|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۹
کد خبر: ۱۰۱۱۶۶
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۹
برای آشنا شدن با جامعه و مسائل آن دو راه عمده وجود دارد؛ راه اول نگاه کمّی و آماری است که از طریق مطالعه ده‌ها و صدها پدیده به دست می‌آید و نتایج آن را به‌عنوان مشتی نمونه خروار ارائه می‌کنند. راه دیگر نیز مطالعه یک یا چند نمونه خاص است ولی این نمونه‌ها باید چنان انتخاب شوند که بتوان از نتایج آن برای فهم بهتر جامعه کمک گرفت.
 برای آشنا شدن با جامعه و مسائل آن دو راه عمده وجود دارد؛ راه اول نگاه کمّی و آماری است که از طریق مطالعه ده‌ها و صدها پدیده به دست می‌آید و نتایج آن را به‌عنوان مشتی نمونه خروار ارائه می‌کنند. راه دیگر نیز مطالعه یک یا چند نمونه خاص است ولی این نمونه‌ها باید چنان انتخاب شوند که بتوان از نتایج آن برای فهم بهتر جامعه کمک گرفت.

روزنامه «شهروند» با این مقدمه نوشته است: بیان و تعمیم چنین نتایجی به جامعه از مطالعه و مشاهده نمونه‌های منفرد سخت است ولی برخی رویدادها هستند که توجه ما را به عمق مسائل جامعه جلب می‌کند.

اجازه دهید یکی از این رویدادهای عجیب‌ و غریب را با یکدیگر مرور کنیم؛ خلاصه خبر آن به این شرح است:

«یک وکیل دادگستری که به قتل پسردایی‌اش متهم است، در جریان تحقیقات جزییات این جنایت را شرح داد. مرد وکیل پس از بازداشت و بازجویی درنهایت گفت: چند روزی بود که متوجه تماس‌های تلفنی مشکوک فرد ناشناسی با خواهر مطلقه‌ام شده بودم. هنوز به این موضوع شک داشتم تا این‌که در یک مراسم عروسی متوجه شدم خواهرم با پسر دایی‌ام در ارتباط است. روز حادثه پسر دایی‌ام که در کار معاملات املاک است، با من تماس گرفت تا مرا برای خرید خانه به نیاوران ببرد؛ با یکدیگر به نیاوران رفتیم و پس از دیدن خانه به سمت خانه پدری او حرکت کردیم. من شب قبل از حادثه با برادرم تماس گرفته بودم که ماشینش را به من بدهد تا بتوانم به بهشهر بروم و پدرم را چند روزی به تهران بیاورم. بعد از این‌که مقتول فهمید می‌خواهم به بهشهر بروم، او نیز بدون اطلاع‌دادن به پدر و مادرش خودروی پژو ٢٠٦ خود را مقابل خانه‌شان پارک کرد و با من آمد. در میان راه شروع به نصیحت مقتول کردم و به بهانه این‌که آب‌وهوایی عوض کنیم، او را به باغ عمویم در شهرستان نکا بردم. وقتی وارد باغ شدیم، مستقیم موضوع ارتباط او با خواهرم را فاش کردم که بهروز عصبانی شد و شروع به فحاشی کرد. نمی‌دانستم چه کار می‌کنم، به همین دلیل با وسیله کشاورزی که در باغ بود، چند ضربه به پسردایی‌ام زدم که او جانش را از دست داد. بعد از قتل، جسد او را در قسمت شمالی باغ دفن کردم و برای آوردن پدرم به بهشهر رفتم. با اعترافات متهم، کارآگاهان پلیس آگاهی به باغ عموی قاتل رفتند و توانستند جسد پسر ٢٣ساله را کشف کنند. همچنین با احضار خواهر قاتل، او هرگونه ارتباط با پسردایی خود (مقتول) را تکذیب کرد.»

همیشه تصوری که از وکیل داریم، فردی بسیار متشخص و مبادی آداب و دقیق است. شخصی که نه‌تنها مردم را به رفتار قانونی دعوت می‌کند که خودش نیز براساس قانون رفتار می‌کند. با این مقدمه بهتر می‌توانیم برخی موارد تعجب‌آور از این خبر را ابراز کنیم.

1- نه‌تنها یک وکیل، هر فرد عادی هم می‌داند که خواهر مطلقه هیچ منع قانونی و شرعی برای آشنایی با دیگران ندارد و اصولا کسی نمی‌تواند مانع او از انجام یک عمل شرعی و قانونی شود؛ چه رسد به اینکه وی وکیل و برادر او باشد و فرد مورد اتهام نیز یکی از اقوامشان باشد. این نگاه سلطه‌جویانه و قیم‌مآبانه در این سطح از افراد جامعه نشانه خوبی نیست.

2- هرکس می‌داند برحسب ظن و گمان نمی‌توان درباره دیگران قضاوت و داوری کرد و وکلا بیش از هر کس دیگری باید به این گزاره متعهد و ملتزم باشند. جالب اینکه خواهر نامبرده اصل وجود چنین ارتباطی را تکذیب کرده، هرچند اگر هم وجود می‌داشت، منعی قانونی و شرعی نداشت و اگر هم در موردی چنین باشد، وظیفه‌ای بر دوش برادرش مترتب نیست.

3- وکیل همراه با مقتول برای خرید خانه‌ای به نیاوران رفته‌اند که نشان از جایگاه اقتصادی بالای آنان دارد. به باغی هم در شمال دسترسی داشته‌اند و همه اینها نشان می‌دهد که از طبقات پایین و حاشیه‌ای نبوده‌اند؛ در حالی که به نظر می‌رسد این نوع احساسات و رفتارها با شأن اجتماعی قاتل سازگاری نداشته باشد.

4- استفاده از شیوه خشن و احتمالا استفاده از وسایلی مثل چاقو و داس و کلنگ و این‌جور چیزها تناسبی با این افراد و پایگاه‌های اجتماعی آنان ندارد و جالب‌تر این‌که به‌عنوان وکیل متوجه نیست که عاملان بیشتر این نوع از قتل‌ها شناسایی و دستگیر می‌شوند. سوال این است که او چگونه بدون توجه به این تجربیات جنایی و حقوقی که باید با آنها آشنا باشد، اقدام به این قتل کرده است؟

بنابراین اگرچه سخت است که این رفتار را حتی به بخشی از جامعه تعمیم دهیم، ولی واقعیت این است که این مورد نمی‌تواند فقط به‌عنوان یک نمونه خاص و استثنایی دیده شود. این رویداد بازتابی است از وضعیت فرهنگی و رفتاری که حتی ممکن است در طبقات فرهنگی و اقتصادی بالای جامعه نیز نفوذ کرده باشد. وقتی که افرادی با این حد از سطح اجتماعی و فرهنگی و نیز شغلی مرتکب چنین قتل نابخردانه‌ای می‌شوند، از افراد عادی یا حاشیه‌ای جامعه چه انتظاری وجود دارد؟ اینها زنگ‌های خطری است که باید به آن حساس باشیم.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین