به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید، 5 بهمن سال ٩٣ روزنامه اعتماد در مطلبي به رييسجمهور پيشنهاد كرد: «كافي است تا همه سياستمداران دلداده به اصلاحطلبي و اصولگرايي كه براي انقلاب از جواني و جان، از رفاه و آسايش خود گذشتند تا انقلاب اسلامي ايران ٣٦ ساله شود يك بار كنار هم بنشينند و علل موجده و مبقيه انقلاب و نظام را با هم دوره كنند. اين همان چيزي است كه حسن روحاني در قامت يك سياستمدار محترم دو جناح با محوريت اعتدالگرايي ميتواند اجرايي كند. رييسجمهور در مقام نقطه كانوني اين اقدام ميتواند به مناسبت سالروز پيروزي انقلاب از تمامي پيشكسوتان انقلاب دو جناح دعوت كرده و ميزباني كند. همنشيني پيشكسوتان انقلاب و بررسي مهمترين چالشهاي پيش روي نظام با نيمنگاهي تحليلي به علل موجده انقلاب از سوي اينان ميتواند بركات و اثرات موثري را براي برونرفت از وضعيت فوق و حاشيهنشين كردن نيروهاي بياعتقاد به انقلاب و نظام داشته باشد. فرداي ايران در گرو كاري است كه امروز سياستمداران و كارگزاران انجام ميدهند. تصحيح گذشته و تلطيف قلوب رفقاي انقلابي در سالروز پيروزي انقلاب به ميزباني حسن روحاني و حضور همه پيشكسوتان انقلابي در كنار هم و دست در دست يكديگر در مرقد بنيانگذار كبير انقلاب ميتواند آغازي دوباره براي پالايش همه بداخلاقيهاي موجود در سپهر سياسي كشور باشد.»
نكته اول اين بود كه ايشان به درستي ابتدا مسائل فراجناحي كشور را برشمرد يعني اينكه معضلات اساسي جامعه ما امروز چيست؟ آيا نبايد روي اينها به توافق رسيد؟ هم بر سر فهرست اين معضلات و هم سر تفسير و تبيين آن بايد بحث كرد كه واقعا اهميت دارد. خود آقاي رييسجمهور به نمونههايي از اين نوع چالشها و معضلات اشاره كرد. ايشان موضوع بيكاري را مطرح كرد. متاسفانه نرخ بيكاري و مدل آن در ايران معمولي نيست. ما حدودا ٣ ميليون نفر بيكار فعال داريم. با تحليل نرخ ايجاد شغل و نرخ فارغالتحصيلي و شناخت هرم جمعيتي كشور حدودا ۴ميليون نفر هم پتاسيل بيكاري داريم و ميتوان آنها را بيكاران بالقوه ناميد كه اكثر اينها تحصيل كرده و فارغالتحصيل دانشگاه هستند. مساله دوم كه آن هم از اهميت بالايي برخوردار است توجه به موضوع آب و تغييرات اقليمي ايران است. شما ميتوانيد اثرات اين تغييرات اقليمي را از متخصصان اين حوزه بپرسيد. اينها اثراتي است كه از يك سو در حال نمايان شدن است و از سوي ديگر مانند كوه يخ بخش عمدهاي از چالشهاي آتياش هنوز روشن نيست و به مرور رخ ميدهد. ميتوان اين دو موضوع را ذيل بحث محيط زيست تعريف كرد تا دايره بيشتري از چالشهاي ملي را در بر بگيرد. البته بخشي از چالش و بحران زيستمحيطي ايران محصول توسعه ناپايدار هشتاد ساله ايران بوده است. مساله سوم كه ايشان نگفت و به اعتقاد من بايد در فهرست مهمترين بحرانهاي ملي كشور قرار بگيرد مساله رشد فزاينده آسيبهاي اجتماعي است. لذا حرف ايشان اين بود كه روي اين محورها و عناوين آن و چگونگي تبيينش بحث و به طرف اجماع حركت كنيم.
ابزار و لوازم برگزاري نشستهاي اينچنيني چيست؟سالهاي قبل كه آقاي روحاني افطاري ميداد اصولگراها يا نميآمدند يا وسط كار قهر ميكردند و ميرفتند. اما الان در جلسه ميآيند و در جلسه دوشنبهشب همهشان آمده بودند. در اين يك سال باقيمانده ميتوان به تفاهماتي رسيد. اگر خود دولت پيگيري كند آنها ميآيند. به هر حال دوستان اصولگرا با قدرت رابطه خوبي دارند و هرجا و به هر طريقي از سوي صاحبان قدرت دعوت شوند استقبال ميكنند. حتي اگر نيايند هم بايد اين همانديشيها را انجام داد. هر نوع همانديشي در كشور غنيمت است. در جامعه، فضاي مجازي، فضاي دوستانه و... هر همانديشي براي ما غنيمت است.تصور ميكنم آقاي ناطق نوري يا جهانگيري يا نجفي يا كاشفي نيروهاي خوبي براي اين كار باشند.
متاسفانه همان طور كه شما ميگوييد خانه احزاب اين ظرفيت را ندارد. بايد
تقويت شود. دو علت هم دارد. يك علت آن همچنان باقي است و يك علت هم كمي
كمرنگ شده است. علتي كه همچنان باقي است به اين برميگردد كه چرا احزاب در
ايران قوي نيستند. من معتقد نيستم كه ايرانيان صلاحيت و فرهنگ داشتن احزاب
قوي را ندارند. ما عقبافتادگي فرهنگي يا مرض تشكلناپذيري نداريم. اينها
برچسبي است كه به مردم ميزنند. ايرانيهايي كه به اين خوبي ميتوانند
غنيسازي كنند حزب قوي و تاثيرگذار هم ميتوانند داشته باشند. علت اصلي اين
موضوع هم سياسي است. بخشهايي قدرتمند در كشور وجود دارند كه هنوز تن به
رقابت حزبي ندادهاند. قدرت سياسي در ايران حضور تودهوار را ميطلبد نه
حضور سامانيافته نيروهاي جامعه را. به همين دليل نيز تشكليابي در ايران
با اين مانع سياسي روبهرو است.
مثل برجام وقتي خواستند درست شد نظام رقابتي حزبي هم بخواهند، درست ميشود. بنابراين ميتوانيم بگوييم خانه احزاب وقتي قوي ميشود كه هسته اصلي قدرت طرفدار نظاميافتگي حزبي باشد. عامل دوم دوره احمدينژاد بود كه با هر نوع تشكلي مخالف بودند. بهترين الگوي سامان يابي از ديد آنان دويدن مردم پشت سر ماشين رييسجمهور بود. در آن فضا خانه احزاب ضعيف شد و حتي به مرحله تعطيلي رسيد كه به نظر ميرسد در اين دولت كمي هويتش را باز يافته است. اگر آقاي روحاني وزير كشور را مسوول اين كار كند و او نيز به واسطه ارتباط كاري كه با خانه احزاب دارد از اين طريق ميتوان خانه احزاب را فعالتر كند. ولي بايد كسي اين كار را پيگيري كند كه اين حرف را باور داشته و توان اجرايي آن را هم داشته باشد.