کد خبر: ۱۲۸۷۴۱
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۵ - ۰۱:۵۳
اين جمله امام در مورد آقاي هاشمي را بايد به ياد آورد، كه فرمود «اين نهضت زنده است تا هاشمي زنده است» زنده بودن هاشمي صرفا مربوط به زندگي فيزيولوژيك او نيست. از ديدگاه و تحليل بنده بقاي نهضت به زنده بودن پيامي است كه هاشمي‌ها و مقام معظم رهبري از آن دفاع مي‌كنند.
محمد عطريانفر، از چهره‌هاي موثر و قديمي حزب كارگزاران هنوز هم تحليل‌هاي دست اولي از شرايط سياسي كشور دارد. از فعاليت‌هاي روزنامه‌نگاري‌اش در روزنامه كيهان دوره اصلاحات گرفته تا عضويت در شوراي سردبيري روزنامه همشهري در دوره شهرداري كرباسچي از او شخصيتي ساخته كه با ديدي تحليلي به وقايع و رخداد‌هاي عرصه سياست مي‌نگرد.



همين است كه سبب شده تا با نزديك شدن فضاي عمومي و سياسي كشور به انتخابات سال ٩٦ راهي دفترش شويم و آخرين برآوردهاي سياسي‌اش را جويا شويم. اين مصاحبه در شرايطي انجام شد كه توصيه رهبري نظام به احمدي‌نژاد سرخط اخبار روز كشور شده بود. عطريانفر در تحليل چرايي سفرهاي استاني احمدي‌نژاد گفت كه اساسا احمدي‌نژاد قصد ثبت‌نام در انتخابات را نداشت چرا كه نمي‌خواست در اين دوره با وجود احتمال كم پيروزي انگ شكست به پيشاني‌اش بخورد. همچنين معاون اسبق وزير كشور حرف‌هايي در مورد شرايط روحاني در انتخابات ٩٦ دارد. وقتي از او مي‌پرسم كه با زمزمه‌هايي كه از اردوگاه رقيب مبني بر احتمال ردصلاحيت روحاني برمي‌خيزد، اصلاح‌طلبان چقدر بايد نگران باشند و آلترناتيوي براي انتخابات در آستين داشته باشند؟ مي‌گويد كه از نظر حقوقي ردصلاحيت رييس‌جمهور مستقر توسط شوراي نگهبان امري ممتنع است و اساسا چون ردصلاحيت روحاني غيرممكن است هيچ‌كس از سوي اصلاح‌طلبان نبايد همراه با روحاني براي انتخابات ٩٦ ثبت‌نام كند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید؛در ادامه، گفت‌وگوي «اعتماد» با محمد عطريانفر را مي‌خوانيد.

‌ اصلاح‌طلبان اعلام كرده‌اند كه در اين انتخابات حضوري حداكثري خواهند داشت و بارها گفته شده كه گزينه‌اي به جز روحاني در انتخابات ٩٦ ندارند. به نظر شما آيا اصلاح‌طلبان بايد آلترناتيو يا پلن بي‌ براي هر نوع مشكل و بحران احتمالي در انتخابات ٩٦ داشته باشند؟آيا بايد افرادي در كنار آقاي روحاني در انتخابات ثبت‌نام كنند يا خير؟ در هر دو صورت شرايط را براي اصلاح‌طلبان چطور تحليل مي‌كنيد؟

محورهايي كه مطرح كرديد زماني قابل تعقيب است كه چشم‌انداز فعاليت‌هاي انتخاباتي اصلاح‌طلبان روشن نباشد. امااگر افق روشن باشد بخش عمده‌اي از اما و اگر‌ها، احتمالات و گزينه‌هايي كه مطرح مي‌كنيد از دستور كار خارج مي‌شود. چندين بار در طول ماه‌هاي گذشته و در مصاحبه‌هاي مختلفي به صورت شفاف بيان كرده‌ام كه گستره اصلاح‌طلبان در سطوح مختلف از جريانات سياسي و احزاب گرفته تا نحله‌هاي فكري گوناگون، شخصيت‌هاي موثر و نام‌آور در خانواده بزرگ اصلاحات يكپارچه و يكصدا بر حضور و ادامه فعاليت آقاي روحاني براي دوره دوم رياست‌جمهوري معتقدند و از آن سخن گفته‌اند و احدي از چهره‌هاي شاخص اصلاح‌طلب در اين راستا ترديدي به خود راه نداده است. مااين موضوع را مفروض مي‌دانيم، گرچه استدلال سياسي هم مي‌توان بر آن اقامه كرد، اما طرح جايگزيني براي آقاي روحاني امري مردود است. فعالان سياسي معمولا در مشاركت‌هاي اجتماعي به اقتضاي شرايط عمومي قدم برمي‌دارند. در اين ارتباط جريانات سياسي زماني دست به معرفي گزينه‌هاي هم ارز و هم‌تراز مي‌زنند كه چشم‌انداز روشني پيش روي خود نبينند. اصلاح‌طلبان به مقتضاي حال استدلال مي‌كنند ادامه رياست‌جمهوري آقاي روحاني مصلحت ملي است. برگزيده ملتي كه ظرف سه سال كارنامه موفقي داشته است، كارآمد بوده است؛ نقش توانمندي در پيشبرد اهداف و منويات مردم داشته است؛ بزرگ‌ترين دلنگراني كه درپي تحريم، احتمال حمله نظامي بر سر كشور سايه انداخته بود را با تدبير سياسي وبا بهره‌گيري از همراهي رهبري نظام و نقش‌آفريني ارزنده دكتر ظريف، وزير خارجه و دكتر صالحي، دانشمند برجسته در حوزه فيزيك هسته‌اي به ثمر رسانده است. طبيعي است ملت ايران خاطره خوش و دلپذيري از مديريت دولت او داشته باشند. كسي كه توانسته است مشكلاتي كه از دولت پيشين به دولت اوتحميل شده بود، تا حد مطلوبي كاهش دهد. او قادر بوده كه امروز مشكلات اقتصادي، ناهنجاري‌هاي اجتماعي، به هم خوردن تعادل مديريت و كاهش وزن چهره‌هاي شاخص دردولت كه از آثار ضعف عملكرد دولت آقاي احمدي‌نژاد بود را در حد بضاعت و به تناسب شرايط كشور حل و فصل كند. بنابراين آقاي روحاني چهره برتر و برگزيده اصلاح‌طلبان براي سال ٩٦ خواهد بود.

‌ احتمال ردصلاحيت آقاي روحاني را با توجه به شرايط كنوني كشور كم مي‌دانيد؟

فارغ از رقابت‌هاي سياسي، من از منظر حقوقي استدلالي دارم كه ردصلاحيت رييس‌جمهور مستقر توسط شوراي محترم نگهبان امري ممتنع است. به اين معنا كه از نظر حقوقي ارزيابي صلاحيت رييس‌جمهوردردوره استقرار، مادام كه رياستش پابرجاست، توسط شوراي محترم نگهبان فاقد وجاهت است. در مقام استدلال اين موضوع چند نكته قابل بيان است. رييس‌جمهوري كه بر سر كار است راي مردم و تنفيذ رهبري را در اختيار دارد. پس تا زماني كه اين راي و تنفيذ به قوت خود باقي است، رييس‌جمهور واجد صلاحيت است و صلاحيتش محل خدشه، مناقشه، اشكال و انكار نيست. صلاحيت يك رييس‌جمهور در دوران انجام وظيفه، تنها از سه زاويه ممكن است مخدوش شود.

اول اينكه رييس‌جمهور مستقر دچار تخلفات قانوني جدي شود و ديوان عالي كشور اتهاماتي را متوجه او كند و در دادگاه عالي راي بر محكوميت عملكرد رييس‌جمهور صادر شود. طبعا با راي محكوميت، رييس‌جمهور معلق مي‌شود. چنين چيزي تا به حال رخ نداده ورخ نخواهد داد، چرا كه دولت آقاي روحاني تمام همت و توان خود را به كار بسته تا درچارچوب مقررات و قوانين و با كمك مجلس و نهادهاي مسوول در كشور مشكلات را حل و موضوعات را پيش برد.

دوم بحث عدم كفايت سياسي است. به اين معنا كه چنانچه رييس‌جمهوري دچار ناهنجاري‌ها و مشكلاتي در حوزه صلاحيت سياسي شود، به نحوي كه شروط اوليه قانوني را از دست دهد، پارلمان مي‌تواند صلاحيت و كفايت سياسي رييس‌جمهور را بررسي كند و به عدم كفايت وي راي دهد و اگر رهبري هم تنفيذ كند، رييس جمهور بركنار مي‌شود. اين وجه هم كه در مورد آقاي روحاني نه رخ داده است و نه رخ خواهد داد. سوم اگر رهبري از موضع فراتر از قانون، بنا به مصلحت ادامه كار رييس‌جمهور مستقر را صلاح ندانند و تنفيذ خود رابردارند. هيچ‌كدام از اين سه احتمال در مورد آقاي روحاني اتفاق نيفتاده و نخواهد افتاد. لذا اين امتناع قطعي در مورد رييس‌جمهور مستقر وجود دارد و شوراي محترم نگهبان قهرا نمي‌تواند نسبت به صلاحيت وي ترديدي وارد كند.

‌ عمليات رواني رسانه‌ها و برخي چهره‌هاي جريان رقيب عليه برجام و طرح مساله فيش‌هاي حقوقي به چه دليل است؟ آيا چنين انتقاداتي مي‌تواند تا حد ردصلاحيت شدن آقاي روحاني پيش برود؟

اولا برجام تاييد مجلس شوراي اسلامي و رهبري را همراه خود دارد. شوراي عالي امنيت ملي هم آن را تاييد كرده است و دستاوردهاي آن هم يكي پس از ديگري حاصل مي‌شود. اينكه طرف خارجي برخي شيطنت‌هايي را به وجود مي‌آورد و به عهد و قول خود پايبند نيست امر طبيعي است وبايد در عمل آنها را تسليم كنيم. از اين جهت به برجام ايرادي وارد نيست و كسي نمي‌تواند نسبت به صلاحيت آقاي روحاني در مساله برجام خدشه‌اي وارد كند. درباره فيش‌هاي حقوقي نجومي هم بايد گفت اين موضوع ربطي تنها به اين دولت نداشته و از دولت‌هاي پيشين آغاز شده و از منطقه‌الفراغ قانون سوءاستفاده‌هايي كرده‌اند. در همه دولت‌ها در مراتب پايين‌دست امكان وقوع تخلفاتي هست. نظام نظارتي و بازرسي در كشور آنقدر قوي است كه مواردي از اين دست را بررسي كند و اگر خطايي رخ داده باشد جلو آن راگرفته و حل كند تا متخلف به سزاي عمل خود برسد. در خصوص فيش‌هاي حقوقي هم بررسي‌هايي صورت گرفته و آخرين گزارش هم اخيرا اعلام شده است. نتيجه اينكه از ميان ٣/٥ ميليون نفر كارمند دولت و١٠٠ هزار واجدين حقوق‌هاي بالا، كمتر از ٤٠٠  نفر حقوق‌هاي بيش از اندازه معمول گرفته‌اند كه تكليف آنها را نيز دستگاه‌هاي قضايي و نظارتي معلوم خواهند كرد.

‌ بنابراين به نظر شما هزينه‌هاي ردصلاحيت رييس‌جمهور مستقر بسيار بالاست؟ هزينه ردصلاحيت آقاي روحاني در صورتي كه گزينه‌هايي همراه با آقاي روحاني ثبت‌نام كنند، كاهش پيدا مي‌كند؟

پيش‌تر گفته شد، امكان ردصلاحيت آقاي روحاني توسط شوراي محترم نگهبان وجود ندارد. پس وقتي چنين است، نگراني وجود ندارد. ما نگران ردصلاحيت ايشان نيستيم كه هزينه‌اي داشته باشد. آقاي روحاني ردصلاحيت نمي‌شود و در انتخابات پيش رو با قوت و قدرت در صحنه حاضر مي‌شود. بر اساس مطالعه‌اي ميداني مطالبه مردم، روشنفكران، انديشمندان، جامعه شهري و طبقات محروم جامعه، ادامه رياست‌جمهوري مستقر است و اين انتظار، يك «خواست ملي» است. دليلي وجود ندارد آقاي روحاني ردصلاحيت شود. باور ما اين است كه ردصلاحيتي صورت نخواهد گرفت و او صلاحيتش همچنان مستمر و پايدار خواهد ماند. لذا معرفي عنصري جايگزين معنا ندارد. اگر كسي درون جبهه اصلاحات ادعا كند كه مي‌خواهد در برابر آقاي روحاني كانديدا شود، از نظر ما پذيرفته نيست و آن را اقدامي خودسرانه تلقي مي‌كنيم.

‌ كانديداتوري در مقابل آقاي روحاني را مردود مي‌دانيد. آيا معتقد هستيد در طول آقاي روحاني نيز نبايد افرادي در انتخابات ٩٦ ثبت‌نام كنند؟

در طول آقاي روحاني نيازي نيست فردي را معرفي كنيم. ضرورتي احساس نمي‌كنيم و از باب احتمال ردصلاحيت آقاي روحاني هم چون نگراني نداريم، پس دعوت به معرفي كسي هم نمي‌كنيم. در انتخابات پيشين با وجود صلاحيت آقاي هاشمي‌رفسنجاني و نظرسنجي‌اي كه در سطح كشور براي ايشان صورت گرفته بود كه با ٣٠ميليون راي به قدرت خواهند رسيد، با توجه به اينكه احتمال ردصلاحيت ايشان داده مي‌شد، چون به ايشان پيام داده بودند كه ثبت‌نام نكنند!ثبت‌نام افراد «فالاعلم»ي چون آقايان روحاني و عارف را در عرصه انتخابات لازم دانستيم. اين مساله را هم صيانت كرديم. متاسفانه چون آقاي هاشمي ردصلاحيت شدند از گزينه ديگري كه در طول آقاي هاشمي بود، استفاده شد.

‌ آيا امكان وقوع مجدد چنين رويدادي وجود ندارد؟

در آن مقطع آقاي هاشمي واكنش نگران‌كننده‌اي در رابطه با ردصلاحيت خود ابراز نكردند. ايشان با وجود اينكه ردصلاحيت را نه حق و نه حقوقي مي‌دانست اما به حرمت نهاد شوراي نگهبان در برابر تصميم آنها تابع بود و با وجود اين مظلوميت تاريخي واكنشي نشان نداد. به هر حال ردصلاحيت عالي‌ترين مسوول مستقر يعني رييس‌جمهور، امر ممتنعي است. پس وقتي از نظر حقوقي امتناع وجود دارد، دليلي وجود ندارد كه نگران باشيم.

‌ اگر تحليل شما را يك گام پيش برويم در شرايطي كه جريان ضد روحاني مايل به يك‌دوره‌اي كردن دولت روحاني است با چه ابزار و روشي در انتخابات حاضر خواهد شد؟ از ديد جرياني كه مايل نيست آقاي روحاني يك بار ديگر رييس‌جمهور شود چه كنش‌هاي ممكني را از سوي آنها متصور هستيد؟ اصلا آيا جريان اصولگرا به دنبال پيروزي است يا كاهش راي آقاي روحاني براي دور دوم رياست‌جمهوري اش؟

منطق سياسي و رفتار درست اصولگرايان به‌عنوان رقيب حكم مي‌كند تا در عرصه رقابت براي كسب پيروزي حضور پيدا كنند. با اين حال در مقام واقع بايد ببينيم چه اتفاقي خواهد افتاد. در اين راستا چند نكته را بايد در نظر گرفت. با توجه به تصوير ٣٧  ساله‌اي كه از انقلاب داريم، در دوره‌هايي از انتخابات كه رياست جمهور مستقر مي‌تواند در انتخابات شركت كند، اقبال مردم همواره به رييس‌جمهور مستقر زياد بوده است. چنين سنتي در جمهوري اسلامي هنوز شكسته نشده است. محتمل‌ترين دوره‌اي كه احتمال داشت رييس‌جمهور يك‌دوره‌اي شود، سال ٨٨ بود كه حتي آن زمان نيز چنين اتفاقي نيفتاد. برداشت ما اين بود كه عملكرد آقاي احمدي‌نژاد به حدي پر مشكل است كه مردم از او روي برمي‌گردانند و چه‌بسا اين احتمال هم وجود داشت كه مردم به شخصيت ديگري متمايل شوند اما در سال ٨٨ هم رييس‌جمهور مستقر انتخاب شد. پس تاكنون روساي جمهور ما دو دوره‌اي بوده‌اند. به همين خاطر اصولگرايان معمولا به سمت يك فعاليت تمام‌عيار نمي‌روند. رقيب بنا به ضرورت حضور سياسي و كنشگري حزبي حتما بايد در صحنه شخصي را معرفي كند، اما بعيد است كه شخصيت تراز اولي را معرفي كند. شخصيت تراز اول معمولا در چنين عرصه‌هايي خودش هم مايل نيست در رقابت حضور پيدا كند، چون مي‌داند فقط براي گرم كردن بازار انتخابات مي‌آيد. نكته ديگر اينكه اصولگرايان هم چهره‌هاي ملي و موثر خود را با چنين آزموني به محك تجربه در‌نمي‌آورند تا شكست بخورد.

‌ يعني چهره تراز اول‌شان را نمي‌سوزانند؟

بله. چرا كه اگر در محك تجربه آزمايشي شكستي براي چهره تراز اول به وجود آيد ممكن است در دوره ديگري كه او را به عنوان عنصر اصلي معرفي مي‌كنند به‌دليل سابقه عدم توفيق پيشين، مجدد شكست بخورند. بنابراين در انتخابات ٩٦ اصولگرايان ممكن است چهره دوم يا سومي را مطرح كنند. چهره‌هاي دوم و سوم هم با تمايل كافي دوست دارند در عرصه ملي ديده و مطرح شوند. از اين جهت فكر مي‌كنم اصولگرايان هم منطق رقابت را با همين ادبياتي كه مطرح شد، مي‌پذيرند.

‌ عدم حضور احمدي‌نژاد در انتخابات ٩٦ را چطور تحليل مي‌كنيد؟ به نظر شما با عدم حضور او در عرصه انتخابات طرفداران احمدي‌نژاد چه وضعيتي پيدا خواهند كرد؟

آقاي احمدي‌نژاد براي حضور در انتخابات منع ولايي نشد، بلكه از طرف رهبري معظم توصيه به عدم ورود در انتخابات شد. رهبري هم تاكيد كردند من كسي را منع نمي‌كنم. به نظر من اين توصيه به نفع آقاي احمدي‌نژاد و طرفداران او و ملت ايران بود. مقام معظم رهبري خيلي بزرگواري كردند كه براي جلوگيري از هر گونه تنش و وقوع ناهنجاري و دوقطبي در درون اصولگرايان، پايه آن را در قالب يك توصيه سست كردند.

‌ اگر رهبري چنين اقدامي نمي‌كردند چه اتفاقي مي‌افتاد؟

به نظر من آقاي احمدي‌نژاد در فرصت آغازين انتخابات، يك تحرك سياسي از خود نشان داد تا اميدي بدهد به دوستان اندك خود كه جزو چهره‌هاي راديكال هستند. همچنين مي‌خواست به دوستان گذشته‌اش در بين اصولگرايان هشدار دهد كه من را نمي‌توانيد فراموش كنيد. من جزو خانواده شما هستم و بدون من هر تصميمي را نمي‌توانيد به نتيجه برسانيد. او با ايجاد اين نشاط سياسي، نوعي شكاف و قطبي‌‌گرايي را در درون اصولگرايان استارت كرد. رهبري هم اشاره كردند كه دو قطبي شدن انتخابات تاثير بدي در كشور به‌جا مي‌گذارد. اين دو قطبي شدن‌ها ابتدا از درون اصولگرايان آغاز و سپس در تماميت صحنه انتخابات خود را حتي بر رقيب و عملا بر كشور تحميل مي‌كند. نخستين اثر حضور آقاي احمدي‌نژاد دو قطبي كردن اصولگرايان و تشتت و چند پارگي بوده است. از اين جهت تحرك آقاي احمدي‌نژاد در مجمع عقلاي اصولگرا ايجاد نگراني كرد و آنها موضع داشتند. پرسشي كه اينجا مطرح مي‌شود اين است كه اصولا آقاي احمدي‌نژاد ثبت‌نام مي‌كرد؟ به باور من ايشان تصميم به ثبت‌نام در انتخابات ٩٦ نداشت. آقاي احمدي‌نژاد به هر حال دو دوره رييس‌جمهور بوده است. وي مي‌توانست تشخيص دهد كه در انتخابات ميان دوره‌اي احتمال پيروزي‌اش ضعيف است و او حتما نمي‌خواهد انگ شكست به پيشاني خود بزند. اگر آقاي احمدي‌نژاد شكست بخورد، دوره شيرين و هشت ساله پيشين او خدشه‌دار مي‌شد. اگر او مي‌خواست در انتخابات شركت كند دو احتمال وجود داشت؛ يا اصولگرايان پشت سر او قرار مي‌گرفتند يا فرد ديگري را در برابرش مطرح مي‌كردند.

معرفي كسي در مقابل وي در انتخابات ٩٦ پيامش اين است كه اصولگرايان احمدي‌نژاد را از درون خود اخراج كرده‌اند. چنين چيزي مطلوب نظر آقاي احمدي‌نژاد نبوده و نيست. اگر به احتمال ضعيف تصميم ثبت‌نام مي‌گرفت، با توجه به عملكردپيشين، شوراي نگهبان صلاحيتش را احراز نمي‌كرد. به هرصورت با توصيه‌اي كه از سوي رهبري به او شد جلوي بسياري از ناهنجاري‌ها وعوارض احتمالي گرفته شد. گرچه نهايتا شرايط به نفع او تمام شد، اما در قدم اول اصولگرايان ودرادامه كشوراز عوارض احتمالي نجات يافت.

‌ به نظر شما در بين اصولگرايان فرد اشبه‌الناسي به احمدي‌نژاد وجود دارد؟ آيا گزينه‌اي مثل ضرغامي كه اين روزها مطرح شده اشبه‌الناس به احمدي‌نژاد است؟

اشبه‌الناس در بين اصولگرايان به آقاي احمدي‌نژاد فقط آقاي جليلي است. با تاكيد براينكه آقاي جليلي انساني محترم، متدين، متواضع و با اخلاق است و مشي اسلامي قابل احترامي دارد. بي‌ترديد فقط اين جنبه‌ها براي اينكه شخصيت محترمي بتواند در موقعيت آقاي احمدي‌نژاد قرار گيرد، كفايت نمي‌كند. اصولگرايان اگر دست به انتخاب آقاي جليلي بزنند عملا چهره‌اي را براي عدم توفيق معرفي كرده‌اند. البته اگر هم آقاي جليلي را معرفي كنند فعاليت چندان چشمگيري هم براي موفقيت ايشان انجام نمي‌دهند. از آقاي جليلي كه بگذريم اصولگرايان شخصيت‌هاي متعددي را مي‌توانند در سال ٩٦ معرفي كنند اما آن شخصيت‌ها را بايد به صفت فردي مورد مطالعه قرار داد. شخصيت محترمي مثل آقاي ولايتي هم مي‌تواند از گزينه‌هاي مطرح باشد اما قطعا ايشان حاضر به ايفاي نقش ثانوي در انتخابات نخواهد بود. آقاي لاريجاني، رييس مجلس نيز در اين دوره آمادگي نامزدي نخواهد داشت، چرا كه شكست را محتمل مي‌داند وعلي‌الاصول به عنوان شخصيت موثر و محوري در اين شرايط خود را هزينه نمي‌كند. در بين اصولگرايان هستند كساني كه علاقه دارندچهره شوند و به ميدان بيايند و نام‌شان در سطح ملي مطرح شود. از جمله آقاي ضرغامي كه گفتيد از جمله همين شخصيت‌ها هستند.

‌ آقاي بادامچيان چطور؟

بعيد مي‌دانم آقاي بادامچيان در اين جايگاه خود را مطرح كنند.

آقاي بادامچيان پس از اينكه حزب موتلفه اعلام كرد كه نامزد حزبي در انتخابات خواهد داشت در مصاحبه‌اي بيان كرد كه خودش، آقاي حبيبي و آقاي ميرسليم به عنوان چهره‌هايي هستند كه براي كانديداتوري در انتخابات مناسب هستند و از مذهبي بودن و تدبيرشان سخن گفته بود. اين شخصيت‌ها از منظر مراجع ذي‌ربط در مقام تصديق، توثيق وتطبيق با شروطي كه در قانون اساسي براي رياست‌جمهوري آمده، نيستند. گرچه هيچ كسي نمي‌گويد ماست من تُرش است. از جهتي هم ما چندان عيبي به اين اظهارات او نمي‌بينيم. طرح اين مسائل براي شنيدن خوب است. نبايد فراموش كنيم كه مرجع حقوقي ديگري است كه اين انطباق صلاحيت‌ها را با موازين مورد نظر در قانون اساسي انجام مي‌دهد.

‌ موضع اصلاح‌طلبان درباره عدم ورود آقاي احمدي‌نژاد به انتخابات چيست؟

اصلاح‌طلبان نفيا و اثباتا نظري درباره ورود يا عدم ورود آقاي احمدي‌نژاد به انتخابات ندارند. موضع عام اصلاح‌طلبان اين است كه مصلحت سنجي رهبر انقلاب تدبيري مهم، واجد پيام و معنادار بوده است.

‌ اگر شما به عنوان چهره‌اي اصلاح‌طلب بخواهيد توصيه‌اي به جريان اصولگرايي داشته باشيد، فكر مي‌كنيد جريان اصولگرايي براي احياي خود چه كاري بايد انجام دهد؟

اصولگرايان خود قايل به اين نيستند كه نياز دارند احيا شوند. آنها خود را فعال مي‌دانند و ما هم براي اين مراقبه احترام قايل هستيم. در هر رقابتي كه در عرصه زندگي انسان رخ مي‌دهد، روابط و ضوابطي منطقي و حرفه‌اي بايد به رسميت شناخته شود. معمولا در اتحاديه‌هاي صنفي، فتوت نامه هاو نظام‌نامه‌هايي به كار گرفته مي‌شود و افراد به آن اصول و منزلت حرفه‌اي ملتزم وپايبند هستند. چرا در رقابت‌هاي سياسي ما نبايد واجد مرامنامه يا فتوت نامه سياسي باشيم؟ چرا نبايد سياستنامه و مانيفستي وجود داشته باشد؟ من اگر بخواهم توصيه‌اي بكنم دو مورد را مطرح مي‌كنم.

 توصيه اول را به اصلاح‌طلبان هم مي‌كنم. جريان‌هاي سياسي اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب بايد به اخلاق و رفتارمعقول سياسي در رقابت‌ها پايبند باشند. آنها بايد در تبليغات، اخلاق تبليغاتي را مراعات كنند. اين واجبي است كه جزو ضروريات سياست ورزي در كشور‌ها محسوب مي‌شود. جريان‌هاي سياسي بايد از دروغ‌پردازي، تهمت، رفتارهاي شكننده، خشونت طلبي و برخوردهاي زشت بپرهيزند.

توصيه دوم اينكه هيچ جريان سياسي با رفتار افراطي به جايي نمي‌رسد. ممكن است صداي راديكاليسم اثر مقطعي و موردي داشته باشد اما صداي پايدار و غالب و نظريه موثر براي خدمت به مردم نيست. ما بايد تلاش كنيم صداي غالب‌مان صداي اعتدال باشد. گفتمان غالب بايد واجد اعتدال درمشي و خدمت به مردم باشد و هر دو جريان سياسي بايد تلاش كنند تا عرصه رقابت‌شان در اختيار نيروهاي افراطي قرار نگيرد. جناح‌هاي سياسي تصور نكنند مي‌توانند از طريق كاربست تندروها راي بيشتري به چنگ بياورند. مردم در برابر رفتارهاي تند موضع مي‌گيرند. هشدار داده شده حتي اگر خواستيد موضع حق‌تان را با گردن كلفتي، صداي بلند، خشونت طلبي و زور به نتيجه برسانيد، حتما شكست مي‌خوريد.

‌ شانس موفقيت اصولگرايان را منهاي احمدي‌نژاد در انتخابات ٩٦ چقدر مي‌دانيد؟

با توجه به تحليل مقدماتي كه اشاره شد تصور نمي‌كنم شانس پيروزي چنداني براي رقباي اصلاحات وجود داشته باشد. اقتدار و توانمندي نظام سياسي بستگي به مشاركت شهروندان دارد. اگر مردم با حضور و نقش آفريني خود پاي صندوق‌ها، راي شان را كه معادل خون، عزت و همت‌شان است به نمايش بگذارند، اقتدار ملي تقويت مي‌شود.

رهبرانقلاب پيش ترتاكيد كردند حتي كساني كه دلبستگي به نظام سياسي ندارند، حداقل براي كشورشان پاي صندوق‌هاي راي بيايند. انسان‌ها در قلمرو جمعيتي و مناسبات زندگي خودهمواره مجبور به انتخابند. انتخاب يا بين خوب و بد است؛ يا بين خوب و خوب‌تر يا انتخاب بين بد و بدتر است. انسان عاقل و مسوول براي زندگي خود و همنوعانش در جامعه مكلف به تصميم‌گيري است و در هر شرايطي بايد تصميم بگيرد. ازاين منظراصولگرايان بايد در انتخابات حضور پيدا كنند.

‌ به نظر شما جلب راي براي روحاني در سال ٩٦ سخت‌تر از سال ٩٢ است يا آسان‌تر؟

جلب راي براي آقاي روحاني در سال ٩٦ آسان‌تر از ٩٢ است. آقاي روحاني در ٩٢ با بن‌بست‌ها و تنگناهاي سنگيني روبه‌رو بود. او چهره‌اي نبود كه در لايه‌هاي مختلف، مورد شناخت جامع مردم باشد. اگر چه سالياني دراز نقش ملي و مهمي در شوراي عالي امنيت ملي ايفا كرده بود، اما در اقشار متنوع جامعه شناخت كافي از او وجود نداشت. آقاي روحاني در سال ٩٢ رقباي نيرومندي داشت.

رقبايي كه هم تجربه حضور و رقابت در انتخابات را داشتند و هم چهره‌هاي شاخص و سرشناسي بودند. آقاي روحاني در چنين ميدان رقابتي با مشكلات عديده‌اي روبه رو بود. اصلاح‌طلبان در آن دوره از باب «ضرورت» آقاي روحاني را برگزيدند، اما در اين دوره او را از موضع «مقبوليت» مورد حمايت قرار مي‌دهند. آقاي روحاني فوق انتظارشان ظاهر شده است. اصلاح‌طلبان نه از باب «اجبار» بلكه از سر «اقبال» به آقاي روحاني روي آورده‌اند.

‌ شما قايل به مذاكره اصلاح‌طلبان با روحاني براي حمايت از او نيستيد؟

نه آقاي روحاني اهل مذاكره است و نه اصلاح‌طلبان كار خلاف عقل مي‌كنند. حمايت از آقاي روحاني بدون قيد و شرط و بدون هر گونه مذاكره و سهم‌خواهي است. اين ديدگاه دلالت بر عقلانيت سياسي اصلاح‌طلبان دارد.

‌ اصلاح‌طلبان در مورد كابينه آقاي روحاني انتقاداتي را مطرح كردند. از اين باب نبايد با روحاني مذاكره كنند؟

تمام نكات مورد نظرشما ممكن است در مقام توصيه مطرح شود اما هيچ‌وقت در مقام شرط نيست. اصلاح‌طلبان هيچ شرطي براي آقاي روحاني ندارند و چنين انتظاري وجاهت سياسي و عرفي ندارد. بهترين گزينه براي اصلاح‌طلبان كه مدافع انديشه اصلاحات است و عملكردش نيز اصلاح‌طلبانه است، آقاي روحاني است.

هر مديري در عرصه عمل سياسي و مديريتي خود ممكن است گرفتاري‌هايي داشته باشد. چه بسا اين مشكلات ناشي از شرايط باشد. علاوه بر اين شخص آقاي روحاني تجربه ٣ ساله‌اي كسب  كرده و در دوره دوم قاعدتا دست به انتخاب كابينه نيرومند‌تر، توانمند‌تر و چابك‌تر خواهد زد.

‌ دولت آقاي روحاني مطالبات اصلاح‌طلبان را برآورده كرده است؟

گاهي از بالا و كلان به مسائل نگاه مي‌كنيم و گاهي در جزييات و مفردات به امري توجه مي‌كنيم. در كلان ايرادي به عملكرد آقاي روحاني نيست و مورد تاييد است اما در مفردات ممكن است مشكلاتي وجود داشته باشد. حتي دوره درخشان دولت آقاي خاتمي نيز در مفردات اشكالات وجود داشت. بايد از افق دور به توفيقات آقاي روحاني نگاه كنيم. از اين زاويه توفيقات دولت آقاي روحاني نسبتا كامل و مثبت ارزيابي مي‌شود.

‌ مطالبات اختصاصي اصلاح‌طلبان آيا توسط دولت برآورده شده است؟

چه مطالبه‌اي؟

‌ آزادي مطبوعات آيا در دولت روحاني به حد رضايت اصلاح‌طلبان تامين شده است؟

آزادي مطبوعات از حدي كه در دولت آقاي خاتمي بعد از سال ٧٨ بوده، امروز بيشتر است. اين جامعه است كه اقبال جدي نسبت به رسانه‌ها ندارد و مشكلات ديگري وجود دارد كه اقبال كم شده است. اتفاقات ديگري بايد رخ دهد تا رونقي برپا شود. به‌طور كلي اصلاح‌طلبان مطالبه ويژه‌اي از آقاي روحاني ندارند. همين كه در دولت ايشان اصلاح‌طلبان اجازه تنفس دارند، خود دستاورد
بزرگي است.

‌ شما در مصاحبه اخيرتان گفتيد همه تغيير مي‌كنند از جمله آقاي هاشمي. آقاي هاشمي سال ٦٨ با هاشمي سال ٩٥ چه تفاوتي دارد؟

مباني آقاي هاشمي امروز همان اصول ومباني سال‌هاي ٨٨، ٧٦ و ٦٨ است. اما با گذر زمان و با تحول موضوعات و سرفصل‌ها وتنوع نياز‌هاي جامعه، مسوولان سخني متفاوت خواهند داشت. تفاوت آشكاري كه از آقاي هاشمي امروز به چشم مي‌خورد اين است كه از مباني حكمراني و فلسفه سياسي امام خميني با تمام وجود دفاع مي‌كند. ضمن اينكه آقاي هاشمي با توجه به كبر سني كه آقايان معتقدند پيدا كرده، هوشمندي ايشان از منِ ميانسال هم بيشتر است. او با همه توان تلاش مي‌كند در بقيه فرصتي كه دارد به جوهر فكري امام در منطق حكومت جمهوري اسلامي لطمه‌اي وارد نشود.

‌ در گذشته از مباني فكري امام دفاع نمي‌كرده است؟

در گذشته هم دفاع مي‌كرده است اما آن زمان درگير مسائل اجرايي و اداره كشور بود و امروز صرفا در مقام نظريه‌پردازي است. او انحرافات احتمالي را كه از ناحيه برخي صاحب منصبان و مسوولان مطرح مي‌شود به چالش كشيده است. انديشه هاشمي همزاد نظريه نظام اسلامي است.

اين جمله امام در مورد آقاي هاشمي را بايد به ياد آورد، كه فرمود «اين نهضت زنده است تا هاشمي زنده است» زنده بودن هاشمي صرفا مربوط به زندگي فيزيولوژيك او نيست. از ديدگاه و تحليل بنده بقاي نهضت به زنده بودن پيامي است كه هاشمي‌ها و مقام معظم رهبري از آن دفاع مي‌كنند. نظرياتي كه دلالت بر مفاد دكترين و فلسفه سياسي امام درباره حكومت ديني و اسلامي و ولايت فقيه مي‌كند. آن بزرگان مي‌توانند مردم را از گرفتاري دو ناهنجاري افراط و تفريط تحت عنوان «محّب غال و مبغض قال» برهانند. حكومت اسلامي ازدو خطر همواره بايد پرهيز كند و هاشمي خود را وقف دفع اين خطر كرده است. هيچ مسوولي به هيچ عنوان معصوم نيست. بايد با دوستان نادان نظام كه اصالت و ارزش اين حكومت را مي‌خواهند زير سوال ببرند يا دخالت مردم را در سرنوشت خود ناچيز بدانند يا راي‌شان را تشريفاتي بدانند مبارزه شود. هاشمي در اين مقطع سني با توجه به عدم مسووليت جدي اجرايي در كشور خود را وقف دفاع از نظريه سياسي امام كرده است.

 پس مقصود شما از اينكه هاشمي تغيير كرده اين است كه امروز بيشتر از مباني فكري امام دفاع مي‌كند؟چه تغيير ديگري داشته است؟

تحول، تغيير واجتهاد امر ممدوحي است. همه انسان‌ها بايد تحول پيدا كنند. اولا انسان‌ها رشد مي‌كنند. رفتارها و فضيلت‌ها و تجربه‌هاي‌شان افزوده مي‌شود و تغييراتي در عملكردشان صورت مي‌گيرد. كسي كه دلبستگي به نظام داشته باشد و در كارش اخلاص داشته باشد، اجتهاد مستمر را استقبال مي‌كند.

‌ نگاه آقاي هاشمي به اصلاح‌طلبان چه تغييري كرده است؟
نگاه آقاي هاشمي به اصلاح‌طلبان معتدل هيچگاه منفي نبوده است كه حالا مثبت شده باشد. آقاي هاشمي در گذشته هم نسبت به جريان چپ همراهي همدلانه داشت و نسبت به تندرو‌ها همواره موضع منفي داشته است.

در دوران اصلاحات هم چنين بود؟

هم در دوره اصلاحات و هم بعد از آن آقاي هاشمي ديد مثبتي به اصلاح‌طلبان داشت. مطمئن باشيد آقاي هاشمي فراتر از اصلاح‌طلب و اصولگرا است. اين دو جريان سياسي برادراني هستند كه زير سقف مشترك تنفس مي‌كنند اما دو نظريه دارند. اين دو نظريه فكري به يك سري مباني معتقد هستند. هاشمي هم نيت، رفتار و دلبستگي‌اش به اصولگرايان و اصلاح‌طلبان به يك ميزان بوده است. اما از رفتارهاي تند و افراطي هر دو جريان نگران بوده و هميشه نقد مي‌كرده است. تصور نكنيد اگر نقدي از اصولگرايان كرد به اين معنا است كه اصولگرايي را زيرپا گذاشته‌اند. برخي اصلاح‌طلبان تند كه مي‌گويند آقاي هاشمي براي نظريه اصولگرايي ارزشي در كشور قايل نيست اشتباه است؛ كما اينكه اگر روزي آقاي هاشمي نقدي نسبت به رفتار تند در بين اصلاح‌طلبان كرد به معناي ارزش قايل نشدن براي انديشه اصلاح‌طلبي نيست. جريان اصولگرا در كشور يك قدرت بلامنازع و فراخ براي خود فراهم كرده و در اين قدرت فراخ، اشكالات زيادي رخنه كرده كه نمونه آن دولت آقاي احمدي‌نژاد بود، هاشمي اين زائده را نقد مي‌كرد. موضع آقاي هاشمي ايستادگي، نقد و مقابله با انديشه افراطي است.

چرا آقاي هاشمي در سال ٩٢ در كنار اصلاح‌طلبان قرار گرفت؟

طبيعت اعتدال هاشمي اين اتفاق را رقم زده است. وقتي آقاي هاشمي موضع مقابله با تندروي دارد و اصلاح‌طلبان هم همين موضع را داشتند، قهرا در كنار هم قرار مي‌گرفتند. طبيعي است كه روحاني، اصلاح‌طلبان و هاشمي در اين زاويه ديد، در كنار هم قرار مي‌گيرند. اگر يادتان باشد نقدهايي كه آقاي هاشمي در دولت اصلاحات مطرح مي‌كردند باعث مي‌شد كه تصويري اصولگرايانه از ايشان ترسيم شود. آقاي هاشمي درانحصارهيچ يك از دو جريان سياسي جاي نمي‌گيرد. آقاي هاشمي در ساحل ايستاده است و زورق اصولگرايي و اصلاح‌طلبي روي آب است. هر يك از دو جريان سياسي زماني به آقاي هاشمي نزديك يا از او دور
مي‌شوند.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین