|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۶
کد خبر: ۱۱۷۸۳۳
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۳
شوم می‌گوید: «خیلی از این آدم‌ها، هر روز زندگی‌شان را با کمتر از یک دلار می‌گذرانند. برای آنها داشتن عکسی از خودشان، یک کالای لوکس به‌حساب می‌آید.
موهایش از فرط آفتاب شدید کلکته، دیگر سفید نیست و طلایی شده است. جلوی دوربین می‌ایستد و لبخند پهنی تحویل عکاس می‌دهد. عکس را که نشانش می‌دهند، لبخندش دو برابر می‌شود و از صورتش بیرون می‌زند. این اولین باری است که تصویر خودش را در قالب یک عکس می‌بیند. آن‌طرف، مادر جوانی به نام اسواپنا ایستاده است و در دلش غوغایی تمام‌نشدنی دارد. به زندگی‌اش در آن کلبه چمنی در کلکته، بدون آب و برق عادت کرده است و دیگر شکایتی ندارد. صدای فلاشر دوربین که شنیده می‌شود، گل از گلش می‌شکُفد. او هم حالا به‌لطف بی‌پاشا شوم، تدوینگر فیلم‌های هالیوودی، یک پرتره از خودش و پسر پنج‌ماهه‌اش، نیلادری، دارد. شوم در کلکته به‌دنیا آمده و هنوز یک ماهش نشده است که با خانواده‌اش راهی نیوجرسی می‌شوند؛ حالا بعد از 47 سال، به بهانه ساخت فیلمی جدید، دوباره به زادگاهش برگشته است. آمدن شوم برای اهالی زاغه‌نشین کلکته، رسیدن به رؤیای ساده‌ای است که در هیچ‌ باوری نمی‌گنجد؛ آنها به لطف عکاسی که در این سفر همراه شوم آمده، برای اولین بار عکس خودشان را دیده‌اند.

شوم می‌گوید: «خیلی از این آدم‌ها، هر روز زندگی‌شان را با کمتر از یک دلار می‌گذرانند. برای آنها داشتن عکسی از خودشان، یک کالای لوکس به‌حساب می‌آید. آنها معنی خریدن دوربین دیجیتال را اصلا نمی‌دانند، چه برسد به اینکه فکر کنند این عکس‌ها می‌تواند چاپ شود و آلبومی از لحظات مختلف زندگی‌شان شود. برخی از اهالی زاغه‌نشین کلکته، تلفن همراه دارند اما گوشی‌های آنها ساده‌ترین مدل موجود است که حتی دوربین هم ندارد. فکرش را بکنید. این آدم‌ها هیچ تصویری از عروسی‌شان، دوران کودکی فرزندان یا پدر و مادرشان ندیده و ندارند.» عکس‌ها با دوربین«SLR» گرفته شده و با چاپگر بی‌سیم به آنها تحویل داده شد. تماشای این روند برای آنها معجزه‌ای تکرارنشدنی بود که در مخیله‌شان نمی‌گنجید. شوم می‌گوید: «لحظه‌ای که آنها تصویر خودشان را می‌دیدند، با ارزش‌ترین صحنه‌ای بود که آدم می‌تواند پُرفروش‌ترین فیلم‌ها را با آن بسازد که نه نیازی به دیالوگ‌نویسی دارد نه تصویربرداری خاصی می‌خواهد. کافیست دوربین را روی صورت‌های پُر از هیجانشان فوکوس کنی و عکس را به آنها بدهی. واکنش آنها غیرقابل باور است.» عکاس که دوربین را در می‌آورد و عکاسی را شروع می‌کند، همه‌شان می‌آیند. هر کدام می‌خواهند بهترین تصویر ماندگار را از خود ارائه دهند. می‌گویند این اولین و شاید آخرین باری باشد که می‌توانیم عکسمان را ببینیم و از جان و دل برای این فرصت استثنایی مایه می‌گذارند.

منبع: وقایع اتفاقیه
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین