کد خبر: ۱۰۹۹۸۸
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۸
صدا به صدا نمی‌رسد. صدای حفاری آن‌قدر بلند است که تا ١٠، ١٥ متری از محل حفاری، صدای بوق خودروها هم شنیده نمی‌شود. گونی‌های پلاستیکی سفیدرنگ دور تا دور گودال ٢٠ متری را پوشانده و کارگران در داخل محوطه سخت مشغول کارند.
صدا به صدا نمی‌رسد. صدای حفاری آن‌قدر بلند است که تا ١٠، ١٥ متری از محل حفاری، صدای بوق خودروها هم شنیده نمی‌شود. گونی‌های پلاستیکی سفیدرنگ دور تا دور گودال ٢٠ متری را پوشانده و کارگران در داخل محوطه سخت مشغول کارند.

روزنامه «شهروند» در ادامه می‌نویسد: بلوار کوهسار در فلکه دوم شهران، پس از ٣٠ روز، از چهارشنبه هفته گذشته بار دیگر خبرساز شد؛ از همان زمان که اعلام کردند زمین محل انفجار مهیب، نشست کرده است. هرچند که مسئولان شهرداری این خبر را نادرست دانستند و گفتند که این حفاری‌ها، مرحله دوم عملیات تحکیم مسیر است، اما اهالی معتقدند که شیب زمین را به چشم دیده‌اند. همین هم شد تا از همان چهارشنبه، مأموران آتش‌نشانی و مسئولانی از شرکت مترو بیایند و بخش شمالی بلوار کوهسار را در میان گونی‌های سفیدرنگ محاصره کنند؛ جایی که میله‌های قطوری از وسط آن علم شد.

حالا کارگران قرمز و آبی‌پوش، در میان همان گودال و درکنار میله‌ها، مشغولند. عابران هم خسته از این هیاهو، با هربار رد شدن از کنار نوارهای زردرنگ، در انبوهی از گردوخاک، نفس‌هایشان به شماره می‌افتد: «داریم بتن‌ریزی می‌کنیم. دو سه‌ماهی طول می‌کشد تا کار تمام شود.» این را یکی از کارگران شرکت پیمانکار مترو می‌گوید و ادامه می‌دهد: «با این بتن‌ها، خاک را تقویت می‌کنیم. آن زمان که گودال ایجاد شد، ابتدا با خاک پُر شد، بعد رویش بتن ریختند و بعدش هم آسفالت کردند. بعد از حادثه نمی‌شد خاک را تقویت کرد.»

به گفته این کارگر، حالا هم کارگران محدوده ریزش خاک و ٥ متر اطرافش را بتن‌ریزی می‌کنند تا خاک از پایین به هم وصل شود: «شرکت پیمانکاری کارگران و وسیله‌ها را زیاد کرده تا زودتر کار تمام شود.»

اهالی کوهسار و خیابان‌های اطرافش، از ٣٠ روز پیش در دلهره زندگی می‌کنند. از همان زمان که انفجار مهیب رخ داد و آتش به جان این محله افتاد، ساکنان یک روز خوش ندیدند. یک روز گونی‌های نمای ساختمان سوخته روی سیم‌های برق می‌افتد و اتصالی می‌کند و صدایش همه را وحشت‌زده به خیابان می‌آورد. یک روز زمین محل حادثه نشست می‌کند و همه را می‌ترساند، یک روز هم مأموران آتش‌نشانی و مترو می‌آیند و از ساکنان اطراف محل حادثه می‌خواهند تا خانه‌هایشان را تخلیه کنند.

ساختمان صدف، فاصله کمی از محل انفجار دارد. ساختمانی که روز حادثه، تمام ساکنانش تخلیه شدند و مأموران آتش‌نشانی برای اطمینان از تخلیه ساکنان، درها را شکسته بودند: «کسی نیامد خسارت ساختمان را بدهد. از همان روز حادثه، چندبار کارشناسان مترو آمدند، حتی از دادسرا هم برای تعیین و بررسی خسارت و تهیه گزارش آمدند، ما هم ٣٠٠‌ هزار تومان برای انجام بررسی‌ها واریز کردیم، اما بعد از ٣٠ روز هنوز کسی خسارتی به ما نداده.»

این را آقای احمدی، نگهبان ساختمان صدف می‌گوید: «از چهارشنبه هفته گذشته، کارگران آمدند این‌جا و شروع به حفاری کردند، شانزدهم، هفدهم تیرماه بود که ما دیدیم زمین محل انفجار که دو سه روز پس از حادثه، پُر شده بود، کمی نشست کرده، نشست آن هم واضح بود، ما هم موضوع را به آتش‌نشانی اعلام کردیم، آنها هم آمدند جلوی محل حادثه را گونی کشیدند، از آن روز دیگر ما در این محل آسایش نداشتیم.» او می‌گوید: «برای بررسی هم از مترو کارشناس آمد و هم از شهرداری. از هر که می‌پرسیم چه اتفاقی افتاده، می‌گویند چیزی نیست. ما هم دقیق نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاده است.»

کارگران از چهارشنبه‌ای که گذشت، شب و روز مشغول کارند: «ما واقعا آرامش نداریم، از بعد حادثه شهران، وضع خوبی نداریم، یک‌بار این خیابان را می‌بندند، یک‌بار آن یکی را.» آقای احمدی، با دست به سمت بالای بلوار کوهسار اشاره می‌کند: «ساختمان صدف، مسکونی است، واقعا رفت‌وآمد مشکل شده.»

ساکنان ساختمان صدف هنوز درخانه‌هایشان هستند، درست برعکس ساختمان روبه‌رویی‌شان با آن در آبی‌رنگ. کسانی که از زمان حادثه تاکنون بارها با هشدارهای مأموران آتش‌نشانی مواجه شده‌اند که از آنها خواسته‌اند، خانه‌هایشان را تخلیه کنند: «جایی نداریم برویم، به ما می‌گویند تخلیه کنید، خطرناک است اما نمی‌گویند ما با چند بچه کجا باید برویم؟» این را یکی از ساکنان ساختمان می‌گوید. آپارتمان اجاره‌ای‌شان درطبقه اول این ساختمان است: «آتش‌نشانی چندبار آمده و اعلام کرده هرچه سریع‌تر از این‌جا برویم اما یک جایی به ما بدهند ما هم می‌رویم.» خودرو پژو ٤٠٥ او، در آتش روز حادثه سوخته و در پارکینگ ساختمان است: «من با این خودرو مسافرکشی می‌کردم، الان درست ٣٠روز است که کار نمی‌کنم، کسی هم نیامد ببیند ما چقدر خسارت دیدیم.»

همان دوخانواده ساکن این ساختمان، از وضعیتی که برایشان درست شده، گلایه دارند: «سروصدای ساختمان خیلی زیاد است، احساس می‌کنیم هر لحظه سقف روی سرت خراب می‌شود.» این را زن همسایه می‌گوید و دست دختر دوساله‌اش را می‌گیرد که از درخانه بیرون نرود: «با صاحبخانه صحبت کردیم تا پولمان را بدهد و از این‌جا برویم، واقعا نمی‌شود وضع را تحمل کرد، اصلا آسایش نداریم، الان یک‌ماهی می‌شود که صبح و شب این‌جا سروصداست، به غیر از آن هم خطر زندگی در این ساختمان وجود دارد، مأمور مترو که آمد خانه ما را دید، گفت؛ من جای شما باشم ٥ دقیقه هم این‌جا زندگی نمی‌کنم، ما همان شب رفتیم خانه یکی از اقوام. حالا هم وسط پذیرایی می‌خوابیم. تمام زندگی‌مان شده ترس و دلهره.» با دست به ترک‌های ساختمان اشاره می‌کند و می‌گوید: «همه خانه‌ها ترک خورده‌اند، طبقه‌های بالا همه تخلیه کرده‌اند ما ماندیم چون جایی نداشتیم.» شیشه‌های این ساختمان ٢٨ساله با ٩واحد آپارتمان، همان شب انفجار، شکست، دوهفته طول کشید تا از شرکت مترو آمدند و شیشه‌ها را عوض کردند، حالا ولی تکلیف ترک‌ها مشخص نیست.

«آرش» پسر مالک خانه کناری است، خانواده‌اش خانه را رها کرده و به شهرستان رفته‌اند. او هرچند روز یک‌بار به خانه سر می‌زند تا ببیند کارشناسان بیمه آمده‌اند یا خیر. اتاق‌های خواب خانه‌شان پر از ترک‌های چند میلی‌متری است، با دست یکی‌یکی نشان می‌دهد: «آتش‌نشانی آمده و می‌گوید این ترک‌ها افقی و عمودی است، به همین دلیل خیلی خطرناک است، چندبار نیمه‌شب آمده‌اند و گفتند تخلیه کنید، پدر و مادرم هم رفتند.» وسایل خانه‌شان همه درجعبه‌هایی جمع شده و کنار در چیده شده، انگار می‌خواهند اسباب‌کشی کنند: «چاره‌ای نداریم، همه وسایل را این‌جا جمع کردیم تا اگر اتفاقی افتاد، همه را بیرون بیاوریم.» او می‌گوید: «همه خانه‌های این ساختمان همین‌طور است، چندبار با مأموران مترو و شهرداری دعوا کردیم، مدام می‌گویند کارشناس بیمه می‌آید، تا حالا که یک‌ماه از حادثه می‌گذرد، کسی نیامده تعیین خسارت کند. ساختمان ما بعد از آن ساختمانی که در آتش سوخت، بیشترین خسارت را دید.»

دوهفته‌ای می‌شود که کارگران شرکت مترو آمده‌اند جلوی این ساختمان و مشغول کارند. آنها زمین را می‌کَنند و میله می‌گذارند تا پایه‌های خانه تقویت شود. تپه‌های خاک، جلوی در خانه را بسته، آنها برای رفت‌وآمد ناچارند از در پارکینگ استفاده کنند.

آن طرف خیابان، نمای پارچه‌ای ساختمان سوخته، یکی درمیان افتاده یا درحال افتادن است. صورت زشت ساختمان سوخته، از لابه‌لای گونی‌ها پیداست: «یکی از همین پارچه‌ها روی سیم برق افتاد و باعث شد تا برق اتصالی کند.» این را مالک همان ساختمان سوخته می‌گوید. اتصالی که یک هفته پس از انفجار مهیب اتفاق افتاد و برق تمام آن خیابان را قطع کرد. صدایی که همه ساکنان را ترساند و آنها را نیمه‌شب، روانه خیابان کرد.

اهالی محله کوهسار شهران، هر روز و هر لحظه با کوچک‌ترین صدایی دچار دلهره می‌شوند. او حرف‌های دیگری می‌زند: «بعد از حادثه شهران کسی نیامد بگوید شما زنده‌اید، مرده‌اید، هرجا هم برای پیگیری خسارت رفتیم، نتیجه‌ای نگرفتیم.» او مالک ساختمان ٥ طبقه است، ساختمانی که بیست و هشتم خردادماه به‌طور کامل در آتش سوخت. آن‌جا نزدیک‌ترین محل به انفجار بود: «ما همان روز که کارگران خاک‌ریزی می‌کردند، به روششان انتقاد کردیم، گفتیم کارتان اشتباه است، ما خودمان در کار ساخت‌وساز هستیم، اینها ١٠ متر خاک دستی ریختند، حالا همین خاک از داخل ریزش کرده، الان دارند میخ می‌زنند تا خاک را نگه دارند، چند وقت دیگر باز هم یک اتفاق دیگر این‌جا می‌افتد. تاکنون هزینه‌ای که برای این منطقه کردند، اندازه حفاری ١٠ تونل است اما باز هم اشتباه می‌کنند. خاک این‌جا را بردارند، باز هم منفجر می‌شود.»
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین