کد خبر: ۱۲۳۱۷۶
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۲
تحقیقی که در مورد ورزش دختران در آموزش و پرورش انجام شده نشان می‌دهد دختران ورزشکار دیرتر به سن بلوغ فیزیولوژیک می‌رسند و این وضعیت باعث کاهش آسیب‌های اجتماعی در آن‌ها می‌شود.
 تحقیقی که در مورد ورزش دختران در آموزش و پرورش انجام شده نشان می‌دهد دختران ورزشکار دیرتر به سن بلوغ فیزیولوژیک می‌رسند و این وضعیت باعث کاهش آسیب‌های اجتماعی در آن‌ها می‌شود.

دکتر «فرزانه ترکان» متخصص پزشکی فیزیکی و توانبخشی که برای نخستین بار در کشور نخستین نهاد پزشکی ورزشی را تحت عنوان هیئت پزشکی ورزشی استان تهران تاسیس کرده با اشاره به تحقیقی که در سال ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ در مورد ورزش دختران انجام شده به خبرآنلاین می‌گوید: در مورد زنان ایرانی با مسئله‌ای مواجهیم که ۶۰درصد زنان ما با فقر حرکتی از سنین زیر نوجوانی مواجهند.
 
یعنی فقر حرکتی از سن دبستان در زنان ما شروع شده است. این وضع ادامه پیدا می‌کند و تا جوانی و میانسالی استمرار می‌یابد، منجر به بیماری‌هایی می‌شود که باید به درمان آن پرداخت و برایش هزینه کرد.

ترکان علاوه بر هیئت پزشکی ورزشی نایب‌رییس فدراسیون بدمینتون نیز بوده و علاوه بر تأثیرات علمی ورزش در مدیریت ورزش نیز تجاربی دارد که گفت‌وگویی که پیش رو دارید بر پایه آن به نقد مدیریت در ورزش بانوان پرداخته است.

در آستانه پیرشدن جمعیت کشور قرارداریم و یکی از مهمترین عوارض سالمندی در میان زنان مشکلات قامتی و حرکتی است. طبیعی است که نمی‌توان به تعداد جمعیت کشور آسایشگاه سالمندان راه ‌اندازی کرد و باید به فکر توانمندسازی سالمندان برای گذران زندگی ‌اشان باشیم. به ویژه برای زنان که گفته مي‌شود عوارض روحی سالمندی برای آنها ۴ برابر مردان خواهد بود.

در سال ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ تحقیقی به سفارش اداره کل تربیت‌بدنی دختران آموزش و پرورش انجام شد که به بررسی رابطه ورزش و سن بلوغ در دختران می‌پرداخت. در این تحقیق که من نیز در گروه تحقیق بودم، مشخص شد بیش از ۷۰درصد از اختلالات قامتی و ساختاری نظیر پشت خمیده و انحراف ستون فقرات ناشی از اختلالات وضعیت حرکتی است. ضعف ستون مهره‌ها به دلیل بد نشستن به جای آنکه به مراحل میانسالی برسد که نیازمند درمان باشد با ورزش در دوره دبستان و ادامه آن در مقاطع بالاتر قابل پیشگری است.
 
باید همان‌طور که طرح تحول سلامت مطرح شد به موضوع ایجاد سلامت هم توجه شود زیرا طرح‌ها باید سلامت‌محور باشند نه درمان محور. اگر طرح‌های وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی سلامت‌محور باشند به پیشگری از بیماری‌ها و معضلات توجه شود.

با این وصف برای پیشگری از عوارض سالمندی باید برنامه تغذیه هم از اساس تغییر کند و رفتارهای مردم در غذاخوردن عوض شود؟

همه افراد، همه پزشکان، همه محققان می‌دانند که ریشه‌کن کردن بیماری‌ها در جوامع صنعتی نظیر دیابت، چربی خون، فشارخون، بیماری‌های قلبی و عروقی از طریق اصلاح شیوه تغذیه و شیوه زندگی افراد ممکن است. این به آن معناست که باید تحرک و ورزش جزو شیوه زندگی افراد شود. بنابراین همت وزارت ورزش و جوانان و بهداشت و درمان و آموزش پزشکی باید این باشد که طرح‌های کشوری را هدفگذاری و بودجه‌ریزی کنند که در آن افزایش تحرک افراد جامعه از طریق ورزش میسر شود.

یعنی باز هم مثل خیلی از مسائل دیگر باید سراغ مدرسه و سن کودکی برویم؟

در مورد زنان ایرانی با مسئله‌ای مواجهیم که ۶۰درصد زنان ما با فقر حرکتی از سنین زیر نوجوانی مواجهند. یعنی فقر حرکتی از سن دبستان در زنان ما شروع شده است. این وضع ادامه پیدا می‌کند و تا جوانی و میانسالی استمرار می‌یابد که منجر به بیماری‌هایی شده که باید به درمان آن پرداخت و برایش هزینه کرد.

در همان تحقیقی که در وزارت آموزش و پرورش درباره سن بلوغ و ورزش انجام گرفت مشخص شد که سن بلوغ دختران پایین آمده و به سن دبستانی یعنی ۹ و ۱۰ سال رسیده است. این اتفاق اصلاً خوب نیست. به جز اختلالاتی که در سطح رشد رخ می‌دهد از نظر روحی و روانی نیز معضلاتی را منجر می‌شود.
 
بلوغ زودرس منجر به آن می‌شود که قد دختران رشد کافی پیدا نمی‌کند. خیلی زود تغییر فرم بدنی در دختران را رقم می‌زند و در شرایطی که رشد عقلی کافی ندارند با مسائلی مواجه می‌شوند که خطرساز است. در شرایطی که ما با تهاجم فرهنگی مواجهیم بلوغ زودرس نمی‌تواند در روحیه بچه‌های ما سازنده باشد. دختر ۹ ساله‌ای که به بلوغ رسیده در شرایطی پر از خطر قرار می‌گیرد که هنوز عقل او بر احساسش حاکم نیست. بعد ما مي‌خواهیم دخترمان را کنترل کنیم و این کار به سادگی امکان‌پذیر نیست.
 
برای همین لازم است زمان بلوغ را جلوتر ببریم. در تحقیقی که از آن یادکردم شرایط بلوغ دختران ورزشکار و دخترانی که ورزش نمی‌کردند مورد بررسی قرار گرفت. گرچه سن بلوغ به شرایط ژنتیکی افراد بستگی دارد اما در این تحقیق مشخص شد سن بلوغ دخترانی که ورزش می‌کردند بالاتر از سن بلوغ دخترانی بود که ورزش نمی‌کردند.

با این توضیحات شما علاوه بر مشکلات قامتی و عوارض ناشی از کم‌تحرکی در کودکی بحث کاهش سن بلوغ را هم به عنوان آسیب ناشی از این معضل معرفی می‌کنید. یعنی باید برای کاهش آسیب‌های اجتماعی به ویژه در میان زنان سن بلوغ را افزایش داد؟

باید با برنامه‌ریزی‌هایی سن بلوغ را به تأخیر بیندازند. این خیلی حرف بزرگی است و باید برای آن بودجه فرهنگی در این زمینه طراحی و هزینه شود و با افزایش فعالیت‌های ورزشی دختران سن بلوغ آنها رابه تأخیر بیندازیم. اما درست در نقطه مقابل این تصمیم‌ها در وزارت آموزش و پرورش اتخاذ شده است.
 
درست در زمان طلایی برای ایجاد تحرک و ورزش در دختران آموزش و پرورش معلم ورزش را از مقطع دبستان حذف کرد. این یعنی همان معلمی که قرار است هنر و علوم درس بدهد و احتمالاً خود اضافه وزن و قندخون و عارضه‌هایی از این دست دارد ساعت ورزش بچه‌ها را هم پرکند. بعد در مقطع بعدی معلم ورزش داریم در حالی که زمان طلایی را از دست داده‌ایم. واقعاً چگونه باید اطلاع‌ٰسانی و فرهنگ‌سازی کنیم که سلامت فقط شیردادن به دانش آموزان نیست.

الان پس از بازی‌های پارالمپیک  و  المپیک ۲۰۱۶ریو بحث ورزش قهرمانی داغ است. در این دوره از بازی‌ها برای نخستین بار ورزش زنان ایران در المییک صاحب مدال شد. این می‌تواند فرصتی برای تغییر نگرش در ورزش بانوان باشد ؟

ورزش را باید از روزمرگی نجات داد. الان المپیک تمام می‌شود و بازی‌های آسیایی در پیش است بعد برای مدال آوری در آن بازی‌ها یک روش گلخانه‌ای در پیش گرفته می‌شود و عده‌ای را جدا می‌کنند تا بتوانند مدال بیاورند.زیرا بسیاری از رؤسا می‌خواهند صرفاً صندلی ریاست خود را حفظ کنند. اگر طرح کشوری نوشتیم و توانستیم براساس کار کارشناسی به ویژه در مورد ورزش بانوان آن را به اجرا درآوریم می‌توانیم بفهمیم کجا نیاز به اصلاح قانون داریم و کجا باید سیستم مدیریتی را اصلاح کنیم.
 
مثال شاخص برای این روش هم وضعیت تیم والیبال کشورمان است. همین الان می‌توانیم شاهد آن باشیم که بسیاری از دختران در ورزش تکواندو ثبت نام خواهند کرد زیرا مدال آوری کیمیا علیزاده موجب تشویق دختران و ایجاد اعتماد به نفس در آن‌ها می‌شود.

توسعه ورزش به ویژه ورزش بانوان علاوه بر بحث‌های سلامت جسمانی و پیشگیری از فقرحرکتی و مشکلات قامتی و حرکتی در سالمندی چه نتایج کوتاه و بلند‌مدتی برای جامعه درپی دارد؟

در جامعه‌ای که زندگی می‌کنیم نمی‌توانیم فقط به دختران بگوییم این کار را بکن و آن کار را نکن. نمی‌توانیم بگوییم کفش پاشنه بلند نپوش، رنگ و مدل شلوار و مانتویت این نباشد، بلندحرف نزن و بسیاری دستورالعمل‌های دیگر. خب اگر این کارها را نکرد چه کاری بکند؟

دختر نوجوانی که سراسر نشاط و شور و هیجان است کجا باید این هیجان و انرژي خود را تخلیه کند؟ الان زمانه ما با ۲۰ تا ۳۰ سال گذشته هم تفاوت بسیار پیدا کرده است. جوانان به تفریح و نشاط و به محیط‌هایی برای تخلیه انرژي احتیاج دارند. تنها وسیله برای تخلیه انرژي همین فعالیت‌های ورزشی و توسعه تحرک است. اگر توانستیم این زمینه را فراهم کنیم موفق می‌شویم. آمار بگیریم ببینیم مشکلات فرهنگی در بین دختران ورزشکار بیشتر است یا در بین دخترانی که ورزش نمی‌کنند.
 
مطمئن باشید که مشکلات و نابهنجاری‌ها در میان دختران ورزشکار کمتر است. ورزش وقت بچه‌ها را به خوبی پرمی‌کند و انرژي آن‌ها را به خوبی تخلیه می‌کند ، اعتماد به نفس آن‌ها را ارتقاء می‌دهد و از نظر روحی و روانی آن‌ها را قابل‌ اعتماد‌تر می‌کند. بعد خواهیم دید دختری که ورزشکار است و موفق علاوه بر آنکه فقر حرکتی ندارد برای اثبات خود به سراغ ظاهرآرایی و آرایش صورت خود نمی‌رود و از این طریق شخصیت خود را معرفی نمی‌کند.

فکر می‌کنید ساختار وزارت ورزش و نحوه مدیریت در این نهاد و همین‌طور نحوه بودجه‌ریزی و تخصیص اعتبارات تا چه اندازه در بهبود این روند تاثیرگذار است؟

بگذارید از تجربه‌ای بگویم که در دهه ۷۰ رقم خورد؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۷۵ ورزش بانوان تشکیلات مستقل زیر نظر معاونت ورزش بانوان اداره می‌شد. برای مثال اگر فدراسیون فوتبال داشتیم در بخش زنان انجمن فوتبال زنان فعال بود. این شیوه مزایا و معایبی داشت ولی هر چه بود با حداقل امکانات در آن زمان کارهای بزرگی را ممکن کرد. آن زمان خانم طاهریان که خود از معلمان آموزش و پرورش بود به بخش ورزش ماموربه خدمت شد و شروع به فعالیت برای توسعه ورزش بانوان کرد.
 
در آن زمان برای ورزش بانوان آن‌قدر با مشکل فرهنگی مواجه بودیم که برای برگزاری یک مسابقه باید با تک‌تک مسئولان اعم از امام جمعه، استاندار، فرماندار و نظایرآن رایزنی می‌شد تا حداقل امکانات به برگزاری مسابقه اختصاص داده می‌شد. ولی با همین شرایط و با وجود مشکلات بسیار در رشته‌های مختلف بیشترین تعداد داور و مربی زن تربیت شد.

در آن زمان ایران برای نخستین بار ورزشکاران زن محجبه را در عرصه بین‌المللی معرفی کرد و توانست الگویی برای زنان مسلمان ایجاد کند. با همین تلاش‌ها خانم هاشمی توانست فدراسیون ورزشی بانوان کشورهای اسلامی را راه‌اندازی کند و دوبار مسابقات بانوان کشورهای اسلامی در ایران برگزار شد و نشان داده شد که زن مسلمان هم می‌تواند در عرصه ورزش قهرمانی ظاهر شود.

در زمانی که من نایب‌رییس فدراسیون بدمینتون بودم بسیار تلاش کردیم تا لباسی برای دختران و زنان ورزشکار طراحی شود که در آن کمربند شانه‌ای برای ورزشکار فعال باشد زیرا آن‌ها باید با راکت ضربه می‌زدند. ماه‌ها تلاش‌کردیم تا به فدراسیون جهانی بقبولانیم که با لباس مورد نظر مسلمانان هم می‌توان این ورزش را انجام داد. حال جالب است که دخترانی از مصر در بازی‌های المپیک حاضر می‌شوند یا از آفریقای جنوبی که مشابه همان لباس زنان بدمینتون بازان ما را پوشیده‌اند.

البته حضور با حجاب اسلامی در مسابقات بین‌المللی از ایران شروع شد.

دقیقا؛ این فرهنگ یعنی حضور زنان مسلمان با حجاب کامل در مسابقات بین‌المللی را ایران پایه‌گذاری کرد و باید افتخار کنیم به این حرکت بین‌المللی که از ایران شروع شد. این حرکت به ویژه با حضور خانم فائزه هاشمی در کمیته بین‌المللی المپیک زمانی که آقای سامارانژ رئیس این کمیته بود بسیار رایزنی شد و ایشان نیز خیلی به حضور خانم هاشمی ارزش گذاشتند و بعد از آن امکان برگزاری مسابقات بین‌المللی زنان فراهم شد. در ورزش بانوان به دلیل آنکه زمانی مستقل و جدا از ورزش آقایان بود مجبور بودیم که خودمان مدیر زن، داور زن و مربی زن تربیت کنیم.
 
حتی این تربیت مدیر سبب شد تا از این زنان در سایر وزارتخانه‌ها و ارگان‌ها هم به عنوان مدیر استفاده کنند. براساس قانونی که از سال ۱۳۷۵ به اجرادرآمده سازمان تربیت بدنی فدراسیون‌ها را فارغ از زنان و مردان اداره می‌کند به این معنا که دیگر آن انجمن‌های ورزشی زنان استقلال خود را از دست داده و در قالب همان فدراسیون مربوطه به ورزش زنان پرداخته می‌شود. نتیجه اینکه عموما ورزش زنان و مردان توسط مردان مدیریت شده است.

اما به نظر می‌رسد همین که در ساختار مدیریت ورزش تفکیک جنسیتی نباشد فرصت رشد و توسعه بیشتر خواهد شد؟

در ظاهر زیبا و عقلانی است اما در عمل در کجا زن‌ها نقشی در مدیریت ورزش دارند؟ به جز یک پست تشریفاتی تحت عنوان نایب‌رییس بانوان فدراسیون پست دیگری به زنان تعلق ندارد. این پست نایب‌رییس بانوان فدراسیون صرفاً یک پست تشریفاتی است زیرا نه اختیار هزینه‌کرد بودجه را دارد و نه اختیار طرحریزی و اجرا دارد.

در دوره حاضر مجلس شورای اسلامی تعداد زنان نماینده بیشتر شده و انتظارمی‌رود آن‌ها بتوانند تغییراتی در مجلس رقم بزنند. حتی خانم طیبه سیاوشی به عنوان رئیس کمیته ورزش کمیسیون فرهنگی انتخاب شده‌است. آیا این مشکل را می‌توان از طریق مجلس حل کرد؟

هم خواسته‌ها و مطالبات را با قانونگذاری باید پیگیری کنیم و هم باید در سیستم اجرایی و مدیریت ورزش اصلاحاتی ایجاد کنیم. نکته اینجاست که در ورزش مردان یک پسربچه می‌تواند با یک توپ در هر زمینی بازی کند یا دوچرخه‌اش را برداشته و دوچرخه سواری‌کند. اما آیا برای ورزش دختران هم همین‌وضع است؟
 
اینجاست که این پرسش مطرح می‌شود که در بحث سلامت چرا دختران با فقر حرکتی مواجهند؟ باید پرسید چند سالن ورشی در اختیار زنان و دختران است؟ و اگر سالن مشترک است چه ساعت‌های برای استفاده زنان و دختران است و چه ساعت‌هایی برای استفاده مردان.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین