کد خبر: ۱۲۴۹۴۱
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۰
بلكه ذره‌اي هم به ذهن آنان خطور نمي‌كرد كه ممكن است مشكلي پيش آيد. ولي اكنون برخي تصور مي‌كنند كه بقاي يك شيوه تفكر يا زندگي در معرض سوال و ابهام است. به همين دليل هر پديده‌اي مي‌تواند منشأ نگراني شود.
براي كسي كه رويدادهاي ايران را پيگيري و دنبال مي‌كند، شنيدن اينكه برخي از اصولگرايان با برگزاري مسابقه فوتبال در روز تاسوعا مخالفت كرده‌اند و حتي خواهان عدم برگزاري آن به هر قيمتي شده‌اند بيش از حد تعجب‌آور است. اين تعجب و ناباوري چند علت دارد. بيش از هر چيز چنين رويدادي در گذشته سابقه داشته است و هيچ اعتراضي هم نسبت به انجام آن وجود نداشته. بازي نيمه نهايي جام باشگاه‌هاي آسيا كه تيم استقلال ايران در يك سوي ميدان بود، در روز عاشورا و در ورزشگاه آزادي رخ داده بود. اتفاقا شايد ايران مي‌توانست آن مسابقه را به زمان ديگري موكول كند، چون مسابقات در سطح آسيا بود. در حالي كه مسابقات اخير مقدماتي جام جهاني است و از چهار سال پيش همه جزييات آن تعيين شده و در تمام جهان ده‌ها تيم در حال بازي هستند. بنابراين مي‌توان پرسيد كه چرا آقاي محمد يزدي در آن زمان كه رياست قوه قضاييه را نيز عهده‌دار بود حساسيتي از خود نشان ندادند و امروز حساس شده‌اند. شايد گفته شود كه در آن زمان حساسيتي نشان داده نشد چرا كه فكر مي‌كردند اتفاق خاصي رخ ندهد، ولي بر اثر تجربه گذشته در آن بازي اتفاقات غيرقابل انتظاري رخ داد كه موجب حساسيت امروز شده است. اين پاسخ درست نيست، زيرا در آن بازي از اين حيث نه تنها هيچ اتفاق ناخوشايندي رخ نداد كه برعكس تماشاگران همزمان عزاداري هم كردند.

در نقد اظهارات و درخواست آقاي يزدي مطالب گوناگوني نوشته شده است كه برخي از آنها قابل قبول است. ولي يك نكته شايد مغفول واقع شده، و اينكه بر فرض كه ايران گل بزند و خوشحالي هم صورت گيرد اين چه ربطي به مساله عزاداري امام حسين(ع) دارد؟ مگر در روزهاي عزاداري هيچ‌يك از عزاداران نمي‌خندند، يا مواجه با اتفاقات خوشحال‌كننده نمي‌شوند؟ در عين حال كه عزادار هم هستند. اگر كسي در اين روز صاحب فرزند مي‌شود طبعا خوشحال مي‌شود ولي اين خوشحالي نافي عزاداري او براي امام حسين(ع) نيست. هر ناظري متوجه تمايز ميان اين دو مساله خواهد شد. هر كسي كه او را ببيند به واسطه تولد فرزندش به او تبريك مي‌گويد، در حالي كه ممكن است در مجلس عزاداري باشند. البته طبيعي است كه ابراز خوشحالي وي با روزهاي عادي فرق مي‌كند. به علاوه اين طور رويدادها نسبي است و بستگي به برداشت ما دارد، يعني فرض كنيم كسي اين موضوع را مطرح نمي‌كرد و ايران و كره بازي مي‌كردند و يك گل هم بزنند و شادي كنند، آيا هيچ ناظري آن را نافي عزاداري امام حسين معرفي مي‌كرد؟ قطعاً خير. همه مي‌گفتند در عين عزاداري بازي كردند. و حتي شادي خود را به احترام اين روزها محدود كردند و اين تبليغ نيز محسوب مي‌شد.  
پس چرا آقاي يزدي چنين موضعي را عليه اين رويداد گرفته است؟ آيا ايشان متوجه اين مسائل نيست؟
شايد برخي گمان كنند كه اين موضع‌گيري عليه دولت باشد. ولي چنين نيست. زيرا فدراسيون فوتبال نهادي غيردولتي است و موضوع فوتبال نيز جناحي و سياسي نيست و هر كسي كه عليه آن اقدام كند، به نوعي خود را در معرض فشار افكار عمومي قرار داده است، و آقاي يزدي نيز قطعا متوجه تبعات اين موضع‌گيري هست. به همين دليل هم بخش اعظم اصولگرايان وي را در اين موضع‌گيري همراهي نكردند. زيرا مي‌دانند چنين موضعي نه تنها قابل دفاع نيست، بلكه از منظر سياسي و افكار عمومي نيز هزينه‌دار است. به ويژه آنكه بخش مهمي از فوتبالدوستان و استاديوم‌روها كساني هستند كه نبايد حمايت آنان را از دست داد. فراموش نكنيم كه تاكنون سياستمداران اصلاح‌طلب با لباس ورزشي و فوتبال ژست نگرفته‌اند، ولي چند تن از سياستمداران اصولگرا سعي كرده‌اند كه براي جلب نظر افكار عمومي به قول معروف پا به توپ شوند!
تمامي مطالب يا اظهاراتي كه تاكنون در اين باره بيان شده، با هدف رد منطق آقاي يزدي بوده است، ولي به نظر مي‌رسد كه بايد قدري عميق شد و علت اين موضع‌گيري را دريافت. به نظر مي‌رسد كه علت اصلي مشكلي است كه در نگاه به آينده وجود دارد و از اين جهت بايد واكنش آنان را درك كرد. اگر ٢٠ سال پيش هيچ اعتراضي نسبت به برگزاري مسابقه فوتبال در روز عاشورا نبود، براي اينكه آنان ترسي از آينده نوع خاصي از سبك زندگي ديده نمي‌شد. اين حس در ميان آنان بود كه همه‌چيز در جاي خود است و نسبت به آينده نگراني وجود ندارد. بنابراين نه تنها از برگزاري آن بازي اظهار نگراني نمي‌شد.

بلكه ذره‌اي هم به ذهن آنان خطور نمي‌كرد كه ممكن است مشكلي پيش آيد. ولي اكنون برخي تصور مي‌كنند كه بقاي يك شيوه تفكر يا زندگي در معرض سوال و ابهام است. به همين دليل هر پديده‌اي مي‌تواند منشأ نگراني شود. زيرا گمان دارند كه نوعي از سبك زندگي در حال محاصره كردن آن شيوه تفكر يا زندگي مطلوب آنان است. وقتي كه انسان نگران موجوديت مطلوبش شود، هر چيزي را با سوءظن و ابهام مي‌بيند. هر صدايي را عليه آن موجوديت ارزيابي مي‌كند، بدون آنكه گوينده آن صدا چنين قصدي را داشته باشد. از تحول استقبال نمي‌كند، چون تصور مي‌كند تغييرات آن قابل كنترل براي او نيست و در نهايت او بازنده تغيير و تحول است. ولي اين ترس و رفتار ناشي از آن نه تنها مشكل را حل نمي‌كند بلكه موجوديت مورد نظر را بيش از پيش تحت خطر قرار مي‌دهد. زيرا قدرت انطباق‌پذيري خود را از دست مي‌دهد و هر روز منزوي‌تر مي‌شود. البته اين وضعيت خطرناكي است و بايد مراقب عواقب ناخواسته و احتمالي آن بود. با اين توضيحات به نظر مي‌رسد كه درك و فهم ما از مواضع مذكور تغيير خواهد كرد.

منبع: اعتماد

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین