|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۴
کد خبر: ۱۰۰۶۶۰
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۳
آقای روحانی گفته که شورای نگهبان چشم است و چشم نمی‌تواند کار دست را انجام دهد. نظارت و اجرا نباید مخلوط شود. مقام معظم رهبری فرموده‌اند شورای نگهبان چشم بیناست. ایشان هم گفته چشم است. پس استعاره‌ها دقیقا یکی است.
حسام‌الدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیس‌جمهوری، گفت‌وگویی » داشت. او در این مصاحبه درباره بحث آموزش زبان خارجی و همچنین درباره برخی شایعات درخصوص شایعه‌افکنی‌ها با هدف ایجاد اختلاف میان رئیس‌جمهوری و مقام معظم رهبری صحبت کرده است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید،اهم این مصاحبه در ادامه می‌آید:

‌شما در صحبت رئیس‌جمهور انگلیسی‌زدگی نمی‌بینید؛ دارد درباره زبان عربی به‌مثابه زبان قرآن صحبت می‌کند. چگونه می‌توانیم به علم زبان برسیم؟ این هم بحثی مهم است. در حوزه زبان علمی کدام زبان و چند زبان به میزان امکانات آموزش داده شود آشنا هست. این یک امر واقعی برای یک مسئول اجرائی است. شما می‌توانید بگویید که من دلم می‌خواهد در همه مدارس کشور زبان آلمانی آموزش بدهم ولی در عمل چنین چیزی فعلا شدنی نیست.

‌دکتر روحانی درباره شبه‌قاره فعلی بحث کرده که با هند دوره استعماری ٩٠ سال فاصله دارد. آقای دکتر راجع به هند امروز صحبت می‌کند، مقام معظم رهبری راجع به هند دوره استعمار صحبت می‌کنند. ما یک وقت نگاه می‌کنیم که یک زبان چطور وارد یک کشور شده یک بار هم از وضعیت فعلی زبان در آن کشور صحبت می‌کنیم. الان که دوره استعماری نیست، هند خودش یکی از قدرت‌های اقتصادی جهان است از چه طریق دارد نفوذ می‌کند؟ همه حرف من این است؛ روحانی اینجا زبان انگلیسی هندی‌ها را به‌مثابه ابزار نفوذشان در بازار انگلیسی معرفی می‌کند و این بسیار مهم است. گفتند در زمینه آی‌تی اشتغال ایجاد کرده، چرا؟ مثال‌های سنگینی است؛ وقتی آقای مودی، نخست‌وزیر فعلی هندوستان، به آمریکا رفت برای دیدار ایشان با متخصصان هندی آی‌تی در آمریکا یک ورزشگاه گرفتند. در یک ورزشگاه فوتبال هندی‌های آنجا جمع شدند و صحبت کردند و حضور فعال هندی‌های متخصص در بازار نرم‌افزار جهان را به‌مثابه قدرت هند معرفی کرد. اگر هندی‌ها زبان انگلیسی نمی‌دانستند، این قدرت وجود نداشت. باید زبانی آموخت که در کنار آن علم در دسترس باشد... پس به نظر من رئیس‌جمهور نه‌تنها در تعارض با رهبری صحبت نکرده است بلکه در شرح و بسط سخنان رهبری در آموزش زبان صحبت کرده و ملاحظات و محدودیت‌های اجرائی را هم مورد توجه قرار داده است.

‌شرق نوشت:از هشتم دی سال ۱۳۱۹ تاکنون بی‌بی‌سی فارسی کارش تولید اختلاف و تغذیه از شکاف میان دولت و ملت در ایران بوده است؛ بی‌بی‌سی چه در دوران پهلوی اول، چه دوم، چه در دوران امام و چه در دوران مقام معظم رهبری از خط اختلاف‌اندازی بین رهبران، اختلاف بین مردم، اختلاف میان رهبران و مردم دور نشده است؛ این کار را همیشه انجام داده است. در جدیدترین مدل خود آمده و القا می‌کند که میان رهبری و رئیس‌جمهوری اختلاف مبنایی وجود دارد؛ ولی خوشبختانه این‌بار ناشیانه به کاهدان زده است. خیلی راحت می‌شود به‌اصطلاح روشن کرد که چه اشکالاتی در کارش وجود دارد.

۱۱ مورد را در گزارش بی‌بی‌سی فارسی می‌بینیم؛

‌ بحث تفاوت دولت دینی با دین دولتی: حسن روحانی گفته «دولت دینی دولت خوبی است ولی دین دولتی را نمی‌دانم. دین را نباید دست دولت بدهیم». و اما مقام معظم رهبری فرمودند «دین دولتی با دولت دینی هیچ فرقی ندارد دولت جزء مردم است». دین دولتی یعنی دین مردمی؛ همان دینی که مردم دارند دولت همان دین را دارد.

تاریخ سخنرانی رئیس‌جمهور دی ٩٢ است و تاریخ سخنرانی رهبری ١٠ خرداد ٩٣ است یعنی شش ماه بعد این صحبت شده. آیا مقام معظم رهبری درباره دین و دولت همین یک صحبت را دارند؟ این‌طور نیست. شما صحبت آقا را درباره دین و دولت دارید که به‌صراحت ایشان بیان کردند که «بعضی‌ها با عنوان دین دولتی و فرهنگ دولتی می‌خواهند نظارت دولت را محدود و تخریب کنند». پس ایشان نگران این هستند که با تعبیر دین دولتی نظارت دولت محدود و تخریب بشود. نگاه ایشان این است که دین دولتی که ایشان معرفی می‌کنند همان دینداری مردم است. ایشان در ١٩/٩/١٣٧٩، مفهوم عمیق مورد نظر خود را از این اصطلاح بیان کرده و فرموده‌اند: «دولت دینی با دین دولتی متفاوت است و دولتی که مبنای مشروعیتش دین است باید برای حفظ و فرهنگ مردم بدون هراس از جوسازی‌ها با استفاده از شیوه‌های لازم به وظایف خود کاملا عمل نماید»؛ یعنی ایشان می‌گویند دولت دینی نمی‌تواند وظایف خودش را در قبال دین انجام بدهد شما نمی‌توانید به اسم دین حکومت کنید ولی نسبت به دین مردم بی‌تفاوت باشید؛ این مفهوم است که رئیس‌جمهور و رهبری کاملا منطبق با هم دارند صحبت می‌کنند. یعنی دولت دینی مفهوم بسیار مهمی است و رهبری اضافه می‌کنند که دولت دینی نسبت به دین مردم مسئولیت دارد؛ نمی‌تواند زیر آن بزند.

‌در حوزه اشتغال زنان: ... طبیعی است که شما پس از یک یا چند دوره از آموزش عالی زنان با تقاضای روبه‌رشد برای اشتغال بانوان مواجه خواهید شد. رئیس‌جمهور می‌گوید: «کجاست که امروز حضور زنان را حس نمی‌کنیم در مدرسه و دانشگاه در مدرسی دانشگاه در معلمی دبستان در دانشگاه و دبیرستان کسی می‌گوید که اینجا جای تدریس زنان نیست! در مطب پزشکان در بیمارستان یعنی زنان به‌مثابه پزشک دارند کار می‌کنند چرا عده‌ای حضور زن را تهدید احساس می‌کنند؟». آیا این خطاب به رهبری است! نه. زن چه تهدیدی است؟ تهدید نیست. حضور زنان در صحنه‌های اجتماعی فرصت است و تهدید نیست. منظور صریح ریاست‌جمهوری این است که زنان باید در ‌جاهایی که لازم است، حضور داشته باشند. آقا هم می‌فرمایند آنجایی که ضرورت اجتماعی وجود ندارد بلکه احتمال فساد و ازبین‌رفتن احترام و حرمت بانوان اقوی است، حضور زنان ضرورتی ندارد.

این دو مطلب چه تعارضی دارد که یکی بگوید آنجایی که لازم است حضور داشته باشید و دیگری بفرمایند مراقب باشید در معرض گناه قرار نگیرید؟ آیا دقیق‌تر از این رئیس‌جمهور می‌تواند حرف بزند؟ (یعنی آزادی مشروع اسلامی زنان نه آزادی بی‌بندوباری) این درواقع رویکرد کامل امام خمینی است که امام خمینی عملا زن مسلمان متدین و محجبه را آورد در عرصه اجتماع.

‌حکومت و بهشت؛ این جزء بحث‌های جالب است. مقام معظم رهبری می‌فرمایند (که گاهی شنیده می‌شود کسانی در گوشه و کنار وقتی صحبت از راهنمایی و بیان حقیقت دینی و مانند اینها باشد، می‌گوید آقا مگر ما موظفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب؛ بله همین است؛ فرق حاکم اسلامی با حکام دیگر در همین است. حاکم اسلامی می‌خواهد کاری کند که مردم به بهشت برسند. این همان ادامه بحث دولت دینی است. دولت دینی نسبت به دیانت مردم مسئولیت دارد. اصلا ما آمدیم که دیانت را درست کنیم.) این روشن است که آقا چه دارند می‌فرمایند. ایشان تأکید می‌کنند که دولت نسبت به افزایش کیفیت تدین در جامعه وظیفه دارد. دولت وظیفه دارد زمینه‌های رفتن مردم به بهشت را فراهم کند. دولت اسلامی که نمی‌تواند مردم را به جهنم بفرستد! به این ترتیب مسئولیت دولت اسلامی این است که زمینه رفتن مردم به بهشت را فراهم کند. دکتر روحانی در سوم اردیبهشت ٩٣ گفته است: (این‌قدر در زندگی مردم مداخله نکنید؛ ولو به خاطر دلسوزی. بگذارید مردم خودشان راه بهشت را پیدا کنند. نمی‌توان مردم را با زور و شلاق به بهشت برد) پس آقای روحانی با زور و شلاق مخالف است نه با بهشت. ایشان می‌گوید مردم خودشان راه بهشت را پیدا کنند. نمی‌گوید خودشان راه جهنم را انتخاب کنند.

عده‌ای فکر می‌کنند با زور شلاق، مردم به بهشت می‌روند ولی عده‌ای دیگر می‌گویند مردم با زور و شلاق به بهشت نمی‌روند. پیغمبر شلاق در دست نداشت. علی‌بن‌ ابی‌طالب شلاق در دستش بود ولی برای کسانی که تخلف قانونی کرده بودند.

‌بحث علوم انسانی؛ رهبری فرموده‌اند (این تعارض وجود دارد. علوم انسانی غربی مبنای غیرالهی، مادی و غیرتوحیدی دارد و با مبانی ما سازگار نیست. وقتی علوم انسانی مفید است که براساس تفکر الهی باشد. پس یکی از نقایص علوم انسانی را رهبری بیان می‌کنند که مبنای الهی ندارد.)

آقای روحانی در یازدهم بهمن ٩٣ یعنی حدود هفت ماه بعد می‌گوید: (جرم‌شناسی و کیفرشناسی درسی است که در حقوق می‌خوانند، این چه ظلمی به دانشگاه است که در آن، کرسی جرم‌شناسی باشد و از استادان بنام دنیا استفاده نشود. معنی آن این نیست که نظرات ایشان لزوما درست باشد) این نکته اساسی است که دوستان توجه نمی‌کنند و این بی‌بی‌سی احمق فراموش کرده حذف کند. معنای سخن ایشان این است که نظرات غربی‌ها لزوما درست نیست چراکه اصلا نظرات علمی در دنیای امروز قابل‌نقد است؛ یعنی همان بحث آقا. می‌توانید دیدگاه‌های غربی را رد کنید اما نمی‌توانید نخوانده چیزی را رد کنید. باید بخوانید و رد کنید البته با یک استدلال بالاتر، شما می‌توانید ردش کنید.

در واقع شرح بیانات آقا این است که ما نباید علوم انسانی را از دانشگاه‌ها بیرون کنیم بلکه باید با استدلال قوی نظرات نادرست را نفی کنیم. پس در اینجا ایشان  بر وحی‌نبودن علوم انسانی تأکید می‌کند.

‌شورای نگهبان و ردصلاحیت‌ها؛ آقای روحانی گفته که شورای نگهبان چشم است و چشم نمی‌تواند کار دست را انجام دهد. نظارت و اجرا نباید مخلوط شود. مقام معظم رهبری فرموده‌اند شورای نگهبان چشم بیناست. ایشان هم گفته چشم است. پس استعاره‌ها دقیقا یکی است. در همه دنیا نظارت استصوابی است و آن نظارت بخشی از همان حق‌الناس است و باید آن را حفظ کرد. پس آقای روحانی تا آنجا که شورای نگهبان نظارت می‌کند ولو نظارت استصوابی می‌کند، می‌گوید ما تابع قانون هستیم ولی عینا باید مطابق قانون اساسی رفتار شود و نظارت و اجرا نباید مخلوط شود. آیا کسی می‌گوید نظارت و اجرا باید مخلوط شود؟ پس تعارضی میان اینها وجود ندارد. (شورای نگهبان مراقبت می‌کند که اگر به علت برخی از کوتاهی‌ها افراد بی‌صلاحیت به عنوان نامزد وارد عرصه انتخابات شوند.) یعنی اگر هیأت اجرائی اینها را قبول کرد، هیأت نظارت می‌تواند رد صلاحیت کند. دولت عین همین را عمل کرده...مگر دولت مخالفت کرده! آن چیزی که الان مبنای اختلاف شده این است که آیا بعد از اینکه شورا افراد را تأیید کرد و انتخابات برگزار شد، آیا می‌تواند دوباره بعد از انتخابات افراد را رد صلاحیت کند؟ حقوق‌دانان دولت معتقدند که نه. الان هم این بحث به شورای حل اختلاف رفته و قاعدتا دولت تابع احکام رهبری است.

‌مذاکره با آمریکا؛ اینجا بی‌بی‌سی بخشی از صحبت ایشان را آورده و بخش دیگر را نیاورده. آن چیزی که بسیار مهم است این است که اگر شما در کربلا شب تاسوعا رفتید مذاکره کردید، مذاکره‌تان باید در چارچوب چه باشد؟ منطق و موازین. یعنی شما در مذاکره خطوط قرمز دارید؛ اگر روایت‌ها درست باشد که به حضرت عباس گفتند از حسین جدا شو تا ما به تو امان‌نامه بدهیم. حضرت عباس هم فرموده باشد امان‌نامه‌تان را نمی‌خواهم و با شما می‌جنگم؛ مذاکره اتفاق افتاده و مذاکره هم به نتیجه نرسیده ولی اصل مذاکره در چارچوب موازین نفی نشده است. اینکه مذاکره کنیم غیر از این است که تسلیم شویم. در روزنامه‌های همان دوره سخنان بی‌ربطی گفته شده بود و برخی از افراد غیرمرتبط با دولت حرف‌هایی زده بودند، مقام معظم رهبری جواب آنها را دادند و فرمودند این‌طور نیست. ما به استناد اینکه امیرالمؤمنین مذاکره کرده، نمی‌توانیم با آمریکا در مورد روابط دوجانبه مذاکره کنیم. واقعیت این است که آقا با مذاکره با آمریکا در قالب ١+٥ و در چارچوب ارزش‌ها و موازین نه‌تنها مخالفت نفرموده‌اند بلکه اجازه هم داده‌اند. در چه موضوعی ایشان اجازه نداده؟ در روابط دوجانبه اجازه نداده است. این بند دوم است. مذاکره با آمریکا ممنوع است؛ یعنی درباره روابط دوجانبه ممنوع است. وگرنه مذاکره با آمریکا به عنوان ١+٥ در موضوع تحریم‌ها ممنوع نبوده است.

مذاکره‌کنندگان ما برای مذاکره با آمریکا غش و ضعف نمی‌کرده‌اند. این صحنه‌های قدم‌زدن، تکنیک‌های مذاکره است. شاید لازم است برخی دوستان دلواپس و برخی پیروان بی‌بی‌سی تکنیک‌های مذاکره را بخوانند.

‌بحث نفوذ؛ رهبری می‌فرمایند: (مذاکره با جمهوری اسلامی هم یعنی نفوذ؛ یعنی اگر آمریکا بخواهد برای روابط دوجانبه سراغ ایران بیاید، دنبال نفوذ است. آنها تعریف‌شان از مذاکره این است که راه را برای تحمیل باز کنند). یعنی ایشان می‌گوید آمریکایی‌ها می‌خواهند با مذاکره شما را تحت‌تأثیر قرار بدهند. مذاکره با اینها یعنی نفوذ در زمینه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور؛ پس معنای این حرف این است که ما تا اطلاع ثانوی اجازه مذاکره با آمریکا درباره روابط دوجانبه را نداریم.

آقای روحانی می‌گوید: (معنای استکبار چیست؟ معنای استکبار را تاریخ رفتار آمریکا با ایران مشخص می‌کند). آقای روحانی درباره همان نفوذ بحث می‌کند. این‌گونه ایشان تفکیک می‌کنند: (مردم منافع ملی خود را می‌دانند. آینده کشور را احساس می‌کنند، بی خود نروید پرونده‌سازی کنید این خط، خط نفوذ است)؛ پس ایشان دارد مذاکرات چندجانبه‌ای را که درباره مسائل هسته‌ای با ١+٥ می‌شود از اتهامی که به دولت درباره مذاکرات وارد می‌شود تفکیک می‌کند. ایشان صریحا دارد حرف آقا را تکرار می‌کند. می‌گوید آن استکبار معنایش چیست؟ تاریخ رفتار آمریکا با ایران مصداق نفوذ بوده است.

‌ لیست انگلیسی؛ اینها این طوری دارند بازی را انجام می‌دهند. چرا یکسری‌ فکر می‌کنند این اختلافات وجود دارد و رئیس یک قوه واکنش نشان می‌دهد که مسئولان نیایند صحبت کنند؟

فکر می‌کنم در واقع القای اختلاف میان رهبری نظام و فرد دوم نظام، راهبردی انگلیسی است و امیدواریم برخی مسئولان نظام تحت‌ تأثیر این القائات قرار نگیرند و سطح تحلیل‌شان بالاتر برود.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین