|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۰
کد خبر: ۱۰۸۱۷۹
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۲
در این بین عنوان می‌شود اگر افراد قبل و بعد از ازدواج به مشاور مراجعه کنند، تا حد زیادی مسائل آنها قابل حل است.
 در سال‌های اخیر که آمار‌های هشدار دهنده‌ای درباره افزایش طلاق در ایران منتشر شده است، برخی مسئولان و کارشناسان مسائل اجتماعی از مشاوره به عنوان حلقه مفقوده دوام زندگی‌های مشترک یاد کرده اند.

در سال‌های اخیر که آمار‌های هشدار دهنده‌ای درباره افزایش طلاق در ایران منتشر شده است، برخی مسئولان و کارشناسان مسائل اجتماعی از مشاوره به عنوان حلقه مفقوده دوام زندگی‌های مشترک یاد کرده اند. واقعیت این است که بسیاری از جوانان بدون اینکه مهارت لازم برای تشکیل خانواده را داشته باشند، ازدواج می‌کنند و در زندگی مشترک اولین بحران‌ها آنها را از پا در می آورد و کارشان را به طلاق می‌کشاند.

گمراهی جوانان با مشاوره!

در این بین عنوان می‌شود اگر افراد قبل و بعد از ازدواج به مشاور مراجعه کنند، تا حد زیادی مسائل آنها قابل حل است. در حالی که اکنون بسیاری از افراد به اهمیت مشاوره واقفند، اما گرانی این نوع خدمات باعث می‌شود همچنان درصد بالایی از افراد چه قبل و چه بعد از ازدواج نتوانند از آن استفاده کنند. سوال اینجاست که اگر مشاوره را حلقه مفقوده دوام زندگی می دانیم، چرا ساز و کار‌هایی برای دسترسی آسان به مشاور به وجود نمی آوریم؟

برخی مسئولان معتقدند افزایش طلاق زوجین به علت اشتباه آنان در انتخاب است و مراجعه به مراکز مشاوره قبل از ازدواج را به جوانان توصیه می‌کنند. حال آنکه برخی دیگر از کارشناسان نظری مخالف دارند و عدم مراجعه به مراکز مشاوره را علت ناموفق بودن زندگی‌ها نمی دانند و ریشه ناکارآمد بودن ازدواج های امروزی را فقر آموزشی در زمینه شناخت واقعی در دوران کودکی می دانند که ماحصل آن در زندگی مشترک مشخص می شود. با این وجود، اخبار مرتبط با مراکز مشاوره غیرقانونی حاکی از آن است که در این حوزه خلأهایی وجود دارد.

 آن‌چنان که با توجه به عملکرد مراکز مشاوره غیر مجاز، آسیب های جبران ناپذیری برای زوجین رقم خورده است و بسیاری از مراکز مشاوره با اهداف تجاری جوانان را گمراه می کنند و بیش از آنکه سودمند باشند، تیشه به ریشه زندگی های نوپا می زنند تا فقط به مقاصد خود برسند و این در حالی است که هیچ نهادی هم بر عملکرد آنها نظارت ندارد. با این وجود، وضعیت بحرانی طلاق و روند رو به رشد آن سبب شده تا متولیان امر، ساماندهی مراکز مشاوره را در اولویت دغدغه های خود قرار دهند.

 این در حالی است که مراکز مشاوره در سراسر کشور رشد قارچ‌گونه دارند و زیر نظر نهادهایی چون سازمان نظام روانشناسی، وزارت ورزش و جوانان، سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی، وزارت علوم و... فعالیت می‌کنند. با این وجود، همه این مراکز مشاوره بر اساس روش های منحصر به خود به جوانان پیش از ازدواج مشاوره می دهند که ممکن است حتی طبق استانداردهای علمي هم نباشد و آنچه بیش از پیش در حوزه مشاوره ازدواج به چشم می آید، این است که بسیاری از سازمان ها احساس مسئولیت کرده و برای مشاوره ازدواج جوانان آستین بالا زده و آن را در زمره فعالیت های خود قرار داده اند. حال با این وجود، این پرسش پیش می آید که با توجه به سلیقه ای عمل کردن مراکز مشاوره آیا تمامی این مراکز صلاحیت مشاوره برای ازدواج را دارند و چگونه باید در جهت یکسان سازی روش‌های مشاوره ای و روان شناسی گام برداشت؟

چرا که یکسان سازی علوم روانشناسی و مشاوره زوجین را به خطا نمی اندازد، از بروز مشکلات جلوگیری می کند و باعث می شود که مراکز مشاوره از استانداردهای خاصی پیروی کنند. اما آنچه پیداست اینکه همه این نگرانی ها دست به دست هم داده و در سال‌های اخیر چالش زیادی میان وزارت ورزش و جوانان، سازمان بهزیستی و سازمان نظام روانشناسی برای مجوز مراکز مشاوره ازدواج وجود داشته است و معلوم نیست این اختلاف سلیقه ها در جهت رفع مشکلات مردمی است یا دعواهای صنفی، اما امید است که مراکز مشاوره مورد تایید این سازمان ها با به کارگیری مشاوران کارآمد و پیشنهاد روش های زندگی به جوانان در جهت تشکیل زندگی با دوام گام بردارند و روز به روز از آمار طلاق ها بکاهند، چرا که با ناپایداری ازدواج ها و عدم تفاهم در سال های اولیه زندگی مشکلاتی به وجود می آید که جدایی سر منشا آنهاست و آنچه خانواده ها و زوجین از مراکز مشاوره انتظار دارند در این مرحله از زندگی بیشتر احساس می شود.

علت طلاق کمبود مراکز مشاوره نیست

یک پژوهشگر مسائل اجتماعی درباره نقش مراکز مشاوره قبل از ازدواج به «آرمان» می گوید: ما اگر در جامعه با افزایش طلاق رو‌به‌رو هستیم، علت آن کمبود مراکز مشاوره یا مشاور خوب نیست. اشتباه جای دیگر است، چرا که بسیاری از مردم از سر ناآگاهی فکر می کنند که مشاوران می توانند بزرگ‌ترین نقش را در تشکیل زندگی موفق داشته باشند.

 ثریا عزیزپناه ادامه می‌دهد: ما کج‌فهمی‌های ناشی از شناخت درست طرفین را رشد می دهیم و توقع داریم شناختی که می تواند به تدریج در جوانان شکل بگیرد در مقطع ازدواج به یک‌باره با کمک مشاور ایجاد شود و تصور می کنیم که مشاور این قدرت را دارد که روند شناخت ناقص افراد را تصحیح کند. در صورتی که انتخاب درست در ازدواج به دست خود زوجین است و مشاور نمی تواند همسرگزینی کند. در شرايط كنوني اطلاعات واقعي دختران و پسران از هم در فضاهاي مجازي در حد حداقل‌هاست و معمولا دور از حقيقت است يا راه‌هايي كه اين گروه براي ارتباط با هم انتخاب مي‌كنند، مطابقت با نگاه خانواده، ساير نهادهاي رسمي و جامعه نيست.

بنابراين اگر ارتباطی باشد پنهاني است. عزيزپناه ادامه مي‌دهد: خانواده‌ها و جامعه در كنار هم بودن دختران و پسران را نكوهش مي‌كنند. او مي‌گويد: با اين وجود، روابط سالم به علت نوع نگاه جامعه كم شكل مي‌گيرد و ازدواج‌ها بر پايه شناخت درست نيست و بيشتر زندگي‌هاي امروزي در آستانه طلاق است. اين پژوهشگر مسائل اجتماعي ادامه مي‌دهد: در نتيجه نهادها بدون در نظر گرفتن علت اساسي به دنبال راه‌حلي براي آسيب‌هاي ناشي از اين روابط پنهاني هستند و توصيه مي‌كنند كه براي ازدواج‌هاي پر دوام دختران و پسران قبل از ازدواج به مراكز مشاوره مراجعه كنند. او مي‌گويد: در صورتي كه با اين اتفاق نه تنها مساله حل نمي‌شود، بلكه صورت مساله پاك مي‌شود و همچنان اين چرخه ادامه پيدا مي‌كند.

نباید جوانان نیاز به مشاوره ازدواج داشته باشند

عزیزپناه درباره خلأهای روابط انسانی زوجین در جامعه می گوید: امکانات آموزش ما به صورتی است که با تفکیک جنسیتی فضا را محدود می کند و کودکان دختر و پسر از همان ابتدا از هم جدا هستند و هیچ آگاهی از هم ندارند و تازه از سنی که بلوغ حاصل شده و احساسات شکل گرفته، این جوانان در سطوح آموزش عالی بدون شناخت درست در کنار هم قرار می گیرند که باز هم منجر به روابط پنهانی می شود. او تصریح می کند: باید نظام آموزشی دستش بازتر باشد که کودکان از همان ابتدا در مدارس بر پایه شناخت انسانی از هم قرار بگیرند تا وقتی در آینده در مسیر ازدواج قرار گرفتند، نیاز به مشاوره نداشته باشند.

 عزیزپناه ادامه می دهد: مگر در مواردی که دختر و پسر در شرف ازدواج هستند و خودشان با اتکا به سن، تجربه و معلومات سردرگمند و قادر نیستند راه حلی پیدا کنند و در نهایت به متخصص مراجعه می کنند تا از او مشاوره و راهنمایی دریافت کنند یا زوجینی که در مرحله طلاق هستند و دادگاه به آنان می گوید که باید به مشاوره بروند تا شاید در روند زندگی آنان بهبودی حاصل شود. او تاکید می کند: اگر جوانان ما در همان عنفوان کودکی و مراحل رشد از هم شناخت پیدا کنند دیگر نیازی به مشاوره نیست.

مشاوران نمی‌توانند نگرش زوجین را تغییر دهند

ثریا عزیز پناه می گوید: اگر ما بخواهیم همه موارد مختص به ازدواج را به مراکز مشاوره ارجاع بدهیم، هیچ مشاور ماهر، کارآزموده و متخصصی قادر نیست که خلأهای ارتباط انسانی را پر کند و نسخه برای ازدواج هر کس بپیچد. او درباره مراجعه زوجین به مراکز مشاوره قبل از ازدواج می گوید: نباید بار ارتباط اجتماعی را بر گردن مشاوران بیندازیم. این راه حل مبتنی بر واقعیت و منطقی نیست، چرا که هیچ مشاوری قادر نیست، اثرات مشکلات دوران نوجوانی و جوانی را برطرف کند و نگرش زوجین را اصلاح و با تغییر آنان را به زندگی جدید وارد کند. عزیرپناه توضیح می دهد: بزرگ‌ترین هنر مشاور ارائه روش است، چون روند شکل گیری نگرش از همان دوران کودکی نزد افراد است.

یک مشاور نمی تواند نگرش را اصلاح کند و راهکار ارائه دهد. این پژوهشگر ادامه می دهد: بر پایه همین نگرش زوجین می توانند به هم اعتماد کنند، زندگی مسالمت آمیزی را شروع کنند و با شناخت کافی و لازم زندگی سالمی را ادامه دهند. او ادامه می دهد: در غیر این صورت مشاوره قبل از ازدواج تضمین زندگی موفق در آینده نیست و زوجین نمی توانند تنها با اتکا به مشاور زندگی سالمی را پیش رو داشته باشند، چرا که فاکتورهای دیگری در انتخاب همسر دخیل است که ریشه در آموزش افراد دارد.

منبع: آرمان
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین