|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۳
کد خبر: ۱۲۶۲۱۹
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۰
ارجمند درباره علاقه‌اش به حوزه شعر و مشهد تصريح کرد: «من در حوزه شعر و موسيقي مشهد نيز شناخت و روابطي داشتم. آقاي شفيعي‌کدکني از نوابغ شعري ماست و بي‌نظير است. آقاي شجريان نيز از دوستان ما بود.»
 برنامه «هفت» جمعه‌شب گذشته درحالي روي آنتن رفت که همچون هفته گذشته سينماي حماسي و معناگرا موضوع مورد بحث برنامه بود و داريوش ارجمند با حضور در برنامه «هفت» حرف‌هاي جالبي از سال‌هاي حضورش در سينما زد.

او مهمان بخش ابتدايي برنامه بود که در بخشي از سخنانش صحبت‌هاي تند و تيزي درباره سريال مختارنامه و شخصيت مختار ثقفي بيان کرد. او در ادامه خود را از طرفداران «هفت» خواند و گفت: «هفت از معدود برنامه‌هايي است که تا اين موقع شب بيدار مي‌مانم تا آن را ببينم و بسيار دوست دارم نظريات مسعود فراستي، منتقد برنامه را بشنوم.»

دکتر شريعتي، من را به بازيگري ترغيب کرد

ادامه صحبت‌هاي ارجمند بيش از آنکه مربوط به موضوع مورد بحث برنامه يعني سينماي حماسي باشد به بيان خاطرات اين بازيگر سينما و تلويزيون اختصاص يافت. بازيگر نقش مالک اشتر در سريال امام علي(ع)، درباره سال‌هاي جواني‌اش گفت: «چهار سال در مشهد شاگرد دکتر شريعتي بودم و به همراه همسرم شاگرد اول کلاس‌هاي اين استاد بوديم. مادرم و دکتر شريعتي از نخستين کساني بودند که به‌طور حرفه‌اي مرا به بازيگري ترغيب کردند.»

ارجمند در ادامه افزود: «با وجودي که من تعصب بسياري به تئاتر داشتم، ورود سينما به ايران، جذابيت‌هاي اين حوزه مرا به خود جذب کرد. اولين فيلم خود را با خريد يک دوربين هشت ميليمتري با وام، به نام «هيس» ساختم و جريان سينماي آزاد مشهد را راه اندختيم. فريدون جيراني آنجا دستيار من در کارگرداني بود. سينماي آزاد، پدر سينماي امروز است.»

جيراني دير اوج گرفت

اين بازيگر سينما و تلويزيون در بخش ديگري از صحبت‌هايش به همکاري با فريدون جيراني اشاره کرد و گفت: «بچه‌هاي خوبي از اين گروه بيرون آمدند، نظير مهدي صباغ‌زاده، ولي بهترينشان فريدون جيراني است. وقتي از پاريس برگشتم، جيراني مرا حيرت‌زده کرد. هرچند دو فيلم اول جيراني بد بود و دير اوج گرفت.»

دوستي ما و شجريان

ارجمند درباره علاقه‌اش به حوزه شعر و مشهد تصريح کرد: «من در حوزه شعر و موسيقي مشهد نيز شناخت و روابطي داشتم. آقاي شفيعي‌کدکني از نوابغ شعري ماست و بي‌نظير است. آقاي شجريان نيز از دوستان ما بود.»

او افزود: «مرکزيت تهران همه استعدادها را بلعيد. وقتي به تهران آمدم، اداره ارشاد تهران سالن براي تمرين تئاتر ما نداشت اما در مشهد سالن بزرگي براي اين کار داشتيم. امروز با وجود پنج ميليون جمعيتي که دارد، متأسفانه هنوز به‌طور جدي وارد حوزه توليد فيلم سينمايي نشده است. عجيب است که شهرهاي مذهبي هميشه در هنر پيشرو بوده‌اند، مثلا بااستعدادترين افراد را در قم مي‌ديديد.»

بازيگر فيلم سينمايي آدم برفي در «هفت» گفت: «اولين کلاس بازيگري که در تهران برگزار شد، کلاس من بود، اما همان ابتداي دوره با شاگردانم طي مي‌کنم که بنده کسي را به جايي معرفي نمي‌کنم. برعکسش نيز نبوده، يعني کسي را از بازي در جايي منع کنم! ابدا. هرکسي به هر جايي بخواهد برسد، بايد خود تلاش کند.» او در ادامه به نقش‌آفريني‌اش در فيلم «اعتراض» مسعود کيميايي اشاره کرد و گفت: «من آدم اهل توکلي هستم. اصلا برايم مهم نيست. تمام اين سينما جمع شدند تا من بازي نکنم. من معتقد بودم بر سر هر خوان بنشستم، رزاق داده است. معتقدم سينما مثل سايه است. اگر به دنبالش بروي، از تو فرار مي‌کند اما اگر راه خودت را بروي، دنبالت مي‌آيند ولی کساني که خواستند مرا حذف کنند، امروز کجا هستند؟ بيايند با هم به ميان مردم برويم، ببينم چه کسي در قلب مردم جاي دارد. من افتخارم اين است که نوکر مردمم و به بيان حضرت علي(ع) از روي شانه خود، مردم را نگاه نمي‌کنم. به نظرم تا زماني که سينماي اين کشور آن‌قدر کوچک است اين تنگ‌نظري‌ها وجود دارد.»

آرزو داشتم نقش حضرت ابوالفضل(ع) را بازي کنم

داريوش ارجمند در ادامه با تأکيد بر اينکه يک بازيگر با انتخاب نقش‌هايش جايگاه اجتماعي‌اش را پيدا مي‌کند، گفت: «آرزو داشتم نقش حضرت ابوالفضل(ع) را بازي کنم، چون اعتقاد دارم کسي نيست به اندازه من، اين مرد بزرگ را بشناسد. من با اين آقا بزرگ شدم اما از من گذشت و ديگر نمي‌توانم بازي کنم. يک روز سناريويي به وزارت ارشاد پيش آقاي جواد فريدزاده بردم. بعد از بازي در فيلم «ناخدا خورشيد» ديگر قصد نداشتم فيلم بازي کنم اما او به من گفت، تو براي جمهوري اسلامي فقط بايد بازي کني. نبايد بروي فيلمساز شوي يا خوانندگي کني اما من واقعا براي ساختن فيلم آمدم نه بازي‌کردن. اميدوارم تا پايان عمرم بالاخره فيلم بسازم.»

تقوايي يک استثناست

او درباره سرنوشت فيلم «پيرمرد و دريا» تقوايي گفت: «ديگر شرايط براي ساخت اين فيلم براي او سخت شد. او، ناخدا خورشيد را زماني ساخت که بعد از آن سختگيري‌ها، فنر فشرده‌اي شده بود و مي‌خواست اثبات کند که مي‌تواند بسازد. تقوايي در سينماي ايران يک استثناست. او بايد اديب، حقوقدان و... مي‌شد. پسرم در مدرسه سينمايي لندن در انگليس درس مي‌خواند. او مي‌گفت سر کلاس‌هاي ما يک ساعت درباره ناخدا خورشيد، ناصر تقوايي و بازي من در اين فيلم حرف زدند.»

منبع: وقایع اتفاقیه
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین