کد خبر: ۱۰۴۸۳۸
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۷
ما تا مشروطه، با دین سنتی که ترکیبی از اصل دین به علاوه خرافات و باورهای غیر رسمی دینی بود، روبرو بودیم. این جریان در مشروطه از تجدد شکست خورد و از هم گسست.
جعفریان، رسول - انقلاب با افکار امام، طالقانی، مطهری، شریعتی، و کسانی که در این خط سیر بودند برآمد. اسلامی که این جماعت ترویج می کردند، با اسلام پیش از مشروطه تفاوت داشت و از صافی مبارزاتی که علیه خرافه شده بود، گذشته بود. به نظرم، این نگرش به اسلام، یکی از مولفه های اصلی اسلامی است که انقلاب کرد. اگر به آن بی توجهی شود، در مقابل تجدد و فشار آن، کم خواهد آورد. اتفاقی که اسلام سنتی در برابر جریان تجدد خواهی و مشروطه خواهی به آن گرفتار شد.

ما تا مشروطه، با دین سنتی که ترکیبی از اصل دین به علاوه خرافات و باورهای غیر رسمی دینی بود، روبرو بودیم. این جریان در مشروطه از تجدد شکست خورد و از هم گسست. از پس از مشروطه، مصلحان اسلامی تلاش کردند تا بین اصل اسلام و آنچه خرافه می نامیدند تفکیک قائل شوند. بنابر این در یک دوره طولانی، به ویژه دوره بیست ساله، مبارزه با خرافات یا آنچه خرافه تلقی می شد، آغاز شد و طی دو دهه با قدرت ادامه یافت. ضمن آن که همان زمان به اصل اسلام اذعان داشتند و آثاری هم در این زمینه انتشار می یافت. پس از دوره بیست ساله،، جریان اسلام تهذیب شده، در دوره سی و پنج ساله، در میان متدینیان اهل فرهنگ و هم میان برخی از روحانیون قم، بسط یافت. حتی به صورت معکوس، آثار کسروی، تاثیر در رشد اسلام ضد خرافی داشت. به این معنا که انتقادات او، سبب می شد تا نوگرایان، باز هم اسلام را از خرافات دور نگاه دارند. به نظر می رسد در انتهای این دوره سی و پنج ساله، این روایت اصلاحی از اسلام بود که در انقلاب بکار آمد و توانست با مظاهری از تمدن خود را هماهنگ و سازگار نشان داده و حتی مجلس و مشروطه و قانونگذاری و قانون اساسی و این قبیل مفاهیم را بپذیرد. حضور طالقانی، شریعتی، بازرگان، مطهری، بهشتی، و حتی نمونه هایی چون فلسفی، هاشمی نژاد و بسیاری دیگر چون مکارم شیرازی و مکتب اسلام و جز اینان که اسلام منهای خرافات را طرح می کردند، در انقلاب، نشانی از همین نکته بود.

 امام خود حامی این جریان بود و لذا از جریان سنتی به مقدار زیادی فاصله گرفت ضمن آن که جلوی تندروی نوگرایان را هم گرفت. البته اگر قرار بود اسلام سنتی پیش از مشروطه در کار باشد، بعید بود بتواند در دوره جدید تاریخ ایران، یعنی سه دهه قبلا از انقلاب تاثیر گذار باشد. مسلما الان هم، باید عالمانه و عامدانه راه تهذیب دین ادامه یابد و روایتی از اسلام اصیل مبنای کار باشد. این رویه با مشی رایج که میدان دادن به اندیشه های بی پایه است سازگار نیست، و همین الان هم نشان از بروز مشکلاتی دارد که در برخورد با تجدد پیش آمده و احتمال شکست و سرخوردگی را فراهم می کند و می تواند دردسر ساز باشد. بنابرین اگر قرار است انقلابی باشیم، یکی از خطوط اصلی، مبارزه با خرافات، هم در سطح باورها و هم روش دین شناسی و هم داشتن نگاه به آینده و حل معضلات عصر جدید است...
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین