|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۲:۴۱
کد خبر: ۱۱۷۹
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۱
«مردی که هر لحظه فیلم‌هایش شبیه بهشت بود، حتما حالا هم جایش وسط بهشت است. خوشا به حالش. روحش شاد و تولدش مبارک.»
تدبیر و امیدشرق نوشت: «خوش‌ به‌ سعادتتون که می‌رین روضه، جاتون وسط بهشته، ما که دنیامون شده آخرت یزید. کیه مارو ببره روضه؟ آقامجید تورو چه به روضه، روضه خودتی، گریه‌کن نداری، وگرنه خودت مصیبتی، دلت کربلاس!» و دل ما کربلا می‌شود هر بار که این دیالوگ آقامجید ظروفچی جوبچی فیلم «سوته‌دلان» را می‌شنویم. اشک در چشمانمان حلقه می‌زند و دلتنگ سکانس‌هایی می‌شویم که قلم «علی حاتمی» در ذهن و روحمان حک کرده. امروز زادروز 69 سالگی کارگردان مانای سینمای ایران «علی حاتمی» است. مردی که با «سوته‌دلان»، «سلطان صاحبقران»، «هزاردستان»، «کمال‌المک»، «مادر» و ... همیشه در گوشه ذهن هر ایرانی، جاودانه است و حتما به‌گواه همین جاودانگی، به‌قول «عزت» سینمای ایران، «جایش حالا وسط بهشت است.» امروز شانزدهمین سالی است که اهالی هنر تولدش را در غیاب او جشن می‌گیرند. حرف دل شما که رفیق و همکار او بوده‌اید پس از این سال‌ها، خطاب به «علی حاتمی» و دوستدارانش چیست؟

عزت‌الله انتظامی - بازیگر

ای‌ کاش این روزها در سینماهای ما، به بهانه زادروز و به بهانه بزرگداشت‌ «علی حاتمی»، مجموعه فیلم‌های این کارگردان بی‌بدیل تاریخ سینمای ایران به نمایش در بیاید. دخترش «لیلا» میراث هنری اوست که در کارش درجه یک است و خوب توانسته نام پدرش را بزرگ بدارد. تجربه کارهایی که با «علی حاتمی» داشتم، همه عالی هستند. تجربه‌هایی فراموش‌نشدنی که خودم بهترینش را سریال «هزاردستان» می‌دانم. در طی این سال‌ها این‌ همه سریال دیده‌ایم اما هیچ‌کدام به اندازه یک سکانس «هزاردستان» درخشان و عجیب نیستند. مردی که هر لحظه فیلم‌هایش شبیه بهشت بود، حتما حالا هم جایش وسط بهشت است. خوشا به حالش. روحش شاد و تولدش مبارک.

داوود رشیدی - بازیگر و کارگردان

علی عزیزم، چندین سال گذشته از آن صبح غم‌انگیز پاییزی که خبر از دست‌دادنت را شنیدم. از هتل بیرون زدم. شش‌ صبح بود و هوای پاریس مه‌آلود و بارانی ... انگار تمامی خاطرات سه‌دهه را در همان چند دقیقه در ذهنم مرور کردم. به یاد آوردم که تو چند ماهی را برای نوشتن «هزاردستان» در این شهر گذراندی، در تنهایی ... در کدام هتل یادم نیست اما همیشه با من شوخی می‌کردی و سر‌به‌سرم می‌گذاشتی برای معرفی آن هتل ... تو همیشه شوخی می‌کردی ... . هرجا تو بودی، شادی بود ... موسیقی بود ... دوستی بود ... گفت‌وگو بود ... سال‌های زیادی را در کنار هم گذراندیم، روزهای دانشکده هنرهای دراماتیک، روزهایی که نمایش «حسن‌کچل» تو را به صحنه بردم. روزهای موفقیت فیلم‌هایت. روزهای تلاش برای ساخت سریال‌های «سلطان صاحبقران» و «هزاردستان» ... سال‌های معاشرت‌های زیبای خانوادگی و تولد فرزندانمان ... همه و همه در آن صبح مه‌آلود پاییزی از جلوی چشمانم گذشتند. هر تولدت و هر سالروز از دست‌دادنت از من می‌خواهند درباره‌ات بگویم و بنویسم اما خودم خوب می‌دانم در تمام این سال‌ها، روز و لحظه‌ای نبوده که در یادم همه خاطرات را مرور نکرده باشم. کدام را بگویم؟ از چه بنویسم؟

محمدعلی کشاورز - بازیگر

«علی حاتمی» یکی از بهترین کارگردان‌های تلویزیون و همین‌طور سینمای ایران بود. کارگردانی که هرچقدر هم فیلم‌های جدید ساخته شود، بازهم فیلم‌های او تا همیشه در تاریخ سینمای ایران جاودان و یکه می‌ماند و فیلم‌هایی که از او برجای مانده گواه بر این ادعاست. او در سینمای ایران جزو اولین‌هاست، از نظر محتوا، معنی، دیالوگ و تصاویر. چراکه خودش سناریست کم‌نظیری بود و اشراف خوبی بر سینما داشت. مهم‌ترین و بزرگ‌ترین خدمت او به سینما ساخت «شهرک سینمایی غزالی» بود که در آنجا «هزاردستان» ساخته شد. من تعجب می‌کنم که چرا شهرکی که «علی حاتمی» زحمت ساخت آن را کشید و لحظه‌به‌لحظه برای پاگرفتنش خون‌دل خورد، سرانجام «شهرک‌سینمایی غزالی» نام گرفت و نه «شهرک‌سینمایی علی حاتمی». روحش شاد و نامش همیشه جاودان بماند. تمام مدتی که با او کار کردم همه برایم بهترین خاطرات دوران کاری‌ام بوده. از «علی حاتمی» علاوه بر فیلم‌ها و نمایشنامه‌هایش، یادگار عزیز دیگری هم هست و آن یگانه دخترش لیلاست که یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که امیدوارم سلامت و سرزنده باشد و راه پدرش را همواره همچون حالا، شایسته پی بگیرد.

سیروس ابراهیم‌زاده - بازیگر و کارگردان

نوشته‌اند «میرزا حسینقلی‌خان صدرالسلطنه» که یکی از اجله متجددان زمان خویش بوده است، به‌عنوان نخستین سفیر ممالک محروسه ایران تعیین و به نیویورک فرستاده می‌شود. روز عید قربان طبق سنت اسلاف گرانمایه خویش، در بالکن هتل «والدرف استوریا» گوسفندی را سر می‌برد و به همین اتهام به تهران احضار می‌شود. ناصرالدین یکی از شرورترین شاهان قاجار که چون بسیاری دیگر در تب و تاب تجددخواهی کور می‌سوخت، بی‌آنکه درک درستی از گفت‌وگوی تمدن‌ها داشته باشد، به او می‌گوید: «ما را نزد جوان‌ترین دولت دنیا بی‌آبرو کردی و ملت چندین و چندهزارساله ما را سخره عالمیان نمودی ...» و سلطان صاحبقران سمبل استبداد برای حفظ حیثیت ازدست‌رفته، از گناه مردی که به‌زعم خود جز پاسداری از ارزش‌های به‌اصطلاح سنتی خویش خطایی نکرده بود، در نمی‌گذرد و ... اکران فیلم «حاجی واشنگتن» که به باور نگارنده یکی از بهترین کارهای «علی حاتمی» فیلمساز بی‌همتای ایران است، شگفتا که خود، آخر و عاقبتی بس حسینقلی‌خانی پیدا کرد ... بگذریم! کارگردان فیلم «کمال‌الملک» واله و شیدای ارزش‌های دیرین فرهنگی و اجتماعی خاک پاک بود. به هنر سینما عشق می‌ورزید و به کاربرد زبان فاخر فارسی در سینما جهت بالا بردن سطح استواری جامعه اعتقاد داشت. «علی حاتمی» چراغی است که تا همیشه در هنر و فرهنگ و سینمای ایران تابناک خواهد ماند و آیین چراغ، خاموشی نیست.

عزیز ساعتی - عکاس

مبارکی تولد هرکس بستگی به شیوه زندگی و نگاه و رفتارش با مردمان پیرامونش دارد. «علی حاتمی» ایران، مردم ایران و فرهنگ ایرانی را دوست داشت و برای زنده نگاه داشتن آن کوشش کرد. تولدش هرروز مبارک باد.

احمد طالبی‌نژاد - منتقد

سلام آقای حاتمی! حال شما چطور است؟ چقدر سفرتان طولانی شد؟ آخر گفته‌اند: از دل برود هرآنکه از دیده برفت. درمورد شما البته این ضرب‌المثل قطعا صدق نمی‌کند. هر سال که از رفتنتان می‌گذرد، جای خالی‌تان بیشتر به چشم می‌آید. من یکی که همیشه جای شما را خالی می‌کنم. هرچند شما از من دلخورید. پیش از سفرتان، چندبار به منزل زنگ زدم. جواب می‌دادند که دارید نماز می‌خوانید، یا حالتان خوب نیست و بهانه‌هایی از این دست. راستش می‌خواستم دلیل دلخوری‌تان را بدانم. هر چند خودم حدس‌هایی می‌زنم ولی مطمئن نیستم. یادتان هست روز‌های نزدیک به آغاز فیلمبرداری دلشدگان، در محوطه بنیاد سینمایی فارابی، پیشنهادی به من دادید که نپذیرفتم؟ حتما یادتان هست. گفتید می‌خواهم امور تبلیغاتی فیلم را بسپارم دست تو که جواب دادم باید فکر کنم و فردایش به شما زنگ زدم و گفتم نمی‌توانم قبول کنم. وقتی دلیلش را پرسیدید، گفتم ارادت من به شما، قلبی و عاطفی است و نمی‌خواهم رابطه کاری، به این حس لطمه بزند. دلیل دوم هم اینکه بنده در آن روزگار، چنین کار‌هایی را کسر شأن یک منتقد می‌دانستم. استدلال شما این بود که فلانی قبلا در فیلم «سوته‌دلان» این کار را کرده. گفتم هرکس مسئول کار خویش است. به‌ هرحال حدس می‌زنم آن روز از من دلخور شدید. البته سال بعدش در مراسم جشن منتقدان که من درباره فیلم دلشدگان سخن گفتم، شنیدم که از یک جمله حرفم ناراحت شده‌اید و تماشاگران حاضر در سالن، ناراحتی شما را روی پرده دیده‌اند. بعدش من آمدم خدمتتان و توضیح دادم که ... بگذریم. من هنوز هم ارادتم به شما پایدار است. باور کنید طی این سال‌ها که به سفر رفته‌اید، بار‌ها و بارها در مراسم بزرگداشت یا مرور بر آثار شما در تهران یا شهرستان‌ها شرکت کرده و با تمام وجود درباره شما و آثارتان حرف زده‌ام و خواهم زد. این نه یک وظیفه اخلاقی که برای بنده باعث افتخار و مباهات است درباره کسی حرف بزنم که همه فکر و ذکرش ایران و ایرانی بوده است. باور کنید هربار حسن‌کچل، طوقی، سوته‌دلان، مادر و ... را می‌بینم، یک دل سیر گریه می‌کنم. نه از اینکه محتوای این فیلم‌ها عاطفی و گریه‌آورند، بلکه از این جهت که نمی‌توانم درمقابل سیل واژه‌های ترک‌خورده و پرنکته شما غرق در احساس نشوم و البته وقتی آدم خیلی احساساتی شود، گریه‌اش می‌گیرد. نسل ما خوشبخت است که در عهدی زندگی می‌کند که شما هم حضور دارید. آقای حاتمی، تو را به خدا برگردید. سفرتان طولانی شد. دلمان برای واژه‌هایتان تنگ شده. صندلی‌تان هم هنوز خالی است.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین