|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۶
کد خبر: ۱۰۳۰۳۲
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۲:۲۵
به نظر مي‌رسد كه تشديد حملات به ظريف پس از پيروزي ياران برجام در انتخابات مجلس و كمتر از يك سال تا انتخابات رياست‌جمهوري، بخشي از تلاش سازمان يافته و هدفمند مخالفان براي زمينگير كردن دولت روحاني است كه مي‌توان آن را «استراتژي مهار چندجانبه» ناميد.
 روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم كاظم موسوي بجنوردي رييس‌مركز دايره‌المعارف اسلامي نوشت:

در چند هفته اخير، حملات گسترده‌اي به دكترمحمدجواد ظريف توسط رسانه‌هاي مختلف جريان افراطي و مخالف دولت آقاي روحاني به راه افتاده است. پرسش اصلي اين است كه حمله به محبوب‌ترين وزير دولت با چه قصد و نقشه‌اي سازماندهي شده و اساسا چرا او در سيبل حملات مخالفان قرار گرفته است؟

به نظر مي‌رسد كه تشديد حملات به ظريف پس از پيروزي ياران برجام در انتخابات مجلس و كمتر از يك سال تا انتخابات رياست‌جمهوري، بخشي از تلاش سازمان يافته و هدفمند مخالفان براي زمينگير كردن دولت روحاني است كه مي‌توان آن را «استراتژي مهار چندجانبه» ناميد. جوانب مختلف اين استراتژي را مي‌توان ناكارآمد نشان دادن دولت و كم‌ارزش و كم جلوه دادن موفقيت‌هاي آن در اذهان عمومي، ايجاد اختلاف و چندگانگي ميان گروه‌هاي مختلف حامي دولت، حاشيه‌سازي براي دولت و سوق دادن توجه آن از كارهاي اصلي به حاشيه‌پردازي، تخريب شخصي و شخصيتي دولتمردان و در نهايت نااميد و دلسرد كردن مردم از دولت آقاي روحاني دانست.

پرسش كليدي اين است كه اگر هدف «الف» اين استراتژي، جلوگيري از انتخاب دوباره آقاي روحاني در خرداد ٩٦ و در صورت عدم تحقق آن، هدف « ب»؛ يعني قابل تحمل كردن شكست از او و مهار نسبي‌اش است، چرا آن را با حمله به ظريف كليد زده‌اند؟ پاسخ دقيق به اين پرسش، مستلزم ارايه تصويري دقيق‌تر از ماهيت «پديده ظريف» و جايگاه و كاركرد «برند ظريف» در دولت آقاي روحاني و تحولات سه ساله اخير كشور ما است. نگارنده به سبب مسووليت سرويراستاري دايره‌المعارف بزرگ اسلامي، دانشنامه ايران و چند دانشنامه ديگر با زندگي، زمانه و كارنامه بسياري از رجال و شخصيت‌هاي تاريخ ايران و اسلام آشنا هستم و به جرات مي‌توانم بگويم كه در تاريخ روابط خارجي ايران، هيچ كس همچون ظريف نتوانسته، چهره فراموش شده؛ اما واقعي فرهنگ ايران اسلامي را، با اين عمق و گستره، دوباره به دنيا نشان داده و ستايش جهانيان را نسبت به مردم ايران و تاريخ و فرهنگ‌شان برانگيزد. بخشي از تجلي اقتدار و قدرت نرم ايران اسلامي نيز در روش‌هايي نمود پيدا كرد كه به وسيله آقاي ظريف ابداع و اعمال شد.

در طول سي و هشت سال گذشته، ميلياردها دلار توسط جنگ‌طلبان غربي، صهيونيست‌ها، برخي برادران عرب و ديگر مخالفان كشور ما، خرج لابي‌گري، فعاليت رسانه‌اي و ديگر ابزارهاي تبليغي عليه ايران شد تا آن را دشمني خطرناك، جنگ‌طلب، حامي تروريسم، سركش و غيرقابل كنترل با مردماني عبوس و خشونت‌طلب معرفي كنند. در حال حاضر نيز، برخي‌ها ماهانه ميليون‌ها دلار خرج مي‌كنند تا نوشته‌هاي‌شان عليه ايران در روزنامه‌هاي جهاني قرار گيرد و تصوير و كلام‌شان در شبكه‌هاي پرمخاطب پخش شود؛ اما ظريف به تنهايي و بدون خرج كردن يك دلار از سرمايه‌هاي كشور، فعاليت همه اين «لابي من‌ ها» و تصويرسازي آنان از ايران را خدشه‌دار كرده و تصويركشوري قانونمند، منطقي و صلح‌طلب با مردمي خندان، مهربان و اهل گفت‌وگو از ايران به جهان ارايه كرده است. از سوي ديگر در هيچ دوره‌اي به اندازه اين سه سال، سياست خارجي و سياست داخلي كشور ما به يكديگر پيوند نيافته و موفقيت و شكست آنها به هم گره نخورده است. به بيان ديگر تاكنون هرگز وزارت خارجه يك كشور و وزير آن تا به اين حد، ويترين دولت نشده و براي مردم و دولتمردان، برجسته نشده است. همه اين نوآوري‌ها و تحولات؛ البته مديون شخص ظريف است؛ اما او كيست و چرا و چگونه تا به اين اندازه، محبوب موافقان و مغضوب مخالفانش شده است؟

مخالفان مي‌دانند كه اين، آقاي روحاني بود كه ظريف را از كنج خلوت بازنشستگي اجباري توسط دولت قبل خارج كرد و رداي وزارت بر او پوشاند و هميشه و همه جا از او حمايت كرد؛ بنابراين آنان يقين دارند كه آقاي روحاني، تحت هيچ شرايطي او را تنها نخواهد گذاشت...

 
نمايندگان مجلس نيز كه اكثريت آنان با شعار حمايت از برجام، راي آورده‌اند، نه‌تنها او را استيضاح نخواهند كرد؛ بلكه برخلاف مجلس قبلي در پيشبرد پروژه‌هايش حامي او خواهند بود. بالاتر از آن ظريف مورد حمايت مردم و رهبري است. اين موضوع مبرهن است كه رهبري نظام تاكنون از هيچ وزيرخارجه‌اي به اندازه ظريف تمجيد نكرده‌اند. همچنين در همه اين سال‌ها كمتر شخصي در نظام جمهوري اسلامي وجود داشته كه تا اين اندازه درباره او ميان نظام، مردم، شخصيت‌هاي محوري همه جناح‌ها و حتي گروه‌هاي ايراني مخالف نظام در داخل و خارج كشور وفاق و اجماع وجود داشته باشد. حساب مردم هم روشن است. آنان ظريف را از دل و جان دوست دارند و به تجربه نشان داده‌اند كه هرچه مخالفان، شخصيت‌هاي محبوب‌شان را تخريب كنند، نزد آنان محبوب‌تر شده و سرسختانه‌تر حمايت‌شان مي‌كنند. در سطح منطقه هم ظريف محبوبيت بالايي دارد؛ بسياري از روشنفكران و فرهيختگان عرب و رهبران مسلمان انتظار دارند تا او با استفاده از روش‌ها و ابتكارات خود، همان‌گونه كه گفت‌وگوهاي ايران و غرب را به نتيجه رساند، بتواند پايه‌گذار گفت‌وگو در خاورميانه و جهان اسلام شود و به جنگ و خشونت ميان مسلمانان و برقراري روابط كاملة‌الوداد ميان آنان كمك كند. بنابراين براي مخالفان و افراط‌گرايان فقط يك راه باقي مانده و آن تخريب شخصيتي و شخصي ظريف و ايجاد جنگ رواني عليه اوست تا او را عصباني و ناچار به واكنش كرده و از آب گل‌آلود اين وضعيت، ماهي مطلوب خود را بگيرند يا همچنان كه در گذشته درمورد برخي رجال موفق شدند، او را هم مانند آنان به انزواي اجباري بكشانند.

متاسفانه فرهنگ زشت و سياه تطميع، تهديد و ارعاب مخالفان و هتك حرمت و حيثيت شخصي و خانوادگي آنان از آن مناظره كذايي و از دولت قبل شدت گرفت و در فقدان محاكمه آن رفتارهاي غيراخلاقي و غيرقانوني؛ به امري رايج در ميان برخي اهالي سياست و رسانه تبديل شد. امروز نيز مخالفان ظريف با تكيه بر آن تجربه به مصاف او و در نهايت دولت روحاني رفته‌اند. آنان براي رسيدن به هدف؛ حتي از هم‌آوايي و همنوايي با دشمنان قسم خورده ايران و صهيونيست‌ها در مخالفت با برجام ابايي ندارند و با گفتار و كردار روزانه خود آب به آسياب جنگ‌طلبان خارجي مي‌ريزند. اين جريان افراطي، خيال مي‌كنند كه اگر ظريف را زمين بزنند، در زمينگير كردن روحاني و مهار او موفق مي‌شوند.  به نظر مي‌رسد كه درست‌ترين تصميم در اين شرايط، برنياشوبيدن در برابر اين اهانت‌ها و دلسرد نشدن است. ظريف و روحاني بايد متوجه اين نكته باشند كه درسه سال گذشته با تحمل زجر و سختي توانسته‌اند با تحقق برجام بزرگ‌ترين خدمت را به ايران كرده و زمينه را براي توسعه كشور فراهم كنند. آنان تاكنون در ميدان رزم فقط خون دل خورده‌اند و مردم هم با وجود تمام كارشكني‌ها و تخريب‌ها، به صداقت و حسن نيت آنان اعتماد كامل دارند. چند سال آينده دوره بهره‌برداري از فرصت برجام و رساندن ايرانيان به آرزوهاي‌شان است.

اين چند سال از جهت ديگري هم اهميت دارد و آن اينكه حلقه وصل قرن چهاردهم به قرن پانزدهم شمسي است. تاريخ به ويژه در دو قرن اخير نشان داده كه گذار از يك قرن شمسي به قرن ديگر در كشور ما همواره با بحران و تنش همراه بوده است. به يقين انتخاب آقاي روحاني براي دوره دوم و تداوم رياست‌جمهوري ايشان و وزارت خارجه ظريف تا خرداد ١٤٠٠ عبور آرام و كم هزينه از اين «گذار قرن» را تسهيل مي‌كند.  پيش‌تر دركتاب ايران پس از برجام اشاره كردم كه در شرايط فعلي هيچ كس دانشمند‌تر، مجرب‌تر و متعهد‌تر از ظريف براي مذاكرات هسته‌اي نيست (ايران پس از برجام، صفحات مختلف) حال هم با تاكيدي بيشتر مي‌گويم كه براي وزارت خارجه دولت آقاي روحاني در سال‌هاي آينده هيچ كس مناسب‌تر از او و تيم متخصص، پاكدست و كارآمدش نيست. راز و رمز موفقيت ملي و جهاني ظريف، يكي در تناسب دانش و تجربه او با حوزه كاري و ديگري داشتن انديشه و شخصيت جهاني است.  به يقين فعاليت در هيچ حوزه‌اي همانند وزارت خارجه نمي‌توانست چنين پديده‌اي از ظريف بسازد. او بالاترين مدرك تخصصي متناسب با فعاليت حرفه‌اي خودش را از يكي از بهترين دانشگاه‌هاي دنيا گرفته و سال‌ها در اين رشته تحقيق و تدريس كرده است. به موازات آن سعي كرده همواره دانش خود را به روز نگه دارد و از آخرين تحليل‌ها و تحقيقات مرتبط با حوزه تخصصي‌اش آگاه باشد. همزمان، بيش از سي و اندي سال در رده‌هاي مختلف اداري وزارت خارجه از سطح كارشناسي، مشاوره، سفارت، معاونت، ماموريت‌هاي منطقه‌اي، قاره‌اي و بين‌المللي، رياست بر اجلاس‌هاي مهم بين‌المللي و تا سطح وزارت، كار كرده است.  او با رصد آزمون و خطاهاي سياست خارجي كشور، كسب تجربه مداوم و مستمر و برخورداري از مهارت‌ها و تكنيك‌هاي كارشناسي و تجربي به سطحي از توان و دانش رسيده كه كمتر وزيرخارجه‌اي در جهان از آن برخوردار است. از سوي ديگر با وجود تغيير و تحولات فكري و روش شناسانه، ويژگي مهم او تداوم پندار، گفتار و كردار در حوزه منافع ملي و اسلام رحماني است. ظريف هرگز مانند برخي همقطارانش اهل چرخش‌هاي گفتماني و تغيير مواضع نبوده و همواره ثبات و استمرار شخصيتي را در كنار تحول انديشه حفظ كرده است. نكته مهم ديگر درباره او، قدرت ارايه تحليل‌هاي كيفي و برنامه‌هاي راهبردي به مقامات بالاتر از خودش و اقناع آنان به پذيرش آنهاست. از اين نظر، وزارت خارجه تحت امر او از هر نظر با گذشته متفاوت است. از سوي ديگر آشنايي ظريف با دنياي غرب در هشت سالگي و چند دهه زندگي در امريكا و آشنايي مستقيم و كامل با فرهنگ غربي، نظام‌هاي پيچيده سياسي و حقوقي امريكا، اروپا و ساختار سازمان ملل و ديگر سازمان‌هاي بين‌المللي و سازوكارهاي آنان، اعتماد به نفس بسياري را در برخورد با غول‌هاي ديپلماسي غرب به او بخشيده است. او شناخت دقيقي از فرصت‌ها، تهديدها و حتي ترفندهاي دنياي ديپلماسي دارد و در كارزار عملي كنش‌ها و واكنش‌هاي ديپلماتيك آبديده و كاركشته شده است. ظريف به سبب داشتن همين ويژگي‌ها تحسين و تمجيد بسياري از شخصيت‌هاي مشهور جهاني مانند كسينجر و نشريه‌هاي برجسته مانند تايمز لندن را نسبت به خود برانگيخته است و دنيا هم او را به عنوان يك «ديپلمات- دانشمند» و يك «تئوريسين-كارگزار» مي‌شناسد. او فقط به انگليسي حرف نمي‌زند بلكه با آن مي‌انديشد و با داشتن دنياي مشترك با غربي‌ها مي‌تواند منطق پنهان حرف‌ها و تصميم‌گيري‌هاي آنان را بفهمد و متناسب با آن پاسخ گويد.  گذشته از آن ظريف در مذاكره معمولا از زبان بدن، شيوه نگاه، تن صدا، لبخند و حركت اندام‌هايي مانند دست، چشم، سر و صورت براي تاثيرگذاري بر مخاطب استفاده مي‌كند. او فردي بسيار جذاب با قدرت خطابه قوي و زباني مسحور‌كننده و گيراست. او همچنين قلمي روان با نثري شيوا و خوشخوان به انگليسي و فارسي دارد و با اين ويژگي‌ها به صورت مداوم در رسانه‌ها، شبكه‌هاي اجتماعي و آخرين تكنولوژي‌هاي ارتباطي روز حضور يافته و با گروه‌هاي مختلف اجتماعي از جوان تا پير ارتباط دارد. از اين زاويه او نه‌تنها در ديپلماسي رسمي، حرفه‌اي و تخصصي، كه در حوزه ديپلماسي عمومي و مردمي هم فردي موفق است. او چه در دنياي واقعي و چه در دنياي مجازي با طيف‌هاي مختلف هنرمندان، نويسندگان، ورزشكاران، علما، دانشگاهيان، انديشمندان، جوانان و زنان ارتباط دارد.  همه اين ويژگي‌ها و صفات ديگري مانند خلاقيت و ابتكار، تكيه بر كيفيت و راندمان مجموعه به جاي آمارهاي كمي، هوشمندي بالا وقدرت انتخاب درست در لحظه، اعتقاد عميق و عملي به عدالت و آزادي و نقد سازنده، جسارت و ريسك‌پذيري بالا، روحيه اميد و نشاط در سخت‌ترين شرايط، كنارگذاشتن پيش‌فرض‌ها در هنگام گفت‌وگو و گوش دادن مداوم و متمركز به ديگري، قرباني كردن منافع شخصي و آبروي فردي در پاي منافع ملي، نرمخويي و سرسختي توأمان و بهره‌برداري متناسب از قدرت جاذبه و دافعه‌اش در مذاكرات، داشتن قدرت شوخي، طنز و مطايبه در هنگام مذاكرات جدي، سخت و نفسگير، واقع‌بيني و عملگرايي همراه با نگاه منطقي و مسلط به شيوه حل مساله، سلامت نفس، صداقت، متانت، شفافيت، پاكدستي، نظم و دينداري عرفاني و بي‌تظاهر كه دوستان و همكارانش مانند دكتر بعيدي نژاد، دكتر سجادپور و خيلي‌هاي ديگر در توصيف او گفته‌اند، سبب شده تا ظريف نه‌تنها سرمايه‌اي براي ايران امروز ما باشد، بلكه ذخيره‌اي براي فرداي ايران و حتي جهان تلقي شود.  به راستي چرا بايد شخصيت‌هايي از آفريقا و آسيا و كشورهايي مانند مصر و كره جنوبي به عنوان دبيركل سازمان ملل انتخاب شوند ولي از ايران با آن همه سابقه كشورداري و تمدني و قرارگرفتن در چهارراه ارتباطي جهان يك كانديداي دبيركلي وجود نداشته باشد؟ اگر روزي قرار باشد كه حق و عدالت مبناي انتخاب قرار گيرد و از ايران هم كسي عهده‌دار اين سمت شود؛ به راستي چه كسي لايق‌تر و شايسته‌تر از ظريف است؟ او ديپلماتي بسيار بالاتر از استانداردهاي جهاني است. قدر او را بدانيم و سعي كنيم نمونه‌هاي او را هم در سياست خارجي و هم در ساير دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها پرورش دهيم. اگر ظريف وزير خارجه كشوري پيشرفته بود حتما منش، روش و مكتبش را در مدارس، مراكز آموزشي و رسانه‌ها تدريس و تبليغ مي‌كردند تا الگويي براي ساخته شدن نسل فرداي جوانان‌شان باشد. حال كه ما چنين كاري را انجام نمي‌دهيم، حداقل او را قرباني دعواهاي جناحي و بازي‌هاي سياسي نكنيم. بايد هوشيار باشيم كه دشمني با ظريف قطعا يك عمل ضد ملي و ناديده گرفتن اخلاق، وجدان و قضاوت ايراني و نوعي خودزني كامل است.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین