کد خبر: ۱۲۵۹۷۴
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۳۹۵ - ۰۳:۲۶
پدیده جدید و ناخوشایندی که درحال شکل گرفتن است اینست که در محافل عزاداری خیابانی و خانه‌ای و تکیه‌ای، واعظ و خطیب درحال حذف شدن است و همه چیز به مداحان ختم می‌شود.
 تعطیلات تاسوعا و عاشورای حسینی امسال که با تعطیلات آخر هفته همراه شد، فرصت خوبی برای حضور در محافل عزاداری محرم و به دست آوردن برآوردی از واقعیت‌های موجود در جامعه امروز در این زمینه فراهم ساخت. این مقاله، خلاصه‌ای از این برآورد است که می‌تواند گزارشی واقع بینانه از آنچه جامعه اسلامی و انقلابی ما را تهدید می‌کند باشد. اگر گوش شنوائی باشد قاعدتاً باید برای مقابله با این تهدید چاره‌ای بیاندیشد.

1- اکثر مساجد، همچنان به روش‌های سنتی عبادات و عزاداری‌ها پای بند هستند. نماز اول وقت در شب‌های تاسوعا، عاشورا و شب شام غریبان برپا می‌شود، مردم، مساجد را پر می‌کنند، یک روحانی بعد از نماز به منبر می‌رود، بعد از موعظه و تشریح درس‌های واقعه عاشورا روضه‌‌ای می‌خواند و در پایان، نوحه خوانی و سینه زنی برگزار می‌شود و نذری داده می‌شود.

این روش، فضای مسجد و عزاداری حسینی را مالامال از صفا می‌کند، قلب‌ها را در یک سفر معنوی به کربلا می‌برد و مردم را با اهداف قیام امام حسین(ع) آشنا می‌کند، اما افسوس که جمعیت مساجد بعد از نماز به حداقل می‌رسد.

2- در خیابان‌ها، خیمه‌هائی با پارچه‌هائی سیاه و کتیبه‌هایی حاوی شعارهای واقعه عاشورا برپا شده‌اند که چند جوان مخلص در آنها به دادن چای با شربت به مردم مشغولند و بلندگوها نیز شعاری از مداحان را درباره کربلا پخش می‌کنند. بعضی خودروها ترمز می‌کنند و سرنشینان آنها چای یا شربت می‌گیرند و می‌خورند و همین توقف کوتاه، ترافیک سنگینی ایجاد می‌کند و بقیه خودروها با بوق زدن‌های ممتد، اعلام می‌کنند که از این وضعیت ناراحتند و می‌خواهند هرچه زودتر عبور کنند تا به کارشان برسند یا مریضشان را به بیمارستان برسانند. صحنه خوشایندی نیست و اخلاص جوان‌های گرداننده خیمه‌ها را به نتیجه مطلوب نمی‌رساند.

3- در خانه، به تلویزیون که نگاه می‌کنی، مداحان خاص را با مضامینی که یا تکراری هستند و یا سطحی و خارج از چارچوب‌های هدفمند قیام عاشورا، درحال نوحه خوانی نشان می‌دهد با عده‌ای از مردم که پیداست با اخلاص به محفل آنها آمده‌اند ولی در پایان نه چیزی گیر آنها می‌آید و نه بینندگان تلویزیون. سرگرمی خوبی است و البته برای بسیاری از بینندگان در موارد زیادی این سئوال پیش می‌آید که بعضی از مستمعین این مداحان چرا با شنیدن کلمات و عبارات معمولی و خالی از محتوای معنوی یا حماسی به هوا می‌پرند و دست‌ها و سرهایشان را به علامت شوریدگی به همدیگر مشغول می‌کنند!

تلویزیون البته گاهی نوحه‌های سنتی با محتوا و تک و توک سخنرانی‌های قابل استفاده هم دارد، اما در مقایسه با ظرفیت رسانه ملی و نیازی که جامعه دارد، بسیار اندک است.

4- در جای جای شهر، هیات‌های عزاداری، حسینیه‌ها و تکیه‌هائی هم در همین شب‌ها فعالند که بیشتر آنها از دو نقص عمده رنج می‌برند، یکی کمبود مداحان سنتی و دیگری کمبود خطیب یا واعظ باسواد و صاحب حرف‌های نو.

کثرت این عزاخانه‌ها موجب می‌شود مساجد بعد از نماز مغرب و عشا به تدریج خلوت شوند چون عزاداران وقتی به این‌همه هیات و حسینیه و تکیه تقسیم می‌شوند، سهمی برای مساجد باقی نمی‌ماند. نذری‌های مفصل هم در جذب افراد به این عزاخانه‌ها سهم قابل ملاحظه‌ای دارند ولی افسوس که اکثر این محافل نیز چیزی برای عرضه کردن به مردم ندارند.

5- پدیده جدید و ناخوشایندی که درحال شکل گرفتن است اینست که در محافل عزاداری خیابانی و خانه‌ای و تکیه‌ای، واعظ و خطیب درحال حذف شدن است و همه چیز به مداحان ختم می‌شود. مداحان البته اگر حد خود را رعایت کنند و به پیروی از مداحان سنتی اشعار پرمغز بخوانند و از روضه مقاتل تجاوز نکنند و به خواب و خیال و دروغ و تهمت متوسل نشوند و هوس سخنرانی هم نکنند، خوب است ولی متاسفانه که بسیاری از آنها حد خود را نمی‌شناسند و مرتکب این‌همه می‌شوند و شعور را فدای شوری می‌کنند که فقط در همان محفل عزا با مخاطبان آنها همراه است و از آنجا که خارج می‌شوند با آنها خداحافظی می‌کند.

حذف واعظ و خطیب، شاید به خاطر کمبود آنان باشد ولی به نظر می‌رسد محافل عزاداری بشدت به سوی سطحی شدن و فاصله گرفتن از محتوا در حرکتند. نسل جدید مداحان نیز به این پدیده بشدت دامن می‌زنند و با ورود به عالم وعظ و خطابه، در عین حال که از محتوای دین بی‌خبرند، تلاش می‌کنند جای واعظان و خطبا را بگیرند. آنها دخالت در سیاست و تعیین تکلیف برای مسئولین نظام و دولت را نیز به وظایف خود اضافه کرده‌اند و به این ترتیب، نظریه «جمهوری مداحان» را که قبلاً یک فرضیه بود، به تحقق نزدیک کرده‌اند.

6- هم مداحی و هم منبر هر دو باید با سیاست همراه باشند، اما هیچکدام حق ندارند به سیاست بازی آلوده شوند. اینکه گفته می‌شود مجالس دینی نباید سکولار باشند مطلب کاملاً درستی است، ولی باید معنای آن را فهمید. قیام امام حسین(ع)، قطعاً سیاسی بود. به همین دلیل اگر فلسفه این قیام در اشعار مداحان و سخنان واعظان و خطیبان بیاید، مداحی و منبر هر دو سیاسی می‌شوند و دیگر سکولار نخواهند بود. ولی اگر مداح و منبری، به جای تشریح فلسفه قیام امام حسین(ع) به تعریف از چشم و ابروی حضرت عباس بپردازند و قداست عاشورا و کربلا را به مقاصد جناحی آلوده کنند، اولی عین سکولاریسم و دومی ورود به بازی‌های سیاسی است و هیچکدام سیاست نیست. متاسفانه امروز، این هر دو خطر در کمین محافل عزاداری‌های ما هستند.

7- برای تلویزیون اکنون رقیبی جدی ظهور کرده که فضای مجازی است. تلویزیون باید در دهه عاشورا بلندگوی حماسه حسینی باشد و فریاد «لبیک یا حسین» را با مضامین عالی حماسه حسینی که امروز قابل انطباق بر آنچه در سوریه و عراق و یمن و بحرین و فلسطین می‌گذرد می‌باشد به گوش جهانیان برساند. اگر تلویزیون از محاصره چند مداح خاص، که برای تزریق مضامین تکراری خود فقط قالب عوض می‌کنند، خارج شود می‌تواند در عرصه بسیار گسترده مضمون پردازی‌های زیبا و پرمعنای امروز جامعه انقلابی ما فتح الفتوح کند و بر تمام رقبای خود که درحال تسخیر کامل فضای تبلیغات هستند فائق آید. متاسفانه تلویزیون از رقبای خود بسیار عقب افتاده و با روشی که در پیش گرفته هر روز بیشتر عقب می‌افتد.

امروز،فضای مجازی رقیبی سرسخت برای رسانه ملی است. در فضای مجازی، هم دشمن وجود دارد و هم دوست. دشمنان می‌خواهند عزاداری حسینی و اصولاً نام امام حسین و عاشورا و کربلا نباشد و دوستان درصدد هستند با زبان حماسی محتوای نهضت عاشورا و حماسه حسینی را به میدان مقابله با دشمنان کینه توز دین بیاورند. در این کارزار جدی، رسانه ملی و فضای مجازی باید مکمل همدیگر باشند. تلویزیون باید از پیله‌ای که دور خود تنیده خارج شود و از دوستان حاضر در فضای مجازی کمک بگیرد تا هم به رسالت خود عمل کند و هم جاذبه خود را افزایش دهد و از عقب‌گرد نجات پیدا کند.

به این مضمون که یک مداح جوان با تکان دادن خود و به تکان در آوردن مستمعین می‌خواند و نام آن را مداحی برای امام حسین گذاشته توجه کنید:

من با تو هماهنگم
بی عشق تو من لنگم

حالا این مضمون را کنار مضمونی که در اجتماع عظیم سینه زنان حسینی در بعضی از شهرهای قدیمی و دینی خوانده شد و در فضای مجازی دست به دست گشت و ظرف همان روزهای اول چند میلیون نفر آن را دیدند و شنیدند مقایسه کنید، مضمونی که برادرکشی‌های مسلمانان در جهان اسلام و میدان‌دار شدن مفتی‌های وابسته به دربارها را زیر سئوال می‌برد و عوامل انحراف قاتلان شهدای کربلا را افشا می‌کند. از این مقایسه قطعاً به این نتیجه خواهید رسید که چه بخواهیم و چه نخواهیم عزاداری هم درحال دو قطبی شدن است، پدیده‌ای که درحال تبدیل شدن به یک تهدید است و باید هرچه زودتر چاره‌ای برای مقابله با این تهدید اندیشید.

8- عزاداری حسینی همواره وسیله‌ای برای اتحاد و همبستگی بوده و اکنون که دست‌های خیانتکار فراوانی برای ایجاد تفرقه وجود دارد، به این عامل وحدت بیش از هر زمان دیگری نیازمندیم. بزرگان ما اجازه ندهند سطحی شدن عزاداری‌ها و انحرافاتی که هر روز بیشتر می‌شود، به دو قطبی شدن عزاداری حسینی دامن بزند. قطعاً راه مقابله با این پدیده، برخورد حذفی با فضای مجازی نیست، بلکه باید از این امکان بسیار کارآمد برای رشد و تعالی کمی و کیفی عزاداری‌ها استفاده کرد و راه را برای انحرافات و سطحی نگری‌ها بست. این، کاری قابل انجام است، همانگونه که در مورد قمه زنی انجام شد.

از نظام جمهوری اسلامی این انتظار وجود دارد که برای پالایش محافل مذهبی از خرافات و سطحی نگری، اراده‌ای جدی نشان دهد و از حداکثر ظرفیت خود برای به ظهور رساندن محتوای واقعی حماسه حسینی و آشنا ساختن نسل‌های آینده – نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی – با اهداف والای نهضت عاشورا استفاده کند.

منبع: جمهوری اسلامی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین