کد خبر: ۱۳۰۲۰۲
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۱
در ابتدای مراسم شاهین امین با تشکر از حضار گردهم آمده؛ گفت: سیف آرام صحبت می‌کرد و زمزمه می‌کرد آنهم در روزگاری که تنها فریاد شنیده می‌شد. تنها خوشی‌هایش را با ما شریک می‌شد و دردها و رنج‌ها را به تنهایی تحمل کرد.
محسن سیف منتقد باسابقه سینما از خانه خود، خانه سینما با بدرقه دوستانش، اهالی سینما و مطبوعات راهی منزلگاه ابدی شد.

امروز و در زیر بارانی که نرم نرم بر حیاط خانه سینما می‌ریخت، اهالی این خانه جمع شده بودند تا پیکر همکار، دوست، برادر و هم‌خانه خود، محسن سیف را بدرقه کنند.

در ابتدای مراسم شاهین امین با تشکر از حضار گردهم آمده؛ گفت: سیف آرام صحبت می‌کرد و زمزمه می‌کرد آنهم در روزگاری که تنها فریاد شنیده می‌شد. تنها خوشی‌هایش را با ما شریک می‌شد و دردها و رنج‌ها را به تنهایی تحمل کرد.

جواد طوسی نیز با تشکر از مدیر‌عامل و هیت‌مدیره خانه‌سینما گفت: سهم من از سیف یک رفاقت 23 ساله است. او گفت در جامعه‌ای که این خلا عاطفی وجود دارد افرادی مثل محسن در یک نقطه مخفی خواهند ماند. اما تکلیف افرادی مثل محسن که در خلوت می‌خواهند یک حیات فرهنگی بدون تظاهر حتی با کمترین امکانات معیشتی داشته باشند؛ بی‌توجهی و تنهایی نیست. از اواخر دهه 40 محسن در مجلات سینمایی حضور فعال داشت حتی با نام‌های مستعار در ادبیات فعال بود و داستان و شعر می‌نوشت و بسیاری از این بی‌اطلاعند.

او افزود: محسن سیف خلوت گزیده بود چون واقف بود در این دوران پر‌هیاهو چگونه باید بود و او نمی‌توانست. وی از حاضران خواست "سعی کنید در این زمانه به موقع یکدیگر را در یابیم".

سیروس الوند، یار و دوست قدیمی محسن سیف نیز شعری از مولانا را مقدمه صحبت‌هایش کرد، شعری که تاثر حاضران را برانگیخت و با این مطلع آغاز می‌شد: رو رو که از این جهان گذشتی/ وز محنت و امتحان گذشتی

وی افزود: اواخر دهه 40 از چند جوان ازجمله  پرویز دوایی، جمشید اکرمی، محسن سیف، من و ...  دعوت شد به مجله فردوسی برویم و کار مطبوعاتی ما آنجا آغاز شد. در بین ما محسن پدیده غریبی بود. مثل شخصیت‌های صادق هدایت عمیق و آگاه و آرام بود. روزی خاطراتم از محسن سیف را خواهم نوشت. او آرام و عمیق بود و هیچ درخواستی نداشت اما قلمش همیشه حیای غریبی داشت که این روز‌ها کمیاب است.

هوشنگ گلمکانی نیز گفت: اولین خاطراتم از سیف مربوط به سال 48 است که در ماهنامه فیلم می‌نوشتیم و آخرین تصویر مربوط به 2-3 هفته پیش روی تخت بیمارستان رسول اکرم(ص) است که با حالتی پریشان و تکیده به استقبال مرگ می‌رفت گر‌چه خودش باور نداشت. او یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای بود آچار فرانسه یک نشریه. از نقد تا طنز و خبر در قلمش می‌گنجید.

او سیف را از نظر اخلاقی نمونه یک انسان با معرفت دانست و افزود: به عنوان نویسنده هم نویسنده‌ای انعطاف‌پذیر بود و قلم رها و یله‌ای داشت. بعضی وقت‌ها جوری می‌نوشت که با سیاست ما در مجله فیلم هماهنگ نبود اما لحن مطلب را تغییر می‌داد و جالب بود که یک نویسنده چطور می‌تواند اینگونه خلاق و انعطاف‌پذیر باشد. کتابی از او منتشر شده که داستان‌های شاهنامه را بسیار زیبا به صورت منثور درآورده است طوری که فکر می‌کنم خود فردوسی هم در این زمانه نمی‌توانست نثری چنین زیبا از شاهنامه بنویسد.

وی اضافه کرد: خود ویرانگری محسن باعث شد حضورش از ما دریغ بشود و این مایه تاسف است.

شاهین امین در ادامه از خداوند بابت قصوری که در حق محسن سیف اتفاق افتاد؛ تقاضای بخشش کرد. 

شادمهر راستین (عضو هیت مدیره خانه سینما) نیز در این مراسم حضور یافت و گفت: سیف مشوق اصلی مهمترین اتفاقات فرهنگی دهه 70  مثل ویژه‌نامه سینمایی جشنواره فجر و تاسیس انجمن منتقدان و نویسندگان بود. همه دوستانی که اینجا هستند و به نوعی شاگرد او محسوب می‌شوند هرگز کلمه "مانع" یا "نمی‌شود" را از او نشنیدند.

کیوان کثیریان هم با انتقاد از وزیر ارشاد و معاونانش گفت: سیف به نوشتن اعتبار داد. من از آقای وزیر و معاونانش گلایه دارم که نمی‌دانند سیف کیست. ما انتظار داشتیم جناب وزیر که برای آقای پورحیدری تسلیت می‌فرستد برای محسن ما هم حداقل یک پیام تسلیت می‌فرستاد.

شهسواری نیز درگذشت این منتقد و نویسنده عرصه سینما را تسلیت گفت و افزود: آنچه درباره سیف کردیم وظیفه بوده است اما آنچه انجام ندادیم جای سوال دارد. خوشحالم از اینکه خواننده همیشگی کارهای او بودم. یادم هست عنوان یکی از مقاله‌هایی که از او خواندم چیدن بهار از منقار کلاغ بود. مضمون متن عبور سیاوش‌وار از آتش نفسانیات به عالم معنویات بود. از اینکه تعداد جمعیت حاضر در این مراسم کم است و شایسته مقام محسن سیف نیست؛ ناراحت نیستم زیرا گاهی حضور یک نفر از حضور هزاران ارزشمندتر است.

در پایان خواهر مرحوم سیف از حاضران و غایبان تشکر کرد و گفت: محسن در زندگی وجود و شخصیتی خاص داشت. امروز هم آدم‌های خاصی برای بدرقه او آمده‌اند. محسن برای همه ما معلم و آموزگار بود و هرگز از راه شرافت پا بیرون نگذاشت. جایی گفته بود من سعی می‌کنم آدم نامی نباشم تنها آدم بودن برای من کافی است. خوشحالم که برادرم در شرافت زندگی کرد.  

در ادامه پیکر محسن سیف به بهشت زهرا(س) منتقل شد و در قطعه هنرمندان و در کنار جهانگیر پارساپور به خاک سپرده شود.

منبع: ایلنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین