کد خبر: ۱۲۹۰۵۹
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۶
اینکه ممکن است عده ای از یک جناح سیاسی دل خوشی نداشته باشند و نیز این امکان وجود دارد که برخی اصلا و ابدا اعتقادی به آوازهای دلنواز و روح بخش استاد شجریان در آنها وجود خارجی نداشته باشد!
پزشک خوش‌خط تبریزی یا همان دکتر صلحی که با تجویز آهنگ‌های استاد شجریان، عده ای ـ عمدتا دلواپسان ـ را نسبت به خود شاکی ساخت! با حادثه ای که برای خانواده همسر وی رخ داد و با اخبار ضد و نقیضی که تایید و تکذیب آن همچنان در‌هاله‌ای از ابهام است بار دیگر آماج حملات فرافکنانه‌ای قرار گرفته است که این بار نه دکتر صلحی و خط خوش وی و نه این پزشک خوش ذوق تبریزی و نسخه‌های قابل تامل وی که این بار خواننده آوازهای به زعم دکتر صلحی، شفابخش را مورد حمله و عتاب قرار داده‌اند.

**ماجرایی که در ایام دهه نخست محرم خبرساز شد!

همزمان با مرگ مرموز دو تن از اعضای خانواده پزشک سرشناس تبریزی و مسمومیت شدید سایر اعضای خانواده‌اش، تحقیقات ویژه جنایی برای رازگشایی از این پرونده جنجالی درحالی انجام شد که معاون سیاسی - امنیتی استانداری آذربایجان شرقی، امنیتی بودن این حادثه را رد کرده بود. به گفته این پزشک، خانواده او پس از خوردن غذای نذری گرفتار سرنوشت شوم شده‌اند. همان روزها گفته شده بود که مردی با مراجعه به درمانگاه محل فعالیت دکتر علیرضا صلحی - درمانگاه تیموری تبریز - از او درباره تعداد اعضای خانواده‌اش پرسیده و روز بعد هم برایشان غذای نذری برده است.

صلحی نیز پس از بردن غذاها به خانه، برای انجام کاری از خانه خارج شد، اما در بازگشت با پیکرهای نیمه‌جان مادربزرگ، پدر، مادر، برادر و همسرش روبه‌رو شد. او بلافاصله با اورژانس تماس گرفت و درخواست کمک فوری کرد. دقایقی بعد هم اعضای خانواده‌اش به بیمارستان سینا انتقال یافتند، اما با وجود تلاش پزشکان ابتدا مادربزرگ و سپس همسر جوان این پزشک جان باختند.
**صلحی مظنون اصلی است؟!

با گذشت مدت زمانی قابل توجه از حادثه ای غم‌انگیز، شبکه‌های مجازی عمدتا نزدیک به دایره دلواپسان و از آنجایی که وابستگی حزبی این پزشک تبریزی به حزب اتحاد ملت ایران، پیشتر رسانه‌ای شده بود، موجی از حملات سنگین را علیه دکتر صلحی به راه می‌اندازند و چنین تلقین می‌شود که صلحی در فوت نزدیکان خود یعنی همسر جوان و مادر بزرگ همسرش نقش داشته است. خبرگزاری‌ها و رسانه‌های نزدیک به اصولگرایان که تجویزهای نادر و نایاب این پزشک خوش ذوق به مذاقشان خوش نیامده بود! اینک با تمرکز بر علاقه و مواضع سیاسی وی! و نیز تجویزی که در نسخه‌هایش بر آن تاکید کرده بود موجی از حملات را به صورتی هدفدار و مسلسل وار ترتیب داده اند تا با سوء استفاده از جریان اخیر و اخبار ضد و نقیضی که همچنان نیز در‌هاله ای از ابهام قرار دارد نخست اصلاحات و حزب اتحاد ملت را مورد نوازشی سخت و تلخ قرار دهند و دیگر آنکه استاد شجریان را به نوعی مقصر این رخداد غم انگیز معرفی نمایند تلاشی که اساسا پایه‌های همه نوع و گونه استدلال را از ابتدای آفرینش فلسفه تا به امروز را دچار بهت و ویرانی خواهد کرد.
**چه ارتباطی دارد؟!

تا لحظه نگارش این گزارش آنچه از شبکه‌های مجازی مختلف، رسانه‌های هر دو جناح و نیز خبرگزاری‌های معتبر یافت می‌شود، موجی از تاییدها و تکذیب‌هایی است که همچنان نیز ادامه دارد! آنچه در این میان بسیار حائز اهمیت و تامل برانگیز است آنکه در صورت حتی اثبات این ماجرا یعنی دست داشتن دکتر صلحی در قتل همسر جوان و مادر بزرگ همسر وی، اساسا نگاه خاص این دکتر تبریزی به مقوله درمان و نیز سفارش به بهره گیری از آوازهای استاد شجریان نمی تواند و نباید دستمایه حمله به یک جناح سیاسی و نیز یک استاد آواز قرار گیرد.

اینکه ممکن است عده ای از یک جناح سیاسی دل خوشی نداشته باشند و نیز این امکان وجود دارد که برخی اصلا و ابدا اعتقادی به آوازهای دلنواز و روح بخش استاد شجریان در آنها وجود خارجی نداشته باشد! جای هیچ گونه بحث و جدلی باقی نمی گذارد، اما اینکه نخست یک ابهام را به یک محکومیت قطعی تبدیل نموده و سپس از اصل و اساس دو مقوله یعنی تفکرات یک جناح سیاسی و نیز آوازهای شجریان را مورد حمله قرار داده و بیشتر از آن به نوعی القا نمایند که اصلا این پزشک جوان تبریزی تحت تاثیر همین دو مقوله دست به چنین جنایتی زده باشد (فعلا که تکذیب شده اما به فرض حتی اثبات) و اگر آواز شجریان گوش نمی داد و تجویز نیز نمی‌کرد یا اینکه اگر هوادار و معتقد به تفکرات اصلاح طلبی نبود! غیرممکن بود که چنین رخدادی به وقوع بپیوندد از آن دست نتیجه‌گیری‌هایی است که مرزهای کینه ورزی را نیز درنوردیده است!

این قیاس واقعا مع الفارق به آن می‌ماند که اگر یکی از حاضران در یک کنسرت موسیقی دست به جنایتی زد یا اینکه اگر شخصی پس از شرکت در مجلسی معنوی نظیر مداحی! مرتکب قتلی شد به این نتیجه برسیم که آن کنسرت و خواننده آن کنسرت یا آن مراسم معنوی و مداح آن مراسم فردی را متقاعد کرده اند که دست به جنایتی تلخ و تکان دهنده بزند! رد پای نوعی کینه و رنجیدگی عمیق در این گونه اخبار به وضوع به چشم می‌خورد آن هم با این وصف که همه چیز در ابهام و دوگانگی محض باشد.
**دستاویزی به نام «نذری» !
از نکات قابل تاملی که همچنان نیز در گزارش‌ها و ارسال اخبار و گوشه و کنایه زدن‌ها به وفور به چشم می‌خورد آن است که با دستاویز قرار دادن کلمه «نذری!» این گونه القا خواهد شد که علاوه بر گرایش‌های سیاسی و علایق شخصی یعنی وابستگی به حزب اتحاد ملت و نیز تمایل به اثر‌بخش بودن آوازهای شجریان، ضلع سومی نیز دارد و آن بازی با عنوانی قابل احترام است به نام نذری! این ضلع سوم که می‌تواند مقدمه ای برای انگ‌زدن‌های بعدی قرار بگیرد، می‌کوشد تا با بازگشتی به نقطه آغازین ماجرا، استفاده از کلمه غذای نذری را به نوعی تعمدی و تخریبی جلوه داده، چنین حسی را به عامه مردم منتقل کند که آن عده‌ای که اخبار نخستین را گزارش کرده اند و گرایشی اصلاح‌طلبانه نیز داشته‌اند با مستمسک قراردادن غذای نذری، تلاش داشته‌اند تا معیارهای مذهبی را نیز در مسئله قربانی نمایند، مسئله ای که به خودی خود و اینک در بین اخبار ضد و نقیض غالبا نزدیکان به دلواپسان بیتشر به چشم می‌خورد و لمس می‌شود.

این ماجرا قطعا تا به انتها بررسی و اعلام نتیجه خواهد شد، اما حتی با این فرض تایید نشده که پزشکی که وابسته به یک جناح سیاسی بوده است یا در نوشتن نسخه‌ها، تلاش می‌نموده تا به جای داروهای شیمیایی و عوارض دار، بیماران را به موسیقی و آواز سوق داده و توجه آنان را به محیط پیرامونی خود بیشتر جلب نماید هرگز نمی تواند مستمسک خوب و تاثیرگذاری قلمداد شود که به آن وسیله بتوان آن جناح سیاسی را مورد نوازش قرار داد یا استاد شجریان را تخطئه نمود خاصه آن که سوءاستفاده از غذای نذری هم در این ماجرا بدجوری توی ذوق می‌زند! گویی این روزها برای رسیدن به اهداف و اغراض سیاسی حد و مرز و محدوده ای برای خود قائل نیست و چون لازم بداند پس به خود اجازه می‌دهد اخلاق و معنویات را نیز قربانی کند چه رسد به تفکرات و نحله‌های سیاسی!

این بار نه دکتر صلحی و خط خوش وی و نه این پزشک خوش ذوق تبریزی و نسخه‌های قابل تامل وی که این بار خواننده آوازهای به زعم دکتر صلحی، شفابخش را مورد حمله و عتاب قرار داده‌اند گویی این روزها برای رسیدن به اهداف و اغراض سیاسی حد و مرز و محدوده ای برای خود قائل نیستند

این قیاس واقعا مع الفارق به آن می‌ماند که اگر یکی از حاضران در یک کنسرت موسیقی دست به جنایتی زد یا اینکه اگر شخصی پس از شرکت در مجلسی معنوی نظیر مداحی! مرتکب قتلی شد به این نتیجه برسیم که آن کنسرت و خواننده آن کنسرت یا آن مراسم معنوی و مداح آن مراسم فردی را متقاعد کرده اند که دست به جنایتی تلخ و تکان دهنده بزند!

منبع: آفتاب یزد
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین