کد خبر: ۱۱۷۰۹۰
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۰
عمه و عمو هایم معتاد بودند و من به غیر از آنها کس دیگری را نداشتم که در نبود مادرم به آنها پناه ببرم . هر بار که به خانه عمه ام می رفتم به من می گفت:بیا با هم مواد مصرف کنیم، حالت خوب می شود و به عالم دیگری میروی .
 عمه و عمو هایم معتاد بودند و من به غیر از آنها کس دیگری را نداشتم که در نبود مادرم به آنها پناه ببرم . هر بار که به خانه عمه ام می رفتم به من می گفت:بیا با هم مواد مصرف کنیم، حالت خوب می شود و به عالم دیگری میروی .

ماجرای دختر 18 ساله ای که نیمه شب به کلانتری پناه برد/زهرا : مرا به بهزیستی تحویل دهیدبه گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان ، زهرا" دختر 18 ساله ای که نصف شب خود را به ستاد فرماندهی انتظامی اردبیل رسانده بود پس از دستگیری توسط ماموران کلانتری 12 "فلسطین" التماس کنان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری کفت: از شما می خواهم مرا به بهزیستی تحویل دهید دیگر نمی خواهم با پدر و مادرم زندگی کنم.

او ادامه داد: از وقتی چشم باز کردم پدرم مواد مصرف می کرد و آدم بی مسئولیتی بود ،من فرزند اول خانواده بودم، مادرم بارها می خواست طلاق بگیرد ولی با وجود من از این کار منصرف می شد. وی برای تامین مایحتاج زندگی مجبور بود در خانه های مردم کار کند، به دلیل وضعیت مالی خانواده من نتوانستم بیشتر از مقطع ابتدایی درس بخوانم و همیشه در خانه تنها و مجبور بودم به خانه عمه ام که در نزدیکی خانه ما بود بروم تا تنها نمانم. بعضی وقتها هم به خانه عمویم می رفتم.

عمه و عمو هایم معتاد بودند و من به غیر از آنها کس دیگری را نداشتم که در نبود مادرم به آنها پناه ببرم . هر بار که به خانه عمه ام می رفتم او به من می گفت: که بیا با هم مواد مصرف کنیم، حالت خوب می شود و به عالم دیگری میروی و از غم و غصه نجات پیدا می کنی.

یکبار وسوسه شده و همراه با عمه ام مواد مصرف کردم. حالم خیلی بد شد، انگار که مرا آتش زدند، مات و مبهوت شده بودم و خشکم زده بود. عمه ام برایم قرص آورد ولی حالم خوب نشد از آن روز به بعد من هر بار با عمه ام مواد مصرف می کردم، ولی به خانواده ام چیزی نمی گفتم، چرا که آنها ارزش و اهمیتی به من قایل نبوده و بود و نبود من برای آنان فرقی نداشت.

مادرم فردی عصبی و پرخاشگر بود و مدام با بهانه های مختلف به من سرکوفت می زد که باید در کارهای خانه به من کمک کنی، ولی من حوصله کار کردن نداشتم. برای اینکه هزینه خرید مواد را تامین کنم مجبور شدم در منازل مردم کار کنم. هر روز بیشتر خودم را در منجلاب فساد می دیدم از طرفی خانواده ام هم به من توجهی نمی کردند. از غرولندهای مادرم خسته شده بودم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را به ماموران معرفی کنم تا مرا تحویل بهزیستی دهند. می خواهم ترک کنم و زندگی جدیدی برای خودم بسازم.

*تجزیه و تحلیل

دوران بلوغ و نوجوانی یکی از حساس ترین دوره های زندگی به شمار می رود که در این دوره سنی خصوصیاتی از قبیل تشخص طلبی، اعلام استقلال ، مخالفت جویی، خودنمایی، تبعیت از گروه های مرجع و دهها صفات دیگر بروز می کند. دوره نوجوانی زمان بحران و شورش است. نوجوان با درا بودن ویژگی های خاص خود به دنبال هیجان است و در این راه اغلب به بی راهه کشیده می شود.

نتایج بررسی ها نشان می دهد که همه گروههای سنی، به طور یکسان در معرض اعتیاد قرار ندارند، بلکه هر چه برسن افراد اضافه شود، زمینه های اعتیاد کاهش می یابد، به تعبیر روشن تر حدود 16 درصد از معتادان، کمتر از 19 سال سن دارند و 28 درصد آنان در سنین بین 20 تا 24 سال به اعتیاد روی می آورند. اما از این سن به بعد درصد گرایش افراد به اعتیاد کاهش می یابد.

اختلافات خانوادگی و تضاد و کشمکش بین والدین موجب می شود که فرزندان از مراقبت و کنترل لازم برخوردار نباشند. این وضعیت و فضای نامناسب و نامساعد خانوادگی و عدم صمیمیت بین افراد خانواده موجب می شود که فرزندان چنین خانواده ای برای خود دوستانی بیابند و با اهمال و غفلتی که در پرورش آنها شده، به سوی اعتیاد سوق داده شوند.

این داستان از سوی پایگاه اطلاع رسانی پلیس ارسال شده است.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین