کد خبر: ۱۰۹۱۷۷
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۷
بله دقيقا همينطور فکر مي‌کردم و حتي پيش از آغاز مسابقات گزينشي هم مصاحبه کردم و گفتم اگر تيم ملي ايران به المپيک راه پيدا نکند، مردم دنيا ضرر مي‌کنند و از ديدن يک واليبال ناب و خوب محروم خواهند شد.
در رشته‌هاي تيمي‌گرچه هميشه تيم ورک حرف اول را مي‌زند، اما هميشه هستند ستاره‌هايي که نامشان از بقيه هم تيمي‌ها برجسته‌تر مي‌شود. تا همين چند سال پيش، همان زماني که واليبال هنوز به اين انداره به خانه‌هاي مردم راه نيافته بود، يک نام بود که همه او را مي‌شناختند و صرفا به خاطر قد و قامتش نبود که در يک جمع بيش از سايرين ديده مي‌شد، بلکه ستاره بودنش او را از همه متمايز مي‌کرد. بهنام محمودي، اسپوکر فوق العاده نسلي که حضور در المپيک و ليگ جهاني را تجربه نکرد اما به جايش تا دل تان بخواهد افتخار انفرادي داشت. اولين لژيونر واليبال ايران که حضور در ليگ معتبر ايتاليا را تجربه کرد. نام او در تاريخ واليبال ايران هميشه مي‌درخشد. بهنام آنقدر در دوره خودش افتخارآفرين بوده که حالا حسرت اين را نمي‌خورد که چرا در بين تيم امروزي نيست، حالا او با پرش‌ها و ضربات محکم و قدرتي شهرام، احساس غرور مي‌کند. درحاليکه تيم ملي واليبال ايران تا چندي ديگر بايد در ريو به مصاف حريفان قدرتمند المپيکي اش برود، با کاپيتان اسبق تيم ملي واليبال ايران همکلام شديم. صحبت‌هاي ستاره پيشين تيم ملي با «مردم‌سالاري» را در زير مي‌خوانيد:

آقاي محمودي شما فوق ستاره تيمي‌بوديد که نتوانست افتخارات جهاني را تجربه کند. از اينکه امروز در تيم ملي نيستيد، حسرت نمي‌خوريد؟

اين نظر لطف شماست، اما حسرتي برايم وجود ندارد. اتفاقا خيلي‌ها از من مي‌پرسند که دوست داشتم امروز در تيم ملي بودم يا نه، من در مقطعي در تيم ملي بودم و افتخاراتي هم کسب کرديم، خب من کارم را با فوتبال شروع کرده بودم اما نتوانستم در اين رشته بمانم و کارم به واليبال رسيد، قسمت ما اين بود. امروز توجه‌ها به واليبال خيلي زياد است، اما ما هم در مقطع خودمان تاثيرگذار بوديم و از اين بابت هم خيلي خوشحالم. مهم اين است که هر کسي در موقعيت زماني و مکاني خودش تاثيرات خوبي روي رشته اي که درآن فعال است، بگذارد. واليبال آرام آرام رشد کرد و خيلي خوشحالم که امروز به اين جايگاه رسيده، بهتر از اين هم خواهد شد. در نسل ما هم خيلي بازيکنان خوبي داشتيم، بعد از ما هم بازيکنان خوبي به تيم ملي آمدند و راه همين است که نسل‌ها تغيير مي‌کنند و بازيکنان در رفت و آمد هستند.

شما در آن نسل قبلي لژيونر شديد. يعني در تيمي‌که محدوده افتخاراتش از آسيا گذر نکرد، افتخارات فردي زيادي کسب کرديد.

بله من اولين لژيونر بودم که سه فصل در ايتاليا بازي کردم. امروز هم فکر مي‌کنم چندين بازيکن ما هستند که مي‌توانند لژيونر شوند و شرايط خوبي براي عقد قراردادهاي مناسب با ديگر کشورها دارند که اکثرا هم ترجيح مي‌دهند همينجا در ليگ خودمان بمانند. البته من هم که رفتم خوب پول نگرفتم و چندان هم آش دهان‌سوزي برايم نشد، اما جداي از بحث مالي، توانستم واليبال ايران را به دنيا بشناسانم. سيستم آناليز را به ايران آوردم، بين مربيان و بازيکنان مان با دنيا ارتباط برقرار شد. در پي آن نيز پيشرفت صورت گرفت، هم در سطح بازي خودم و هم درنهايت واليبال ايران، پارک کي وون را هم آورديم ايران، او از سيستم آناليز استفاده کرد، آن ابتدا همه مسخره مي‌کردند چون نه مردم و نه مربيان ما از اين سيستم چيزي نمي‌دانستند، اما آرام آرام همه چيز به روز شد، از نظر فني پيشرفت کرديم، در علم تمرين، تغذيه، بدنسازي و ... اينها همه تاثيراتي بود که لژيونر شدن داشت. در ايتاليا هم نسبت به ما شناخت ايجاد شده بود.

گفتيد که پول خوبي نگرفتيد، چرا؟

در آن مقطع مثلا اگر به ديگر بازيکنان شان 300 ميليون مي‌دادند به من 50 ميليون پرداخت مي‌کردند چون واليبال ما شناخته شده نبود، ولي امروز همه واليبال ايران را مي‌شناسند. ايتاليايي‌ها کار مرا در يک تورنمنت ديدند، آمادگي جسماني و شرايط فني‌ام را ديدند و بعد پيشنهاد دادند، سال به سال شرايط قراردادم بهتر مي‌شد. اما امروز که در بين هشت تيم برتر دنيا هستيم وضعيت فرق مي‌کند. امروز اگر بازيکن ما لژيونر شد مانند آنها پول مي‌گيرد.

اکنون که واليبال ايران به اين جايگاه رسيده، لژيونر شدن بازيکنان باز هم اينقدر سود دارد؟

اکنون ليگ ما جز سه، چهار ليگ برتر دنياست که بازيکنان در سطح بسيار حرفه‌اي بازي مي‌کنند. در ايران هم پول‌هاي خوبي ردوبدل مي‌شود و به خاطر همين بازيکنان دوست دارند در همين ايران بمانند. علم مربيان مان خيلي بالا رفته، باشگاه‌ها امکانات بهتري دارند و شرايط حرفه‌اي‌گري رعايت مي‌شود. حتي بسياري از بازيکنان خوب دنيا علاقمندند که به ليگ ما بيايند و اين نشان از کيفيت کار ما دارد. البته ناگفته نماند که کيفيت بازي‌ها و بازيکنان بالاست اما هنوز هم از نظر کميته مشکلاتي وجود دارد. شايد 50 درصد باشگاه‌هاي ما آن امکانات لازم و سالن‌هاي مناسب را در اختيار نداشته باشند. يا اينکه يک سال تيم مي‌دهند و سال ديگر اصلا در ليگ حضور ندارند، گاهي برخي تيم‌ها بعد از دو سه سال هم نمي‌توانند با بازيکنان شان تسويه حساب کنند، اين با شرايط حرفه‌اي نمي‌خواند.

علاوه بر ليگ ايتاليا، شما هميشه در تيم‌هاي بزرگ ايران بازي کرديد.

11 سال پيکان بودم، يک سال صنام، يک سال هم اروميه، سه سال هم که ايتاليا بازي کردم. در تيم‌هايي که حضور پيدا کردم هميشه جزو سه تيم برتر مي‌شدند. من 10 دوره با تيم‌هاي ايراني در جام باشگاه‌هاي آسيا حضور داشتم که هشت دوره آن منجر به کسب مدال شد.

فکر مي‌کنم چيزي تحت عنوان بازي خداحافظي براي شما برگزار نشد؟

من تا فصل 89- 90 بازي کردم. اتفاقا يکي از چيزهايي که هميشه ناراحتم مي‌کند، همين است که من نه از تيم ملي و نه باشگاهي خداحافظي رسمي‌نکردم. بازي خداحافظي نداشتم، اين يک کاري بود که خيلي دوست داشتم اتفاق بيفتد اما خب از سمت فدراسيون اقدامي‌صورت نگرفت و اين هميشه براي من يک نقطه منفي است. فکر کنيد امسال بازي کردم و سال بعدش تصميم گرفتم به خاطر وضعيت بدني‌ام ديگر بازي نکنم، به همين شکل کارم تمام شد.

چه شد که اين همه کارتان استمرار داشت؟

خودم که اعتقاد دارم اگر زانويم خراب نمي‌شد، اگر جايگزيني در بازي‌ها برايم بود که هميشه به صورت فيکس در ترکيب نباشم، تا امروز هم مي‌توانستم در سطح بالا بازي کنم چون هميشه سالم زندگي کردم، چون حاشيه نداشتم، شب سر ساعت مي‌خوابيدم و هر روز 7 صبح بيدار مي‌شدم. اين روال حتي در روزهاي تعطيلم نيز ادامه داشت. همين حالا هم که ديگر بازي نمي‌کنم، روزي نيست که تمرين نکنم و وزنه نزنم. چون حرفه‌ام ورزش بود. مثل زين الدين زيدان که مي‌گفت حسرت اين را داشتم که ساعت 11 شب پاريس را ببينم، من هم واقعا حسرتم اين شده بود که يک شب بتوانم به مهماني بروم، يا روز مسافرت باشم. به هر حال اين شغلي بود که انتخابش کرده بودم و دوست داشتم سلامت زندگي کنم. يکي از خصوصيات اخلاقي من اين است که يا کاري را شروع نمي‌کنم يا اگر استارت يک کاري را زدم بايد به نحو احسن تمامش کنم و هميشه تلاش مي‌کنم که بهترين باشم. به خاطر همين بود که هم درسم را خواندم و اکنون دکتراي مديريت ورزش از دانشگاه تهران دارم، از نظر اقتصادي قوي هستم، از بُعد اجتماعي ارتباطات خوبي دارم، از نظر خانوادگي هم توانستم هر کاري که از دستم برمي‌آمده براي خانواده ام انجام دهم. اينها برايم خيلي ارزشمند است. اين خيلي برايم مهم است که شهرام هم سمت واليبال کشيده شد.

به مربيگري فکر نمي‌کنيد؟

حالا فعلا نه، چون وارد بحث مديريتي شده ام و در شوراي شهر کرج حضور دارم. البته به اينکه در سطح ملي کار مربيگري را ادامه دهم علاقه دارم و حتما هم اين کار را خواهم کرد، البته معلوم نيست که به اين زودي‌ها باشد. من اين روزها در خانه واليبال تدريس مي‌کنم و تيم واليبال کرج را هم دارم.

پيشنهاد همکاري با تيم ملي داشته‌ايد؟

زمان ولاسکو خيلي علاقه داشتم که همکاري کنم، پيشنهاد هم شد ولي شرايطي بود که درنهايت قبول نکردم. نمي‌خواستم صرفا کنار تيم باشم، مي‌خواستم کار کنم.

لوزانو را چطور مي‌بينيد؟

جزو مربيان خوب دنياست، با اين سطحي که امروز واليبال ما پيدا کرده، يک مربي نهايتا 15 تا 20 درصد در کار نقش دارد و اينجور نيست که خيلي تعيين کننده باشد. نقش مربياني مثل لوزانو و ولاسکو بين 15 تا 20 درصد است.

شما چقدر در واليباليست شدن شهرام محمودي نقش داشتيد؟

شهرام پسر خيلي خوبي است، که خيلي به واليبال علاقه داشت. ما دو برادر ديگر هم داريم اما درنهايت فقط شهرام توانست به اين سطح برسد. البته مي‌دانيد که معمولا فرزند قهرمانان هيچ وقت مانند پدرشان نمي‌شوند اما شهرام به عنوان برادرم خوب عمل کرد. اگر هِرم مازلو را در نظر بگيريد، شهرام از نظر نيازهاي فيزيولوژيکي تامين بود، که من نبودم، او امنيت داشت که من نداشتم، از نظر انگيزشي اما شرايط خيلي خوبي داشت، از همان نوجواني دوست داشت که بازي کند و به فضاي رقابتي علاقه داشت، همين شد که به موفقيت هم رسيد.

اينطور که معلوم است در گذشته زندگي سختي داشته‌ايد؟

ما در يک منطقه محروم در مهرشهر کرج زندگي مي‌کرديم، پدرم راننده کاميون بود، يک خانه خيلي ضعيف داشتيم اما شکر خدا وضعيت تغيير کرد. براي رسيدن به آن هم خيلي تلاش کرديم.

با آمدن ولاسکو شرايط واليبال ايران خيلي تغيير کرد، اما حتما قبل‌تر از آن هم خيلي‌ها در راه پيشرفت نقش داشتند.

خواهش مي‌کنم نگوييد که واليبال ايران با ولاسکو به اينجا رسيد، پس اگر اينطور بود بايد بعد از رفتنش کار واليبال ما هم متوقف مي‌شد و در آسيا پنجم و ششم مي‌شديم. الحق ظرفيت واليبال ما خيلي بالاست، ولاسکو هم در مقطعي آمد که خوب کارش را انجام داد و تيم به نتيجه رسيد. من حتي حاضرم در اين خصوص مناظره هم برگزار کنم. مگر امروز واليبال ما قهرمان جهان و يا قهرمان المپيک شده که اينطور مي‌گوييم. در مقطع ما دوم آسيا شديم، حالا قهرمان آسيا مي‌شويم، اين فقط يک پله اختلاف است. در آن مقطع از نظر مالي شرايط امروز را نداشتيم و نتوانستيم ميزباني ليگ جهاني را بگيريم. وگرنه ما هم هميشه جزو سه تيم برتر آسيا بوديم. آن زمان که تيم ملي چين را مي‌برديم حالا هم مي‌بريم. خيلي هم فرقي نکرده، اختلاف بزرگ آن دوره با امروز حضور در ليگ جهاني است، وقتي تيم به ليگ جهاني راه پيدا کرد بازيکنان ما اينقدر معروف شدند، درحاليکه در دوره ما اينقدر بازيکنان معروف و شناخته شده نبودند. مردم بيشتر من، ترکاشوند و نادي را مي‌شناختند. آن زمان اينقدر پخش مستقيم نداشتيم. امروز ليگ جهاني را از واليبال بگيرند، چقدر پخش زنده داريم؟ حتما اگر در آن مقطع هم به ليگ جهاني مي‌رفتيم، واليباليست‌ها همينقدر مطرح مي‌شدند و شايد بيشتر از اين هم ترقي پيدا مي‌کرديم.

دليلش چه بود که به ليگ جهاني نرفتيد؟

يا فدراسيون خودمان نمي‌خواست يا فدراسيون جهاني نمي‌گذاشت. آن زمان هم ما واليبال بدي نداشتيم. اما قبول دارم که نسل جديد در کليات بهتر از نسل ماست. ما سوپراستارهايي داشتيم که در چند مقطع مي‌درخشيدند. شما فکر کنيد مثلا من اگر با آن شرايط فني و جسماني در تيم امروز بودم، چه مي‌شد. من 14 سال عضو تيم ملي بودم و هيچ آسيب‌ديدگي سنگيني نداشتم، هميشه هم فيکس تيم ملي بودم. فيلم‌هاي بازي‌هايم هم هست.

شايد بشود گفت که امروز تيم بهتري داريم.

دقيقا، ما آن زمان ستاره‌هاي خيلي خوبي داشتيم اما امروز تيم بهتري داريم. آن زمان نه اينقدر پول بود، نه اين علم، نه اين تمرينات، نه اين تغذيه و ماساژور و ... مثلا من خودم در يک تورنمنت از اول تا آخر بازي کردم و همين روند فرسايشي را در من ايجاد کرد، همين اتفاقي که دارد براي شهرام رخ مي‌دهد. من يک نفر بودم و بايد فيکس بازي مي‌کردم و فشار زيادي به من وارد مي‌شد، اما حالا شهرام و غفور با هم تعويض مي‌شوند. حالا فدراسيون ما بين‌المللي شده، بحث بازاريابي خيلي جدي دنبال مي‌شود. مديريت فدراسيون واليبال خيلي خوب شده، بايد همين راه را بدون توقف ادامه دهيم.

فکر مي‌کرديد که تيم ملي امسال المپيکي شود؟

بله دقيقا همينطور فکر مي‌کردم و حتي پيش از آغاز مسابقات گزينشي هم مصاحبه کردم و گفتم اگر تيم ملي ايران به المپيک راه پيدا نکند، مردم دنيا ضرر مي‌کنند و از ديدن يک واليبال ناب و خوب محروم خواهند شد. خوشبختانه اين اتفاق افتاد و تيم خيلي خوب به المپيک راه پيدا کرد. دغدغه اي هم در اين راه وجود نداشت. تيم ما سطحش خيلي بالا رفته، اکنون جزو هشت تيم برتر دنيا هستيم و جايگاه خيلي خوبي داريم. بايد جايگاه خود را تثبيت کنيم.

کارشناسان مي‌گويند ايران در المپيک در «گروه زندگي» قرار گرفته، حريفان تيم ملي را چطور مي‌بينيد؟

من هم اعتقاد دارم که گروه ما نسبت به گروه اول بهتر است، يعني اگر قرار بود خودمان گروه مان در المپيک را مي‌چيديم، همين گروه را انتخاب مي‌کرديم. البته دراينکه همه تيم‌هاي راه يافته به المپيک خوب هستند شکي نيست. اختلاف تيم‌هاي اول تا هشتم دنيا هم آنقدر فاحش نيست، حتي ممکن است برزيل قهرمان المپيک و جهان شود اما چند جا اين تيم را ببريم. چون اختلاف تيم‌هاي برتر دنيا بين پنج تا هشت درصد است که آن هم به ساختار واليبال شان، به تجربه، امکانات و اختلاف تعداد ميزباني‌ها بازمي‌گردد. تيم‌هاي اول تا هشتم دنيا 30 درصد با هم اختلاف ندارند، به هر حال در گروه خوبي هم قرار گرفته‌ايم، واليبال ما هم گام بلندي برداشته است. نمي‌شود گفت که جزو چهار تيم برتر دنيا قرار مي‌گيريم اما اين هم بعيد نيست، کار نشد ندارد، اما رسيدن به آن خيلي سخت است.

با توجه به همگروهي با کوبا، مصر، آرژانتين، لهستان و روسيه، کارمان را مقابل اين تيم‌ها چطور پيش‌بيني مي‌کنيد؟

ما مي‌توانيم با همه تيم‌ها خوب بازي کنيم. از شکست همه آنها ذهنيت داريم، يعني اينکه سابقه بردن اين تيم‌ها را داريم، باعث مي‌شود از نظر ذهني و روحي باز هم بتوانيم اين کار را انجام دهيم. مي‌توانيم کوبا و مصر را ببريم، آرژانتين را هم همينطور. بردن لهستان هم غيرممکن نيست. ما شانس زيادي براي صعود از گروه مان را داريم.

حضور تيم در ليگ جهاني، باعث فرسوده شدن بازيکنان نشده؟

به هر شکل آنها به تازگي مسابقات گزينشي المپيک را پشت سر گذاشته‌اند و بعد از آن هم به ليگ جهاني رفتند. اين موضوع خيلي آنها را خسته کرده. البته مي‌توانند در فرصت باقي مانده خود را براي شرکت در المپيک آماده کنند. البته من اگر مربي تيم بود، در هفته اول حداقل به سه چهار بازيکن استراحت مي‌دادم.

ظاهرا قرار است بعد از المپيک، تيم ملي پوست‌اندازي داشته باشد.

من هم شنيده‌ام اما فکر مي‌کنم براي خيلي از بازيکنان زود باشد. آنهايي که 27-28 ساله هستند مي‌توانند تا المپيک بعدي هم در تيم ملي باشند، مگر اينکه خودشان بخواهند خداحافظي کنند. مثلا سعيد معروف چون پاسور است و پاسورها تا 37-38 سالگي هم مي‌توانند در سطح اول بازي کنند، سيد (موسوي)، شهرام و ... مي‌توانند همچنان در تيم ملي باشند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین