کد خبر: ۱۲۳۷۵۵
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۴
البته متاسفم که هرازگاهی اخباری از تعطیلی کنسرت‌ها می‌شنوم، ولی به نظرم در سال‌های اخیر دولت نسبت به موسیقی تعامل داشته است. حالا شاید تعطیلی یک کنسرت هم به کم‌کاری برنامه‌گذار آن برگردد و اخبار درست منعکس نشود، ولی خوشبختانه امروز دولت به حمایت همه‌جانبه از موسیقی پرداخته است.
دیدار با شهرداد روحانی در شرایطی میسر شد که این ارکستر نهم مهرماه یعنی در آغاز هفته فرهنگی کره جنوبی به اجرای کنسرت پرداخت. در تازه‌ترین کنسرت ارکستر سمفونیک، قطعات کره‌ای و سمفونیک نواخته شد، همچنین «اور تور خفاش» و «دانوب آبی» اثر یوهان اشتراس و «رقص دایره» اثر حشمت سنجری، «در یک بازار ایرانی» اثر آلبرت کتلبی و... هم برخی از قطعاتی بودند که توسط نوازندگان ارکستر سمفونیک و به رهبری روحانی اجرا شد. در این گفت‌وگو تلاش شده به آسیب‌شناسی مشکلات ارکستر سمفونیک از گذشته تا امروز بپردازیم.

ارکستر سمفونیک تهران در سال‌های اخیر فراز و نشیب‌های زیادی را طی کرده است، حالا که در شرایط کنونی شما رهبری ارکستر را به عهده گرفته‌اید، فکر می‌کنید این ارکستر چه وقت می‌تواند در ابعاد استاندارد فعالیت مستمر داشته باشد؟

به نظرم آن استانداردی که در سوال پرسیدید، الان شروع و حاصل شده است. یعنی از روزی که به ارکستر آمدم، تلاش کردم تمرکزم به جای توجه به حاشیه‌ها بر کار باشد و سطح کیفی ارکستر ارتقا یابد که درحال‌حاضر تا حدود زیادی این مساله شکل گرفته است. البته از حق نباید گذشت که بنیاد رودکی هم تا امروز دراین زمینه همکاری‌های خوبی انجام داده است، یعنی قرارداد سالانه با نوازندگان بسته شده، بیمه آنها مشخص شده و... خب! اینها مسائلی است که یک سازمان و گروهی مثل ارکستر باید از آن برخوردار باشد. ضمن اینکه معتقدم هرچیزی احتیاج به زمان دارد. به جرات می‌توانم بگویم از یک ‌ماه پیش تا به‌حال به نتایج خوبی در ارکستر رسیده‌ایم و همین خوشحالم می‌کند. البته طبیعی است کمبودهایی هم داریم که به مرور زمان درست خواهد شد.

مثل چی؟

مثلا ترجیح می‌دادم نوازنده‌های قوی‌تری به بدنه ارکستر اضافه می‌کردیم، وقتی مسئولیت رهبری ارکستر را پذیرفتم نواقصی از پیش وجود داشت. یعنی نوازندگانی در ارکستر کار می‌کردند که زمان برد تا خودشان را با فرم اصلی ارکستر مطابق کنند، البته زمان زیادی برای این کار لازم نیست ولی در عین‌حال یک ماه هم وقت کمی است برای آن‌که این کارها ساماندهی شود و انتظار داشت در ارکستر سمفونیک تغییرات اساسی انجام داد. تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که از هر طرف چه نوازندگان و چه بنیاد رودکی که مسئول ارکستر سمفونیک تهران است و همین‌طور مردم همکاری می‌بینم. کمااینکه تمام کنسرت‌هایی که دراین مدت برگزار کرده‌ایم با استقبال خوبی از سوی مردم مواجه شده و این علامت مثبتی است.

در همه جای دنیا به این شکل است که بخش خصوصی، به‌ویژه بانک‌ها و شهرداری‌ها از ارکسترهای بزرگ دنیا حمایت مالی می‌کنند، به‌عنوان مثال ارکستر فیلارمونیک برلین ازجمله این ارکسترهاست که اصلا با حمایت بخش خصوصی سراپا مانده و اتفاقا از این رهگذر اجراهای درخشانی هم داشته است ولی ما هنوز به دنبال اسپانسر هستیم؟ به نظر شما دلیل اینکه آنها می‌توانند و ما نمی‌توانیم، چیست؟

ما هم می‌توانیم، البته همان‌طور که در سوال اشاره کردید این بخش خصوصی است که باید علاقه‌مند شود و به سرمایه‌گذاری دراین عرصه بپردازد. بعد هم فراموش نکنیم صحبت از ارکستر سمفونیک، صحبت از یک نفر، دو نفر نیست، ارکستر به اضافه گروه کر چیزی حدود 110 نفر عضو دارد که به صورت تمام‌وقت کار می‌کنند، حالا شاید حمایت از این گروه به مدت یک ماه امکان‌پذیر باشد ولی طبیعی است برای مدت طولانی، سرمایه بزرگی لازم است.

نکته‌ای که درباره بخش خصوصی وجود دارد این است که ظاهرا آنها بیشتر به سرمایه‌گذاری بر کنسرت‌های پاپ علاقه دارند، چون این کنسرت‌ها فارغ از محتوا، هم طیف گسترده‌ای از مخاطبان را به خود جلب می‌کنند و هم بازگشت سرمایه‌شان در بازه زمانی زودتری صورت می‌گیرد، این‌طور نیست؟

نه، فکر نمی‌کنم گرایش داشتن یا نداشتن بخش خصوصی به خاطر سبک موسیقی باشد، اگر فرد شناخته‌شده‌ای در یک گروه موسیقی حضور داشته باشد کافی است تا بخش خصوصی به سمت سرمایه‌گذاری بر آن جذب شود. یعنی دیگر فرقی نمی‌کند کنسرتی که قرار است برگزار شود پاپ باشد یا سنتی، وجود خود آن فرد که از پیشینه و تجربه‌ای طولانی در عرصه موسیقی برخوردار است و نام شناخته‌شده‌ای است می‌تواند نظرها را برای این کار جلب کند.

پس با این اوصاف، حالا با حضور شما در ارکستر سمفونیک می‌توان امیدوار بود که اسپانسرهای خوبی برای کنسرت‌های پیش‌رو جذب شوند؟

نه‌تنها ممکن است که قطعا این اتفاق خواهد افتاد. درست است از وقتی به‌عنوان رهبر دائمی ارکستر انتخاب شده‌ام زمان زیادی نگذشته، ولی اطمینان دارم به مرور زمان این اتفاقات می‌افتد. حتی اگر بنیاد رودکی دراین زمینه مشارکت کند و مثلا یک برنامه یا کنسرت خاص را شرکت یا کمپانی اسپانسر شود که عالی می‌شود. به‌عنوان مثال «ساعت رولکس» در آمریکا معمولا حمایت مالی از کنسرت‌های موسیقی کلاسیک آمریکا را به عهده می‌گیرد.

البته حامی مالی شدن برنامه‌های فرهنگی در کشورهای دیگر یک امتیاز دارد و آن اینکه از مالیات این کمپانی‌ها کم می‌شود ولی ما در ایران این مساله را نداریم؟

درست است، شاید هم یک عامل اینکه کمپانی‌ها در خارج تشویق می‌شوند به حمایت از برنامه‌های فرهنگی بپردازند همین باشد، البته در اغلب کشورها خیلی چیزها دولتی نیست، بودجه ارکسترهای بزرگ در سال سر به فلک می‌زند، مثلا بودجه ارکستر نیوریوک فیلارمونیک، سالانه بین 50 تا 60 میلیون دلار است و همه‌اش از طریق بخش خصوصی تامین می‌شود و به قول معروف دولت حتی یک سنت هم کمک نمی‌کند.

به نظر می‌رسد صرف‌نظر از مالیات و سایر مسائل آنها دراین زمینه بیشتر از ما فرهنگ‌سازی کرده‌اند؟

دقیقا و برای همین است که کمپانی‌ها تشویق می‌شوند از کارهای هنری حمایت کنند. حمایت مالی موجب می‌شود نوازندگان بیشتری به ارکستر جذب شوند، ارکستر سطح کیفی خوبی پیدا کند و از مالیات کمپانی حامی هم کم شود. اگر در ایران هم این اتفاق بیفتد و اسپانسرهایی به حمایت مالی از تمام شاخه‌های هنری بپردازند بیش از اینها می‌توان به پیشرفت فرهنگ و هنر امیدوار بود.

یکی دیگر از تفاوت‌های ارکستر ما با دیگر ارکسترها، (مثلا همان ارکستر فیلارمونیک برلین) در این است که آنها از ترکیب نوازندگان با ملیت‌های مختلف استفاده می‌کنند، خود شما چقدر با این روش در ارکستر سمفونیک تهران موافقید؟
حقیقتش را بخواهید اصلا موافق نیستم، چراکه امروز از منظر نوازنده، پتانسیل خوبی داریم و می‌توانیم از این ظرفیت بهره بگیریم. حالا شاید گاهی به‌عنوان سولیست میهمان، از سولیست‌های خارجی استفاده کنیم ولی با اینکه نوازنده از خارج از کشور برای ارکستر بیاوریم، موافق نیستم. البته ارجحیت من به‌عنوان رهبر ارکستر همیشه با سولیست‌های ایرانی بوده است، کمااینکه در کنسرتی که در خرداد اجرا کردیم، سولیست پیانو مهیار مرادی بود و در کنسرت روزهای اخیرمان هم امین غفاری سولیست ویولن بود. خب ترجیح من این است وقتی نوازنده داریم چرا از نوازندگان خارجی استفاده کنیم؟ حالا نمی‌دانم در آینده برای ارکستر سمفونیک چه اتفاقی از این منظر خواهد افتاد، ولی این را بگویم که جزء برنامه‌های من نیست که از نوازندگان خارجی استفاده کنم.

یک انتقادی که به ارکستر سمفونیک (منظورم صرفا دوره شما نیست) وارد بوده این است که برخی آهنگسازان پیشکسوت به این مساله اشاره می‌کنند که چرا ارکستر به جای آن برای صدمین‌بار و دویستمین‌بار قطعاتی از برامز و بتهوون را اجرا کند، کمی هم به اجرای قطعات آهنگسازان داخلی توجه کند؟

دست‌کم از زمانی که من رهبری ارکستر سمفونیک را به عهده گرفته‌ام این‌طور نبوده و ما سعی کرده‌ایم از آثار آهنگسازان پیشکسوت هم اجراهایی داشته باشیم که استاد حسین دهلوی و زنده‌یاد مصطفی‌کمال پورتراب برخی از این چهره‌ها بوده‌اند. حتی جزء برنامه‌هایم است که در برنامه‌های آتی از آثار آهنگسازان ایرانی اجراهایی داشته باشیم. ولی نمی‌توانیم کتمان کنیم اثری که بتهوون ارائه کرده با هیچ آهنگساز دیگری نه ایرانی و نه هیچ‌کس دیگری قابل مقایسه باشد. برنامه‌ای در دست دارم که از ماه‌های آینده یک روز در ماه به کار آهنگسازان جوان ایرانی اختصاص یابد که کارهایشان را در تمرین ما انجام دهند و یک بار این اثر را اجرا کنند و یک روز در ماه موقع تمرین ارکستر سمفونیک کارهای آهنگسازان ایرانی را بگنجانم. به این خاطر است که آهنگسازان کارشان را بشنوند و تشویق شوند.

در شرایطی که موسیقی در کشور ما به آن شکلی که باید به رسمیت شناخته نمی‌شود، صداوسیما به‌عنوان نهادی که می‌تواند در اطلاع‌رسانی تاثیرگذار باشد، کنسرت ارکستر سمفونیک در روزهای آخر شهریور را تبلیغ نکرد، کنسرت‌ها پیاپی در شهرستان‌ها به دلایل نامعلوم لغو می‌شوند و... چطور می‌توان امیدوار بود ذائقه شنیداری مردم نسبت به موسیقی خوب تقویت شود؟ البته می‌دانم این سوالی نیست که شما باید جواب بدهید و مسئولان فرهنگی باید دراین باره توضیح دهند؟

البته متاسفم که هرازگاهی اخباری از تعطیلی کنسرت‌ها می‌شنوم، ولی به نظرم در سال‌های اخیر دولت نسبت به موسیقی تعامل داشته است. حالا شاید تعطیلی یک کنسرت هم به کم‌کاری برنامه‌گذار آن برگردد و اخبار درست منعکس نشود، ولی خوشبختانه امروز دولت به حمایت همه‌جانبه از موسیقی پرداخته است.

ای کاش تمام نوازندگان جوان جذب ارکستر شوند

می‌خواهم بگویم همیشه دو راه پیش پای آدم گذاشته می‌شود و امروز راه ما این است. هرکسی باید به سهم خود و با اعتقاد به اینکه سطح موسیقی ملی باید ارتقا یابد تلاشش را بکند. بالاخره با تمام محدودیت‌ها داریم کار می‌کنیم و خوشحالم که دیدگاه‌ها تا حدود زیادی نسبت به موسیقی اصلاح شده است. درحال‌حاضر تعداد زیادی نوازنده جوان و تحصیلکرده داریم که آرزو می‌کردم ‌ای کاش می‌شد تمام آنها جذب ارکستر شوند، اما میسر نیست، من به آینده کشورم امیدوارم و دلم می‌خواهد دیگران هم مثل من این امیدواری را داشته باشند، این‌طوری کارهایی که به نظرمان غیرممکن می‌آید هم عملی خواهد شد.

از رنجی که می‌بریم

لوریس چکناواریان رهبر ارکستر و آهنگساز

بر‌خلاف برخی هنرمندان عرصه موسیقی که نواقص ساختاری را از جمله مشکلات اصلی ارکسترها می‌دانند معتقدم ارکسترها زمانی می‌توانند سامان یابند و به سطح متعالی دست یابند که موسیقی از کودکی در جامعه رشد یابد. ضمن اینکه همه چیز به آموزش برمی‌گردد و تا زمانی که موسیقی چه در مراکز آموزشی، از مدرسه گرفته تا دانشگاه اصلاح نشود و روش تدریس و سرفصل برخی دروس تغییر نکند نمی‌توانیم به بهبود روند ارکسترها امیدوار باشیم. همیشه بر این باور بوده‌ام سطح ارکستری مثل ارکستر سمفونیک تهران به هنرستان موسیقی ارتباط دارد، اگر در هنرستان سیستم آموزشی به گونه‌ای باشد که فارغ‌التحصیلان مستعدی تربیت کند، بی‌تردید می‌توان از آنها در ارکسترهای مختلف استفاده کرد. نهادینه کردن موسیقی در جامعه و اصلاح سیستم آموزشی است که می‌تواند باعث شود موسیقی ما در قالب ارکسترال هم‌پای کشورهایی مثل چین و ژاپن شود. در تمام کشورها به این شکل است که آموزش موسیقی از هفت سالگی در خانواده و بعد از آن مدرسه در فرد شروع می‌شود، طبیعی است کسی که از هفت سالگی به فراگیری موسیقی بپردازد در 25سالگی به عنوان نوازنده‌ای که تا حدود زیادی فنون این حیطه را آموخته می‌تواند جذب ارکسترهای مختلف شود و در ارتقای سطح ارکستر بی‌تاثیر نباشد. مهم‌ترین مشکل دانشگاه‌ها در حال‌حاضر این است که معلم خوب نداریم و باید از خارج معلمان خوب را به ایران برای آموزش دعوت کنیم. در این زمینه، اولین کشورهایی که از معلمان خارجی بهره بردند، چین، ژاپن و کره بودند و 40 سال طول کشید تا براساس آموخته‌هایی که از این معلمان به آنها رسیده بود، بتوانند یک رهبر ارکستر چینی، کره‌ای و ژاپنی تربیت کنند، اما متاسفانه در ایران کسی را نداریم که رهبری ارکستر تدریس کند.

مساله دیگری که درباره ارکسترها مطرح می‌شود رپرتواری است که به عنوان برنامه سالانه برای آن در نظر گرفته می‌شود. اگرچه برخی به این نکته اشاره می‌کنند که چرا در ارکسترها بیشتر از آثار آهنگسازان شاخص اجرا می‌شود تا کارهای وطنی ولی من بر این باورم در برنامه سالانه تمام ارکسترهای دنیا، اجرای قطعات مشاهیری مثل برامز، بتهوون، باخ، موتزارت و...گنجانده شده است و از آنجایی که ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم باید این قطعات را در ارکستر اجرا کنیم. منتها کارهایی از این دست باید خوب اجرا شوند تا در خاطر مردم بمانند. تجربه برگزاری کنسرت‌های مختلف ثابت کرده مردم اتفاقا به موسیقی کلاسیک علاقه‌مند هستند و این ارکستر است که باید قطعات جهانی را با چیره‌دستی و مهارت کافی اجرا کند تا ذائقه شنیداری مردم تقویت شود. در این صورت است که می‌توان به تحکیم پیوند دوباره میان موسیقی خوب و مردم امید داشت؛ نکته‌ای که درباره موسیقی و اصولا هنر حائز اهمیت است، کیفیت است. اگر اثری که هنرمند ارائه می‌دهد خالی از چنین مولفه‌ای باشد نه آن هنر رشد می‌کند و نه مخاطبی به سمت آن جذب می‌شود. بعضی وقت‌ها با سوالاتی از سوی اهالی رسانه مواجه می‌شوم که می‌پرسند چرا در ارکسترهای بزرگ دنیا، ترکیب نوازندگان از تمام ملیت‌ها هستند و من همیشه در پاسخ به این عده می‌گویم به این خاطر که موسیقی مرز جغرافیایی خاصی نمی‌شناسد، موسیقی نباید دستخوش مرزبندی‌ها و ملیت‌گرایی شود و اگر می‌بینیم ارکسترهای بزرگ و نامدار دنیا توانسته‌اند عملکردهای موفقیت‌آمیزی در حیطه موسیقی داشته باشند به این خاطر است که این مرزبندی‌ها را نادیده گرفته‌اند. فراموش نکنیم مردمی که به تماشای کنسرت یک ارکستر می‌آیند برایشان مهم نیست نوازنده‌ای که در این ارکستر به اجرای قطعات می‌پردازد چه نژاد و ملیتی دارد. آنچه برای مخاطب اهمیت دارد کیفیت یک قطعه است. دریافتن اهمیت موسیقی در همه جای دنیا متکی به فرهنگسازی است و طبیعی است فرهنگسازی یک‌شبه میسر نمی‌شود.

منبع: فرهیختگان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین