کد خبر: ۱۲۷۷۶۳
تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۵ - ۰۱:۵۵
براي مخاطبي كه در ايران نشسته است و تحولات انتخاباتي امريكا را پيگيري مي‌كند، مهم‌ترين سوال اين است كه چه كسي به جاي جان كري، وزير امور خارجه فعلي خواهد نشست؟
كمتر از ١٥ روز ديگر تا انتخابات رياست‌جمهوري امريكا زمان باقي است اما جز هياهوهاي تبليغاتي و تلاش براي ربودن آخرين آرا تحول دندان‌گيري از تيم‌هاي دو طرف مخابره نمي‌شود. هيلاري كلينتون، نخستين نامزد زن انتخابات رياست‌جمهوري كه به مرحله نهايي راه پيدا كرده است و دونالد ترامپ، نامزد نامتعارف جمهوريخواهان هركدام خود را برنده اين ماراتن مي‌دانند و به نظر مي‌رسد كه در پشت پرده، پروسه تعيين چهره‌هاي كابينه آغاز شده است اما اندك اطلاعاتي در خصوص چند و چون اين روند يا چهره‌هايي كه احتمالا به كاخ سفيد و دولت آتي دعوت مي‌شوند در اختيار نيست. همه‌چيز در حد گمانه‌زني باقي مانده است اما وضعيت پيرامون هيلاري كلينتون، نامزد دموكرات‌ها شفاف‌تر از وضعيت جمهوريخواهان است. چرخه پيراموني هيلاري كلينتون تمام تلاش خود را مي‌كند تا تماس‌ها با گزينه‌هايي كه ممكن است به كاخ سفيد يا كابينه دعوت شوند مخفي باقي بماند. با اين‌همه تمام اين مخفي‌كاري‌ها مانع از گمانه‌زني‌ها در اين خصوص نمي‌شود. مهم‌ترين مناصب كليدي كه گمانه‌زني‌هايي در خصوص آن صورت مي‌گيرد به پست‌هاي نماينده امريكا در سازمان ملل، وزير امور خارجه، مشاور امنيت ملي و وزير دفاع بازمي‌گردد. در چندماه گذشته برخي چهره‌هاي سياسي هم گمانه‌زني‌هاي خود در خصوص هويت نامزدهاي اين پست‌ها در صورت پيروزي هيلاري كلينتون را علني كرده‌اند و به عنوان مثال بارني فرانك كه از دموكرات‌هاي سابق مجلس نمايندگان است به جوبايدن، معاون اول باراك اوباما، رييس‌جمهور امريكا پيشنهاد كرده است كه عنوان وزير دفاع كابينه هيلاري كلينتون را بپذيرد و اين در حالي است كه برخي منابع مي‌گويند جو بايدن از گزينه‌هاي مدنظر براي وزارت امور خارجه است كه البته با توجه به شرايط بايدن اين احتمال چندان قوي به نظر نمي‌رسد. با وجود آنكه بي‌شك بحث‌ها و رايزني‌ها در اين خصوص آغاز شده و شايد هم در مواردي به نتيجه رسيده است اما بحث‌هاي انگشت‌شماري در ملأعام مطرح مي‌شود و اين تنها مشاوران هيلاري كلينتون هستند كه احتمال‌هايي را مطرح مي‌كنند. دموكرات‌ها پيش‌بيني‌هاي محتاطانه‌اي انجام مي‌دهند و البته كه تا حدودي هم از شنيدن برخي اسامي كه گفته مي‌شود رايزني‌هايي با آنها صورت گرفته است خشمگين يا عصباني مي‌شوند. ليست اندك‌اندك بايد جمع و جور شده باشد و البته تا حدودي هم قطعا اسامي از شعارهايي كه در زمان انتخابات داده مي‌شود فاصله مي‌گيرد.

هيلاري كلينتون پيش از اين وعده داده بود كه حداقل ٥٠ درصد از اعضاي كابينه وي را زنان تشكيل دهند و البته صرفا پست‌هاي كليدي را ميان دموكرات‌ها قسمت نكند. از سوي ديگر در شرايطي كه وي بخواهد گزينه‌هاي اصلي را از دموكرات‌ها هم انتخاب كند، يافتن گزينه‌هاي دموكرات كاركشته براي تمام اين مناصب آسان نخواهد بود و شايد هم وي نتواند كابينه‌اي به حد و اندازه كابينه نخست باراك اوباما يا جورج بوش پسر از خبره‌هاي حاضر در صحنه سياسي امريكا انتخاب كند. برخي از منابع امريكايي مانند پوليتيكو مي‌نويسند كه هيلاري كلينتون به شكل سنتي به سمت افرادي گرايش دارد كه سابقه كار طولاني با آنها را در پرونده خود دارد و البته در برخي حوزه‌ها هم هيلاري مجبور است چهره‌هايي را انتخاب كند كه در ادامه دادن مسير طي شده توسط باراك اوباما در هشت سال گذشته با وي همراه باشند. شايد اين محدوديت براي دونالد ترامپ در صورتي كه به رياست‌جمهوري برسد، وجود نداشته باشد چرا كه وي مي‌تواند به راحتي و بدون ملاحظه‌هاي حزبي افرادي را انتخاب كند كه رويه‌اي كاملا متفاوت با باراك اوباما دارند.

از ورود هيلاري تا حذر ترامپ

براي مخاطبي كه در ايران نشسته است و تحولات انتخاباتي امريكا را پيگيري مي‌كند، مهم‌ترين سوال اين است كه چه كسي به جاي جان كري، وزير امور خارجه فعلي خواهد نشست؟ در قاره سبز نيز سياستمداران اروپايي در مرحله اوليه نگران روي كار آمدن ترامپ هستند و پس از آن هم نگران اينكه فردي كه حتي در كابينه هيلاري كلينتون آرام‌تر عنوان وزير امور خارجه را به خود اختصاص مي‌دهد چه خط و مشي‌اي خواهد داشت و آيا دستاوردهاي اوباما در حوزه سياست خارجي را حفظ مي‌كند؟ در مقطع فعلي نگارش اين متن به نظر مي‌رسد كه مي‌توان شانس هيلاري كلينتون براي پيروزي را بيشتر از دونالد ترامپ دانست اما عواملي وجود دارد كه در چند روز آينده مي‌تواند بازي را به نفع ترامپ تغيير دهد: ١- بيماري هيلاري كلينتون ٢- افشاگري‌هاي جديد عليه هيلاري ٣- عمليات تروريستي قوي داخل امريكا ٤- درگيري مستقيم نظامي امريكا.

دونالد ترامپ در شرايطي كه برخلاف مسير پيش‌بيني شده در نظرسنجي‌ها و برآوردهاي كلي از فضاي عمومي امريكا بتواند رداي رياست‌جمهوري را بر شانه بيندازد، بسيار غيرقابل پيش‌بيني عمل خواهد كرد. ترامپ خواهان انزواگرايي امريكا در بسياري از حوزه‌ها است و از همين رو به بستن و ديواركشي اطراف مرزها متمايل است. اول امريكا، دوم امريكا و سوم هم امريكا سياستي است كه نامزد جمهوريخواهان به شكل متفاوتي از آن حمايت مي‌كند. نگاه ترامپ با نگاه سنتي جمهوريخواهان در عرصه سياست خارجي بسيار متفاوت است و به زبان ساده گفته مي‌شود كه وي نگاه تجاري و دلال‌گونه به مسائل دارد. اين در حالي است كه سابقه چنين نگاه‌هايي به مسائل سياست خارجي در تاريخ سياسي امريكا بي‌سابقه است. ترامپ در بسياري از پرونده‌ها لحن و رويكرد تندي را حداقل در روزهاي شعارهاي انتخاباتي مطرح مي‌كند و به عنوان مثال به صراحت مي‌گويد كه خواهان جنگ اقتصادي با چين يا متلاطم كردن فضاي اقتصادي اين كشور است.

هيلاري كلينتون اما مواضع مشخص‌تري دارد. حضور وي در وزارت امور خارجه دولت نخست باراك اوباما از سياست‌هاي وي در اين حوزه پرده‌برداري كرد. بسياري مي‌گويند كه هيلاري از همسرش بيل كلينتون در حوزه سياست خارجي تندتر است. زني كه از درگيري نظامي ابايي ندارد و جنگ براي او فعل چندان حرامي به حساب نمي‌آيد. هيلاري به صراحت مشخص كرده است كه در مقام مقايسه با اوباما آمادگي بيشتري براي حمله نظامي دارد. هرچند كه دولت اوباما تلاش كرد در هشت سال گذشته سياست‌هاي نظامي خود را جز به ضرورت تغيير ندهد و همچنان سربازان امريكايي را از ميدان‌هاي مستقيم نبرد دور نگاه دارد اما هيلاري كلينتون به عنوان مثال در يك مورد از اوباما سوال مي‌كند كه چرا با وجود استفاده از سلاح‌هاي شيميايي در سوريه كه قبلا گفته مي‌شد خط قرمز امريكا است، دست به سلاح نشد؟

هيلاري كلينتون را در حوزه سياست خارجي، رييس‌جمهوري تندخو مي‌دانند و البته اطرافيان وي مي‌گويند كه مي‌توان صفت aggressive را براي رفتارهاي وي در عالم سياست به كار برد. وي به صراحت از سياست گسترش ناتو حمايت مي‌كند، ضديت جدي با روسيه ولاديمير پوتين دارد و حتي در برخي محافل از رييس‌جمهور روسيه با عنوان ديكتاتور نام برده است. از اين منظر هيلاري به راستگراترين فرد در حزب دموكرات شهرت دارد و حتي برخي تحليلگران مي‌گويند كه نگاه وي در حوزه سياست خارجي به جورج بوش پدر نزديك‌تر است تا باراك اوباماي هم حزبش. در كليت بحث بايد گفت كه اگر دونالد ترامپ برنده ميدان باشد حرف چنداني در حوزه سياست خارجي ندارد اما كلينتون در حوزه سياست خارجي خود را صاحب‌فكر و سبك مي‌داند و همين مساله موجب مي‌شود كه وي ورود تمام عياري به پرونده‌هاي اين زيرمجموعه داشته باشد.

چه با هيلاري چه با دونالد از تغييرات سينوسي خبري نيست

هيلاري كلينتون در مساله مواجهه با ايران در برخي موارد شبيه به اوباما و در اكثر موارد در مسير مخالف با وي گام برخواهد داشت. اگر برجام اولويت اصلي برآورد سياست هيلاري مقابل ايران باشد، بايد گفت كه وي برنامه جامع اقدام مشترك را اجرا خواهد كرد اما تعهد وي به كانال ايجاد شده با ايران صرفا به همين اجراي برجام محدود خواهد شد و به گفته كارشناسان وي حاضر نيست قدمي بيش از برجام بردارد. در خصوص چند و چون اجراي برجام هم هيلاري كلينتون مانند دولت باراك اوباما رفتار نخواهد كرد كه وزير امور خارجه‌اش را  راهي اروپا و ساير كشورها كرده و رايزني با بانك‌ها براي بازگشت به ايران را كليد بزند. هرچند كه اين رفتارهاي جان كري نيز بيشتر رنگ و بوي ژست براي نمايش تلاش‌هاي امريكا را داشت اما در دولت هيلاري كلينتون از اين اقدام‌ها خبري نخواهد بود. هيلاري اگر به كاخ سفيد راه پيدا كند هرچند با تهران وارد درگيري لفظي در خصوص اجراي برجام نخواهد شد اما به هرحال رويكرد وي در برابر تهران تهاجمي‌تر خواهد بود و در سايه اين رويكرد هم مسائل منطقه‌اي و اختلاف‌هاي حقوق بشري خوراك اصلي هيلاري كلينتون خواهند بود. هرچند كه ايران در تمامي دولت‌هاي روي كار آمده در امريكا متهم به فعاليت‌هاي مخرب در منطقه شده است اما هيلاري كلينتون بيش از باراك اوباما در اين خصوص صحبت خواهد كرد و شايد سياست وي در اين مقوله تنها به حرف نيز خلاصه نشود. هيلاري كلينتون تمام تلاش خود را به كار خواهد گرفت تا تحريم‌هاي بيشتر غيربرجامي را عليه ايران اعمال كند. در زمان جورج بوش جمهوريخواه، وي توانست اجماع‌سازي عليه برنامه هسته‌اي ايران شكل بدهد و در سايه آن اروپا، امريكا و برخي كشورهاي منطقه‌اي به انضمام رژيم صهيونيستي پروژه تحريم‌هاي چندگانه ايران را پيش بردند. همين سياست در دولت نخست باراك اوباما هم ادامه پيدا كرد و برجام در واپسين سال حضور وي در قدرت بود كه به ثمر رسيد و به نخستين كانال مذاكرات مستقيم و علني ايران و امريكا بدل شد. كلينتون در صورت راه يابي به كاخ سفيد تمام تلاش خود را به كار مي‌گيرد كه عليه ايران اجماع‌سازي را مديريت كند و البته اين‌بار بهانه‌ها فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران، آزمايش‌هاي موشكي يا اختلاف‌هاي حقوق بشري خواهد بود. هيلاري كلينتون كه در ايميل‌هاي منتشر شده از وي ميزان خصومت او با نظام جمهوري اسلامي ايران هويدا است، تلاش خواهد كرد پروژه امنيتي‌سازي ايران را پيش ببرد كه البته برخي تحليلگران مي‌گويند با توجه به فضاي منطقه‌اي و نياز‌هايي كه اروپا به ايران براي تامين امنيت دارد اين امر محقق نخواهد شد. در قضيه حقوق بشر نيز دو نگاه وجود دارد كه يكي از آنها سوار بر اين حقيقت است كه رويكرد اروپا در قبال ايران پسابرجام رويكرد حقوق بشري نيست و قاره سبزنشين‌ها ترجيح مي‌دهند در اين مقوله با ايران كج‌دارومريز رفتار كنند و حتي در صورت تلاش‌هاي هيلاري كلينتون به جلب اجماع در اين قضيه نيز تهديدي از اين منظر ايران را هدف قرار نخواهد داد. اين ديدگاه اصرار دارد كه اروپا در روزهاي پسابرجام به دنبال كارهاي اقتصادي با ايران است و به همين دليل ترجيح مي‌دهد در خصوص مقوله حقوق بشر به سمت امنيتي‌سازي مجدد پرونده ايران گام برندارد.

ترامپ به خصوص در مورد ايران جز چند جمله كليشه‌اي كه چند بار هم آنها را تكرار كرده است مانند لزوم مذاكره مجدد در خصوص برجام يا فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران، ركورددار نظرات متفاوت نيست. با اين‌همه گفته مي‌شود كه عنصر غيرقابل پيش‌بيني بودن ترامپ در مواجهه با ايران بيشتر نمودار مي‌شود. برخي از تحليلگران مي‌گويند كه همين دو عامل غيرقابل پيش‌بيني‌بودن ترامپ و موضع‌گيري‌هاي پوپوليستي او كه احتمالا در سياست خارجي هم جلوه پيدا خواهد كرد او را به گزينه نامناسبي براي ايران بدل مي‌كند. برخي از منابع مي‌گويند كه احتمالا ترامپ به دليل كاركشته نبودن در حوزه سياست خارجي همان سياست سنتي جمهوريخواهان در قبال ايران را طي خواهد كرد و به طور كلي پرونده‌هاي سياست خارجي را به تيم يا افراد ديگري واگذار كند و شخصا چندان در آن وارد نشود.

هرچند كه سخن از كدام نامزد براي ايران بهتر است زياد در رسانه‌هاي داخلي مطرح شده است اما نبايد از اين نكته غافل بود كه برخي از سياست‌هاي امريكا به خصوص در منطقه خاورميانه كلان و ثابت است و با مولفه‌هاي افراد تغييرات سينوسي نمي‌كند. برخي تحليلگران اعتقاد دارند كه براي ايران دو گزينه ترامپ يا كلينتون در حقيقت انتخاب ميان بد و بدتر هستند. در حال حاضر نام ايران به نسبت دوره‌هاي قبل كمتر در تبليغات دو كانديدا شنيده مي‌شود و به عنوان مثال نام روسيه يا كره شمالي بسيار بيشتر مطرح است. در حال حاضر وضعيت ايران در سطح بين‌المللي چه از حيث جايگاه سياسي و چه عمل به تعهدات داده شده در سايه برجام با ٥ سال پيش قابل مقايسه نيست. در چنين فضايي كسي كه از مذاكره دوباره در خصوص برجام سخن مي‌گويد اگر اين شعار را در روزهاي ورود به كاخ سفيد اجرايي كند هم در مسير برهم زدن توافق با ايران گام برخواهد داشت و قطعا بازيگري كه متضرر خواهد شد امريكا است.

چه كسي در كدام وزارتخانه مي‌نشيند؟

در حوزه سياست خارجي اگر هيلاري كلينتون برنده باشد اسامي‌اي چون نيكلاس برنز، جك ساليوان، ويليام جوزف برنز، وندي شرمن و آن ماري اسلاتر بيش از ساير اسامي به چشم مي‌خورند. يك منبع آگاه در اين خصوص مي‌گويد: احتمالا هيلاري فردي از ديپلمات‌هاي تراز اول و كهنه‌كار را انتخاب مي‌كند كه البته نگاه ويژه‌اي هم نداشته باشد و در برابر بله گفتن به سياست‌هاي اوباما مقاومت نكند. با وجود اسامي دموكرات‌هايي كه مطرح شده است اما برخي منابع مي‌گويند كه شايد هم هيلاري براي احترام به آراي جمهوريخواهاني كه در سبد وي ريخته خواهد شد، عنوان وزارت امور خارجه را به يك جمهوريخواه بدهد.

آن ماري اسلاتر، مدافع گزينه نظامي در سوريه ضدپوتين

٥٨ ساله، وكيل بين‌المللي، تحليلگر مسائل سياست خارجي، دانشمند سياسي و كسي كه امروز رياست موسسه «امريكا جديد» را بر عهده دارد و سابق بر اين نيز رييس دانشگاه پرينستون بوده است. دو نهادي كه به نوعي ستون فقرات حزب دموكرات به حساب مي‌آيند و حضور وي در آنها به خط و مشي سياسي وي رويكرد خاصي داده است. وي پيش از اين رييس سياستگذاري وزارت امور خارجه امريكا از ژانويه ٢٠٠٩ تا فوريه ٢٠١١ بوده است، بازه زماني‌اي كه هيلاري كلينتون عنوان وزير امور خارجه و مافوق وي را بر عهده داشت. اسلاتر، نخستين زني بود كه اين عنوان را در وزارت امور خارجه به خود اختصاص داد. ماري اسلاتر در روزهاي دانشجويي هم در هاروارد و دانشگاه شيكاگو درس خوانده است. نام آن ماري اسلاتر در ميان صد چهره برتري كه دو ماهنامه فارن پاليسي به صورت سالانه منتشر مي‌كند در شماره نوامبر - دسامبر ٢٠١٢ آمده بود. وي در سال‌هاي حضور در وزارت امور خارجه، وظيفه نظارت بر نخستين تلاش براي بازنگري و حذف زوايد اولويت‌هاي خارجي بروكراتيك را برعهده داشت. وي همچنين مدافع پروپاقرص مداخله در سوريه بوده است.  در سال ٢٠٠٣ ميلادي، اسلاتر تاكيد كرده بود كه ذات اشغال عراق جدا از اين سوال كه قانوني يا غيرقانوني است، مشروع ديده شود اما به شرط اينكه كشورهاي حمله‌كننده در عراق تسليحات كشتار جمعي پيدا كنند يا از آنها به عنوان اهرم‌هاي آزاد‌كننده عراق ياد شود يا سريعا مساله را به سازمان ملل ارجاع دهند. اسلاتر بعدها با توجه به همين سه اصل اعلام كرد كه اين حمله غيرمشروع بوده است. علاوه بر اين اسلاتر از منتقدان سيستم حاكم بر سازمان ملل نيز هست و يك بار در سال ٢٠٠٦ در سخنراني تاكيد كرده بود كه وقت آن فرارسيده است كه سازمان ملل را با وضعيت امروز تطبيق داد و نه با شرايط سال ١٩٤٥. در خصوص مساله ليبي نيز اسلاتر از مدافعان دخالت نظامي غرب در پرونده بود. وي در مقاله‌اي كه در آن زمان به چاپ رساند در پاسخ به كساني كه مساله استفاده از زور ناتو در ليبي را زيرسوال برده بودند، تاكيد كرد كه غيبت ناتو در چنين شرايطي مي‌تواند به دعوت از قدرت‌هاي منطقه‌اي سركوبگر براي توسل به هر راهكاري اما ماندن در قدرت تعبير شود. وي در اين نوشتار بحث در خصوص تمايز ميان توجه به ارزش‌ها يا توجه به منافع را زير سوال برد و به نقش باراك اوباما در جمع‌آوري اجماع جهاني در خصوص اين پرونده به عنوان فاكتوري مثبت اشاره كرد كه به معمر قذافي فشارهاي بيشتري آورد. در خصوص سوريه نيز اسلاتر از مدافعان توسل به گزينه نظامي است. در فوريه سال ٢٠١٢ وي در مقاله‌اي براي نيويورك تايمز پيشنهاد كرد كه سقوط دولت بشاراسد بايد با نافرماني‌هاي مدني صورت بگيرد. وي در اين خصوص نوشت: دخالت نظامي خارجي در سوريه بيشترين اميدها براي پايان دادن به جنگ طولاني مدت و خونين در سوريه است. منطق كساني كه مخالف گزينه نظامي هستند استوار بر مقايسه سوريه با ليبي است اما در حقيقت سوريه نقطه بسيار استراتژيك‌تري از ليبي است و تطويل جنگ در اين منطقه مي‌تواند بسيار خطرناك‌تر باشد و البته منافع ما را هم بيشتر تهديد كند. وي پيشنهاد كرده بود كه كشورهايي مانند تركيه، قطر، عربستان يا اردن اقدام به تجهيز مخالفان با تجهيزات سنگين كنند. وي تاكيد كرده بود كه تجهيز مخالفان و اقدام‌هاي صرف نظامي مي‌تواند روسيه را به مشخص كردن مواضعش در سوريه وادار كند و همچنين ادعا كرده بود كه جامعه جهاني بايد ولاديمير پوتين را به اتهام جنايات جنگي تحت تعقيب قرار دهد. با اين اوصاف در شرايطي كه هيلاري كلينتون، اسلاتر را به عنوان وزير امور خارجه تعيين كند و وي يكي از زناني باشد كه هيلاري وعده داده بود در كابينه وي حضور خواهند داشت بايد انتظار حضورهاي گسترده‌تر نظامي امريكا را در برخي پرونده‌ها داشت. اسلاتر برخلاف آنكه در خارج از امريكا چهره چندان نام‌آشنايي نيست اما در داخل حزب دموكرات چهره موجه و معتبري است. نقشي كه اسلاتر مي‌تواند در كابينه هيلاري كلينتون ايفا كند صرفا مختص به وزارت امور خارجه نيست و برخي منابع مي‌گويند كه وي احتمالا گزينه‌اي براي رياست بر ديوان عالي امريكا هم باشد. از سوي ديگر عده‌اي او را فردي مي‌دانند كه مي‌تواند نماد پوست اندازي در حزب دموكرات باشد. در حال حاضر حزب دموكرات با توجه به پديده سندرز كه توانست آراي قابل توجه جوانان را به خود اختصاص دهد به اصلاحاتي نياز دارد. پررنگ شدن رگه‌هاي راستگرايي در بدنه حزب دموكرات زنگ خطرها را براي اين حزب به صدا درآورده است و به نظر مي‌رسد كه نخستين رسالت درون‌حزبي خانم كلينتون بايد تعيين فرد يا تيمي باشد كه از راستگراتر شدن اين حزب جلوگيري كند و اين حزب را به سمت ملاحظه‌هاي كارگري، سوسياليستي و مردمي ببرد. از سوي ديگر معامله‌اي كه باراك اوباما با سندرز داشته است به وي وعده جدي داد كه اصلاحاتي صورت بگيرد كه در نهايت بر گرايش‌هاي مدني حزب افزوده و از جنبه‌هاي نظامي آن كاسته شود. برخي منابع مي‌گويند كه وندي شرمن در حال حاضر كار روي اين مساله و تحقيق و بررسي چگونگي انجام آن را آغاز كرده است.

نيكلاس برنز، موافق تحريم‌ها، مخالف گزينه نظامي

٦٠ ساله و ديپلماتي كه از سال ٢٠٠٥ تا ٢٠٠٨ به عنوان معاون سياسي وزير امور خارجه فعاليت كرده است. در آن زمان رييس‌جمهور ايالات متحده جورج بوش بود. نيكلاس برنز سابقه حضور در ناتو به عنوان سفير امريكا را هم داشته است و در زمان رياست‌جمهوري بيل كلينتون هم سفير كشورش در يونان بوده است. نام نيكلاس برنز براي ايراني‌ها آشناتر از افرادي مانند اسلاتر است و حتي گفته مي‌شود كه وي در پشت پرده هم در مذاكرات هسته‌اي با ايران يا بسترسازي براي آن نقش داشته است و البته كه وي در سال‌هاي حضور در دولت جورج بوش هم دستي در اعمال تحريم‌ها عليه ايران به عنوان اهرمي براي فشار بر تهران داشته است. برنز از كليت توافق هسته‌اي همواره دفاع كرده است و آن را دستاوردي براي امريكا مي‌داند اما اين مساله با مواضع تند وي در خصوص ايران منافاتي ندارد. وي اخيرا در مقاله‌اي تاكيد كرده بود كه ايران همچنان دشمن قوي امريكا تقريبا در تمام پرونده‌ها و بحران‌ها در سراسر خاورميانه است. وي در اين مقاله كه نيويورك تايمز آن را منتشر كرده بود، نوشت: توافق تاريخي هسته‌اي به دست آمد و اينك امريكا بايد سياست متوازن «تعامل» و «بازدارندگي» را توأمان در قبال ايران در پيش گيرد. اجراي توافق هسته‌اي، حذف تحريم‌ها و تبادل زندانيان، واقعه‌اي است نادر و اميدواركننده هم براي واشنگتن و هم براي تهران، اما اين فراز از بحث، جاي تامل دارد. ايران همچنان دشمن قوي امريكا تقريبا در تمام ستيزه‌ها در سراسر خاورميانه است. نيكلاس برنز در بخش‌هايي از اين نوشتار به آينده رابطه ايران و امريكا اشاره كرده و نوشت: رييس‌جمهور «اوباما» و فرد جانشين او در «كاخ‌سفيد» به محك آزمون گذارده خواهند شد آيا مي‌توانند تعادلي صحيح ميان همكاري بر سر موضوع هسته‌اي و مهار ايران در منطقه ايجاد كنند! توافق هسته‌اي در تمامي ابعاد، حامل آثار و پيامدهايي فوق‌العاده حايز اهميت است.

وي مي‌افزايد: با وجود همه مخالفت‌هاي كنگره با توافق هسته‌اي ايران، انصافا اين توافق امنيت امريكا را بيش از پيش تضمين مي‌كند. بر مبناي همين واقعيت بود كه من يك دهه قبل در دولت «بوش» در مذاكرات براي تحريم ايران ايفاي نقش كردم. تمام آن تلاش‌ها امروز به ثمر نشسته است. اينك در اين مقطع، اضطراري‌ترين چالش تعامل دو دولت با يكديگر است. كري و ظريف سنگ بناي اين تعامل را گذاشتند. ظريف يك تحصيلكرده امريكاست و مورد حمايت رييس‌جمهور ميانه‌روي ايران «حسن روحاني» است. اما در ايران، قدرت اصلي در دستان رهبر عالي ايران است كه عميقا نسبت به امريكا بي‌اعتماد و بدبين است. امريكا در چندسال آتي با چالش استراتژيك مهمي از جانب ايران روبه‌رو خواهد بود. نظر به حفظ منافع درازمدت اين توافق تاريخي، امريكا بايد در سياست دو شاخه خود در قبال ايران شامل «تعامل» و «بازدارندگي» نوعي تعادل ايجاد كند.
برنز در مصاحبه ديگري از ادامه روند گفت‌وگو با ايران استقبال كرده و مي‌گويد: به عنوان يك ديپلمات سابق، من باور دارم ما بايد هميشه در گفت‌وگو باشيم؛ به خصوص با دشمنان‌مان. اما اين مهم است كه از خيال‌گرايي و پيش‌بيني اينكه موفقيت در توافق هسته‌اي موفقيت در حوزه‌هاي ديگر را فراهم خواهد كرد اجتناب كنيم. وي همچنين مدافع سيستم حفظ فشار بر ايران به دليل مسائل غيرهسته‌اي است و مي‌گويد: بايد تحريم‌ها را به دليل فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران، مسائل حقوق بشري و آزمايش موشك‌هاي بالستيك اين كشور حفظ كنيم. وي كه اعتقاد دارد برجام مسير دستيابي ايران به بمب اتم را مسدود كرده است، مي‌گويد كه در سايه همين برجام هم گزينه نظامي در صورت حركت ايران در مسير رسيدن به سلاح اتمي مسدود نشده است و امريكا ظرفيت و حق استفاده از قدرت نظامي براي جلوگيري از دستيابي ايران به تسليحات اتمي را همين حالا و در صورتي كه ضروري باشد، حفظ كرده است. برنز البته در زمره سياستمداران امريكايي است كه مي‌گويد توان هسته‌اي ايران متكي بر دانش دانشمندان هسته‌اي اين كشور است و بر اساس هيچ سناريوي نظامي نمي‌توان عناصر اين دانش هسته‌اي را از انديشه و ذهن ايراني‌ها دور كرد. گزينه نظامي در شاكله ذهني نيكلاس برنز جاي ثابتي ندارد و وي از زمره كساني است كه مي‌گويد تجربه ناموفق امريكا در عراق نشان داد كه حمله بهترين گزينه نمي‌تواند باشد. نيكلاس برنز همچنين از منتقدان جدي دونالد ترامپ و سياست خارجي است كه وي تبليغ مي‌كند. برنز در يك مصاحبه با آتلانتيك اين سياست‌هاي نامزد جمهوريخواهان را به باد انتقاد گرفته و گفت: ترامپ در حال ارايه ايده‌هايي به افكار عمومي است كه بسيار براي امنيت ملي ما خطرناك است. ترامپ از ادعاي خود مبني بر ايجاد ديواري در جنوب براي جلوگيري از ورود لاتين تبارها و عدم صدور مجوز حضور مسلمان‌ها در امريكا كوتاه نيامده است. وي موجوديت ناتو و منافع آن و اتحاد امريكا با ژاپن و كره جنوبي را زير سوال برده است. همه اين موارد ايده‌هايي بسيار خطرناك هستند و وي مي‌تواند رهبري خطرناك براي امريكا باشد. ترامپ دانش و درك عميقي نسبت به تاريخ، اقتصاد و سياست ندارد. وي مدعي است كه امريكا بايد همه مشكلات خود را با ديپلماسي حل كند، اما نبايد فراموش كرد كه ترامپ شخصي است كه به بيش از ٦/١ ميليارد مسلمان، مكزيكي تبار و مهم‌ترين متحدان امريكا توهين كرده است. آيا در اين فضا جايي براي ديپلماسي باقي مي‌ماند؟

نيكلاس برنز همچنين از مدافعان سرسخت هيلاري كلينتون و از چهره‌هاي اصلي حاضر در كمپين او است.

ويليام جوزف بيل برنز؛ مرد مذاكرات مخفي اوباما با ايران

٦٠ ساله. سياستمداري كه از سال ١٩٨٢ به شكل مستمر در ساختار سياست خارجي ايالات متحده پست‌هاي كليدي را به خود اختصاص داده است. وي در فاصله سال‌هاي ٢٠١١ تا ٢٠١٤ در دولت باراك اوباما عنوان هفدهمين معاون وزير امور خارجه امريكا را به خود اختصاص داده بود و در نهايت هم جاي خود را به وندي شرمن داد. وي همچنين در فاصله سال‌هاي ٢٠٠٨ تا ٢٠١١ معاون سياسي وزير امور خارجه امريكا بود. بيل برنز هم در دوره رياست‌جمهوري جورج بوش و هم باراك اوباما چهره قابل اعتمادي براي هر دو حزب بوده است و در كنار مادلين آلبرايت هم كارهاي قابل ذكري انجام داده است. وي سه سال به عنوان سفير امريكا در روسيه در فاصله سال‌هاي ٢٠٠٥ تا ٢٠٠٨ فعاليت كرده است و پيش از آن هم دوره‌اي سفير كشورش در اردن بوده است. ماموريت‌هايي كه وي را به ديپلماتي اشنا به مسائل خاورميانه در روزگاري كه بحران‌هاي اين منطقه فروكش نمي‌كند، تبديل كرده است.

بيل برنز در منطقه آفريقا و خاورميانه چهره نام‌آشنايي است. بسياري از نقش وي در مذاكرات صلح خاورميانه، كنار زدن برنامه هسته‌اي ليبي و همچنين توافق هسته‌اي تاريخي ميان ايران و ١+٥ اطلاع دارند. وي همچنين در دوره نخست رياست‌جمهوري اوباما تلاش كرد رابطه امريكا با روسيه را هم احيا كند و همچنين به رابطه واشنگتن با دهلي نو نيز نگاهي استراتژيك داشته و دارد. جان كري، وزير امور خارجه امريكا مي‌گويد كه بيل برنز در حقيقت فردي آرام، دور از هياهو در كار و موفق است كه هم اعتماد جمهوريخواهان را در چنته دارد و هم براي دموكرات‌ها فردي قابل اعتماد است. نشريه آتلانتيك وي را سلاح مخفي ديپلماسي مي‌داند كه توانسته در چالش‌هاي بسيار جدي در امريكا ياري‌دهنده باشد. در آوريل ٢٠١٤ بود كه وزارت امور خارجه امريكا اعلام كرد بيل برنز در اكتبر همان سال بازنشسته خواهد شد. وي پيش از اين تاريخ هم دوبار درخواست بازنشستگي خود را اعلام كرده بود كه يك بار با مخالفت جان كري و بار ديگر با مخالفت باراك اوباما روبه‌رو شده بود. گفته مي‌شود كه دليل اين مخالفت‌ها نقشي بوده كه بيل برنز در مذاكرات سري با ايراني‌ها در عمان داشته و اينكه وي كانالي قابل اعتماد براي اين مذاكرات بي‌سابقه به حساب مي‌آمده است. باراك اوباما در جلسه توديع و معارفه پس از بازنشستگي برنز وي را مشاوري خبره و ديپلماتي ازخودگذشته خواند.

نام برنز در پرونده مذاكرات هسته‌اي با ايران از ماه مارس سال ٢٠١٣ مطرح شد. زماني كه وي به همراه گروه بسيار كوچكي از مقام‌هاي امريكايي با پروازي سري به عمان رفتند و با برخي مقام‌هاي ايراني مذاكرات دوجانبه پشت پرده‌اي را آغاز كردند. مذاكراتي در هتلي دورافتاده از مسقط. در آن زمان برنز اين پيام را براي ايراني‌ها برد كه امريكا حاضر است حق غني‌سازي اورانيوم در چارچوب برنامه صلح‌آميز هسته‌اي را به ايران بدهد به شرط اينكه ايراني‌ها محدوديت‌هايي را بر برنامه هسته‌اي خود بپذيرند. در ماه نوامبر همان سال زماني كه كري به همراه وزراي امور خارجه ٥ كشور ديگر به ژنو رفت تا با ايران ديدار كند، برنز هم جداگانه وارد ژنو شد تا كانال مخفي مذاكره با ايران را ادامه بدهد. در جريان لحظات سخت مذاكره، بيل برنز و جاكوب ساليوان كه رابطه نزديكي با هيلاري كلينتون هم دارد و در حال حاضر هم مشاور امنيت ملي جوبايدن است از درهاي پشتي سوييت كري داخل هتل مي‌شدند و با وي رايزني‌هايي را انجام مي‌دادند. وي در گفت‌وگو با آلمانيتور اذعان كرده بود كه تيم ايراني كه با آنها روبه‌رو هستيم به‌شدت متبحر، حرفه‌اي و سرسخت است و در موضوع منافع ملي ايران مصمم عمل مي‌كند. برنز همچنين پس از توافق هسته‌اي ايران با ١+٥، به كره‌شمالي توصيه كرد در مورد برنامه هسته‌اي خود جمهوري اسلامي ايران را الگو قرار دهد و با كشورهاي غربي به طور جدي وارد مذاكره شود.

برنز در حال حاضر و در روزهاي بازنشستگي نهمين رييس بنياد كارنگي در تاريخ ١٠٥ ساله آن است.
 
وندي شرمن؛ گزينه‌اي كه عاشق مذاكره است

٦٧ ساله، دموكرات و سياستمداري كه در دولت‌هاي بيل كلينتون و باراك اوباما فعاليت‌هاي چشمگيري داشته است. دومين زني كه نامش در بين گزينه‌هاي پست وزارت امور خارجه امريكا به چشم مي‌خورد. از نوامبر ٢٠١٤ تا ژانويه ٢٠١٥ معاون وزير امور خارجه امريكا بود. پيش از آن هم به مدت ٤ سال معاون سياسي وزير امور خارجه بود. وي در سال‌هاي رياست‌جمهوري بيل كلينتون عنوان مشاور وزارت امور خارجه را بر عهده داشت اما هيچگاه در سال‌هاي حضور در وزارت امور خارجه امريكا به عنوان سفير به كشوري اعزام نشد. وي سال‌ها روي پرونده هسته‌اي كره شمالي كار كرده است و مشاور وزارت امور خارجه به شكل خاص در اين پرونده بوده است. او در مذاكرات با پيونگ يانگ در خصوص مساله هسته‌اي و موشك‌هاي بالستيك اين كشور هم حضور داشته است اما شهرتش را در چندسال اخير در رسانه‌هاي بين‌المللي مديون حضور در مذاكرات هسته‌اي فشرده با ايران در سه سال گذشته است. وي در سپتامبر ٢٠١١ توسط وزير امور خارجه وقت امريكا هيلاري كلينتون به عنوان معاون سياسي وزير انتخاب شد. وي رياست تيم مذاكره‌كننده امريكايي در سطح كارشناسي با ايران را برعهده داشت. وي در اكتبر ٢٠١٣ پيش از آنكه مذاكرات هسته‌اي در ژنو آغاز شود در جلسه استماعي در سنا سخناني گفت كه واكنش‌هاي تندي را در ايران برانگيخت.

نيويورك‌تايمز يك بار در گزارشي در خصوص وندي شرمن نوشت: قرار بود نفر شماره سه وزارت امور خارجه خانم شرمن در خصوص مذاكرات هسته‌اي با ايران به برخي اعضاي رده بالاي كنگره توضيحاتي بدهد. وي در مسير رسيدن به اتاق نشست زمين خورد و انگشت دستش آسيب جدي ديد. او دست خود را در كيسه‌اي يخ فرو برد و راهي اتاق امن براي توضيح به اعضاي كنگره شد. در آن نشست در خصوص غني‌سازي اورانيوم و ديگر بحث‌هاي فني جاري در مذاكرات با تهران ساعت‌هاي طولاني براي اعضاي كنگره سخنراني كرد و پس از جلسه بود كه براي مداواي انگشت شكسته‌اش به بيمارستان رفت. برخي تحليلگران امريكايي مي‌گويند كه توافق هسته‌اي با ايران نتيجه دو سال تمركز بي‌حاشيه وندي شرمن بر روند مذاكرات بوده است. شرمن در جريان مذاكرات هسته‌اي با ايران به دليل پيچيدگي مسائل فني مجبور شد به تمامي اين جزييات هسته‌اي فني اشراف پيدا كند و از سوي ديگر در برابر سيلي از اطلاعات كه در مسير تخريب مذاكرات ايجاد مي‌شد هم مقاومت كند و همچنين مذاكرات هسته‌اي را به عنوان نخستين مقوله‌اي كه ايران و امريكا را پشت ميز مذاكره مداوم رساند هدايت كند. همكاران شرمن مي‌گويند كه وي بهترين گزينه براي مذاكرات مستقيم با ايران بوده است. يكي از مشاوران اوباما در كاخ سفيد در اين خصوص مي‌گويد: شرمن ١٨ ماه تمام با ايراني‌ها مذاكره كرد و نكته جالب ماجرا اينجاست كه او عاشق مذاكره است و اين مولفه‌اي است كه به او در مذاكرات بسيار كمك كرد.

شرمن كه در جريان مذاكرات هسته‌اي چندان تن به مصاحبه‌هاي چالشي و پرماجرا نمي‌داد در تازه‌ترين اظهارات خود در خصوص توافق هسته‌اي با ايران گفته بود: اين توافق بهترين راه‌حل در ميان گزينه‌هاي بد بود و دسترسي دولت ايران به مواد هسته‌اي را به روشي قابل راستي‌آزمايي محدود كرد.

وي همچنين براي چندمين بار تاكيد كرده است كه ميان ايران و امريكا اعتمادي وجود ندارد. و به نقل از هيلاري كلينتون گفت: اين برنامه، چيزي است كه بي‌اعتمادي و راستي‌آزمايي را در نظر مي‌گيرد.
هرچند كه شرمن در جريان مذاكرات هسته‌اي و همچنين برخي رايزني‌هاي ديگر موفق عمل كرده است اما به نظر نمي‌رسد كه وي بهترين گزينه براي هيلاري كلينتون در ميان ساير گزينه‌هايي باشد كه تجربه‌هاي جامع الاطراف‌تري را به خود اختصاص داده‌اند. شايد با توجه به بحران‌هاي چندلايه منطقه‌اي و همچنين چالش‌هايي كه امريكا با چين و روسيه دارد هيلاري كلينتون به گزينه بهتري نياز داشته باشد. برخي منابع هم مي‌گويند كه شايد وندي شرمن، گزينه هيلاري براي پست نمايندگي امريكا در سازمان ملل باشد.

گزينه‌هاي نه چندان مطرح

در ميان اسامي كه در رسانه‌هاي امريكايي در خصوص نامزدي پست وزارت امور خارجه مطرح شده است مي‌توان به چند گزينه نه چندان نام آشنا براي ايران نيز اشاره كرد. اسامي كه نخستين‌بار پولتيكو به عنوان گزينه‌هايي براي پست وزارت امور خارجه از آنها نام برد:

١- «استروب تالبوت» از دوستان نزديك بيل و هيلاري كلينتون بوده كه در زمان رياست‌جمهوري رييس‌جمهور اسبق، معاون وزير خارجه هم بوده است. تالبوت ٧٠ ساله كه از دهه ١٩٦٠ با بيل كلينتون آشنا و در ارتباط بوده، در زمينه مسائل مربوط به روسيه، تخصص دارد.

٢- «كورت كمبل» است؛ كسي كه دستيار هيلاري در زمينه مسائل مربوط به شرق آسيا و اقيانوسيه در زمان وزارت خارجه بود.

٣- تام دانيلون مشاور سابق امنيت ملي اوباما هم خواهان پست وزارت خارجه است. دانيلون پيش‌تر رييس كاركنان وارن كريستوفر وزير خارجه دولت اول بيل كلينتون بود.

٤- جيمز استاوريديس فرمانده پيشين ناتو كه نامش در ليست نهايي مورد نظر براي سمت معاونت اولي كلينتون هم قرار داشت اما در نهايت «تيم كين» سناتور ارشد دموكرات انتخاب شد.

جيك ساليوان، گزينه بي‌قيد و شرط هيلاري

در ميان اسامي كه احتمالا به كابينه هيلاري كلينتون راه پيدا خواهند كرد نام جيك ساليوان بسيار شنيده مي‌شود. ٣٩ سال سن دارد و اين جوان بودن هرچند مي‌تواند بهانه‌اي براي ناپخته بودن او تعبير شود اما به نظر مي‌رسد كه هيلاري كلينتون كابينه‌اي كه نام جيك در آن به چشم نخورد را نمي‌پذيرد. ساليوان در فاصله سال‌هاي ٢٠١٣ تا ٢٠١٤ به معاون اول رييس‌جمهور جوبايدن در زمينه امنيت ملي مشاوره مي‌داد. وي همچنين در سال‌هاي حضور هيلاري در وزارت امور خارجه براي وي هم كار مي‌كرد و از همان سال‌ها به چهره‌اي بسيار نزديك به او بدل شد. نام ساليوان در حال حاضر به عنوان گزينه‌اي براي مشاور امنيت ملي در كابينه هيلاري بسيار مطرح است البته برخي از منابع نزديك به هيلاري مي‌گويند كه با توجه به تلاش‌هايي كه ساليوان در يك سال گذشته براي كمپين هيلاري كرده است شايد به وي پستي بالاتر از مشاور امنيت ملي برسد. نام ساليوان براي ايراني‌ها از زمان مذاكرات مخفيانه با امريكا در عمان آشنا است. در گزارشي كه آسوشيتدپرس در نوامبر ٢٠١٣ منتشر كرد نام ساليوان در كنار بيل برنز به چشم مي‌خورد. دو نفر از تيم امريكايي كه براي مذاكرات هسته‌اي پنهاني با ايراني‌ها راهي مسقط شده بودند. گفته مي‌شود كه تيم امريكا و ايران حداقل ٥ بار با هم در عمان ديدار مخفيانه داشته‌اند. پس از آن ديدارها نيز ساليوان در قالب رايزني‌هاي هسته‌اي در تيم امريكايي بوده كه با ايران در ژنو يا ديگر شهرهاي اروپايي مسائل هسته‌اي را چكش‌كاري و نهايي مي‌كردند. در دولت هيلاري كلينتون، ساليوان قطعا نقش تعيين‌كننده‌اي در خصوص سياست‌هاي دولت در قبال ايران خواهد داشت. اخيرا در يكي از ايميل‌هاي هك شده، «استوارت آيزنستات» ديپلمات پيشين امريكايي، خطاب به «جيك ساليوان» مشاور كلينتون، گفته بود ديداري با ران درمِر، سفير رژيم صهيونيستي در واشنگتن، انجام داده و در اين نشست صحبت‌ها پيرامون توافق هسته‌اي ايران متمركز بوده است. درمِر در اين ديدار به ديپلمات امريكايي گفته بود درك مي‌كند هيلاري كلينتون چاره‌اي جز پذيرفتن توافق هسته‌اي ايران نداشته است؛ اما انتظار دارد كلينتون بيش از حد درباره اين موضوع سرمايه‌گذاري نكند. سفير رژيم صهيونيستي به كلينتون توصيه كرد فهرستي از نگراني‌ها درباره اين توافق تهيه كند.

چه هيلاري كلينتون و چه دونالد ترامپ بر مسند قدرت در امريكا بنشينند به نظر مي‌رسد كه سياست خارجي اين كشور به خانه‌تكاني جدي نياز دارد. واشنگتن بايد دست از تلاش براي تغيير بازيگران در منطقه خاورميانه با توسل به گزينه نظامي و دخالت مستقيم يا غيرمستقيم نظامي بردارد و تمركز خود را بر مبارزه با حاميان تروريست‌ها و جريان‌هاي افراطي قرار دهد. امريكا هر روز بيش از ديروز در حال زمينگير شدن در خاورميانه است و در شرايطي كه اين كشور در داخل نيز با بحران‌هاي اقتصادي بي‌شمار روبه‌رو است و در رابطه با ساير كشورها نيز به بازنگري در سياست‌هاي كلان و سنتي نياز دارد، تداوم اميد بستن به گزينه نظامي تنها بر هزينه‌هاي واشنگتن مي‌افزايد.

منبع: اعتماد

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین