپ يا كلينتون، كدام به نفع ایران است و آن را ترجیح می‌دهید؟ و دوم اينكه فكر مي‌كنيد كدام پيروز مي‌شوند؟ پرسش دومي را از بنده به‌طور اخص مي‌پرسند كه گمان دارند به دليل آشنايي‌ام به نظرسنجي حتما نظر قابل قبولي دراين خصوص داشته باشم. پيش ازپاسخ به هر دو پرسش توضيح دهم كه در سال‌هاي ٢٠٠٨ و ٢٠١٢ و درجريان انتخابات باراك اوباما سه يادداشت نوشتم و توضيح دادم كه چرا حضور اوباما را در كاخ سفيد ترجيح مي‌دهم. كاري كه در انتخابات اخير انجام نخواهم داد نه به دليل اينكه يكي از اين دو براي جهان يا ايران بهتر نيستند، بلكه به اين دليل كه حداقل بنده شناختي واقعي و قابل اتكا از آنچه كه اين دو براي جهان خواهند كرد، ندارم.

پرسش اول؛ انتخابات دركشورهاي توسعه‌يافته ازجمله آمريكا به‌طور معمول به اين صورت نيست كه يك نامزد مثلا ٧٠‌درصد و ديگري ٣٠‌درصد آرا را به دست آورد. اين حد از تفاوت مربوط به جوامع توسعه‌نيافته و درحال توسعه است. دريك كشور توسعه‌يافته چنين تفاوتي در انتخابات رخ نخواهد داد. چرا؟ به دليل اينكه در فضاي آزاد سياسي و هنگامي كه قاعده رسيدن به قدرت، رأي و نظر مردم باشد، گروه‌هاي سياسي هر لحظه خود را با اين خواست هماهنگ مي‌كنند و هر لحظه این کشورها درعمل نوعي انتخابات است و به محض تضعيف رأی يك گروه و حزب، اقدام به بازسازي خود براساس مطالبات عمومي مي‌كند. به همين دليل هميشه آراي دوطرف به يكديگر نزديك است. در نتيجه پيش‌بيني موفقيت يك فرد كار ساده‌اي نخواهد بود. به‌ويژه در ايالات متحده كه سازوكار انتخاباتي آن نيز تا حدي متفاوت است و ممكن است فردي كه رأي بيشتري بياورد، درنهايت بازنده شود، مثل انتخابات ‌سال ٢٠٠٠ و پيروزي بوش پسر، ولي علت اصلي ناتواني نسبت به پيش‌بيني اين انتخابات خاص درجاي ديگري است. اين انتخابات در يك فضاي آرام و معمول برگزار نمي‌شود. تا حدي فضای شكننده و حتي خشن و دوقطبي دارد. درچنين فضايي نظرسنجي‌هاي موجود نيز اعتبار كافي ندارد، حتي اگر اعتبارهم داشته باشد، لزوما آن چيزي نيست كه در روز رأي‌گيري درصندوق ريخته شود، چون هر اتفاقي يا هر خبر يا حتي احساسات گوناگون ممكن است افرادي را در آخرين لحظات به اتخاذ تصميمات متفاوتي سوق دهد. هنگامي كه تفاوت آرا در نظرسنجي‌ها درحد ٢ تا ٣ تا ٥‌درصد است، با فرض درست بودن نظرسنجي‌ها، تغيير آراي ٢ تا ٣‌درصد افراد مي‌تواند نتيجه را متفاوت كند و وقوع چنين تحولي درفضاي پيش‌گفته متصور است. ممكن است هيلاري با تفاوت آراي چشمگيري برنده شود و ممكن است بازنده هم بشود، هرچند الان اندكي از ترامپ پيش باشد.

پرسش دوم؛ واقعيت اين است كه بايد ببينيم دنبال چه هستيم؟ بعد ببينيم كدام‌ يك از اين دونفر آن هدف را بهتر محقق مي‌كنند؟ پاسخ به هر دوسوال تا حد زيادي سخت است، به‌ويژه بخش اخير آن كه نيازمند اطلاعات و شناخت لازم است كه بنده ندارم. اطلاعاتي كه درفضاي رسانه‌اي و جنجالي انتخاباتی طرح مي‌شود، نمي‌تواند پايه چنين اظهارنظري باشد، حتي اظهارات دو نامزد نيز براي رسيدن به نتيجه كفايت نمي‌كند، زيرا اين اظهارات تا حدي تبليغاتي است و هيچ دليلي ندارد كه گمان كنيم گوينده این سخنان، فرداي پيروزي نيز آن را انجام خواهد داد. ازهمه مهم‌تر اينكه ممكن است هركدام از نامزدها براي منافع ايران سود و زيان خاص خود را داشته باشند و هيچ‌ كدام به صورت مطلق مثبت يا منفي نباشند كه دراين صورت بايد اولويت‌بندي و مقایسه كرد. در هرصورت ترامپ نماد نوعي خواست برای تغيير در اليگارشي حاكم بر آمريكاست و كلينتون نيز نمادي از اين اليگارشي سياسي و اداري. برخي افراد از اينكه اين اليگارشي دچار تَرَك شود، خوشحال هستند، هرچند نمي‌دانند كه ادامه آن چه خواهد بود. برخي هم‌چون گمان مي‌كنند جايگزين اين اليگارشي بدتر از وضع موجود است، نگران آن هستند. عده‌اي گمان مي‌كنند مي‌توان پيروزي ترامپ را با‌ سال ١٣٨٤ مقايسه كرد، به نظرم درست نيست. نهادهاي آمريكايي چنان قدرتمند هستند كه اجازه چنين رفتاري را نمي‌دهند، ولي تغييرات اندك در جهت‌گيري‌هاي ايالات متحده نيز مي‌تواند اثرات مهمي داشته باشد. نكته مهم ماجرا اين است كه ما هيچ نقشي را در اينكه چه كسي رأي بياورد، نداريم و قرار هم نيست كه داشته باشيم. بنابراين بايد نگاهمان به ماجرا به‌گونه‌اي باشد كه به قول فوتبالي‌ها سرنوشت صعودمان در دست خودمان باشد. نبايد به انتظار نتيجه بازي ديگران باشيم و دعا كنيم كه يكي برنده و يكي بازنده شود تا ما صعود كنيم. اين رفتار مبتني بر شانس است. بايد سرنوشت را در دست خودمان رقم بزنيم. فارغ از اينكه در آنجا چه اتفاقي رخ دهد. اگر از اين زاويه به موضوع نگاه كنيم، انتظارات و نيز نحوه مواجهه ما با موضوع فرق خواهد كرد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین