کد خبر: ۱۲۱۹۷۴
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۶
زمانی که از پرواز باز می‌گشتیم، نفس راحتی می‌کشیدیم (این جمله را در حالی بیان می‌کند که نفس عمیقی می‌کشد) و حس می‌کردیم کار خوبی را انجام داده ایم. آن‌گاه می‌نشستیم و غذای خوبی می‌خوردیم که شامل برنج و پیاز ایرانی بود که مانند سیب آن را گاز می‌زدیم!
تبارش سوئیسی است اما با عشق از ایران صحبت می‌کند و می‌گوید، اگر به‌عنوان عکاس این شانس را داشته باشید که از کشوری مانند ایران عکاسی کنید، از همه عکس‌های خود راضی خواهید بود.

جورج گئورگ ژرستر حدود ۴۰ سال پیش (به‌طور دقیق ۳۸ سال) با یک هواپیمای ساده در ایران یک سفر ماجراجویانه را شروع و از شگفتی‌های این سرزمین پهناور به‌صورت هوایی عکاسی کرد. او پیش از این، عکس‌هایش از ایران را در لندن به نمایش گذاشته و حالا برای اولین‌بار این عکس‌ها را به زادگاه اصلی‌شان یعنی ایران آورده است.

او در افتتاحیه نمایشگاهش در فرهنگسرای نیاوران، درباره پروژه عکاسی خود در ایران گفته بود: ما با یک هواپیمای ساده کار را آغاز کردیم. من روی دم هواپیما قرار می‌گرفتم و عکس‌ها را ثبت می‌کردم. در طول عکاسی با مشکلات زیادی روبه‌رو بودم، گاهی دوربین و گاهی لنز دوربین را از دست می‌دادم. همچنین در تمام مدت عکاسی نیز باید با خلبان هواپیما هماهنگی به‌وجود می آوردم و صحبت می‌کردم. صدای زیاد موتور این اجازه را به من نمی‌داد، به همین دلیل گاهی خلبان مجبور بود، موتور هواپیما را خاموش کند و با موتور خاموش برفراز آسمان پرواز می‌کردیم و این کار خطرات زیادی داشت.

متنی که در ادامه می‌خوانید، حاصل گفت‌وگوی کوتاه خبرنگار ایسنا با ژرستر ۸۸ ساله است که در میان هیاهوی دومین روز نمایشگاهش در ایران با نام «ایران از  چشم‌های هما» انجام شده است.

آیا به‌جز ایران، چنین پروژه‌ای را در کشورهای دیگر هم انجام داده‌اید؟

یک‌بار دیگر این کار را در سوریه انجام دادم، انجام این کار در ایران نیز سخت بود.

تا به حال در چه کشورهایی نمایشگاه برگزار کرده‌اید؟

من در شهرهایی مانند توکیو، لندن، پاریس و کشورهایی مانند آلمان و سوئیس نمایشگاه برگزار کرده‌ام و پس از ایران، در چین نمایشگاه دارم.

زمانی که در ایران شروع به گرفتن این عکس‌ها کردید، چند سال سن داشتید؟

من متولد سال ۱۹۲۸ میلادی هستم و این پروژه در سال ۱۹۷۸ میلادی به پایان رسید، بنابراین آن زمان ۵۰ ساله بودم.

برای گرفتن این تصاویر از جایی سفارش گرفته بودید یا ایده کار از خودتان بود؟

ایده کار از ابتدا تا پایان متعلق من بود و برای انجام آن به هیچ‌چیز دیگری نگاه نکردم، کسی هم آن را به من سفارش نداده بود.

عکس‌های شما مخاطبان را به یاد پروژه «باد صبا» می‌اندازد که فیلم مستندی است و سراسر ایران را با بالگرد نشان می‌دهد و تقریبا ۹ سال پیش از ثبت عکس‌های شما، ساخت آن شروع شده بود، آیا با این پروژه آشنایی داشتید یا از آن الهام گرفته بودید؟

من چیزی درباره این پروژه و فیلم مستند آن نمی‌دانم و با آن آشنایی نداشتم.

درباره حس و حال‌تان هنگام تصویربرداری این عکس‌ها بگویید.

در ماه سرد ژانویه هنگامی که باران شدیدی می‌بارید، از سرما می‌لرزیدم و هنگامی که به زمین رسیدم، احتیاج داشتم گرم شوم، هرگاه این کار را تجربه کردید، آن‌گاه حس و حال من را متوجه می‌شوید (می‌خندد).

زمانی که از پرواز باز می‌گشتیم، نفس راحتی می‌کشیدیم (این جمله را در حالی بیان می‌کند که نفس عمیقی می‌کشد) و حس می‌کردیم کار خوبی را انجام داده ایم. آن‌گاه می‌نشستیم و غذای خوبی می‌خوردیم که شامل برنج و پیاز ایرانی بود که مانند سیب آن را گاز می‌زدیم!

من هیجان زیادی را در این کار تجربه کردم، حالتی که روی هواپیما قرار گرفته‌ای و هیچ راهی برای صحبت با خلبان یا راهنما نداری، دشوار است. سخت است بخواهم درباره احساساتم صحبت کنم.

در صحبت‌های‌تان اشاره کرده بودید، بارها دوربین و لنزهای خود را در این پروژه از دست داده‌اید، درباره خطرات این کار بیشتر توضیح دهید؟

فکر نمی‌کنم از دست دادن دوربین و لنزهایم خطر به حساب بیاید. در پرواز با هواپیما هنگامی که درهای آن باز است، اگر مواظب نباشید ممکن است لنزها و دوربین‌تان را از دست بدهید که این موضوع ناراحت‌کننده است نه به‌خاطر دوربین یا لنز، بلکه به‌دلیل تصاویر فوق‌العاده‌ای که در آن است.

پیش می‌آمد که به من اعتراض می‌کردند و می‌گفتند قرار است چند دوربین دیگر را سال آینده از دست بدهی و من می‌گفتم نمی‌دانم (می‌خندد).

اگر دوربینت را در سوئیس از دست بدهی، اهمیتی ندارد، اما اگر دوربینت را بالای پرسپولیس از دست بدهی، موضوع دیگری است.

چرا ایران را برای انجام این پروژه انتخاب کردید؟

من با منظره‌های ایرانی از تبلیغات هواپیمایی بر فراز ایران آشنا شدم و برگشتم ایران تا جزییات بیشتری را کشف کنم.

چرا این نمایشگاه را پیش از این در ایران برگزار نکردید؟

این کار آسان نبود. در ایران، انقلاب شده و تغییر حکومت ایجاد شده بود. فکر نمی‌کردم بشود عکس‌هایی را که قبلا گرفته‌ام در شرایط جدید بتوان نشان داد اما در حال حاضر که این کار را کردیم، احساس بسیار خوبی درباره حکومت جدید دارم.

درباره واگذاری عکس‌های خود به کانون اتومبیلرانی توضیح دهید.

من حق و حقوق عکس‌ها را به کانون اتومبیلرانی نداده‌ام، صرفا عکس‌ها را به آن‌ها داده‌ام تا هر جا که ‌می‌خواهند نمایش دهند.

در یک جمله بگویید از آن بالا چه دیدید؟

در آن بالا آنچه که هست را نمی‌بینی، بلکه آن چیزی را می‌بینی که باید و می‌تواند باشد که کاملا احساس جدیدی است.

نمایشگاه عکس «ایران از چشم‌های هما» تا دهم مهرماه از ساعت ۱۰ تا ۲۰ و روزهای تعطیل ۱۴ تا ۲۰ در گالری شماره ۱ فرهنگسرای نیاوران میزبان علاقه‌مندان خواهد بود
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین