|
|
امروز: پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۷
کد خبر: ۱۰۹۲۴۱
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۶
با اعتراف متهم و پس از بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ١١٣ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. پانزدهم آبان ١٣٩١ بود که نخستین جلسه دادگاه به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار برگزار شد.
 صبح دیروز در محوطه زندان رجایی‌شهر به همراه ٥ اعدامی دیگر صورت گرفت.

به گزارش روزنامه شهروند، چوبه دار پایان کار نظافتچی ٣٧ساله‌ای بود که منشی جوان یک دندانپزشک را قربانی نقشه شوم خود کرده بود. این مرد پس از تجاوز، دختر جوان را خفه کرد و با سرقت طلا، پول و کارت‌های عابربانک او در یکی از مسافرخانه‌های اطراف میدان امام خمینی(ره) مخفی شد تا این‌که از سوی ماموران پلیس آگاهی دستگیر شد. او صبح دیروز در محوطه زندان رجایی‌شهر به همراه ٥ اعدامی دیگر  به دار مجازات آویخته شد.

ظهر سی‌ویکم خرداد ١٣٩٠ به ماموران کلانتری ١٢٩ جامی تهران خبر رسید که منشی یک دندانپزشک در خیابان «هاشمی‌فر» حوالی چهارراه ولیعصر کشته شده است. بلافاصله بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران و ماموران پلیس آگاهی مرکز به مطب دندانپزشکی رفتند و با جسد «سحر» ٢٥ساله روبه‌رو شدند. آنها با مشاهده صحنه جرم رسیدگی به پرونده قتل را در دستور کار خود قرار دادند. با آغاز تجسس‌های پلیسی مشخص شد علاوه بر قتل منشی جوان پول، طلا و کارت عابربانک او نیز دزدیده شده است. بنابراین انگیزه دستبرد از «سحر» پیش‌روی ماموران پلیس قرار گرفت.

با آغاز تحقیقات جنایی، دندانپزشک جوان به ماموران آگاهی گفت: «مطبم در طبقه بالای خانه خاله‌ام است که هر دوهفته یک‌بار برای نظافت تعطیل می‌شود. برای همین من روز حادثه در آنجا نبودم.»

خاله این دندانپزشک که در طبقه پایین مطب خواهرزاده‌اش زندگی می‌کند به پلیس گفت: «ساعت ٨:٣٠ صبح روز حادثه بود که سحر به مطب آمد. ساعت ١١ همان روز، من زنگ مطب را زدم اما کسی در را به رویم باز نکرد. چون لامپ‌ها روشن بود، نگران شدم و با کلید یدکی به داخل مطب رفتم که جسد «سحر» را دیدم. با خواهرزاده‌ام تماس گرفتم و او هم فوری به مطب آمد و با پلیس تماس گرفت.»

ماموران با شنیدن این اظهارات در نخستین اقدام تحقیقات از شرکت خدماتی که نظافتچی برای مطب می‌فرستاد را آغاز کردند، ولی مشخص شد که در آن روز از طرف این شرکت نظافتچی برای این مطب فرستاده نشده بود. پلیس در ادامه تحقیقات میدانی به مرد ٣٧ساله‌ای به نام «سعید» که چندبار برای نظافت دندانپزشکی به خیابان «هاشمی‌فر» رفته بود، مشکوک شد و به تعقیب او پرداخت. در تحقیقات پلیس مشخص شد که سعید تا پیش از وقوع این قتل در مسافرخانه‌ای درحوالی میدان راه‌آهن تهران زندگی می‌کرده که همزمان با وقوع جنایت از آنجا رفته و هیچ ردی از او وجود نداشت. درحالی‌که شواهد و مدارک موجود شک پلیس را به «سعید» بیشتر می‌کرد، این متهم با اقدامات پیچیده پلیسی دو روز بعد از جنایت در مسافرخانه‌ای در میدان امام‌خمینی(ره) به دام پلیس افتاد.

سعید که ابتدا همه اتهامات را انکار می‌کرد، سرانجام در برابر بازجویی‌های بعدی لب به اعتراف گشود و به پلیس گفت: «چندبار از طریق شرکت خدماتی برای نظافت به دندانپزشکی خیابان «هاشمی‌فر» رفتم و با مظلوم‌نمایی اعتماد منشی را جلب کردم. بعد از مدتی از منشی مطب خواستم برای این‌که به شرکت خدماتی کمیسیون ندهم، مستقیم با موبایل خودم تماس بگیرد. منشی هم پذیرفت تا این‌که صبح روز حادثه طبق قرار به مطب رفتم. وقتی به آنجا رسیدم، وسوسه شیطانی به سراغم آمد. از طرفی چشمم به طلاهای منشی هم افتاد. برای همین به «سحر» نزدیک شدم اما او می‌خواست با داد و فریاد بقیه را خبر کند. من او را مورد آزار و اذیت قرار دادم و بعد از آن خفه‌اش کردم. بعد با دزدیدن طلاها، پول نقد، کارت عابربانک و گوشی موبایل منشی فرار کردم. رمز کارت عابربانک روی کارت بود و ١٥٠‌هزار تومان هم از حساب این دختر برداشتم.»

در ادامه تحقیقات مشخص شد که او با مدرک لیسانس تا چند سال پیش در یک شرکت معتبر کار می‌کرده اما به‌دلیل جعل اسناد از آنجا اخراج شده است که همین موضوع باعث جدایی همسرش و سرآغاز زندگی سیاهش می‌شود.

با اعتراف متهم و پس از بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ١١٣ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. پانزدهم آبان ١٣٩١ بود که نخستین جلسه دادگاه به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار برگزار شد. در آن جلسه مادر و هشت خواهر و برادر قربانی در جایگاه ایستادند و برای قاتل، حکم قصاص خواستند.

پس از آن متهم که در اظهاراتش در اداره آگاهی به تجاوز و قتل سحر اعتراف کرده بود، در دادگاه فقط قتل را گردن گرفت و تجاوز به این دختر جوان را منکر شد. وی به هیأت قضائی گفت: «من فقط به‌دلیل فشار مالی او را کشتم. پس از جنایت، طلاهای او را در کرج فروختم و آن پول را به‌عنوان پیش‌قسط خرید یک خودرو پرداخت کردم. قرص‌های روانگردان مصرف می‌کردم و هنگام قتل، حال عادی نداشتم. دچار توهم شده بودم و افراد را به شکل روح می‌دیدم. هنوز هم باور نمی‌کنم که دست به چنین جنایتی زده‌ام.»

پس از پایان صحبت‌های متهم هیأت قضائی وارد شور شدند و نظافتچی تحصیلکرده را به اتهام قتل قصاص، به اتهام تجاوز به اعدام و به اتهام سرقت به سه‌سال زندان و ٧٤ ضربه شلاق محکوم کردند. این حکم به تأیید قضات شعبه ١١ دیوانعالی کشور نیز رسید و درنهایت صبح دیروز در محوطه زندان رجایی‌شهر به همراه ٥ اعدامی دیگر به اجرا درآمد. با اعدام این مرد پرونده جنایی خیابان «هاشمی‌فر» مختومه شد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین