به نظر میرسد که مخالفان این قراردادها در واقع راهی را میروند که پیشتر مخالفان برجام رفته بودند.
میادین مشترک ، بخش مهمی از ذخایر نفت و گاز ایران را تشکیل میدهند. در سالهای اخیر به کرات درباره سطح استفاده کشورهای همسایه از این میادین و عقبماندگی ما در این حوزه صحبت شده است. تنها در یک نمونه کشور قطر امپراتوری اقتصادی جدید خود را بر بستر میدان مشترک پارس جنوبی بنا کرده و بیش از یازده برابر ما از لایه گازی این حوزه انرژی برداشت میکند. همچنین برداشت حداقل سیصد هزار بشکه در روز از لایه نفتی این میدان مشترک از آنجا حایز اهمیت است که ما هنوز بشکهای از این میدان برداشت نکردهایم. در غرب کارون هم وضعیت میدان مشترک نفت و گاز ما با عراق به همین شکل است. به جز این موضوع ضریب بازیافت ما در حوزه نفت و گاز هم مطرح است. از این حیث به ازای هر یک درصد افزایش برداشت سالانه 8 و نیم میلیارد دلار عایدی نصیب کشور خواهد شد. در چنین شرایط ما یازده ماه است که قراردادهای جدید نفتی را به شکلی که تا کنون ملاحظه شده، متوقف کردهایم. آن هم در وضعیتی که منابع محدود داخلی ما تا حد 90 درصد صرف هزینههای جاری کشور میشود. با این توصیف سؤال اساسی اینجاست که بدون جذب تکنولوژی و سرمایه لازم در صنعت نفت که همچنان موتور پیشران اقتصاد کشور محسوب میشود، منتقدان و مخالفان دولت با چه استدلالی توقع دارند که شاهد گرهگشایی اقتصادی و خروج از رکود در صنایع باشیم؟
به نظر میرسد که مخالفان این قراردادها در واقع راهی را میروند که پیشتر مخالفان برجام رفته بودند. حدس زدن این موضوع که بستر اصلی مخالفتها بر پایه گرایشهای سیاسی استوار شده چندان کار پیچیدهای نیست. چرا که در صفبندی مخالفان این قراردادها تقریباً هیچ خط و نشانی از طیفها و چهرههای سیاسی موافق دولت دیده نمیشود. نکته مهم دیگر اینجاست که تهاجم به این قراردادها در حالی انجام میشود که دولت تا اینجای کار بدون پافشاری سرسختانه بر مواضع خود، هم به کرات سخن منتقدان را شنیده و هم قراردادها را در مسیر اصلاح و تغییر قرار داده است. امروز باید از مخالفان دولت که عمدتاً از طیف هواداران دولت قبل بودند این سؤال پرسیده شود که در 8 سال قبل از سال 92 چند بار نظیر این تعامل را از دولتهای نهم و دهم در مقابل منتقدان خود دیده بودند؟ با این همه تجربه و برجام و دیگر تقابلهایی که مخالفان با برنامههای دولت داشتهاند نشان میدهد که این دست مخالفتخوانیها احتمالاً نقطه پایانی نخواهد داشت و اقناعی از سوی گروه مقابل دولت در کار نخواهد بود. قطعاً گفتوگو با منتقد اقدامی قابل تقدیر است اما دولت باید متوجه باشد که به بهانه برخی گفتوگوهایی که معلوم است ثمری در پی نخواهند داشت، زمان را از دست ندهد. این زمانی طلایی است که استفاده از آن از واجبات ایجاد رونق اقتصادی در کشور است.
حسین امیری خامکانی
نایب رئیس کمیسیون انرژی
منبع: ایران
به نظر میرسد که مخالفان این قراردادها در واقع راهی را میروند که پیشتر مخالفان برجام رفته بودند. حدس زدن این موضوع که بستر اصلی مخالفتها بر پایه گرایشهای سیاسی استوار شده چندان کار پیچیدهای نیست. چرا که در صفبندی مخالفان این قراردادها تقریباً هیچ خط و نشانی از طیفها و چهرههای سیاسی موافق دولت دیده نمیشود. نکته مهم دیگر اینجاست که تهاجم به این قراردادها در حالی انجام میشود که دولت تا اینجای کار بدون پافشاری سرسختانه بر مواضع خود، هم به کرات سخن منتقدان را شنیده و هم قراردادها را در مسیر اصلاح و تغییر قرار داده است. امروز باید از مخالفان دولت که عمدتاً از طیف هواداران دولت قبل بودند این سؤال پرسیده شود که در 8 سال قبل از سال 92 چند بار نظیر این تعامل را از دولتهای نهم و دهم در مقابل منتقدان خود دیده بودند؟ با این همه تجربه و برجام و دیگر تقابلهایی که مخالفان با برنامههای دولت داشتهاند نشان میدهد که این دست مخالفتخوانیها احتمالاً نقطه پایانی نخواهد داشت و اقناعی از سوی گروه مقابل دولت در کار نخواهد بود. قطعاً گفتوگو با منتقد اقدامی قابل تقدیر است اما دولت باید متوجه باشد که به بهانه برخی گفتوگوهایی که معلوم است ثمری در پی نخواهند داشت، زمان را از دست ندهد. این زمانی طلایی است که استفاده از آن از واجبات ایجاد رونق اقتصادی در کشور است.
حسین امیری خامکانی
نایب رئیس کمیسیون انرژی
منبع: ایران
ارسال نظر