کد خبر: ۱۰۲۴۷۷
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۰
یک فعال سیاسی ارشد اصلاح طلب با بیان اینکه دولت یازدهم در یکسال باقی مانده باید تمام هم و غم خود را صرف مسائل اقتصادی و زنده کردن صنایع کوچک و متوسط کند گفت: دولت احمدی نژاد صنایع کوچک و متوسط را با واردات بی رویه نابود ساخت و میلیون ها فرصت شغلی را از بین برد.
 یک فعال سیاسی ارشد اصلاح طلب با بیان اینکه دولت یازدهم در یکسال باقی مانده باید تمام هم و غم خود را صرف مسائل اقتصادی و زنده کردن صنایع کوچک و متوسط کند گفت: دولت احمدی نژاد صنایع کوچک و متوسط را با واردات بی رویه نابود ساخت و میلیون ها فرصت شغلی را از بین برد.
 
 محمد سلامتی وزیر کشاورزی در کابینه های شهید محمد علی رجایی، شهید محمد جواد باهنر، محمد رضا مهدوی کنی و میرحسین موسوی بود.  
 
وی از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود که در سال89 منحل اعلام شد. سلامتی پس از آن ، بیشتر به پژوهش در حوزه اقتصاد، اقتصاد سیاسی و دین پرداخت. موضوع گفت و گوی ایرنا با وی از انتخابات اخیر شروع و به انتخابات ریاست جمهوری سال 96 کشیده شد. متن این مصاحبه را می خوانیم:
 
پیام انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری برای گروههای مختلف سیاسی کشور چه بود؟
 
کسی پیش بینی نمی کرد که نتیجه انتخابات تا این حد به سود اصلاح طلبان باشد.همانطور که می دانیم مردم درسیاسی ترین شهر کشور یعنی تهران دراین انتخابات تقریبا به طور صددرصد به لیست اصلاح طلبان و اعتدال گرایان رای دادند. به نظر من این به معنی آن نبود که مردم صددرصد از عملکرد دولت به خصوص در عرصه اقتصادی راضی بودند و نیز به این دلیل نبود که تاثیر منفی عملکرد دولت های نهم و دهم در ذهن مردم جا افتاده است. بلکه علت این روآوردن گسترده مردم به اصلاح طلبان علاوه برکارآیی آنها عمدتا برمی گردد به اولا به ناخوشنودی ازسیاست بخشی ازاصولگرایان که مبتنی برانحصارطلبی و حذف رقیب است .ثانیا اعمال سیاست های بسته ازسوی همین طیف از اصولگرایان و ثالثا میدان دادن به عناصر افراطی .در مقابل شیوه عمل اصلاح طلبان در این انتخابات نه انحصارگرایانه بلکه براساس وحدت و ایجاد مجلسی معتدل و دور از تسلط افراطی گری مخرب بود. البته بیلان کار اصولگرایان آنقدر منفی بود که نه فقط بخش معتدل آن ها سفره خودرا جدا کردند بلکه بعضا چنین پیش بینی کردند که با حضور گسترده مردم شانس موفقیتشان کاهش می یابد. بی تردید عدم موفقیت اصولگرایان را باید نتیجه عملکرد افراطیون آن ها دانست. البته باید دراینجا نکته ای را یادآورشوم و آن اینکه افراطیون در همه جوامع حضور دارند به عبارت دیگر این یک واقعیت اجتماعی است. همانطور که عناصر تفریطی حضوردارند اما همواره این دو طیف در اقلیت اند .قدرت و یا ضعف مدیریت در رده های بالاترمی تواند از ظرفیت عناصر صادق آنها استفاده احسن یا اجازه تخریب به همه آنها دهد. اماظرف چند سال گذشته این افراطیون بودند که عملا قدرت مانور بیشتری داشتند. انتخابات اخیر درستی تغییرروش اصولگرایان معتدل را اثبات کرد. از سوی دیگر این انتخابات کارابودن وحدت و انعطاف منطقی اصلاح طلبان را نیز به اثبات رساند.  
به نکته مهم دیگری که باید اشاره کنم این است که دراین انتخابات یک جناح، نخبگان جناح رقیب را حذف کرد و مردم متقابلا نخبگان آن جناح را حذف کردند .نتیجه آن این است که مجلس از حضور عناصر باتجربه تر دو جناح محروم شد. بی تردید باید این نتیجه را به حساب تندروها گذاشت. اما چون همه اصولگرایان ظرف این چند ساله مواضع محکم و شفاف علیه تندروی اتخاذ نکردند این مهم به پای همه آنها نوشته شد.
 
اما برخی اصولگرایان معتقدند وجود چهره های منتسب به جبهه پایداری و احمدی نژاد باعث شکست فهرست اصولگرایان در تهران شد؟
 
این تحلیل را برای آن ارائه می دهند تا موقعیت اصولگراها رابه طورکلی حفظ کنند و بگویند ما مورد بی اعتمادی مردم نیستیم. ولی به نظر من حتی اگرتندروها هم در لیست اصولگرایان نبودند باز آنها پیروز نمی شدند. شاهد مثال این که توده مردم تهران، اصولگرایان تندرو را از میانه روهای آنها تفکیک نکردند .اکثر مردم طوری رای دادند که هیچ یک از آنها رای لازم را نیاوردند. مردم در این انتخابات عمدتا جناحین سیاسی مدنظرشان بود و نه افراد و به همین علت یک لیست کاملا رای آورد و یک لیست رای نیاورد. البته به نظر می رسد این حرفی که اکنون از سوی اصولگرایان به کرات شنیده می شود ناشی از تضادهایی است که بین عناصر این جناح پیش آمده است.
آنها می خواهند با این بهانه تندروهای خود را تصفیه کنند. البته اگر این کار را بکنند در مجموع وضعشان بهتر می شود اما در انتخابات اخیر می توان گفت مردم به صورت یکپارچه دست رد به سینه آنها زدند. اگر اصولگرایان این شکست را نپذیرند و آن را با عناوین مختلف توجیه کنند و به بررسی و تجزیه و تحلیلش نپردازند باز در آینده ممکن است دچار شکست شوند.
 
جبهه پایداری در کنار برخی حامیان رئیس جمهور سابق، در حال حاضر به عنوان تندترین طیف جامعه اصولگرایی شناخته می شود. این گروه را چگونه ارزیابی می کنید؟
 
-سلامتی: جبهه پایداری همانطور که خودشان اعلام کرده اند یک حزب سیاسی نیستند.این جبهه با توجه به مواضعی که تا به حال درعرصه های گوناگون بخصوص درمورد دولت یازدهم وبویژه پیرامون موضوع برجام اتخاذ کرده است به تندروی متهم شده است .من با توجه به تجربیات کار اجرایی واعتقاد سیاسی ام طرح چنین مواضعی را درصورتی که صادقانه باشد مفید می دانم .چون اولا چنین مواضعی موجب تحرک و دقت بیشتری ازسوی دولتمردان درجهت ارایه خدمت بهتر می گردد و ثانیا دموکراسی حکم می کند که آنها بتوانند به راحتی حرف های خودرا بزنند. البته شیوه تندروی در دنیای کنونی جواب نمی دهد و به همین علت پیش بینی من این است که عمرچنین گروه هایی قابل دوام نیست. کمی تجربه کار تشکیلاتی و حتی بی اعتقادی آنها به تحزب نیز این امر را بیشتر مسجل می کند.
 
به مجلس برگردیم. آرایش سیاسی مجلس، نسبت به دوره قبل چه تغییری کرده و تاثیر این تغییر بر آرایش سیاسی کشور چیست؟
 
-سلامتی: اصلاح طلبان از قبل از انتخابات یک استراتژی را تعیین کردند و آن اینکه مجلس دهم مجلسی باشد که افراطیون در آن حضور نداشته باشند یا اگر هم هستند کمرنگ و غیرتاثیرگذار باشند. بر اساس این استراتژی، اصلاح طلبان دنبال افرادی رفتند که افراطی نباشند و قادرباشد دراین شرایط حساس کمک حال دولت در عرصه های مختلف باشد و اینکه بتوانند مشکلات مملکت را با هم حل کنند.
به همین علت در لیست هایی که در تهران و در استان ها و شهرستان ها توسط اصلاح طلبان تهیه و تنظیم شد و به عنوان لیست امید مطرح شد عناصر معتدل جناح اصولگرا هم بودند. این استراتژی اصلاح طلبان بود که موفق هم شد و اکنون ما مجلس دهمی داریم که ترکیبی از اصلاح طلبان و اصولگراها ی معتدل است. لذا ترکیبی متعادل دارد نه مساله ساز. بنابراین پیش بینی می شود مجلس دهم هم بتواند تعامل خوبی در تصویب و سرعت تصویب قوانین لازم برای دولت داشته باشد و هم نظارتی منطقی، دلسوزانه و سازنده بر دولت داشته باشد.  
اما نکته مهمی که اتفاق افتاده ودرحال تکامل است این است که تضاد به ظاهر غیرقابل حلی که تصور می شد بین دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا وجود دارد حالا دارد به نفع دو جناح و کشورحل می شود. از این واقعه همه به خصوص مسئولین باید استقبال کنند.
 
ارزیابی تان از فراکسیون های این مجلس چیست؟  
 
در مجلس دهم شاهد تعامل مناسبی بین اصولگرایان معتدل و اصلاح طلبان خواهیم بود. یعنی احتمالا بین دو فراکسیون امید و ولایت جلسات مشترکی برگزارخواهد شد و تصمیم گیری های مهم بر اساس تبادل نظرمشترک دو فراکسیون اتخاذ خواهد شد .  
در عمل چیزی که بخواهد دو فراکسیون اصلی مجلس را در مقابل هم قرار دهد احتمالا به وجود نخواهد آمد. باید این را به فال نیک گرفت و همه باید آن را تقویت کنند. در نهایت ما می توانیم مجلسی داشته باشیم که به دور از تشنج باشد و در جهت اعتلای کشور بیشتر خدمت کند.
 
 
 با معتدل شدن ترکیب مجلس بحث ترمیم کابینه بیش از پیش بر سر زبان ها افتاده است. نظرتان در این باره چیست؟
 
 آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی خیلی موفق بوده است. در عرصه سیاست داخلی هم دولت وی اوایل کار کمی می لنگید که خدا را شکر رفته رفته بهتر شده است. خوشبختانه انتخابات خوبی را هم برگزار کرد. در مجموع آقای روحانی در سیاست خارجی و داخلی بیلان مثبتی دارد ولی در اقتصاد بیلانش مثبت نیست .
تیم اقتصادی دولت قدرت لازم را ندارد و بنده همواره به آن انتقاد داشته ام. بهتر بود از دوسال قبل این تیم تغییر می کرد تا بتواند در اقتصاد ایران تحرک ایجاد کند. این کار انجام نشد ولی لازم است هر چه سریعتر آقای روحانی تیم اقتصادی خود را تغییر دهد و افرادی را به کار گمارد که بتوانند از پس مشکلات سخت اقتصاد کشور برآیند.  
متاسفانه برخی از وزرای تیم اقتصادی ایشان حتی صحبت هایی می کنند که به ضرر دولت تمام می شود. یعنی مشکلاتی که خود باید برای حل آن می کوشیده اند را به صورتی مطرح می کنند که انگار کسان دیگری باید آن ها را حل کنند و این تاثیر سویی در جامعه به جا می گذارد.
البته نمی توان گفت این اقدامات عمدی است ولی کسی که در سطح وزیر با رسانه ها مصاحبه می کند باید بتواند عواقب سخنان خود را بسنجد.
 
ارزیابی تان از آنچه رئیس جمهور به عنوان برجام 2مطرح کرد چیست؟
 
 ابتدا باید از خود برجام شروع کنیم. برجام نقطه عطفی در شیوه برخورد دولتها در سطح جهان به وجود آورد. برجام یک مساله کوچک نبود بلکه یک ماجرای بسیار بغرنج و پیچیده بین المللی بود که البته از بعد داخلی، میراث دولتهای نهم و دهم برای دولت آقای روحانی بود . اما ایران توانست این مشکل را با مذاکره با 6 کشور که نمایندگی حدود 30 کشور اروپایی، آمریکایی و آسیایی را برعهده داشتند برطرف کند.
کافی است شما اخبار رسانه های داخلی و بین المللی در چند ساله اخیر را بررسی کنید تا پی به پیچیدگی پرونده هسته ای ایران ببرید. خوشبختانه خود رسانه ای شدن این موضوع باعث رشد و اعتلای بینش سیاسی مردم ایران شد. مردم به برجام حساس شدند و با دقت و حوصله آن را پیگیری کردند. تا حدودی به چم و خم مسائل بین المللی و شیوه برخورد کشورهای مختلف با آن پی بردند. این رشد آگاهی مردم به واسطه تعقیب برجام یک سرمایه اجتماعی با ارزش است که تا کنون از دید تحلیلگران مغفول مانده است.  
برجام به دنیا نشان داد که بسیاری از مسائل بین المللی با گفت و گو قابل حل است و نیازی به جنگ بین دولتها و ملتها نیست. ایران می تواند روی این مساله مانور دهد و بگوید ما توانستیم الگوی جدیدی را در سطح بین الملل برای تفاهم ارائه دهیم یعنی الگوی گفت و گو برای حل معضلات بین المللی و جلوگیری از نبردها.
این الگو می تواند همچنین برای حل اختلافات داخلی توسط هر کشوری استفاده شود. آقای روحانی حرف بسیار خوبی زده است. اینکه از این الگو باید در داخل نیز استفاده کرد سخنی منطقی و درست است. اگر از این ظرفیت استفاده نشود به نظر من یک دستاورد فرهنگی ناب مورد غفلت قرار گرفته است. این الگو نه تنها می تواند توسط جناح های مختلف سیاسی کشور برای حل تنش های فیمابین به کار گرفته شود بلکه باید در سطح استانها، شهرها، روستاها و قبائل برای برطرف کردن اختلافات استفاده شود.
بایستی به این الگو بهای بسیاری داد. انقلاب ما از اساس یک انقلاب فرهنگی بود و این دستاورد فرهنگی بزرگ ما نیز می تواند به دنیا عرضه شود.
ما یک تجربه عینی قبلی نیز در این زمینه داریم. در مجلس سوم اختلاف دیدگاههای زیادی بین دو طیفی که بعدها راست و چپ اسلامی خوانده شدند ایجاد شد. دو جناح کاملا مقابل هم صف آرایی کرده بودند. آن هم بر سر تصویب یا عدم تصویب برخی قوانین مادر برای نحوه اداره کشور.
یک مرتبه یک دشمن مشترک پیدا شد. یعنی منافقین و عملیات مرصاد با حمایت صدام . تمام دعواها فروکش کرد و دور هم نشستیم و برادارنه تقسیم کار کردیم و درنهایت باهماهنگی و کمک وپشتیبانی نیروهای خودی بر دشمن فائق آمدیم. خودمان هم پیش بینی نمی کردیم اختلافهایی در آن سطح، ناگهان جای خود را به برادری دهد. این وضعیت الان هم صادق است. اتفاقا وقت استفاده از این الگو همین حالا است چرا که دشمن مشترک داریم. اوضاع منطقه را ببینید؛ موضوع را کاملا درک می کنید. باید از برجام داخلی برای ایجاد اتحاد بین خودمان استفاده کنیم. بدون وحدت ما چگونه می توانیم بر مشکلات بین المللی پیروز شویم؟ آقای روحانی باید پیگیر برجام داخلی باشد چرا که به آن نیاز مبرمی داریم نه برای منافع یک جناح خاص بلکه جهت تامین منافع ملی.
 
 سال آینده، انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری است. نگرانی هایی در خصوص دو قطبی شدن جامعه وجود دارد. آیا چنین اتفاقی خواهد افتاد؟
 
خیر. در انتخابات آینده دوقطبی ایجاد نخواهد شد چرا که مردم در انتخابات اخیر مجلس رادیکالیزه شدن جامعه در سال 96 را در نطفه خفه کردند. آنها مجلسی معتدل را روی کار آوردند که جلوی افراط را خواهد گرفت. مردم در واقع به تمام کسانی که بخواهند جامعه را به سمت رادیکالیزاسیون بکشانند هشدار دادند که به آنها رای نخواهند داد. مشخص هم است کدام گروه هم می خواست و می خواهد جامعه را رادیکالیزه و تند کند: افراطیون راست.
اگر طبق قانون عمل شود هیچ وقت فضا متشنج نمی شود و جامعه به سمت افراط نمی رود. وقتی طیف یا جناحی قصد سوء استفاده داشته باشد و سهم بیشتری را بخواهد، این مساله مستلزم زیر پا گذاشتن قانون است. هر گروه که در مصدر قدرت است باید تلاش بر اجرای مر قانون داشته باشد و زیاده خواهی نکند.  
 
عده ای صحبت از تک دوره ای شدن دوره ریاست جمهوری آقای روحانی می کنند، نظرتان چیست؟
 
-سلامتی: آنهایی که صحبت از تک دوره ای شدن آقای روحانی می کنند در واقع آرزوهای خود را بیان می کنند. البته به طور جدی هم دنبال آن هستند. آن ها مدام از بیلان کارمنفی آقای روحانی سخن می گویند اما درحقیقت بیلان کاری آقای روحانی برایشان مهم نیست. بیلان کاری ایشان تنها بهانه ای برای آنها است. دولت احمدی نژاد عیب های فراوانی داشت اما این افراد مدام از مزایای آن تعریف می کردند.  
البته من از نظر بیلان اقتصادی، نگران کار دولت روحانی هستم. بدنه جامعه بیشتر به مسائل اقتصادی حساسیت نشان می دهد . البته اگر آقای روحانی تیم اقتصادی خود را تغییر دهد و حرکت های اقتصادی تازه و سازنده ای را آغاز کند من این قابلیت را در ایشان می بینم که در همین یکسال باقی مانده کارهای بزرگی انجام دهد.
 
دولت احمدی نژاد خود را مدافع محرومین می دانست. ارزیابی تان در این باره چیست؟  
 
این موضوع باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. شیوه برخورد با مردم محروم که سمبل آن کشاورزها؛ کارگران و بیکاران هستند به چند طریق امکان پذیر است. یک روش این است که به صورت کمیته امدادی به آنها پول بدهیم. این تفکر در بین جناح راست سابقه دارد.روش دیگر اینکه متمولین را ترغیب کنیم تا به مستمندان کمک کنند. یادم هست اوایل انقلاب یکی از بزرگان جناح راست که مرحوم شده است، به من می گفت باید اجازه داد تا پولدارها پولدارتر شوند تا بتوانند به بی پول ها کمک کنند. این هم یک شیوه حمایت از محرومان بود که آنها ارائه می کردند.
بنده هر چند این کمک ها را مفید می دانم ولی آن را راه اساسی برای رفع فقر در کشور نمی دانم. برای رسیدگی به محرومین باید برای آنها شغل ایجاد کرد. به طوری که بتوانند هم برای خود درآمد ایجاد کنند هم برای جامعه، تولید. در حالی که دولت نهم و دهم عکس این عمل کرد. آنها به جای ایجاد شغل از طرق گوناگون به ویژه تقویت صنایع کوچک و متوسط وگسترش تعاونی ها ، با بی توجهی به آنها و واردات بی رویه ضربه مهلکی به این صنایع وارد کردند.  
شما آمار را نگاه کنید. چه تعداد صنایع کوچک و متوسط از بین رفتند. این چه کاری است که شما یک نفر را بیکار کنی، بعد سر ماه به او 45 هزار تومان یارانه بدهی؟! آیا این طرفداری از محرومین است؟ این نواختن شیپور مبارزه با فقر ، از ته آن نیست؟
 
تقریبا یکسال تا پایان کار دولت یازدهم باقی مانده است. به نظر شما اولویت دولت در این مدت چه باید باشد؟
 
دولت آقای روحانی باید تمام هم و غم خود را روی اقتصاد کشور متمرکز کند . باید صنایع کوچک و متوسط را احیا کند و افرادی را که بیکار شده اند مشغول به کار کند. فعلا هم از برجام نباید انتظار زیادی داشته باشد. سرمایه گذاری خارجی در ایران امری میان مدت است و اثرات آن در یکسال ملموس نخواهد بود.
 
 و ارزیابی تان از اقتصاد مقاومتی؟
 
اقتصاد مقاومتی می بایست از همان شروع تحریم ها به مورد اجرا گذاشته می شد.
منبع: ایرنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین