کد خبر: ۱۱۷۳۱۶
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۱
در ماه‌هایی که به برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری منتهی می‌شود، بازار سیاست ایران بار دیگر داغ شده است؛ محفل انتخاباتی که گویا قرار است با چاشنی «تخریب» همراه شود.
در ماه‌هایی که به برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری منتهی می‌شود، بازار سیاست ایران بار دیگر داغ شده است؛ محفل انتخاباتی که گویا قرار است با چاشنی «تخریب» همراه شود.

برخی رفتارها نشان می‌دهد که گویا قرار نیست رقابت‌ها در این دوره شکل واقعی به خود بگیرد و شاید این «تخریب» باشد که حرف اول و آخر را بزند، آن هم تخریب رئیس‌جمهور مستقر و محتمل‌ترین چهره سیاسی برای سکانداری دستگاه اجرایی در چهار سال آینده. گرچه خود روحانی معتقد است «یکی از افتخارات دولت یازدهم این است که همواره نقد از دولت و شخص رئیس‌جمهور با آزادی و گاهی فراتر از مرز اعتدال و ملاحظات اخلاقی انجام می‌شود.»

روحانی و منتقدان فاقد شناسنامه سیاسی

شاید روحانی از حیث برخورداری از منتقدینی که بر تمام افعال او و دولتش و حتی منسوبین آنها نظارت دارند در نگاه اول تفاوتی با روسای جمهور سلف خود نداشته باشد، اما نباید غفلت کرد که منتقدان روحانی یک تفاوت با همنامان خود در دولت‌های هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد دارند و آن شناسنامه دار نبودن منتقدان امروز رئیس‌جمهور است. دغدغه‌ای که باعث شد روحانی یکسال بعد از پذیرش مسئولیت در دستگاه اجرایی در سخنانی از نگرانی‌های خود در اینباره پرده بردارد.

روحانی سال 93 در مراسم افتتاحیه نمایشگاه کتاب متذکر شد: «آنچه پسندیده نیست آنکه با پول مردم و با بیت‌المال مردم از دولتی که منتخب مردم است و با رأی اکثریت مردم فعالیت خود را آغاز کرده است، کسی بخواهد به جای نقد تخریب را پیشه گیرد، این امری است که دولت نمی‌پسندد، ما از همه می‌خواهیم با شناسنامه سخن بگویند، بگویند از کجا هستند، بگویند وابسته به کدام جناح هستند، با نام جناح خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران، ملت ایران راهش روشن است، ملت ایران در عصر حاضر به دنبال آرامش است، ملت ایران به دنبال اعتدال است. ملت ایران به دنبال پیشرفت است.»

دغدغه‌های روحانی از حیث بی شناسنامه بودن آنهایی که تمام رفتارهای دولت را زیر ذره بین گرفته اند نه در آن مقطع که رئیس‌جمهور آن را طرح کرد و نه تا امروز آنطور که باید جدی گرفته نشده است، شاید رویکرد حرکت با چراغ خاموش از همان ابتدا مد نظر داعیه داران انتقاد از دولت یازدهم بوده باشد، رویکردی که می‌تواند موفقیت آنها را تضمین کند.

طی سه سال گذشته این منتقدان بدون شناسنامه نه فقط با بزرگ نمایی غیرواقعی برخی ایرادات و رویکردهای دولت در مباحثی مانند اختصاص سبدی به عنوان سبد کالا به مردم، چگونگی اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه‌ها، مذاکرات هسته‌ای که نهایتا به برجام منتهی شد و فیش‌های حقوقی نامتعارف کابینه یازدهم را تحت فشار قرار دادند، بلکه در این میان با رفتارهای گاه به دور از اخلاق ثابت کردند که حتی خصوصی‌ترین احوال روحانی و منسوبان او نظیر مهمانی‌های همسر رئیس‌جمهور برای آنها جالب است تا با همراه ساختن آن با چاشنی بداخلاقی و سیاهنمایی فرد مد نظرشان را تبدیل به پاشنه آشیلی برای روحانی کنند.

در این زمینه شاید اظهارات چندی پیش محمدباقر نوبخت دولت سخنگوی دولت روحانی مبنی بر فعال شدن اتاق‌های فکر علیه دولت روشن‌کننده خیلی از بداخلاقی‌های به اصطلاح منتقدان دولت باشد، اتاق فکری که اصلاح‌طلبان بحث عبور از روحانی را محصول فعالیت آن می‌دانند، چراکه جریان اصلاح‌طلب به عنوان حامی روحانی در انتخابات 92 که طی سه سال اخیر کمتر لب به گلایه از دولت گشوده و سعی‌اش حفظ رابطه خود با دولت بوده است. چه آنکه اصلاح‌طلبان نیک می‌دانند تداوم بقای آنها در عرصه سیاست تا حدودی زیادی به تداوم حمایت از روحانی گره خورده است، در این زمینه شاید گفته‌های اخیر سعید حجاریان، از تئوریسین‌های جریان اصلاح‌طلبی در صورت صحت تا حدی تعریفی دقیق باشد از ضرورت‌هایی که رابطه بین روحانی و جریان اصلاحات را در سال 96 تعریف می‌کند.

گفته می‌شود سعید حجاریان در محفلی خصوصی اعلام کرده «حسن روحانی می‌داند که ما چاره‌ای جز حمایت از او نداریم» اما صرف نظر از صحت و سقم این اظهارات بازبینی نظر مجمع روحانیون مبارز نیز می‌تواند با توجه به وزنه و تاثیرگذاری این تشکل در بین اصلاح‌طلبان اعلام حمایتی هر چند زود هنگام از کاندیداتوری روحانی تلقی شود. مجمع روحانیون مبارز اوایل سال جاری آنگاه که نسبت این تشکل ریشه دار اصلاح‌طلب با بحث عبور از روحانی بیان شد طی بیانیه‌ای تاکید کرد «موضع مجمع حمایت قاطع از دولت و خصوصا شخص جناب آقای دکتر روحانی رئیس‌جمهور محترم است.»

البته از میان اصولگرایان نیز سخنگوی جامعه روحانیت مبارز از تشکل‌های اصیل این جریان با اعلام اینکه «احتمال دارد مجموعه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری آینده از حسن روحانی حمایت کنند»، زنگ اهمیت حمایت از روحانی را در بین اصولگرایان به صدا در آورد جریانی که طی سال‌های اخیر با وجود وارد کردن انتقاداتی به دولت سعی کرده، با رعایت اخلاق سیاسی بین این جریان و افراطیون به قول رئیس‌جمهور فاقد شناسنامه سیاسی مرز قایل شود. تا منتقدان و مخالفان رئیس‌جمهور دولت یازدهم نه فعالان اصلاح‌طلب و نه اصولگرایان، بلکه همان چهره‌هایی باقی بمانند که رئیس‌جمهور آنها را بی شناسنامه - البته در حوزه سیاسی - خوانده است.

احمدی‌نژاد و حامیانی که منتقد شدند

اما محمود احمدی‌نژاد که بعد از رقابتی دو مرحله‌ای و در انتخاباتی که جریان‌های سیاسی غالب در کشور بیش از یک نماینده در آن داشتند وارد ساختمان پاستور شد، در مرحله اول انتخابات از حمایت چندانی از ناحیه اصولگرایان برخوردار نبود و تنها آیت‌الله مصباح یزدی و یارانش بودند که از ابتدا با احمدی‌نژاد همراه شدند؛ گرچه دیگر اصولگریان نیز در رقابت بین احمدی‌نژاد و هاشمی، در مرحله دوم انتخابات سال 84 احمدی‌نژاد را برگزیدند. تا محمود احمدی‌نژاد در سال‌های اول مسئولیت در دستگاه اجرایی مخالفانی جدی از سوی اصولگرایان نداشته باشد.

بنابراین با توجه به رقابت سنتی دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا و با در نظر گرفتن اینکه اصولگرایان احمدی‌نژاد را از آن خود می‌دانستند اصلاح‌طلبان به منتقد سیاست‌های دولت نهم تبدیل شدند، غیر ازدلخوری از شکست در رقابت‌های انتخاباتی در سال 84 و از دست دادن دولت، یکی از اصلی ترین دلایل انتقادات اصلاح‌طلبان از دولت نهم در سال‌های اول به برکناری وسیع مدیران دولت قبل بازمی‌گشت که خانه نشین کردن محمدجواد ظریف که در آن روزها سفیر ایران در سازمان ملل بود از نمونه‌های آن به شمار می‌رود. در این سالها همواره تصمیمات خلق‌الساعه و تنش‌آفرین رئیس دولت نهم مورد انتقاد اصلاح‌طلبان بود.

البته قانون‌گریزی احمدی‌نژاد رئیس دولتی که نه همه ولی بسیاری از اصولگرایان در سال‌های اول او را با خود هم‌افق می‌دانستند در همان دولت نهم صدای مخالفت برخی چهره‌های اصولگرا خصوصاً در مجالس هفتم و هشتم را بلند کرد، هرچند در سال‌های بعد نوع ولایت‌مداری احمدی‌نژاد باعث شد تا در سال‌های پایانی مسئولیت وی در ریاست جمهوری حتی طرفداران آیت‌الله مصباح یزدی به عنوان حامیان اصلی احمدی‌نژاد نیز با او زاویه جدی پیدا کنند.

اصلاح‌طلبانی که طرح عبور از رئیس دولتشان را کلید زدند

در میان رؤسای جمهور ایران سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهوری است که به تجربه کردن هر نه روز یک بحران مشهور است؛ بحران‌هایی که گفته می‌شد از ناحیه مخالفان بر وی و دولتش تحمیل می‌شود. رأی 20 میلیونی خاتمی در انتخابات خرداد 76 مقابل کاندیدای جریان اصولگرا گرچه در ابتدا سدی برابر وی در مقابل منتقدان اصولگرای وی ایجاد کرد، اما کم کم بحران‌هایی مانند کنفرانس برلین، قتل‌های زنجیره‌ای، ماجرای کوی دانشگاه و ... مخالفان و منتقدانی را پیش روی رئیس دولت وقت گذاشت.

البته مخالفان خاتمی در دوره اول ریاست جمهوری‌اش محدود به گروه‌ موسوم به لباس شخصی‌ها که در مقاطع بحرانی ظهور می‌یافتند، نبود؛ علاوه بر این گروه قدرتمند که برای رئیس‌جمهور غریب نبودند و طیف اصولگرا که به صورت سنتی رقیب دولت اصلاحات به شمار می‌رفتند، حتی خود نزدیکان رئیس‌جمهور نیز اغلب در صف منتقدان قرار می‌گرفتند، آنهایی که از فضای باز سیاسی به وجود آمده در این دوره انتقاد تند علیه رئیس دولت را برداشت و درست در آستانه ورود خاتمی به رقابت‌های انتخاباتی ریاست جمهوری در مرحله دوم پروژه عبور از خاتمی را مطرح کردند.

چپ‌ها منتقدان جدی هاشمیِ رئیس‌جمهور

هاشمی رفسنجانی در سال 1368 و بعد از ارتحال امام خمینی در حالی که چهارمین رئیس‌جمهور ایران عملا تا 17 مهر آن سال باید در سمت ریاست جمهوری ایفای وظیفه می‌کرد، رئیس‌جمهور شد، در این انتخابات شرایط خاص کشور به هاشمی این امکان را داد تا رئیس‌جمهوری باشد که با اجماع همه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی وارد دستگاه اجرایی شود، در این دوره به علت ارتحال رهبر انقلاب، در تاریخ 14 خرداد 1368، انتخابات جمعه ششم مرداد برگزار شد و این دوره یک ماه و نیم زودتر از موعد مقرر آغاز شد.

در ابتدای ایفای مسئولیت هاشمی رفسنجانی در دستگاه اجرایی جناح موسوم به چپ اکثریت مجلس سوم را در دست داشتند اما شاید به دنبال رد صلاحیت کاندیداهای آنها در انتخابات مجلس چهارم آنها مشی انتقاد از ‌هاشمی را در پیش گرفتند به دنبال این وضعیت همزمان با دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری برای هاشمی مجمع روحانیون مبارز که در انتخابات پنجم ریاست‌جمهوری (چهارساله اول ‌هاشمی) به نفع ‌هاشمی موضع‌گیری کرده بود برای دوره دوم ریاست جمهوری او موضع سکوت در پیش گرفت البته روزنامه سلام روزنامه‌ای که مدیریت آن در دست یکی از بانفوذترین چهره‌های مجمع روحانیون مبارز بود، انتقادات تندی نسبت به عملکرد دولت ‌هاشمی رفسنجانی مطرح می‌کرد.

راست‌گرایان سنتی در انتخابات دوره دوم ریاست هاشمی بر دستگاه اجرایی از او حمایت کردند و به عبارتی از موضع حمایتی چهار سال قبل خود کوتاه نیامدند اگرچه با شرط و شروطی که مهم‌ترین آن مربوط به چینش کابینه بود. در انتخابات ریاست جمهوری سال 72 در شرایطی که جناح چپ رسما در صف منتقدان هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور قرار داشت جامعه روحانیت مبارز که ‌هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از اعضای شورای مرکزی آن شناخته می‌شد، از ‌هاشمی حمایت قطعی و کامل کرد، همچنین جامعه مدرسین حوزه علمیه به عنوان یکی دیگر از پرنفوذترین گروه‌های جریان راست آن زمان از ‌هاشمی حمایت کرد؛ البته آنها هم با شرط و شروطی.

گفته می‌شود از نکات قابل توجه در حمایت جامعه مدرسین از ‌هاشمی، امضای بیانیه حمایتی توسط آیت‌الله فاضل بود، در حالی که معمولاً بیانیه‌های این تشکل با امضای آیت‌الله مشکینی منتشر می‌شد، به دنبال موضع جامعه مدرسین، در حالی که انتظار می‌رفت از کاندیداتوری احمد توکلی حمایت کند اعلام کرد از کاندیدای مورد حمایت جامعتین حمایت می‌کند.

به گزارش خبرآنلاین، امرور وضعیت منتقدان و حامیان روسای جمهور در پایان دوره اول مسئولیت‌شان و در شرایطی که خود را برای رقابت در دوره بعد آماده می‌کردند نشان می‌دهد که همه آنها منتقدانی داشته‌اند که در وادی سیاست و رقابت انتخاباتی به بازگو کردن نقاط ضعف دولت‌های مختلف می‌پرداختند، اما در این میان روحانی امروز، وضعیتی متفاوت را شاید تجربه می‌کند، منتقدان امروز او را اکثراً اشخاصی تشکیل می‌دهند که در عرصه فعالیت سیاسی به استناد سخنان خود رئیس‌جمهور شناسنامه ندارند و علاوه بر این آنها به انتقاد بسنده نمی‌کنند و تخریب به منظور تحت فشار گذاشتن روحانی را مد نظر دارند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین