|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۵:۵۹
کد خبر: ۱۲۱۴۱۲
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۹
چنان که گفتم اول باید مشخص شود که این اتفاق عمدی بوده یا غیرعمدی. اگر عمدی باشد که معاونت در قتل محسوب می‌شود و جرم سنگینی دارد اما اگر خطا باشد طبق قانون مجازات اسلامی مجازاتی برایش باید در نظر گرفت.
در سال پایانی دولت یازدهم و در حالی که تنها چند ماه به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم زمان باقی است، گمانه زنی پیرامون انتخابات، حضور احزاب و جناح ها، ورود یا عدم ورود چهره‌ها و نامزدهای جناح‌های سیاسی از موضوعاتی است که در اولویت قرار می‌گیرد، چرا که انتخابات یک فرایند است و باید مدت زمانی را صرف آن کرد تا نتیجه مطلوب حاصل شود و دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا که رقبای جدی یکدیگرند، هر یک در تلاش‌اند تا استراتژی‌های انتخاباتی خود را به اقتضای نیازهای روز و شرایط جدید روزآمد کنند تا خروجی آن پیروزی در انتخابات باشد. در این میان بهره گیری از اظهارات و نظریات فعالان سیاسی روشی است برای امکان سنجی‌ها و تبیین برنامه‌ها و اولویت‌های جدید که جامعه بر اساس آنها پیش می‌رود و اگر بدان‌ها عنایتی نشود، شکست قطعی خواهد بود. در این راستا «آرمان امروز» به گفت‌وگو با سیدناصر قوامی حقوقدان و فعال سیاسی اصلاح‌طلب پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

در ابتدا به بحث انتخابات ریاست جمهوری۹۶ وارد شویم. نامزد اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان آقای روحانی است، در میان اصولگرایان کدام‌یک از چهره‌های این جناح اقبال بیشتری نسبت به سایرین دارد؟

درباره اصولگرایان من فعلا چهره‌ای نمی‌بینم که در انتخابات اقبال زیادی داشته باشد به‌ویژه آن که اصولگرایان در انتخابات دوره قبل همه نیروهایشان را به میدان انتخابات وارد کردند و در نهایت اقبال جامعه به آنها کم بود و بر این اساس با همان چهره‌های قبلی اگر بخواهند ورود به انتخابات داشته باشند، به نظر نمی‌رسد که موفقیتی کسب کنند. مثلا درباره آقای جلیلی یا لاریجانی در دوره‌های قبل دیدیم که شکست خوردند و ورود دوباره آنها به انتخابات ریسک بالایی دارد. حال باید دید در آستانه انتخابات چه اشخاصی از جلسات و اتاق فکرهای اصولگرایان بیرون می‌آیند که رقیب جدی برای اصلاح‌طلبان هستند. به ویژه آنکه اگر اصلاح‌طلبان از کاندیداتوری دوباره روحانی حمایت کنند که به نظر می‌رسد چنین کنند، در آن صورت رقیب جدی‌ای نمی‌توان برای روحانی تصور کرد مگر آنکه شرایط جدیدی پیش آید، بدین ترتیب که اصولگرایان چهره جدیدی معرفی کنند یا اینکه روحانی رد صلاحیت شود.

درباره گزاره دوم یعنی رد صلاحیت دکتر روحانی، بر چه مبنایی این امر ممکن است اتفاق افتد و اینکه اگر چنین شود آیا آقایان ظریف یا جهانگیری می‌توانند آلترناتیوهای مناسبی برای اصلاح‌طلبان باشند؟

مبنای تایید یا رد صلاحیت نامزدها در انتخابات شورای نگهبان است و مبنای دیگری وجود ندارد. رد صلاحیت روحانی هم در حد احتمالات است که نباید آن را نادیده گرفت. چنانچه در انتخابات سال ۹۲ دیدیم که شورای نگهبان تا مدتی قبل از ثبت نام آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات، شرایط سنی را اعمال نمی‌کرد اما مدتی پس از آن آیت‌ا... هاشمی را به دلیل شرط سنی رد کرد. آن‌هم فردی را که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، مورد اعتماد امام‌(ره) و ۸ سال فرمانده کل قوا در جبهه‌ها بود و کلی سوابق درخشان دیگر در پرونده داشت. بر این اساس اگر روحانی هم رد صلاحیت شود، تصور می‌کنم که نامزدهای پیشنهادی او مانند دکتر ظریف یا هر شخص دیگری هم قطعا رد صلاحیت خواهند شد و اگر چنین اتفاقی رخ دهد و شرایط به این سمت برود، گمان می‌کنم که فقط اصولگرایان در میدان بمانند و انتخابات میان آنان برگزار شود.

آقای قالیباف یکی از چهره‌هایی است که در ماه‌های اخیر زمزمه حضورش در انتخابات به گوش می‌رسد، با توجه به عدم اقبال او در انتخابات سال ۹۲ و همچنین با توجه به حواشی‌ای که درباره مدیریت او بر مجموعه شهرداری ایجاد شده است، آیا می‌تواند نامزد اصولگرایان باشد؟

آقای قالیباف یکی از این افرادی است که احتمال ورودش به انتخابات زیاد است اما امکان رای آوری اش بستگی به شرایط دارد. قالیباف با عنوان شهردار می‌تواند وارد انتخابات شود و برای خود تبلیغات کند، همانند محمود احمدی نژاد که برای رسیدن به مسند ریاست‌جمهوری از این جایگاه بهره برد. با این‌همه شانس قالیباف در برابر روحانی پایین است و این اتفاق در انتخابات۹۲ هم مشاهده شد. اساسا همان‌طور که گفتم شانس نامزدهای اصولگریان در قیاس با روحانی کمتر است، چرا که اقبال مردم به نامزدهای مورد تایید اصلاح‌طلبان بیشتر است و این امر در دو انتخابات گذشته هم در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و هم در انتخابات مجلس دهم نشان داده شد.

درباره ورود احمدی نژاد احتمالاتی وجود داشت که با سفرهای او شدت یافته است، نظر شما در این خصوص چیست؟

ببینید برآیند اصولگرایان از عملکرد دولت احمدی‌نژاد چنان است که عدم اقبال به او را نشان می‌دهد یا اینکه درباره ورود او به انتخابات اجماع و توافقی میان اصولگرایان شکل نگرفته است. اعلام عدم حضور احمدی نژاد در انتخابات سال ۹۶ از سوی مشایی به نظر می‌رسد نشان‌دهنده این است که احمدی نژاد از حمایت اصولگرایان از خودش ناامید بود، چرا که بسیاری از اصولگرایان می‌دانند که خطاها و اشتباهات احمدی نژاد صدمات جبران ناپذیری به کشور وارد کرده و شأن او در حد ریاست جمهوری دولت ایران نبوده است و با اقداماتی که انجام داد، به کشور خساراتی وارد کرد. بر این اساس بعید می‌دانم خود او هم ریسک کند و وارد انتخابات شود یا اصولگرایان ریسک کنند و روی او سرمایه گذاری کنند. با این‌همه معتقدم حتی در این شرایط اگر احمدی‌نژاد، وارد انتخابات شود با شعارهای پوپولیستی که همیشه سر می‌دهد مانند اعطای یارانه ۲۵۰ هزار تومانی و غیره می‌تواند بخشی از مردم را جذب کند. به ویژه کسانی که در شهرهای کوچک و روستاها هستند یا افرادی که به لحاظ معیشتی در وضعیتی مناسبی قرار ندارند. با این‌همه شانس چندانی چه به لحاظ ورود به انتخابات و چه رای آوری در انتخابات برای احمدی نژاد قائل نیستم.

به عنوان یک فعال اصلاح‌طلب که عملکرد دولت روحانی را در طول سه سال گذشته رصد کرده‌اید، عملکرد دولت یازدهم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

روحانی در عرصه سیاست خارجی و روابط و تعامل با جهان موفق عمل کرده است. به ویژه پس از ۸سالی که در انزوا به سر می‌بردیم و به دلیل سیاست‌های دولت احمدی نژاد روابطمان با جهان قطع شده بود. دستاوردهایی که دولت در دیپلماسی و توافق برجام داشت، مثبت است اما در عرصه سیاست داخلی به نظرم دولت موفق نشده دستاوردهای مثبتی به ارمغان آورد. به ویژه در حوزه اقتصاد مردم گلایه دارند که روحانی باید به فکر اصلاح آن برآید. در مناطق مختلف دیده‌ام که وضعیت معیشت، کسب و کار، تولید و رونق اقتصادی مطلوب نیست و این امر مردم را در تنگنا قرار داده است. بر این اساس مهم‌ترین مطالبه مردم موضوعات اقتصادی است که باید راه درمانی برای آن اندیشید و در این ماه‌های آخر اقداماتی درخور و مقتضی انجام داد.

چه راهکاری وجود دارد که دولت بتواند بر مشکلات فائق آید یا توفیقاتی بهتری حاصل کند؟

به نظر من مهم‌ترین دلیل این مساله آن است که روحانی به اصلاح‌طلبان روی خوش نشان نداده و با اینکه با پایگاه مردمی و پشتوانه فکری و جناحی اصلاح‌طلبان به ریاست جمهوری رسیده است، اما در عمل با آنان تعامل نکرده است. ببینید در بسیاری از استان‌ها ۸۰ درصد مدیران، افرادی هستند که در دولت احمدی نژاد منصوب شده‌اند و همچنان به کار مشغول‌اند و اینان هیچ همراهی با برنامه‌ها و سیاست‌های دولت ندارند و طبیعی است که امور به جلو برده نمی‌شود و گاه متوقف می‌شود. من و بسیاری دیگر بارها و بارها دلسوزانه تذکر داده ایم که از نیروهای اصلاح‌طلب بهره ببرید اما گوش شنوایی نیست. آقای روحانی باید بداند اگر حمایت اصلاح‌طلبان نباشد اقبال مردم به او کمرنگ می‌شود. روحانی باید به وعده‌های انتخاباتی خود عمل کند و اگر چنین نکند مردم مایوس و دلسرد خواهند شد.

بر این اساس به نظر می‌رسد جدی‌ترین مطالبه اصولگرایان از روحانی این باشد که در صورت پیروزی در انتخابات ۹۶ از ظرفیت و توانمندی نیروهای اصلاح‌طلب بهره بیشتری ببرد؟

من امیدوارم که چنین شود. اگرچه تا به الان شاهد این مساله نبودیم و امید است در ۴ سال بعد این رویه اصلاح شود و روحانی نیروهای اصلاح‌طلبی که پشتوانه رأیش هستند را به شکل حداکثری به کار گیرد. ببینید مردم در ایران به جایی رسیده‌اند که تمایل دارند به صورت حزبی و تشکیلاتی رای دهند، همانند انتخابات مجلس دهم، درباره روحانی هم اگر حمایت‌های بزرگان اصلاح طلب از روحانی نبود احتمالا رای نمی‌آورد. بنابراین مردم انتظار دارند شاهد تحقق وعده‌های نامزدها باشند و باید به رای و نظر آنان احترام گذاشت. با این‌همه معتقدم در رقابت میان روحانی با اصولگرایان، باید به روحانی رای داد و به نظرم اصلاح‌طلبان هم چنین نگاهی دارند.

نامه عذرخواهی سعید مرتضوی از خانواده‌های جانباختگان بازداشتگاه کهریزک در سال ۸۸، یکی از جنجالی‌ترین اتفاقات اخیر است، به نظر شما نیت دادستان سابق تهران در نگارش این نامه چه بوده است؟

نامه ارائه شده مرتضوی به دادگاه رسیدگی به پرونده کهریزک نامه روشنی است، بدین معنا که دادستان سابق تهران در آن نامه مشخص نکرده که این اتفاق تلخ که هزینه‌های هنگفتی را به کشور وارد کرد، حاکی از یک خطا بوده یا تعمدی انجام شده است که این مساله در روند رسیدگی به این پرونده و همچنین برخورد با خاطیان و متخلفان تغییر جدی ایجاد می‌کند. ضمن اینکه مرتضوی در همان سال اعلام کرد که از موضوع اطلاع نداشته و درگیر پایان نامه اش بوده است و حال که نامه عذرخواهی می‌نویسد و حلالیت می‌طلبد، برای مردم ابهام ایجاد می‌کند که ایشان باید به این ابهامات پاسخ صریح بدهد و افکار عمومی را قانع کند.

مرتضوی در این نامه اشاره کرده که در «وقوع این حادثه هولناک هیچ عمدی نبوده است»، با اینهمه دادستان تهران در همان زمان از زیر بار این جریان شانه خالی کرد و چه مساله‌ای باعث شده که ناگهان ایشان احساس مسئولیت کند؟

در آن زمان که فضای جامعه به‌شدت از این جریان متاثر بود، مرتضوی با شانه خالی کردن از زیر بار این اتفاق ناخوشایند، هیچ مسئولیتی را متوجه خود نکرد و با گذشت ۷ سال از آن و زمانی که متوجه شد خانواده این جانباختگان، از شکایت خود صرفنظر نمی‌کنند، تصمیم گرفته با یک عذرخواهی ساده خود را مبرا کند و مسئولیت آن اقدامات را نپذیرد.

آیا این نامه تغییری در روند بررسی پرونده ایجاد خواهد کرد؟ و این که به دلیل مسئولیت مرتضوی در سمت دادستان وقت تهران آیا نباید پرونده‌ای علیه ایشان به جریان افتد؟

چنان که گفتم اول باید مشخص شود که این اتفاق عمدی بوده یا غیرعمدی. اگر عمدی باشد که معاونت در قتل محسوب می‌شود و جرم سنگینی دارد اما اگر خطا باشد طبق قانون مجازات اسلامی مجازاتی برایش باید در نظر گرفت. باید گفت که قانون فصل‌الخطاب است و همه در برابر قانون یکسانند. بر این اساس دادگاه باید اظهارات جدید ایشان را مد نظر قرار دهد و در پرونده کهریزک از آن استفاده کند تا همه ابعاد قضیه روشن و آشکار شود، به ویژه زمانی که ذهن مردم حساس‌تر و مطالبه گر شده و به راحتی از موضوع نخواهند گذشت. این حق خانواده جانباختگان و حق ملت است که بدانند در کهریزک چه گذشته است و مرتضوی باید شفاف و دقیق به آن پاسخ دهد و راه فرار پیدا نکند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین