کد خبر: ۱۰۸۴۲۳
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۸
اسفند بود. مادرم می‌گفت شانس آوردی که دکتر الان ایران است وگرنه آپاندیست به این راحتی کنده نمی‌شد.
برای برداشتن آپاندیس روی تخت اتاق عمل خوابیده بودم. دکترم بزرگ‌ترین جراح آپاندیس جهان بود. می‌گفتند آن قدر آپاندیس درآورده است که چشم‌بسته دستش را می‌کند توی روده آدم و آپاندیس را با یک حرکت سریع می‌کند. می‌گفتند کسانی که او آپاندیس‌شان را بیرون می‌آورد نیم ساعت بعد از عمل می‌توانند در لیگ‌برتر فوتبال بازی کنند. خیالم راحت بود که نیم ساعت بعد از عمل می‌توانم بلند شوم و با استفاده از ناوگان حمل‌ونقل عمومی خودم را به خانه برسانم.

اسفند بود. مادرم می‌گفت شانس آوردی که دکتر الان ایران است وگرنه آپاندیست به این راحتی کنده نمی‌شد. گفتم خدا را شکر. گفت بله برو خدا را شکر کن برخی مردم که اسفندماه آپاندیس‌شان درد می‌گیرد تا آخر فروردین روی آن را فشار می‌دهند تا یکی مثل آقای دکتر پیدا کنند.‌ می‌دانی که نزدیک تعطیلات نوروز کمی بیمارستان خلوت است. گفتم خدا را شکر.

روی تخت اتاق عمل دراز کشیده بودم و داشتم شکر می‌کردم که یک نفر با روپوش سفید آمده بالای سرم. گفتم سلام بر بزرگ‌ترین جراح آپاندیس جهان. گفت سلام عزیزم البته آپاندیس چیزی نیست که نیاز به تخصص عجیبی داشته باشد خودم برایت درش می‌آورم. بعد از پرستار پرسید آپاندیس دقیقا کجای بیمار است و پرستار با انگشت روی آپاندیس فشار داد که یعنی اینجاست. آن آقا هم با خودکار بیک قرمز دور آپاندیس من خط کشید و رفت. پرسیدم می‌گویند آقای دکتر چشم‌بسته آپاندیس را بیرون می‌آورد؟ پس چرا خط کشید؟ پرستار گفت یک آپاندیس است دیگر سخت نگیر بچه‌ها هستند درش می‌آوردند. بعد یک نفر سپیدپوش دیگر آمد. گفتم سلام بر بزرگ‌ترین جراح آپاندیس جهان. اصلا به دایره قرمز نگاه نکرد و سمت راست شکمم را الکل مالید. گفتم ببخشید این طرف است. نگاه کرد و گفت لیپوساکشن مگر نیست؟ گفتم آپاندیس است. گفت شما خانم مرادی هستی؟ گفتم خیر ساکی هستم از سبیلم معلوم نیست؟ روی آپاندیسم را فشار داد و رفت. چند دقیقه بعد یکی دیگر آمد. گفتم سلام بر بزرگ‌ترین جراح آپاندیس جهان. پرستار از او پرسید قبلا درآوردی؟ گفت نه اما مگه چیه؟ آپاندیسه دیگه! بعد از من پرسید بیهوش کنیم؟ گفتم من ادبیات خوانده‌ام شما چه صلاح می‌دانید؟ گفت بیهوش کنیم بهتر است. پرسیدم شما بزرگ‌ترین جراح آپاندیس جهان هستید؟ گفت دکتر دکتر است. پرسیدم نیم ساعت بعد می‌توانم بروم خانه. گفت یک آپاندیس است سخت نگیر الان درش می‌آورم. گفتم بیهوش نشدم هنوز. گفت حالا تا بیهوش بشوی من یک سری کارها را جلو می‌اندازم.

نیم ساعت بعد

شما باید یک مدتی اینجا بستری باشید. متاسفانه روده شما کمی کوتاه‌تر از حد معمول شده است. گفتم آقای دکتر کی می‌آیند برای ویزیت؟ گفت کدام دکتر؟ گفتم بزرگ‌ترین جراح آپاندیس جهان. گفت ایشان که ایران نیستند. گفتم پس چه کسی من را عمل کرد؟ گفت شما مگر عمل شده‌اید؟ خواستم چیزی بگویم که دوباره از تاثیر داروی بیهوشی بیهوش شدم.

باقی بقای‌تان
منبع: ایسنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین