کد خبر: ۱۱۸۲۰۷
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۴
هر انسانی در کنار فطرت ذاتی خویش نیاز به شادی و غلبه بر رنج دارد که این در اکثر ادیان، مشترک است. امروزه شادی با نگاهی متفاوت و در سایر ادیان ازجمله رهبران بودایی، به معنای نشاط و فرحناک‌بودن است.
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم وحید معتمدنژاد- فعال فرهنگی نوشت:

 موضوع لغو کنسرت‌ها گرچه در ظاهر، تقابل دو جناح سیاسی است؛ اما گویا در باطن هدف دیگری را نشانه گرفته است. به‌خوبی می‌دانیم نسبت بین دین و شادی ریشه در احادیث دارد و نخستین کتابی که در این زمینه دراختیار ماست، کتاب «الکافی» شیخ کلینی است که جلد دوم کتاب، بابی با عنوان شوخ‌طبعی و خندیدن دارد؛ در این باب روایت‌های فراوانی وجود دارد که همگی تأیید شادی است.  مفهوم شادي مجموعا ٢٥ بار با الفاظ مختلف (فرح و سرور) در قرآن آمده است. «فرح» با الفاظی مانند فرح، فرحوا، تفرحوا، يفرحوا، تفرحون، يفرحون، یفرح، تفرح، فرحون و فرحین، ٢٢ بار و «سرور» با الفاظي مانند سرور و مسرور، سه‌بار در قرآن و به تعداد زیادتری در اقوال اولیای دین آمده است‏‏. فرح در لغت، مخالف حزن و اندوه است و عبارت است از لذت قلب و روح از رسیدن به آنچه میل دارد.

هر انسانی در کنار فطرت ذاتی خویش نیاز به شادی و غلبه بر رنج دارد که این در اکثر ادیان، مشترک است. امروزه شادی با نگاهی متفاوت و در سایر ادیان ازجمله رهبران بودایی، به معنای نشاط و فرحناک‌بودن است. دالایی‌لاما، این واژه زیبا را با روایتی جدید و بیانی زیبا به صحنه آورد. او که رهبر بوداییان تبت است، براساس آموزه‌ها و تعالیم معنوی بودا، مفهوم شادمانه‌زیستن و باشگاه خنده را به عنوان امری معنوی که حتما می‌تواند هدف زندگی باشد، پیش‌روی بشریت قرار داد.

نکته مهم اینکه دالایی‌لاما، این مطلب مهم را - که در جهان معاصر، طرفداران بسیاری نیز دارد‌- از دل مکتبی کهن و باستانی، یعنی آیین بودا، استخراج کرده و این نشان‌دهنده هنرمندی اوست. وی می‌گوید: از این روست که بودا، سومین «راستی شریف» را آموزش داده و گفته که «رنج با رسیدن به نیروانا» با حالت نیک‌بختی سرشار از سرور، به پایان می‌رسد. او همچنین از راهی سخن گفت که با پیمودن آن، می‌توان حالت بازایستادن رنج را هویدا کرد؛ راهی که همان راه راستین است. همانا این کلام او، به‌خوبی برداشت جدید دالایی‌لاما را نشان می‌دهد که چگونه از میان مطالبی کهن، می‌توان در راستای نیازهای انسان جدید، موضوعاتی را مناسب مردم امروز برداشت کرد و به دست داد؛ بنابراین به نظر می‌رسد دالایی‌لاما هدف نهایی زندگی را شادزیستن قرار داده است. همچنین در تنهاترين قسمت اوستا كه منتسب به خود زرتشت است و مي‌توان به آن اطمينان داشت، شادی به این مفهوم است:   

«... در گاتاها آمده كه مردمان نيك در اين جهان، فضاي بهشتي و سرزمين راستي ايجاد مي‌كنند و سرزمين بهشت يا سرود، دنباله اين سرزمين است. آنچه در گاتاها مي‌بينيم عمدتا همين است؛ شادي بي‌پايان براي اشوان [نيكوكاران] و بدي و ناراحتي و زجر براي بدكاران». ردپای شادی اما در مسیحیت به شکل دیگری است و در آن به نقش رنج، بسیار تأکید شده است تاجایی‌که بعضی فرقه‌های مسیحی این تأکید بر درک و تجربه «رنج‌های مسیح» را این‌طور تفسیر کرده‌اند که آدمی باید به دست خویش، خود را به رنج و حقارت درافکند و با تنبیه خویش و کارهایی از قبیل شلاق‌زدن به خود یا کوبیدن میخ بر کف دست، رنج‌های مسیح را دریابد و به سعادت برسد و این همان شادی‌کردن برای رسیدن به اوج عبادت و خوشبختی است که آن را به اشکالی دیگر در باور برخی از گروه‌های مذهبی در اسلام نیز می‌توان یافت.  تعريفی که سایر حوزه‌ها و شخصیت‌ها از جمله ارسطو از شادی بیان کرده‌اند نیز درخورتأمل است: شادي، فعاليت روح با تقوا و پرهيزكار انسان براساس شعور و استدلال است. شادي از ديد ارسطو، تنها با به‌کارگیری عقل و منطق در كنار تلاش براي گام‌نهادن در طريقت معنوي، امكان‌پذير می‌شود.  افلاطون نیز شادي را حالت تعادل ميان سه عنصر استدلال، هيجان و اميال می‌داند. آنچه از این منظر عاید می‌شود، وجه مشترک «شادی» است که پیروان ادیان به باورها و گونه‌های مختلف، در بروز احساس و امیال از خود نشان داده و تقریبا در تاریخ این ادیان به عنوان شیوه «خود ابرازی احساسی و شادی» در بین آنان رواج دارد و این امر کاملا با بطن زندگی آنان عجین شده و تقریبا جداناشدنی است و هرگونه تخطی از آن، در شکل زندگی آنان نتیجه معکوس دارد. در ایران با وجود آموزه‌های فراوان دینی و فرهنگی شاید تا حدودی این واقعیت به‌گونه دیگری است؛ تاجایی‌که برمبنای شاخص جهانی شادی (WHI) که براساس ویژگی‌هایی مانند حمایت اجتماعی، رفاه، امید به زندگی، آزادی انتخاب، احساس کم فساد، احساس بخشش و خیرخواهی و مواردی از این دست است، ایران در سال ٢٠١٤ و ٢٠١٥ در میان ١٥٦ کشور در رتبه ١١٥ قرار دارد. آمارهای ارائه‌شده از سوی نهادهای مختلف بین‌المللی، حکایت از مشکلات شادبودن در ایران دارد که در تجربه روزمره نیز این را تا حدی احساس می‌کنیم. این در حالی است که امروزه در دنیا از سرانه تولید ناخالص شادی (GNH)، فراتر از سرانه تولید ناخالص ملی (GNP) بحث می‌شود. سرانه تولید ناخالص شادی، ابعاد مختلفی دارد مانند قدرت خرید، فقدان شکاف‌های اجتماعی، ثبات و دموکراسی، حقوق و آزادی‌های فردی، فقدان تبعیض، مصونیت در برابر آسیب‌ها، سلامت، ساختار کسب‌وکار و پایداری محیط زیست.  

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین