گفت‌وگو با مردی که اعضای بدن برادرش را اهدا کرد
کد خبر: ۱۱۵۶۰۹
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۱
می‌گوید برادرم منتظر بود تا فرزندش را ببیند اما اکنون دو هفته است که دیگر در بین ما نیست. اگر راننده‌ای که با او تصادف کرد، به علائم راهنمایی و رانندگی و تابلویی که سرعت مجاز را ٣٠ کیلومتر نشان می‌داد، توجه می‌کرد، تصادف این فاجعه را به بار نمی‌آورد.
 می‌گوید برادرم منتظر بود تا فرزندش را ببیند اما اکنون دو هفته است که دیگر در بین ما نیست. اگر راننده‌ای که با او تصادف کرد، به علائم راهنمایی و رانندگی و تابلویی که سرعت مجاز را ٣٠ کیلومتر نشان می‌داد، توجه می‌کرد، تصادف این فاجعه را به بار نمی‌آورد.

علی جنتی، ٣٩ساله در گفت‌وگو با شرق، از مرگ مغزی و اهدای عضو برادرش و اتفاقات بعد از آن می‌گوید.

برادرت چند سال داشت و شغلش چه بود؟ تصادف مرگ‌بار چطور اتفاق افتاد؟
برادرم ٣٦ساله و شغلش آزاد بود. تصادف مرگ‌بار ٩ مرداد اتفاق افتاد. من آنجا نبودم اما به من گفتند ساعت ١٠:١٥ شب ماشینش را در بلوار حجاب مشهد پارک کرد و می‌خواست از خیابان رد شود که ماشین به او زد.

 راننده‌ای که به برادرتان زد، الان کجاست؟
او کارمند بانک است؛ البته بعضی‌ها به ما گفتند اول یک خانم پشت فرمان بود اما بعد که پرونده تشکیل شد مدارک یک مرد در ماشین بود. فکر می‌کنم سرعت زیاد باعث شدت خسارات این تصادف شد چون کمتر از ٥٠ متر جلوتر چراغ راهنمایی رانندگی وجود دارد و حدود ٢٠ متر آن‌طرف‌تر هم خط‌کشی عابر پیاده بود. از طرفی تابلوی راهنمایی و رانندگی هم که در آن خیابان وجود دارد، سرعت مجاز را ٣٠ کیلومتر اعلام کرده بود. به‌هرحال اگر با سرعت ٣٠ کیلومتر در ساعت به کسی بزنی، آن‌قدر شدید نخواهد بود. احتمالا کسی که پشت فرمان بوده، دیده دو ثانیه مانده چراغ ‌قرمز شود، برای همین سرعتش را بیشتر کرده که این اتفاق افتاده است. متأسفانه هنوز برای ما جا نیفتاده است که قوانین راهنمایی‌و‌ رانندگی برای امنیت خودمان و دیگران است.

آیا در صحنه حادثه شاهد عینی هم حضور داشت؟
شاهد عینی وجود دارد اما به دلیل نوع قانون ما کسی حاضر نیست وقت بگذارد. چون باید چند بار بیاید و برود. به‌هرحال هرکس گرفتاری خاص خودش را دارد و اکثرا نمی‌آیند. البته راننده‌ آژانس‌هایی که اورژانس را خبر کردند و برادر همسر برادرم را از ماجرا مطلع کردند، شاهدان ماجرا بودند و گفتند یک خانم پشت فرمان بود.

شما چطور از ماجرا مطلع شدید؟
بچه‌های آژانسی که گفتم، بعد از اینکه برادرم را به بیمارستان رساندند، ساعت ١٢ به خانه برادرم زنگ زده و گفته بودند ماشین برادرم خراب و شارژ گوشی خودش هم تمام شده و برادرم از آنها خواسته شماره برادر خانمش را از همسرش بگیرند و به او زنگ بزنند که بیاید ماشین را تعمیر کند؛ چون برادر خانم برادرم مکانیک بود. خلاصه او حدود ساعت یک به بیمارستان رفته و فهمیده بود ماجرا چیست و ساعت شش صبح هم برادر کوچکم را از ماجرا باخبر کرده بود و ساعت ٦:٠٥ بود که برادرم موضوع را به من اطلاع داد و من از قوچان به مشهد رفتم.

چرا راننده‌های آژانس موضوع را به همسر برادرتان نگفته بودند؟
چون همسر برادرم هفت‌ماهه باردار بود و آنها نگران بودند که اتفاق بدتری بیفتد.

شما وقتی به بیمارستان و صحنه تصادف رفتید، چه شد؟
براساس نظر پزشکی قانونی برادرم در صحنه تصادف دچار مرگ مغزی و قلبش هم دچار آسیب شده بود چون چرخ عقب ماشین از روی سینه‌اش رد شده بود. اما در نهایت کارشناس راهنمایی تقصیر را ٥٠، ٥٠ اعلام کرد و گفت برادرم یک‌دفعه وسط خیابان رفته است. به‌هرحال ما به نظر افسر راهنمایی رانندگی اعتراض کرده‌ایم.

چه شد که تصمیم به اهدای عضو گرفتید؟
مرگ عزیزان خیلی سخت است. اتفاق باورپذیری نبود؛ به‌ویژه برای والدینمان. آنها فکر می‌کردند همین که برادرم نفس می‌کشد، به معنی زنده‌بودن است. البته کمک ‌دکتری که الان اسمش را به یاد ندارم، در پذیرش موضوع از سوی پدر و مادرم خیلی مؤثر بود. درنهایت با توضیحات آن خانم‌دکتر بود که مادرم اجازه اهدای عضو را داد. ما اجازه اهدای عضو را دادیم تا دعای آنهایی که اعضای برادرم به آنها داده شده است، پشت او باشد. پدر و مادرم هر دو در قید حیات هستند و پذیرش اینکه فرزند جوانشان را به این زودی از دست دادند، برایشان خیلی سخت بود و این پذیرش در شرایطی که از علم پزشکی و تفاوت مرگ با مرگ مغزی مطلع نباشی، سخت‌تر هم می‌شود.

آیا برادرتان خودش درباره اهدای عضو در چنین شرایطی با شما یا فرد دیگری صحبت کرده بود؟
نه صحبت نکرده بود. هیچ‌کس چنین چیزی را پیش‌بینی نمی‌کند. او هم پیش‌بینی نکرده و کارت اهدای عضو هم برایش صادر نشده بود. خود من هم تا قبل از این اتفاق چیزی درباره اهدای عضو نمی‌دانستم و بعد از آن اتفاق بود که مدارک و فرم‌های لازم را گرفتم تا برایم کارت اهدای عضو صادر کنند.

واکنش شما و خانواده به مطرح‌شدن بحث اهدای عضو چه بود؟
خیلی سخت بود. من و خواهر و برادرهایم درباره‌اش صحبت کردیم اما پذیرش موضوع برای مادرم از همه سخت‌تر بود و می‌گفت درحالی‌که پسرم نفس می‌کشد و زنده است، او را با دست خودم بکشم! در نهایت رضایت دادیم و او به بیمارستان منتظری انتقال یافت و ٤٨ ساعت هم آنجا زیر نظر بود و وقتی نتایج آزمایش‌های متعدد و نظر نهایی پزشکان، مرگ مغزی را تأیید کرد، آن‌موقع بود که دستگاه‌ها را از او جدا کردند. البته در آن‌موقع هم ما هنوز امیدوار بودیم چون پذیرش موضوع خیلی سخت بود و مادرم می‌گفت خبر بگیرید ببینید شاید زنده شده باشد. به هر حال عزیز آدم است و حتی من خودم دیده‌ام افرادی که بعد از آنکه عزیزشان را در قبر می‌گذارند باز هم به آنجا سر می‌زنند، شاید زنده شده باشد، حالا چه برسد به اینکه او نفس بکشد و قلبش بزند.

توصیه شما به افرادی که ممکن است در شرایط مشابه قرار بگیرند، چیست؟
خیلی ساده بگویم، چرا قلب و ریه و دیگر اعضای بدن عزیز ما که امیدی به زنده‌بودنش وجود ندارد، باید زیر خاک برود درحالی‌که یکی، دو نفر با آن اعضا می‌توانند ادامه حیات دهند و زندگی بهتری داشته باشند. سؤال من اینجاست که چرا این کار را نکنیم؟ این توصیه اسلام و از اصول انسانی است. البته فکر می‌کنم اطلاع‌رسانی در این مورد کم و ضعیف است به‌خصوص در شهرستان‌های کوچک. چه‌بسا خود من اگر این اتفاق نمی‌افتاد، هیچ‌وقت متوجه نمی‌‌شدم امکان اهدای عضو در چه شرایطی فراهم می‌شود. نزدیک محل کارم یک مرکز دیالیز است و اکثرا می‌بینم که این افراد چقدر سختی می‌کشند. چرا چنین افرادی باید سختی بکشند یا بمیرند؟

واکنش اطرافیان در مراسم ختم چطور بود؟
خیلی‌ها استقبال کردند و عده‌ای هم به‌شدت انتقاد داشتند و می‌گفتند چرا این کار را کردی، که چه بشود و من پرسیدم چرا نکنم. با منطق به آنها توضیح دادم چرا این کار را می‌کردیم. در نهایت آنها هم شاید به خاطر حال و روز ما ظاهرا ‌پذیرفتند.

استدلال افرادی که مخالف اهدای عضو بودند چه بود و شما چه پاسخی می‌دادید؟
مثلا می‌گفتند چرا مادر را رنج دادید که بچه خودش را بکشد، برادرت هنوز نفس می‌کشید. من هم پاسخ می‌دادم این مشکل مادر نیست، مشکل ماست که اتفاقات را بد متوجه می‌شویم. بدن برادرم هیچ‌چیزی را متوجه نمی‌شد. الان هم اگر یک درصد احساس کنم موضوع برای مادرم حل نشده مانده، پیش‌ هزار کارشناس و متخصص می‌برمش تا بفهمد کارش درست بوده است.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین