کد خبر: ۱۱۹۱۷۱
تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۳
موضوع اشخاص و دولت‌ها نیستند بلکه تفکری است که به دنبال توسعه ایران است و در نقطه مقابل آن، همواره نیروهای ضدتوسعه عمل می‌کنند
هرچه زمان به سمت تاریخ برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم پیش می‌رود، فضاسازی‌ها علیه حسن روحانی و البته ترویج دوگانگی میان اصلاح‌طلبان و دولت، سیری صعودی پیدا می‌کند. اینکه رسانه‌های مستقل که در دوران احمدی‌نژاد، یکی از معدود جلوه‌های عمل سیاسی در میان منتقدان بودند، در این ماه‌های باقی‌مانده چه رویکردی در قبال مخاطبان و رویداد انتخابات داشته باشند، نیز موضوعی پراهمیت است. عبداله ناصری که به سبب فعالیت در صداوسیما در اوایل دهه ٦٠، کار مطبوعاتی و مدیرعاملی خبرگزاری جمهوری اسلامی در دولت اصلاحات، کار رسانه‌ای را نیز در کنار کار سیاسی تجربه کرده است، در گفت وگو با «شرق» به سؤالاتی دراین‌باره پاسخ داده است.

در نتیجه انتخابات خرداد ٩٢، بخش‌های مختلفی از نیروهای سیاسی تا گروه‌های اجتماعی و نخبگان نقش‌آفرین بودند اما در بین آن، معدود رسانه‌های مستقل در کنار کارکرد عجیب شبکه‌های اجتماعی، نقش جدی ایفا کردند. چقدر در این سه سال که فضای سیاسی تا حدی بهبود یافته، این کارکرد تقویت شده است؟

اول باید به یک نکته توجه داشت؛ چون در نتیجه تحلیل ما اثر‌گذار است. در مجموع در زمینه بازشدن فضا برای احزاب و مطبوعات، آن انتظار شایسته‌ای که از دولت آقای روحانی و شعارهای انتخاباتی ایشان می‌رفت، محقق نشده است. اما به‌هرحال نمی‌توان انکار کرد که تفاوت محسوسی نسبت به گذشته، هم در حوزه احزاب و هم مطبوعات و رسانه‌ها دیده می‌شود و میدان تلاش‌ها بیشتر شده است. با وجود اینکه وزیر متولی حوزه سیاست داخلی، اصولگراست اما بااین‌حال احزاب اصلاح‌طلب مجوزهایی گرفته‌اند و نگاه دولت به احزاب، با گذشته متفاوت است. این وضعیت مشابه برای مطبوعات هم وجود دارد. مطبوعات مستقل اطمینان‌ خاطر پیدا کرده‌اند که دستورالعمل‌های ناگهانی از معاونت مطبوعاتی به آنها داده نمی‌شود و این آرامش نسبی برای ساحت مطبوعات و دست‌اندرکاران آن قابل‌لمس است. از سوی دیگر توسعه فضای مجازی و حمایت دولت از فعالیت شبکه‌های اجتماعی که نقش مهمی در انتخابات سال‌های ٩٢ و ٩٤ داشت، پشتوانه بسیار باارزشی برای مطبوعات ایجاد کرده است؛ به این معنا که هرجا نتوانستند پیام خود را به دلیل محدودیت‌ها منتقل کنند، شبکه‌های اجتماعی نام‌ونشان‌دار تا حد زیادی این نقیصه را جبران کرده است. اگرچه مطبوعات ارزش دارند و از این منظر با هر تیراژ و تنوع صاحب اثر و نفوذ و قابل استناد هستند اما فضای مجازی گسترده امروز به یک معنا توانسته خوراک مهم و بااهمیتی حتی برای مطبوعات تولید کند و مطبوعات نیز یک رفرنس قابل‌توجه برای این شبکه‌ها و کاربران آن به شمار می‌روند و مطالب بارها در این فضاها دست به دست می‌شوند و مردم آن را می‌خوانند. در کل فضا نسبت به سال ٩٢ بهبود یافته و تا حدی تقویت شده است.

درباره بهبود فضا صحبت کردید. در مقطع سال ٩٢ و حتی چند سال قبل از آن، مطبوعات و رسانه‌های مستقل در موقعیت منتقد وضع موجود قرار داشتند. امروز اما باید تبیین‌کننده اقدامات دولتی باشند که دلایل رأی‌دادن به آن را برای مردم تشریح کرده‌اند. این دو موقعیت از لحاظ سیاسی، بسیار متفاوت است. از این بابت، کار سخت‌تر نیست؟

حتما باید به این نکته توجه کنیم که در این دو، سه سال، رخدادهای مثبت به نفع دولت اتفاق افتاده اما از آن طرف هم پدیده‌هایی وجود داشته که اگرچه ریشه در ساختار دولت قبلی دارد اما به‌هرحال مردم انتظار دارند برای آنها نیز تدبیری اندیشیده شود. به دلیل ضعف عملکرد رسانه‌ای دولت، بخشی از نیروهای تخریبگر توانسته‌اند افکار عمومی را نسبت به برخی از این اتفاقات، با سؤالاتی مواجه کنند. به‌هرحال وقتی دولت وارد کار اجرائی می‌شود، دستاوردهای مثبت و منفی امری طبیعی است. برجام پدیده‌ای مثبت در ذهن جامعه است و برخی عملکردهای اقتصادی و فرهنگی دولت نیز همین‌طور. اما درباره موضوع رکود و معیشت مردم، همچنان انتظاراتی از دولت وجود دارد. به طور طبیعی رسانه‌های مستقل امروز می‌توانند در شرایط آرام‌تری به آگاهی‌رسانی بپردازند و حداقل از منظر فشار‌های دولت، خیالی آسوده دارند که این تفاوت نسبت به مقطع سال ٩٢ است. اما در عین حال کارنامه اجرائی برای دکتر روحانی که شامل مسائل مثبت و منفی می‌شود، می‌تواند به‌ویژه نسل جدید جامعه را که اتفاقا متولی عرصه فضای مجازی است، تحت‌ تأثیر قرار دهد. از این جهت است که انتخابات ٩٦ بسیار برای جامعه ایرانی مهم است؛ چه سازمان رأی و سبد رأی و چه گروه‌های مرجع جامعه تحت‌ تأثیر نحوه تصمیم‌گیری در آن انتخابات قرار خواهند گرفت.

به نظر شما این موارد مثبت و منفی کدام‌ها هستند؟

دولت یازدهم نسبت به دولت‌های قبلی نتوانسته به برخی انتظارات افکار عمومی پاسخ دهد که در حیطه وظایف دولت هم هست. مثلا باقی‌ماندن مدیران ناکارآمد از دوران احمدی‌نژاد در برخی حوزه‌ها، توجیه‌شدنی نیست مخصوصا وقتی عرصه‌های مدیریتی کشور را با عدم یکدستی مواجه و حتی با خود رئیس‌جمهور و مواضع صریح او، زاویه پیدا می‌کند. به نظرم این مسئله بزرگ‌ترین نقطه ضعف دولت است که نتوانسته مدیران همسو با شعارها و باورهای نفرات اصلی دولت را مستقر کند. درعین‌حال برجام افتخار بزرگی است و در برخی بخش‌های اقتصادی نظیر کنترل تورم و انضباط مالی هم گام‌های مثبتی برداشته شده اما در آن سو، رکود در بخش‌های مختلف بازرگانی، تولیدی و حتی بازارهای خرید و فروش درون خود جامعه نظیر مسکن و خودرو، می‌تواند برای رقبای دکتر روحانی در انتخابات- البته اگر وجود داشته باشند- سبد رأی تعریف کند.

اما همین تبلیغات منفی یا حتی انتظارات از دولت در مقطع انتخابات مجلس دهم هم وجود داشت. اما مردم با وجود دغدغه‌ها همچنان رویکرد حمایتی خود از ائتلاف ٢٤ خرداد را ادامه دادند.

به‌هرحال نقش رسانه‌ها در انتقال پیام فعالان سیاسی و چهره‌های ملی به مردم در راستای لزوم ایجاد تغییر در ترکیب مجلس، بسیار تأثیر‌گذار بود و البته تبیین اینکه نمی‌توان انتظار حل یک‌شبه مسائل را داشت. به‌هرحال جناح مقابل این‌طور درباره برجام تبلیغ کرده بود که همه مشکلات را یک شبه حل می‌کند. ماهیت متفاوت مجلس که هویت منطقه‌ای می‌گیرد و فاکتورهای دیگری نیز در آن انتخابات تأثیر داشت که البته به نظر من همین رویکرد را در انتخابات شوراها هم خواهیم دید. اما تأکید من روی انتخابات ریاست‌جمهوری است که انتخابات بسیار مهمی خواهد بود؛ چون جریان رقیب قصد دارد فضای روانی خاصی تا آن مقطع به راه بیندازد.

گفته شده رسانه‌ها و به‌ویژه مطبوعات، جایگزین احزاب در ایران هستند. این نسبت همچنان ادامه دارد؟

در جامعه ایران تا به معنای واقعی کلمه، از حزب حمایت نشود و ساختار سیاسی همچنان بدون رابطه با حزب بماند، هر دولتی سر کار بیاید، رسانه‌ها به ایفای نقش می‌پردازند و تأثیرگذارتر از معنای مدرن تحزب عمل می‌کنند. هروقت اصلاح‌طلبان یا اصولگرایان پیروز شده‌اند، در ساختار نظام حزبی مدرن، این اتفاق به وقوع نپیوسته و احزاب به شکل متکثر و جبهه‌ای ایفای نقش کرده‌اند یا شخصیت‌های کاریزما در کنار عملکرد حرفه‌ای مطبوعات مستقل در زمینه انتقال پیام و آگاهی‌رسانی، در آن پیروزی نقش داشته‌اند.

این کارکرد‌ها تا انتخابات آینده حفظ یا تقویت خواهد شد یا برعکس، نوعی دیدگاه انتقادی را در رسانه‌های مستقل در قبال دولت خواهیم دید؟

طرف صحبت من رسانه‌های اطلاح‌طلب و مستقل هستند. حمایت از دولت مستقر، به‌ویژه با توجه به فشارها و هجمه‌هایی که وجود دارد، امری بدیهی است. موضوع اشخاص و دولت‌ها نیستند بلکه تفکری است که به دنبال توسعه ایران است و در نقطه مقابل آن، همواره نیروهای ضدتوسعه عمل می‌کنند. مثلا این روزها شاهد تبلیغات پرحجم طرف مقابل هستیم که می‌گویند رئیس‌جمهور تصمیم گرفته در انتخابات نامزد نشود و بحث تردید و دودلی را مطرح می‌کنند؛ به‌شخصه معتقدم انتخابات با حضور آقای روحانی شکل می‌گیرد. بنابراین باید خود اعضای دولت و سیاست‌مداران حامی جریان اصلاحات، با استفاده از ظرفیت رسانه‌ها، این اطمینان را به مردم بدهند که روند موجود را به هر قیمتی ادامه خواهند داد. این همان کاری است که در سال ٩٤ و مرحله دوم انتخابات مجلس دهم در اردیبهشت امسال، انجام دادند. دامن‌زدن به ائتلاف فراگیر حامی، تحولی بسیار ضروری است. مراقب باشند در درون ائتلاف فراگیر ٩٢ و ٩٤، انشقاق رخ ندهد و اگر کسی بخواهد آن را دامن بزند، رسانه‌ها بهترین وسیله برای جلوگیری از آن هستند تا مشابه اتفاق مجلس دهم، در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم و شوراهای پنجم هم رخ دهد.

با توجه به تمرکز محافل خاص و رسانه‌های پرتعداد آنها روی تاکتیک خبرسازی و عملیات روانی علیه دولت و اصلاح‌طلبان، بهترین روش رسانه‌ای برای مقابله با این روش‌ها چیست؟

اگر رسانه‌ها برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری جدیدی داشته باشند تا واقعیت‌های قبل از ٩٢ را تبیین کنند و ٩٢ به این سو را هم با توجه به نیروهای تخریبی موجود برابر دولت و تأثیر ساختار پیچیده نظام تحریم بر اقتصاد ایران، توضیح دهند؛ آن‌گاه خواهید دید که فضا چه تغییراتی خواهد کرد. این روشی است که بارها به دولت هم پیشنهاد شده است که حداقل تیم رسانه‌ای آن، روی آن متمرکز شود. اینکه در کوتاه‌مدت نمی‌توان انتظار داشت آن همه کاستی و بی‌توجهی به فضای جهانی در هشت سال دوران احمدی‌نژاد، یک شبه برطرف شود.

 تصور این بود اگر دولت معتدل بر سر کار‌ آید، فضای رسانه‌ای را تغییر می‌دهد، از تک‌صدایی‌شدن جلوگیری می‌کند یا تلاش می‌کند با ابزارهای رسانه‌ای درخور‌توجه در اختیار خود، چنین کند. اگر تا انتخابات، تیم رسانه‌ای دولت با همین رویه فعالیت کند، اتاق فکر مخالف دولت باز هم جلوتر می‌آید. دراین‌باره چه باید کرد.

رسانه‌ها و مطبوعات رسمی حامی دولت، اغلب مرکز توجه دولت قرار نمی‌گیرند و آن هسته مرکزی که بتواند خوراک تبلیغاتی، فضاسازی، فکرسازی و القای واقعیت‌ها را انجام دهد، وجود ندارد. روزی که بحث ایجاد اتاق فکر علیه دولت مطرح شد، تأکید کردم این اتاق فکرها همواره وجود داشته و اوج آن در دولت اصلاحات بود که به طور جدی علیه دولت شکل گرفت. در دولت روحانی به‌واسطه انتخابات ٢٤ خرداد ٩٢، به دنبال آن پیروزی ملت در پرونده برجام و سپس پیروزی دولت در انتخابات مجلس دهم، طبیعتا پیش‌بینی می‌شد که جریان رقیب دست از کار علیه دولت برندارد. با توجه به اینکه مخالفان دولت در انتخابات مجلس دهم، بسیاری از نیروهای خود را در مجلس از دست دادند، با فراغ بال در بیرون از مجلس یک اتاق فکر منسجم شکل دادند که برای انتخابات ٩٦، برنامه‌ریزی کنند به هدف یک‌دوره‌ای‌کردن روحانی برسند. وقتی دولت روحانی در سال ٩٢ آغاز به کار کرد، پیش‌بینی شکل‌گیری محافل مخالف دولت، اصلا سخت نبود. پیشنهاد دلسوزان و عقلا این بود که یک مجموعه سامان‌یافته مسلط بر فضاسازی جریان رقیب و عملیات روانی البته نه برای تخریب بلکه برای رصد طرف مقابل، شکل بگیرد. این از نقاط ضعفی است که دولت روحانی از آن آسیبی جدی دیده است. در کنار آن، فقدان یک تیم رسانه‌ای عمومی و اقناع‌سازی افکار‌عمومی برای اینکه به‌ویژه قشر غیرنخبه یا گروه‌های غیرمرجع و افراد عادی جامعه را در بزنگاه‌ها هدایت کند، محسوس است. من هم با شما موافقم و حتما روند فضاسازی علیه دولت، رئیس‌جمهور و اقدامات آن شدت پیدا خواهد کرد. البته با وجود تمایل مخالفان تخریبگر، دولت روحانی دولت دو دوره‌ای خواهد بود. وزرای روحانی و اغلب وزرایی که بیشتر در تیررس بمباران تبلیغاتی هستند، می‌توانند به‌طور جدی در رسانه‌ها فعال شوند. روابط‌عمومی‌های نهادهای دولتی نیز به همین شکل. نباید وظیفه روشنگری فقط روی دوش شخص روحانی باشد. به‌عنوان مثال، در دولت دوم اصلاحات و پس از حوادث سال ٧٨، فضای تندی علیه دولت، آقای خاتمی و جبهه اصلاحات شکل داده شد. در ستاد دولت تصمیم جدی گرفته شد حوزه سخنگویی دولت، حوزه مستقلی شود و فردی که متولی این کار است، فارغ از درگیری‌های اجرائی و وزارتخانه‌ای باشد. اما امروز می‌بینیم سخنگویی دولت روحانی در دست کسی است که مهم‌ترین و حساس‌ترین و پرحجم‌ترین کار را در دستگاه زیرمجموعه خود یعنی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی در دست دارد. پیش از این هم گفته‌ام می‌توانند سخنگویی زبردست و مورد وثوق آحاد جامعه که با فرازونشیب‌های کار رسانه‌ای و ستادهای تخریبگر علیه دولت آشنا باشد، در این سمت فعال شود و حوزه مستقلی را شکل دهد تا موضع‌گیری‌ها فقط به جلسات سخنگوی دولت ختم نشود و تمام‌وقت مشغول رایزنی، دیدارهای رسانه‌ای، هماهنگ‌سازی دستگاه‌ها و... در راستای تبیین اقدامات دولت باشد.

رسانه‌های در اختیار دولت، چقدر می‌توانند در زمان باقی‌مانده اثرگذار باشند؟

رسانه‌های دولت به‌تدریج با برخی ضعف‌ها مواجه شدند. خبرگزاری رسمی دولت، در رتبه‌بندی‌های رسمی مرتبه ٧٢ را بین خبرگزاری‌ها و سایت‌های رسمی کشور دارد؛ دولت باید جلوی ضرر را بگیرد. بالاخره تغییر در سطوح مختلف و بخش سیاسی و رسانه‌ای مورد انتظار مردم و نخبگان است. باید کسانی در این حوزه‌ها فعال شوند که ضمن داشتن تخصص و تجربه کافی و همسویی با دولت، از پرداخت هزینه هم ابایی نداشته باشند تا اعتماد عمومی را هم جلب کنند. مخالفان دولت از هر فرصتی برای فضاسازی استفاده می‌کنند. هواداران دولت آقای روحانی و اصلاح‌طلبان یا بهتر بگوییم مخالفان سرسخت تخلفات اقتصادی دوره احمدی‌نژاد اتفاقا همچنان باصداقت از دولت دفاع می‌کنند. اصلاح‌طلبان واقعی فارغ از هرگونه سمت‌وسوی جناحی و سیاسی به‌طور شفاف موضع‌گیری می‌کنند. با وجود این دولت به‌عنوان یک متولی رسمی بسیار فعال‌تر از این می‌تواند رفتار کند ازاین‌رو می‌توانم بگویم رفتار دولت تا حدودی منفعل بود.
معمولا یکی از اصلی‌ترین مطالب رسانه‌های اصلاح‌طلب و مستقل را گفت‌وگو با کارشناسان، مدیران اصلاح‌طلب سابق، نمایندگان پیشین مجلس و استادان دانشگاه که گرایش‌های تحول‌خواهانه دارند، تشکیل می‌دهد. این ارتباط دوسویه تا انتخابات، چگونه باید امتداد یابد؟
اصلاح‌طلبان با توجه به نوع عملکردی که آقای روحانی در این سه سال داشته، قطعا بنا را بر حمایت مجدد از ایشان خواهند گذاشت و به دلیل‌های مختلفی گزینه‌ای غیر از روحانی ندارند. یک دلیل این است که ایشان که با گفتمان اصلاح‌طلبی وارد میدان شد، تا امروز بایدها و نبایدهای اصلاح‌طلبی را در رفتار و عملکردش به‌خوبی نشان داده است. همچنین اصلاح‌طلبان با وجود تحقق‌نیافتن بخشی از وعده‌ها، می‌دانند موانعی جدی پیش‌روی دولت است، البته انتظار از رئیس‌جمهوری این است که در کنار اختیارات، برای موفق‌شدن، از خود ابتکارهایی هم بروز بدهد که به‌طور مفصل در سؤال‌های قبلی به آن پرداختم. اصلاح‌طلبان اگر نظراتی مطرح می‌کنند، به‌دلیل انتظاراتی است که از روحانی و دولتش دارند و به‌دنبال کاهش مشکلات مردم هستند و برای خودشان چیزی نمی‌خواهند. آنان همچنان به‌دلیل ارتباط با بدنه مطبوعات اصلاح‌طلب و مستقل و اینکه این ارتباط در راستای منافع ملی و نه عافیت‌طلبی و منافع فردی است، در این حوزه فعال باقی می‌مانند و این خیلی به دولت‌های مستقر ارتباط ندارد، زیرا در دوران احمدی‌نژاد با وجود همه سختی‌ها، این ارتباط دوسویه برقرار ماند. اصلاح‌طلبان موفقیت مردم در انتخابات مجلس دهم را نیز پیروزی ملت می‌دانستند. رسانه‌های اصلاح‌طلب به‌هیچ‌وجه از فضاسازی‌ها متأثر نمی‌شدند. در هفت سال اخیر اتفاقات بزرگی در تاریخ ایران ثبت شده و از نظر ماهیت در تاریخ بی‌سابقه است، چراکه اصلا تصور نمی‌شد میزان مشارکت مردم در امور سیاسی بعد از آن همه محدودیت، به این حد باشد. بدون تردید بخش زیادی از مردم تحت‌تأثیر پیام بزرگان اصلاحات در انتخابات شرکت کردند و این پیام‌ها قشر هنرمند و نخبگان خارج کشور را به‌طور جدی وارد این فضای انتخاباتی کرد. حتی اصولگرایان میانه‌رو ایستادن در کنار اصلاح‌طلبان را انتخاب کردند و این هنر جریان اصلاحات بود که توانست اصولگرایان معتدل را در کنار خود حفظ کند و پیش‌بینی می‌کنم بخشی از جریان اصولگرای سنتی در کنار ضلع جریان دولت و اصلاح‌طلبان، ائتلاف خود را همچنان ادامه خواهد داد و این مسئله را حتی در ارتباط آنان با مطبوعات اصلاح‌طلب و برعکس آن مشاهده می‌کنیم.

منبع: شرق
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین