امسال هم بار دیگر آکادمی نوبل دست به انتخابی حاشیهساز زد و «باب دیلن» ـ یک ترانهنویس و خواننده ـ را به عنوان برنده اعلام کرد؛ انتخابی که از همان لحظههای نخستین پس از اعلام، بحثها و واکنشهای بسیاری برانگیخت هاست. این رویکرد البته در تاریخ نوبل ادبیات پیشینهی طولانی دارد...
امسال هم بار دیگر آکادمی نوبل دست به انتخابی حاشیهساز زد و «باب
دیلن» ـ یک ترانهنویس و خواننده ـ را به عنوان برنده اعلام کرد؛ انتخابی
که از همان لحظههای نخستین پس از اعلام، بحثها و واکنشهای بسیاری
برانگیخت هاست. این رویکرد البته در تاریخ نوبل ادبیات پیشینهی طولانی
دارد...
نوبل ادبیات در تاریخ خود بارها با حاشیه و جنجال روبهرو بوده؛ برخی از این واکنشها با گذشت زمان رنگی دیگر به خود گرفته و بعضی در تناقض اولیه خود باقی مانده است.
امسال هم بسیاری پس از شنیدن نام «باب دیلن» بهعنوان برنده جایزه نوبل ادبیات، کمی مکث میکنند... سال گذشته وقتی «سوتلانا الکسییویچ» بلاروسی برنده این جایزه شد، نظرسنجی صورت گرفت و نشان داد نام این نویسنده به گوش ۶۵ درصد مردم روسیه آشنا نیست. «باب دیلن» نسبت به او، مسلما چهره شناختهشدهتر و محبوبتری است اما آیا شایستگی دریافت نوبل را در رشته ادبیات دارد؟
برخی او را هموزن مهمترین جایزه ادبی جهان نمیدانند، اما باید به این عده یادآوری کرد نوبل ادبیات در سال 1953 به «وینستون چرچیل» نخستوزیر سابق انگلستان، و در سال 2009 به «هرتا مولر» اتریشی رسید که بسیاری تا آن زمان نامش را هم نشنیده بودند. با معرفی «دیلن»، آکادمی نوبل باز هم باب مناقشات و پرسشهای بسیاری را در ذهن دوستداران و فعالان عرصه ادبیات باز کرده است. در این گزارش به نمونههای مشابه این اقدام بحثبرانگیز در سالهای گذشته میپردازیم:
بسیاری از اختلافنظرها بر سر اعطای نوبل ادبیات به نویسندگان نامآور به دلایل سیاسی و یا ملایمتر بگوییم، غیرادبی بوده که آکادمی سوئدی نوبل را گرفتار کرده است. در این میان افرادی مثل «لئو تولستوی»، «جیمز جویس»، «آنتوان چخوف»، «مارسل پروست»، «کارلوس فوئنتس»، «ازرا پاوند«، «توماس هاردی»، «مارک تواین»، «هنریک ایبسن»، «خورخه لوییس بورخس»، «جی.آر.آر تالکین»، «آسترید لیندگرن» و «امیل زولا» دستشان از مهمترین جایزه ادبی جهان کوتاه و تا ابد سوالی در ذهن تمام دوستداران ادبیات بر جای مانده است.
شگفتانگیزترین انتخاب آکادمی نوبل در شاخه ادبیات به عقیده بسیاری، «وینستون چرچیل» ـ سیاستمدار انگلیسی ـ بود که در سال 1953 به این عنوان دست یافت. او در واقع برای جایزه صلح نوبل نامزد بود که به عنوان برنده نوبل ادبیات معرفی شد!
ماریو بارگاس یوسا
یکی از نمونههای بحثبرانگیز نوبل ادبیات، سال 2010 بود. وقتی نام «ماریو بارگاس یوسا» به عنوان برنده آن دوره اعلام شد، موجی از اعتراضها بهپا خاست. علت این امر عقاید سیاسی نویسنده «سور بز» و فعالیتهای ریشهدار و چپگرای او بود. اختلافها تا جایی پیش رفت که او را «پادشاه حواشی» خواندند. با این حال «یوسا» پس از گذشت 6 سال هنوز به فعالیتهای سیاسیاش ادامه میدهد و دست از رماننویسی هم برنداشته است. کتابهای او به زبانهای مختلف ترجمه میشوند و فروش بالایی هم دارند.
سال 2009 نوبل ادبیات را به «هرتا مولر» دادند و آن روز هم معترضان ساکت ننشستند. امروز قضاوت کردن در اینباره خیلی آسان است اما در آن روزها بسیاری از منتقدان و استادان دانشگاهی آمریکا میگفتند: تا حالا هرگز اسم «هرتا مولر» به گوشمان نخورده! این افراد به اروپاییمحور بودن انتخابهای آکادمی سوئدی معترض بودند.
هرتا مولر
این مساله البته چندان هم دور از ذهن نیست و با نگاهی آماری به برندگان سالهای گذشته میتوان به توجه ویژه آکادمی نوبل به اروپاییها پی برد؛ از مجموع 109 برنده نوبل ادبیات در سالهای گذشته، تنها 30 نفر غیراروپایی بودهاند و حتی کشوری چون سوئد بیشتر از همه کشورهای قاره آسیا، سابقه کسب نوبل ادبیات را دارد. اظهارات چند سال پیش «هوراس انگداهل» - دبیر وقت آکادمی نوبل - که اروپا را محور اصلی جهان ادبیات دانسته بود، به نظر توجیهی برای این جهتگیریهای جغرافیایی است.
آمارها نشان میدهد: نویسندگان فرانسوی با 16 بار کسب نوبل ادبیات، پیشتاز بلامنازع هستند. پس از فرانسه، آمریکا 11 و انگلستان با 10 جایزه نوبل رتبههای دوم و سوم را در دست دارند. آلمان (8)، سوئد (8)، ایتالیا (6)، اسپانیا (5)، لهستان (4)، ایرلند (4) و شوروی سابق (4) دیگر کشورهایی هستند که به دفعات جایزه نوبل ادبیات را کسب کردهاند. این در حالی است که قاره پهناور آسیا تنها در چهار دوره که دو بار آن توسط ژاپن در سالهای 1968 و 1944، یک بار آن توسط «رابیندرانات تاگور» هندی در سال 1913 و بار دیگر توسط «مو یان» رماننویس چینی در سال 2012 بود، این افتخار را کسب کرده است.
از دیگر اتفاقهای حاشیهساز نوبل ادبیات، معرفی «الفرید یلینک» به عنوان برنده سال 2004 این جایزه بود. وقتی نام این رمان و نمایشنامهنویس اتریشی اعلام شد، «کورت آنلوند» از عضویت آکادمی نوبل استعفا کرد و گفت: انتخاب «یلینک» ضربه غیر قابل جبرانی به اعتبار این جایزه وارد کرد.
داریو فو
همچنین وقتی جایزه سال 1997 را به «داریو فو» نویسنده ایتالیایی که روز پنجشنبه (22 مهرماه) فوت کرد، دادند برخی منتقدان با «سبکوزن» خواندن او، این انتخاب را زیر سوال بردند. او پیش از نویسنده شدن، در حرفه بازیگری شهرت داشت و کارهایش از سوی کلیسای کاتولیک سانسور میشد. «داریو فو» نویسنده نمایشنامه «مرگ ناگهانی یک آنارشیست» در سن 90 سالگی و پس از تحمل طولانی مدت بیماری ریوی درگذشت.
یکی دیگر از نادرترین رویدادهای مراسم اعطای این جایزه، انتخاب نویسندهای مُرده به عنوان برنده است. اعضای آکادمی نوبل تنها یکبار در سال 1931 نام «اریک آکسل کارلفلدت» فقید را به عنوان برنده اعلام کردند. البته آکادمی سوئد بعدها در سال 1974 به این نتیجه رسید که دیگر هیچ نویسندهای را پس از مرگ به عنوان برنده معرفی نکند؛ مگر آن که او بعد از اعلام نتایج درگذشته باشد.
ارسال نظر