برادرزاده محمدعلی سپانلو در پی تخریب سنگ قبر این شاعر، پژوهشگر و مترجم، یاداشتی نوشت.
برادرزاده محمدعلی سپانلو در پی تخریب سنگ قبر این شاعر، پژوهشگر و مترجم، یاداشتی نوشت.
در بخشهایی از یادداشت ارسالی شبنم سپانلو برای ما آمده است:
در روزهای میانی اردیبهشت ۹۴ و در مرکز شهر تهران، شهری که سالها به آن پایبند بود از میان ما رفت. شاعر تهران روزی ما را ترک کرد، محکم و صبور. گرفتن مجوز برای دفن و سوگواری، غم از دست دادن عمویی نازنین و اسطورهای در ادبیات را فرسایشیتر کرد. تصمیم اولیه بر این بور که خاک امامزاده طاهر در کرج پیکر شاعر را در برگیرد. مجوزها صادر نشد و تنها مرهم، صحبتهای جناب مسجدجامعی بود که فرمودند شاعر تهران را چرا بیرون از تهران دفن کنند؟ مهدی اخوت دوست و همراه چندینساله عمو گوشزد کرد سپانلو هر جا دفن شود، سپانلو است. تهران، شاعرش را بلعید. پس از انجام مراتب اداری، قطعه نامآوران جایی برای قامت خسته و خمیده محمدعلی سپانلو باز کرد و از باربد گلشیری عزیز خواسته شد که سنگی درخور نام محمدعلی سپانلو با توجه به اندیشههای شاعر، طراحی و اجرا کند.
این کار چه به لحاظ اجرا و چه به لحاط کانسپت طراحی زمانبر شد و به ناچار ما سنگی موقت برای گور آماده کردیم. تا اینکه در تابستان امسال، لوحی شبیه به سنگ مزار با متریالی از آسفالت تهیه شد که نشانهای از تهران بود و در درون آن قایقی متلاطم و پلکانی به نشان قایقسواری روی آسفالت تهران به همراه اسم و تاریخ زندگی شاعر و چند کلامی از کلام ماندگارش روی سرب و با حروف چاپی برعکس توسط طراح کار، آماده شد و در گورستان نامآوران که به دلیل وجود لوحهای بلند برجمانند در آن رفت و آمد بسیار سخت است، به زحمت زیاد کار گذاشته شد. چند روز بعد که برای دیدن نتیجه تمامشده کار رفتیم، چند سوراخ و خطی از ابزار (فرز) روی سنگ ایجاد شده بود. خودمان را و هواداران را توجیه کردیم که حتما تصادفی است و عمدی در کار نیست. چند هفته بعد اما داستان بالاتر از این حرفها گرفت و کل مزار سیمان شد... آقایان در سازمان بهشت زهرا میفرمایند ما کنترلی روی قطعات نداریم حتی در قطعه نامآوران با برج و باروی اطرافش. پس مردم نازنین تهران بدانید که ممکن است هر لحظه قبر عزیزانتان، اسطورههای ملی و هنری و اخیرا حتی ورزشکاران ویران شود چون سازمان مسئولیتی ندارد و نمیپذیرد. زمانی اگر به زندگان نه اما به مردگان احترام میگذاشتیم و حرمتها را نگاه میداشتیم.
... اما دریغا ... و اینجای صحبتم با جناب آقای مسجدجامعی است؛ شما گفتید جای شاعر تهران، در تهران است، اما حتی یک لوح نام و نشان را همین تهران برای مردی به بزرگی محمدعلی سپانلو تحمل نکرد.
شبنم سپانلو - مهرماه ۱۳۹۵
همچنین به گفته باربد گلشیری، سازنده نشان مزار محمدعلی سپانلو، یک هفته پس از نصب، آن را با قلم و چکش سوراخ کرده بودند و دو جای بالای سنگنبشت را نیز با فرز تراشیده بودند. دست آخر هم روی مزار را یکجا سیمان کردند.
در بخشهایی از یادداشت ارسالی شبنم سپانلو برای ما آمده است:
در روزهای میانی اردیبهشت ۹۴ و در مرکز شهر تهران، شهری که سالها به آن پایبند بود از میان ما رفت. شاعر تهران روزی ما را ترک کرد، محکم و صبور. گرفتن مجوز برای دفن و سوگواری، غم از دست دادن عمویی نازنین و اسطورهای در ادبیات را فرسایشیتر کرد. تصمیم اولیه بر این بور که خاک امامزاده طاهر در کرج پیکر شاعر را در برگیرد. مجوزها صادر نشد و تنها مرهم، صحبتهای جناب مسجدجامعی بود که فرمودند شاعر تهران را چرا بیرون از تهران دفن کنند؟ مهدی اخوت دوست و همراه چندینساله عمو گوشزد کرد سپانلو هر جا دفن شود، سپانلو است. تهران، شاعرش را بلعید. پس از انجام مراتب اداری، قطعه نامآوران جایی برای قامت خسته و خمیده محمدعلی سپانلو باز کرد و از باربد گلشیری عزیز خواسته شد که سنگی درخور نام محمدعلی سپانلو با توجه به اندیشههای شاعر، طراحی و اجرا کند.
این کار چه به لحاظ اجرا و چه به لحاط کانسپت طراحی زمانبر شد و به ناچار ما سنگی موقت برای گور آماده کردیم. تا اینکه در تابستان امسال، لوحی شبیه به سنگ مزار با متریالی از آسفالت تهیه شد که نشانهای از تهران بود و در درون آن قایقی متلاطم و پلکانی به نشان قایقسواری روی آسفالت تهران به همراه اسم و تاریخ زندگی شاعر و چند کلامی از کلام ماندگارش روی سرب و با حروف چاپی برعکس توسط طراح کار، آماده شد و در گورستان نامآوران که به دلیل وجود لوحهای بلند برجمانند در آن رفت و آمد بسیار سخت است، به زحمت زیاد کار گذاشته شد. چند روز بعد که برای دیدن نتیجه تمامشده کار رفتیم، چند سوراخ و خطی از ابزار (فرز) روی سنگ ایجاد شده بود. خودمان را و هواداران را توجیه کردیم که حتما تصادفی است و عمدی در کار نیست. چند هفته بعد اما داستان بالاتر از این حرفها گرفت و کل مزار سیمان شد... آقایان در سازمان بهشت زهرا میفرمایند ما کنترلی روی قطعات نداریم حتی در قطعه نامآوران با برج و باروی اطرافش. پس مردم نازنین تهران بدانید که ممکن است هر لحظه قبر عزیزانتان، اسطورههای ملی و هنری و اخیرا حتی ورزشکاران ویران شود چون سازمان مسئولیتی ندارد و نمیپذیرد. زمانی اگر به زندگان نه اما به مردگان احترام میگذاشتیم و حرمتها را نگاه میداشتیم.
... اما دریغا ... و اینجای صحبتم با جناب آقای مسجدجامعی است؛ شما گفتید جای شاعر تهران، در تهران است، اما حتی یک لوح نام و نشان را همین تهران برای مردی به بزرگی محمدعلی سپانلو تحمل نکرد.
شبنم سپانلو - مهرماه ۱۳۹۵
همچنین به گفته باربد گلشیری، سازنده نشان مزار محمدعلی سپانلو، یک هفته پس از نصب، آن را با قلم و چکش سوراخ کرده بودند و دو جای بالای سنگنبشت را نیز با فرز تراشیده بودند. دست آخر هم روی مزار را یکجا سیمان کردند.
منبع: ایسنا
ارسال نظر